زن خانواده

زن از دیدگاه اسلام و سایر ملل

زن از دیدگاه اسلام و سایر ملل

رئوف اصلاح جو / کارشناس علوم اسلامی

 

جهان را محکمی از امهات است               نهادشان امین ممکنات است

اگر این نکته را قومی نداند                       نظام کار و بارش بی ثبات است

                                                                                      " اقبال لاهوری "

سنت خداوند جهانیان و پروردگار عا لمیان  بر این جاریست که قانون زوجیت را بر تمام مخلوقات حاکم گردانیده است(ومن کل شِِیی خلقنا زوجین) در ادبیات عرب دو چیز راکه مکمل همدیگر باشند زوج میگویند واین قانون را در جهان هستی از اتم  تاکهکشان ها ،  مشاهده میکنیم، خداوند زن ومرد را زوج یکدیگر می داند ، یعنی مکمل هم هستند . زن بدون مرد و مرد بدون زن معنی ندارد . از همینکه اسلام زن و مرد را  زوج همدِِِِِِِِیگر قرار داده است ، به منزلت زن در اسلام پی می بریم . قبل از آنکه به مقام و حقو ق زن در اسلام پرداخته شود ، لازم است ابتدا به صورت گذرا صفحاتی از تاریخ زندگانی بشر را ورق بزنیم تا ارزش و منزلت زن را در میان ملل وتمدنهای قبل از اسلام مورد بررسی قرار دهیم .

 عصر ساسانی ،که درخشان ترین دوره ی حیات اجتماعی زن در بین ایرانیان پیش از اسلام به حساب میآید. زن کاملآ مطیع و فرمانبردار مرد بوده و هیچ گونه شخصیت حقوقی نداشته است ، نکاح با محارم در میان نزدیکان درجه ی اول ، نزد آنان مقدس بوده ، و معتقد بوده اند که گناهان کبیره را نیز پاک می کند . شوهر کردن به معنی در آمدن از پدر سا لاری یا برادر سالاری و رفتن به

 سا لاری شوهر یا پدرشوهر بوده  در این دوران مرد مجاز بوده است که زنش را بفروشد. چنانکه در کتاب «مادیان هزار داستان» آمده است  شوهر در صورتی که از عهده ی مخارج زن وفرزند بر نمی آمد می توانست آنها را بفروشد ، و همچنین ازدواج موقت و تعدد زوجات در بین ایرانیان قبل از اسلام امری کاملا رایج بوده است. 

و یا در امپراتوری روم متمدن آن روزگار ، زن فاقد حقوق انسانی و مدنی است و حیوان پلید و نجسی است که نه روح دارد و نه ابدیت و بر اوست بندگی و خدمتگزاری مرد . این خود تاریخ می باشد که گواهی می دهد در این امپراطوری کهن کنگره ی بس عظیمی تشکیل داده می شود که در آن به این نتیجه  می رسند :"که زن موجودی فاقد روح است و نجس ، بنابراین لازم است که گوشت نخورد و جز خنده کاری نکند . "

ویا در هند هفتاد و دو ملت که نزد آنان بیماری ، مرگ ، جهنم  و سم افعی و آتش از زن بهترند . ویل دورانت در کتاب خود «تاریخ تمدن » دریکی از بندهاِِی قانون مانو زن را چنین به تصویر می کشا ند: «زن سرچشمه ی بی آبرویی ، نزاع و زندگی خاکی است لذا از او حذز کن » . یا وقتی که شوهر فوت می کرد زن نیز می بایست خود را در آتش می انداخت تا فدای شوهرش شود. ویا مقام زن را در چین عصر کنفوسیوس اینچنین به تصویر می کشا ند . "پدر خانواده حق فروش زن و فرزندان وحتی کشتن آنها را نیز داشت و اصولاْ زن پس از مرگ شوهر برای نشان دادن وفاداری خود به شوهر محکوم به خودکشی می شد". فوشوان ، بانوی هنرمند و اندیشمند چین قدیم می گفت : «زن بودن چه غم انگیز است. در زمین چیزی به این کم بهایی نیست، وقتی دختری بدنیا می آید کسی شاد نمیشود و خانواده بر او ارجی نمی نهند» .

