فلسفه و دلیل مهریه زن در اسلام
فلسفه و دلیل مهریه زن در اسلام
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی. مترجم: دکتر احمد نعمتی
پرسش
برخی زنان که شیفته ی فرهنگ غرب هستند در مورد مهریه که اسلام آن را هنگام ازدواج بر شوهر واجب می کند و از حقوق زنان است با القای گمان های بی مورد جنجال به راه انداخته اند؛ از جمله این که می گویند: مهریه بهایی است که مرد در مقابل کسب تمتع و لذت جویی، به زن می دهد! گویی مرد همسرش را در مقابل مبلغی که به او می پردازد می خرد!
جسارت این اشخاص غرب گرا تا بدانجا رسیده است که خواهان لغو مهریه و حذف آن از احکام ثابت شریعت شده اند!
خواهشمند است که حقیقت مهریه و حکم آن و همچنین فلسفه ی مشروعیت آن را در اسلام در پرتو نصوص قرآن و حدیث برای ما بیان فرمایید.
خداوند متعال شما را به بهترین جزا پاداش دهد.
خواهرانی از الجزایر
پاسخ
جهل و ادعا
جهل و نادانی بیماری خطرناکی ست و خطرناک تر از آن، شخص نادانی است که ادعای علم و آگاهی کند و خود را به عنوان معلم و راهنمای مردم قرار دهد. بشار چه نیکو گفته است:
«کسی که کورها راهنمای او باشند گمراه گشته است.»
زنان و مردانی که مسلمانان را به این اندیشه تحریک نموده اند، از فرمانبرداران تفکر غربگرایانه و دو سویه ی سرمایه داری و مارکسیستی هستند، که به کلی نسبت به اسلام جاهل و نادان اند و درباره ی آنان گفته اند: «از اسلام جز نامش را نمی دانند و از قرآن جز رسم و خط آن را نمی شناسند.»
و گمان می برم که آنان حتی رسم الخط قرآن را هم نمی شناسند. تصور نمی کنم که آنان هرگز قرآن را باز کرده آن را تلاوت کرده باشند تا رسم و نگارش آن را از سایر کتب باز شناسند و اگر آنان می اندیشیدند و انصاف به خرج می دادند، در پی آن چه نمی دانستند، می گشتند و از آگاهان و متخصصان فن نسبت به آن چه نمی دانستند، سوال می کردند.
ولی این زنان و مردان غرب گرا خواری و رذیلت ادعای علم و پیروی هوای نفسانی را بر جهل و نادانی خود افزودند و این چنین پیروی از هوای نفسانی آنان را کر و کور ساخته است.
« وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ»قصص/۵۰
(آخر چه کسی گمراهتر و سرگشتهتر از آن کسی است که ( در دین ) از هوی و هوس خود پیروی کند)
اگر آنان میان احکام خداوند متعال و آداب و سنن موروثی مردم- که هیچ مبنایی در دین اسلام ندارند- تفاوت قائل می شدند و اعلام می کردند که احکام خدا را می پذیریم و با آداب و سنن موروثی مخالف هستیم، به آنان ابراز می کردیم: آفرین بر شما! و با مسرت از آنان پیروی می کردیم.
همچنین اگر بیان می داشتند که ای علمای اسلام! احکام صحیح را از ناصحیح و اصیل را از جعلی و ربانی را از بشری در مورد زنان و تشکیل خانواده بیان کنید، با خوشحالی از آنان استقبال می کردیم و بر آن ها درود می فرستادیم.
متأسفانه چنین نکردند و دشمنانه به تمام احکام اسلامی خانواده- حتی بر احکام قطعی آن – حمله و هجوم آوردند. قطعا" از زن و مرد مسلمانی که خداوند را به عنوان پروردگار یکتا، اسلام را به عنوان دین و محمد(ص) را به عنوان رسول خود پذیرفته باشد، چنین چیزی سرنخواهد زد.
اگر اینان به حکم قرآن و سنت راضی نیستند اعلام کنند و آشکارا به زبان بیاورند: ما به حکم خدا، پیامبر و کتاب های آسمانی او کافر شده ایم، از هیچ برنامه ی اسلام تبعیت نخواهیم کرد. تا مردم تکلیف خود را با آنان بدانند. و آنان را از خود دور کنند و دیگر با آنان داد و ستد و ازدواج نکنند و آنان را به عنوان سرپرست و متولی مسلمانان قرار ندهند بلکه با آنان همچون اقلیتی که از دین خارج شده اند برخورد کنند، زیرا آنان رفتار یک مسلمان را ندارند و قطعا" روا نسیت با آنان همانند یک مسلمان رفتار کرد.
مشروعیت مهریه در اسلام و فلسفه ی آن
به موضوع مهریه باز می گردیم ؛ اساس مهریه (آن چه هنگام ازدواج، مرد به زن عطا می کند.) با قرآن و سنت و اجماع ثابت شده است. و عمل بدان مسجل گردیده است و امت اسلامی از خواص و عوام بدان آشنایی دارد. به همین دلیل جزو معلومات دینی محسوب می شود.
مهریه چند فلسفه و حکمت دارد:
۱. احترام و تکریم زن؛ به این ترتیب که او مطلوب است نه طالب؛ کسی است که مرد به دنبالش می رود نه او به دنبال مرد. پس مرد در طلب اوست و به او عطا می کند. برعکس ملت هایی که زن در آن مکلف است از ثروت خود با خانواده اش به مرد مبلغی بدهد تا ازدواج او را بپذیرد.
این رسم و قاعده در بین هندوها و برخی دیگر از طوایف رایج است. هنوز میان مسلمانان هند و پاکستان این آثار جاهلی هندویی دوام دارد؛ بر دوش زن و خانواده ی او تکلیف سنگینی گذاشته می شود و آنان را به سختی می اندازد؛ تا آنجا که بعضی خانواده ها به خاطر ازدواج دخترانشان تمام دارایی خود را به فروش می رسانند.
۲. اظهار رغبت و مودت شوهر نسبت به زن، مرد این مال را به عنوان نحله یعنی عطا، هدیه و هبه به زن پرداخت می کند نه به عنوان قیمت و بهای زن همان گونه که قرآن کریم به صراحت می فرماید
( وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَّرِیئاً )نساء/۴
« و مهریّههای زنان را به عنوان هدیّهای خالصانه و فریضهای خدایانه بپردازید . پس اگر با رضایت خاطر چیزی از مهریّه خود را به شما بخشیدند ، آن را ( دریافت دارید و ) حلال و گوارا مصرف کنید . »
۳. احساس و باور به جدیت موضوع ازدواج ابراز خوشگذارانی و سهل انگاری نیست که مردان به وسیله ی آن لذت جویی می کنند؛ و با گفتن: با تو ازدواج کردم. خود را به زن پیوند دهد تا هر زمان که خواست به راحتی او را ترک کند و در پی زنی دیگر باشد و هرچه به زن اول گفته، عینا" به زن دومی، سومی و… بگوید.
عطای مال دلیلی بر این است که مرد درخواستن و طلب این زن جدی و قصد او دائمی است. وقتی که پرداخت مبلغی مال از جانب مردم در مسائل غیر ازدواج و زندگی خانوادگی رسم است و سبب اطمینان و خاطر جمعی می شود؛ همچنین نه عنوان وثیقه دلیل بر جدیت موضوع تلقی می گردد، پرداخت همان مبلغ در مورد تشکیل خانواده به مراتب شایسته تر و سزاوارتر است.
به همین خاطر است که در اسلاممردانی که ازدواج کرده اند، اما قبل از عروسی و معاشرت جنسی با همسر او را طلاق داده اند با تعهدی سنگین مواجه می شوند پرداخت نصف مهریه بر مرد واجب است این خود دلیل روشنی است که اصل و مبنای ازدواج بر استمتاع و لذت یابی نیست، هیچ گونه استمتاعی روی نداده اما مرد مکلف به پرداخت نصف مهریه است.
خداوند متعال می فرماید:
(وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاحِ)بقره/۲۳۷
« و اگر زنان را پیش از آن که با آنان تماس بگیرید ( و آمیزش جنسی بنمائید ) طلاق دادید ، در حالی که مهریّهای برای آنان تعیین نمودهاید ، ( لازم است ) نصف آنچه را که تعیین کردهاید ( به آنان بدهید ) مگر این که آنان ( حق خود را ) ببخشند و یا ( اگر صغیر و یا سفیه هستند ، ولی آنان ، یعنی ) آن کس که عقد ازدواج در دست او است ، آن را ببخشد».
۴. در شریعت اسلام قوام و پایداری خانواده به دست مرد است؛ به دلیل اینکه توان فطری مرد، در کسب و کار به طور طبیعی بیشتر از زن است و در زندگی مشترک مرد با قدرت بیشتری آن را اراده می کند، بنابراین عادلانه است که مرد در مقابل این حق که به او عطا شده غرامت بپردازد تا هرکس با کوچکترین دلیلی پیوند خانواده و همسرداری را به ملعبه و بازیچه نگیرد؛ وقتی که مرد در ساختار خانواده وسیله ی پرداخت غرامت می شود؛ در صورتی که عقد ازدواج را متلاشی کند ضرر به خودش است. خداوند متعال می فرماید:
(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ)نساء/۳۴
« مردان بر زنان سرپرستند ( و در جامعه کوچک خانواده ، حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهده ایشان است ) بدان خاطر که خداوند ( برای نظام اجتماع ، مردان را بر زنان در برخی از صفات برتریهائی بخشیده است و ) بعضی را بر بعضی فضیلت داده است ، و نیز بدان خاطر که ( معمولاً مردان رنج میکشند و پول به دست میآورند و ) از اموال خود ( برای خانواده ) خرج میکنند »
برخی از تأییدات و تأکیدات شریعت اسلام
چند دلیل شرعی گفته ی ما را تأیید و تأکید می کند، از جمله:
۱. شریعت اسلام بر طبق سنت قولی و عملی رسول گرامی مسلمانان را نسبت به کاهش مهریه و عدم افراط و زیاده روی در آن تشویق و ترغیب می کند.
پیامبر(ص) می فرماید:
(با برکت ترین زنان کسانی هستند که مهریه آنان کمتر باشد).
خود پیامبر(ص) با برخی از همسرانشان در مقابل چند درهم اندک ازدواج نموده است. همچنین ایشان دخترانشان را با مهریه ای بسیار سبک به ازدواج در می آوردند؛ در این باره کافی است که به مهریه ی محبوب ترین دختر ایشان یعنی فاطمه زهرا که سیده زنان جهان است توجه شود؛ حضرت علی مهریه ی ایشان را یک زره قرار داد!
۲. در حدیثی معتبر روایت شده که رسول خدا(ص) برخی زنان را بدون مهریه به ازدواج برخی مردان در می آوردند. برای مثال، حضرت (ص) به مردی فرمود:(مهریه ی زن را مقرر کن هر چند یک انگشتر آهنی باشد.)
مرد توان پرداخت آن را نداشت حضرت رسول۰ص) می دانست که ایشان چند سوره ی قرآن را حفظ است به او فرمود:
(آن زن را در مقابل آن مقدار قرآنی که در حفظ داری به ازدواج تو درآوردم.)
۳. تمتع و لذت جویی وجهی مشترک میان مرد و زن است، همان گونه که مرد از زن متمتع می شود زن هم به همان میزان از مرد متمتع می شود. قرآن کریم در این باره می فرماید:
)أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنّ)بقره/۱۸۷
«آمیزش و نزدیکی با همسرانتان در شب روزهداری حلال گردیده است . آنان لباس شمایند و شما لباس آنانید ( و دوری از آمیزش با یکدیگر برایتان بسی رنجآور است ) . »
پس هرکدام از آن دو نقش لباس را برای هم دارند؛ لباس، پوشش، محافظ، زینت، پیوستگی و هر آن چه را که در معنای واژه ی لباس می گنجد شامل می شود؛ بنابراین مادامی که تمتع و لذت معاشرتی مشترک میان هر دوی آنان است، روا نیست بگوییم تمتع و لذت جویی از زن در مقابل مهریه بوده است.
۴. قرآن کریم فواید معنوی و مزایای روحی ازدواج را به عنوان پایه و اساس زندگی زناشویی قرار داده و به آن توجه فراوانی کرده است. آن جا که می فرماید:
( وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ )روم/۲۱
« و یکی از نشانههای ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان ( در پرتو جاذبه و کشش قلبی ) بیارامید ، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت ( و هر یک را شیفته و دلباخته دیگری ساخت ، تا با آرامش و آسایش ، مایه شکوفائی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید ، و پیوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد ) . مسلّماً در این ( امور ) نشانهها و دلائلی ( بر عظمت و قدرت خدا ) است برای افرادی که ( درباره پدیدههای جهان و آفریدههای یزدان ) میاندیشند . »
بنابراین آرامش درونی، مودت و رحمت میان زن و شوهر، از جمله امور عاطفی نفسانی هستند، میل جنسی نیز به حکم فطرت، و به مقتضای قانون زناشویی هر یک از دو طرف را به جنس مقابل متمایل می سازد و موجب آرامش و سکون می شود.
به علاوه اسلام به روابط جنسی مشروع به عنوان یک امر پلید و مستقذر که شایسته ی انسان مؤمن نیست- همان گونه که خواسته ی زندگی راهبان و امثال آنان است- نگاه نمی کند، بلکه خداوند متعال در لابه لای بحث از روزه و احکام آن، و دعا و آداب آن می فرماید:
(أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ)
به این ترتیب فلسفه ی تشریع مهریه در نظام اسلامی بیان گردید. وبالله التوفیق
——————————–
منبع: فتوای معاصر / تالیف: دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: دکتر احمد نعمتی
مشکل مردم ما اینه که همه چی رو طبق عرف انجام میدن.مثلا مهریه ۱۱۴ تایی که الان تقریبا حداقل مهریه ای هست که گردن مرد میندازن با پول الان میشه ۵۰۰ ملیون تومان که از عهده هر کسی بر نمیاد که اینو بده.وقتی هم آقای داماد بخواد اعتراض کنه میگن عرفه …قانون اسلامه….حالا اگه خیلی لطف کنن عندالاستطاعه مینویسن و گرنه پدر داماد درمیاد.با این مهریه های سنگین مرد جرات رهبری و ریاست خانواده رو نداره.هر دستوری که میده زن با مهریه تهدیدش میکنه.این همه جوون که به خاطر مهریه سنگین تو زندانها دارن میپوسن این رفتار بد جامعه رو نشون میده.
دوم اینکه الان زندگی ها تجملاتی شدن.الان اگه کسی بخواد ازدواج کنه چند تیکه وسایل اساسی رو میگن بخره مثل یخچال و…که الان کمترینش ۳۰/۴۰ تومن پوله.هزینه عروسی و هدیه های طلا و هزارتا کوفت و زهر مار جمعا میشه ۱۰۰ تومن.حالا یه کارگر چقد میگیره ۱٫۵ تا ۲ تومن.بعد میگن چرا جوونا ازدواج نمیکنن.
فقهای ما که هی دارن از قوانین اسلام و حقوق زن بر مرد و….حرف میزنن و دارن این آیین های قدیمی و کهنه رو تایید میکنن باید یه فکری هم به حال مهریه های سنگین عروسی و مهریه بکنن .اگه اینا منطقی نیست چرا مهریه های بالا رو حرام اعلام نمیکنن؟
چرا یه سقفی برای هزینه هایی که داماد مواجه میشه تعیین نمیکنن.
به نظر من تو این زمونه مهریه بالای ۱۴ تا هم زیاده.چون با پول الان میشه۶۰/۷۰ ملیون تومن که یه کارگر ۵/۶ ساله هم نمیتونه این مهریرو بده.
مشکل ما اینه که قانون فقه دست مردارواز یه جایی بسته.قانون مدنی هم که قوانین کشورهای اروپایی رو لحاظ کرده.عرف جامعه هم که از یه جا کمر مردو بشکنه
خوب توی روزگاری که خانم ها همه حقوق اجتماعی معادل مردارو دارن.میتونن برن سر کار میتونن هر وقت دلشون خوایت برن بیرون و….چرا مرد باید همه هزینه هارو متحمل بشه.
به نظر من آدم یا باید کاملا با قانون اسلام پیش بره یا کاملا با قانون غرب.
خانومای مملکت هم حقوقی که اسلام بهشون داده رو میگیرن هم حقوقی که غربیا دارن.هم مهریه و شیربها و هزینه عروسی و هزینه ازدواج و نفقه و اجرت المثل و….اینارو میگیرن هم مثل مردا همه حقوق اجتماعی رو دارن.
ما ایرانیا کلا قاطی کردیم
اینجا میخواهم به دو نکته اشاره کنم که البته مطمئنم جرات چاپ آنرا ندارید – زیرا مخالف اهداف پشت سر چاپ چنین دیدگاههایی است.
اول اینکه خود آقایان علما هم از میراث فقهی شان شرمنده هستند . وگرنه چگونه قرضاوی نمی داند که در فقه مهریه در قبال خرید بضع است؟ التزویج هوالتملیک البضع بالعوض المعلوم
بضع ( از بضاعت) زن – هر طلبیه ای میداند – در فقه به معنای عضو جنسی زن است که شوهر با مهریه می خرد.
قانون مدنی ایران در شرایط صحت عقد مقرر کرده است که: زوجه باید با لفظی صریح (زوجتک یا انکحتک) بُضع خود را به زوج واگذار کند.
مصطفی محقق داماد، بررسی فقهی حقوق خانواده: نکاح و انحلال آن، مواد ۱۰۳۴ تا ۱۱۵۷ قانون مدنی (طبع قدیم)، (تهران: مرکز نشر علوم اسلامی ۱۳۸۴)، ۱۶۸-۱۶۷.
دوم اینکه تعالیم قران یکسره با برداشتهای فقهی مردسالار تفاوت دارد.