 زنان در روسیه ی قدیم نیز وضع خوبی نداشته اند ، آنچه ویل دورانت می نویسد چهرهِِ ی مظلومیت زن را بخوبی نشان می دهد : «پدر دختر به هنگام فرستادن او به خانه ی شوهر او را آهسته تازیانه میزند وپس ازآن تازیانه را بدست داماد میدهد تا بدین وسیله به او بفهماند که تنبیهات لازم از آن به بعد ، به دست کسی اجرا خواهد شد که جوانتر است . » در میان مصریان قدیم مرسوم بود که هر سا له برای زیاد شدن آب نیل ، دختری را چنان آرایش میکردند که انگار به خانه ی بخت می رود اما در نهایت بیرحمی و سنگدلی اورا به آب نیل می انداختند. این وضع تا زمان خلافت عمربن خطاب ادامه داشت اما با دمیده شدن روح اسلام در این سرزمین بساط این سنت خرافی برچیده شد . وضع زن در میان عربهای قبل از اسلام که گوی سبقت را از همه ربوده بودند دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست، که اِین لکه ی ننگ را با زنده بگورکردن دختران از پیشانی خود می زدودند .. اما وقتی که پرتوهای آفتاب وکرامت تمدن اسلامی بر زمین سرد و یخ زده عربستان تابیدن می گیرد از همان ابتدا دانه های امید در دل زمانه گرمی می گیرند و جوانه میزنند و رشد میکنند. این اسلام است که از همان ابتدا  نردبان ترقی ای میشود برای صعود ملکوتی زن تا آنجا که بهشت را در زیر پای خود می بیند . کرامتی که به زن در اسلام بخشیده شده است نه در قا لب آرزو و خیال ، بلکه واقعیتی است که اگر صفحات تاریخ اسلامی را از همان ابتدا تا به امروز ورق بزنیم با نمونه ها و واقعیتهای بیشماری از شخصیت بزرگداشته شده ی زن در اسلام برخورد می کنیم . در هرجا خداوند از انسان صحبت میکند با واژه هایی چون « ناس»، «بنی آدم» و «انسان»  اورا مورد خطاب قرار میدهد .که این اصطلاحات در قرآن۳۰۹ بار تکرار شده اند. اینها واژه های عامی هستند که هیچ کدام از آنها به جنسیت خاصی اشاره ای ندارند ومعیار برتری را برای هر دو جنس در تقوا و پرهیزگاری میداند. «ان اکرمکم عندالله اتقکم » . پس می توان گفت که :

۱-     خدای زن ومرد یکی است و هردو با توجه به عملکردشان ، نه جنسیتشان مشمول رحمت بی پایان او میگردند .

۲-     خداوند در آیه ی  « یا ایها ا لناس اتقوا ربکم ا لذی خلقکم من نفس واحده»  ای مردم تقوای پروردگارتان را پیشه نمایید ، همان کسی که شما را از نفس واحدی  خلق کرد ،خداوند  خمیر مایه ی زن ومرد را یکی میداند و هردو را از نفس واحدی خلق کرده است .

 ۳- بر خلاف آنچه نزد یهودیان و مسیحیان شایع است که حوا، باعث شد آدم از درخت ممنوعه بخورد. قرآن این مسأله را اینگونه بیان می فرماید:    

"ولقد عهدنا ا لی آدم من قبل فنسی" وبه یقین پیش از این با آدم،پیمان بستیم ولی آن را فراموش کرد ودر جایی دیگر چنین می فرماید:«…و عصی آدم ربه فغوی»:«واینگونه آدم به پروردگارخود عصیان ورزید وبیراهه رفت» از ملاحظه آیات فوق متوجه می شویم که خداوند فراموشی را به آدم نسبت می دهد نه به حوا.

۴- خداوند بزرگ در قرآن، همانطور که از مردان بزرگ یاد می کند از زنان بزرگ نیز صحبت به میان می آورد که از نمونه ی آنها مریم–آسیه همسر فرعون ، مادر موسی، خواهر موسی ، خوله بن ثعبله و…است.

۴-در اسلام زن هم مانند مرد مورد مشورت قرار می گیرد . پیامبر با زنان مشورت کرده و حتی در زمان خلفاء راشدین عضو مجلس شوری بوده اند. به عنوان نمونه در صلح حدیبیه  پیامبر با همسرش ام سلمه مشورت می نماید وپس از آن پیمان نامه ی صلح را امضاء می کند .

۵-اسلام زنان را نیز همچون مردان به کسب آگاهی وتخصص در تمامی زمینه های علوم فرا می خواند . به عنوان نمونه پیامبر ، عایشه را به عنوان مجتهد به مسلمانان معرفی می نماید،و می فرمایند :«خذوا نصف دینکم من حمیراء»:«نصف دینتان را از حمیراء (عایشه) بگیرید» ویا در جایی دیگرمی فرمایند :«طلب ا لعلم فریضه عی کل مسلم وا لمسلمه»:«آموختن دانش بر هر مرد وزن مسلمانی واجب است »

۶- زن نیز مانند مرد در بیان عقیده آزاد است همچنانکه خداوند می فرماید: «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر» هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکارکند.

۷-مسئولیتهای فردی و اجتماعی همچنان که متوجه مرد می شود برای زن نیز مطرح می باشد:«کل نفس بما کسبت رهینه»:«و هر کس در گرو دستاورد خویش است»

۸-در نزدیکی خداوند به بندگان میان زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد:«إذاسألک عبادی عنی فانی قریب»:«هر گاه بندگان من از تو در باره ی من بپرسند(بگو) من نزدیکم …»

۹- زن و مرد هر دو می توانند در مسائل سیاسی مشارکت داشته باشند همچنانکه پیامبر در بیعت عقبه ی دوم از دو تن از زنان صحابی پیمان سیاسی می گیرد نمونه ی بارز این مشارکت، حضور ام المؤمنین عایشه و زینب در عرصه ی سیاست می باشد.

۱۰- اسلام چنان منزلتی به زن می بخشد،که به اوحق انتقاد را در برابر حاکم میدهد. وقتی حضرت عمر می خواست سقفی را برای مهریه تعیین نماید زنی به نمایندگی از زنان در ملأ عام به خلیفه اعتراض می نماید چگونه می توانید برای مهریه،سقفی تعیین کنید در حالی که خدا و پیامبرخدا چنین سقفی را تعیین نکرده اند؟ حضرت عمر هم با کمال شهامت می فرمایند:" زنی راست گفت و عمر اشتباه کرد."یا اینکه زنی در بازار مدینه حضرت عمر را متوقف می کنند و او را اینچنین نصیحت می کند :«مواظب مردم فقیر و گرسنه باش،عدالت اجتماعی را رعایت کن، مردمی که از آنجا می گذشتند از اینکه زنی در اوج شجاعت در برابر خلیفه ی مسلمین، ایستاده و او را اندرز می دهد تعجب می کنند و می پرسند:چه کسی بود که شما را متوقف نموده و نصیحت می کرد فرمود :او کسی است که خداوند ندایش را شنید . آیه ی اول سوره ی مجادله را در شأن او نازل نمود .  بله ، این زن همان خوله بن ثعلبه صحابی پیامبر می باشد.

۱۱- خداوند ، حق ما لکیت را برای زنان و مردان  به یک نسبت به رسمیت می شناسد ومی فرمایند: «للرجال نصیب مما کسبوا و للنساء و نصیب مما اکتسبن»:«برای مردان از آنچه (به اختیار )کسب کرده اند بهره ای است و برای زنان نیز از آنچه به اختیار کسب کرده اند بهره ای است»

۱۲- پیامبر در آخرین لحظات حیات خود ، به مردان توصیه می نمودند که زنان را گرامی بدارند و می فرمودند:«استو صوا با لنساءخیرا»: وهمچنین خداوند خطاب به مردان  می فرمایند:«و عاشرو هن با لمعروف»:با زنان خوش رفتار باشید

۱۳- در قرآن ۵۷ بار کلمه ی رجال به معنای مردان آمده ،اما کلمه ی «نساء»و «امرأت» به معنای زنان ۸۳ بار تکرار شده است. 

بعد از بررسی اجمالی وضع زن در تاریخ قبل از اسلام و ارتقائی که اسلام به زن بخشید و او را درجایگاه حقیقی خود قرار داد و فرمود :"«ا لنساء شقائق ا لرجال"»:

حال می خواهیم به شبهاتی که پیرامون حقوق  زن در اسلام ، در جامعه مطرح است به صورت گذرا اشارا تی داشته باشیم . عقل اینچنین حکم می کند وقتی می توانیم میان دو چیز یا دو کس  اصطلاح «تساوی» را به کار ببریم که آن دو از همه لحاظ مانند هم باشند.

مثا لی در این مورد به واضح تر شدن مسأله کمک می کند ، در دنیای ورزش مثلا در رشته ی کشتی زمانی می توانیم دو کشتی گیر را رو در روی هم قرار دهیم که آن دو کاملا هم وزن هم باشند، در غیر این صورت چون از لحاظ وزنی بین آن دو «تساوی» وجود ندارد نمی توانند در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. زن و مرد از لحاظ توانائی فیزیکی با هم قابل مقاسیه نیستند، زن بارور می شود و نه ماه جنین را با خود حمل می‌نماید، عادت ماهیانه دارد ، ودو سال تمام شیره ی وجودش را به فرزندش می بخشد در حا لیکه مرد هیچ کدام از این حا لات را ندارد .

 وجود تفاوتهای جسمی، روانی ،عاطفی و… بین زن ومرد بر همگان واضح است ونمی توان آنرا انکار نمود . حال با توجه به این تفاوتها عدا لت چنین ایجاب می کند که میزان مسئولیتها ونوع وظایف آنها با هم متفاوت وهم سنخ با تواناییهای هر کدام از آنها باشد .

برای آگاهی در مورد شبهات وارده در مورد زن و پاسخ آنها سایر مقالات بخش زنان را حتما بخوانید .

———————————————-

برای آگاهی بیشتر در این زمینه به کتاب های زیر مراجعه شود.

۱ – زن در اندیشه اسلامی  مؤلف : جمال محمد فقی رسول  مترجم : دکتر محمود ابراهیمی   انتشارات : نشر احسان  ۱۳۸۳

۲ – نگرشی نو در فهم احادیث نبوی  مؤلف : استاد محمد غزالی  مترجم : داود ناروئی    انتشارات : نشر احسان  ۱۳۸۱

۳ – دیدگاههای فقهی معاصر  مؤلف : دکتر یوسف قرضاوی   مترجم : دکتر احمد نعمتی   انتشارات : نشر احسان  ۱۳۸۳  ( ۳ جلد )

۴ – نوارهای « ماف ئافره ت » « حقوق زن » استاد ناصر سبحانی ( ۴ کاست به زبان کردی )

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا