تقوا چیست؟ براساس آیات و احادیث و سخن بزرگان
تقوا چیست؟ براساس آیات و احادیث و سخن بزرگان
نویسنده: دکتر احمد شرباصی مصری / مترجم: محمد بهائالدین حسینی
مرحوم مصطفی رافعی در کتابش « اعجاز قران » می گوید: تقوا پایه ی اول اخلاق اسلامی و اجتماعی است که آن را تأیید، آشکار و پایه بلند می گرداند و آن را از اراده قوی و فضایل یقینی و واجب قرار می دهد. تقوا، یعنی نگهداشتن نفس در برابر آن چه که از آن می ترسد. برای مثال: « اتّقی فلان بکذا » فلانی از آن چیز پرهیز می کند؛ و بیم از آن را وسیله نگهداری از خود قرار می دهد. تقوا از « ارتقا » یعنی « برحذر بودن » و سلامت ماندن به وسیله چیزی که جلو بیم و ترس آدمی را خواهد گرفت. و در اصطلاح شرع و عقل خویشتن داری از آن چه که عیب آورد و آن را در معرض سرزنش و عذاب قرار دهد. و این نگهداشتن هم به وسیله ی ترک اسباب و نا خشنودی و کیفر و به جای غذاب قرار دهد. و این نگهداشتن هم به وسیله ی ترک اسباب و ناخشنودی و کیفر و به جای آوردن واجباتی رهایی بخش است که انسان را به سوی نعیم سرمدی و پاداش اعمال سوق می دهد، و این ها هم زمانی تکمیل می شود و به اتمام می رسد که قسمتی از چیزهای مباح « احتیاطا" » ترک گردد؛ حدیث شریف به این اشاره دارد که : « حلال معلوم است و حرام معلوم، و میان این دو، چیزهایی همانند و مشکوک وجود دارد که بسیاری از مردم آن را ترک نخواهند کرد. و هر کس از چیزهایی مشکوک حذر نماید، « در واقع » دین و نیک نامی خویشتن را « از آلودگی و بد نامی » تبرئه کرده و محفوظ داشته است و هر که در آن بیفتد و به آن بپردازد، ( قطعا") در کار حرام افتاده؛ مثالش همانند چوپانی است که : ( گله را ) پیرامون مزرعه و جای منوع و قرقی بچراند، (هیچ ) بعید نیست که ( به عمد یا سهو ) به آن جا آسیب نرساند. بیدار باش! که هر کس ( برای خود ) قرق و مزرعه ای دارد؛ و بی تردید قرق خداوند نیز نزدیکان و مقربان اوست. بدان که: در وجود انسان، پاره گوشتی است، هرگاه اصلاح شد، همه اعضا اصلاح خواهد شد و اگر تباه گشت تمام اعضا ( به تبع آن ) تباه و فاسد می گردد؛ هان! آن ( پاره گوشت) قلب است. » از این حدیث نتیجه می گیریم، تقوای کامل پرهیز از شبهات است که به پاکی و صفای قلب از وسواس و خواسته های نفسانی و به پاکی حواس و ذهن و روان از پلیدی ها، ارتباط دارد و بی گمان این پاکی سرآغاز همه نیکیها و اخلاق پسندیده و اساس فضایل و امثال آن خواهد بود. واژه « تقوی » _ با توجه به تقدم و تأخر حروف اصلی آن _ از سه حرف (ق، و، ی ) ترکیب شده، که هر کدام به معنای خاصی اشاره می کند؛ مثلا: « ق » به معنی قدرت مادی و معنوی، « و » به معنی وقایت در مفهوم صیانت و امنیت و « ی »، اشاره به دوری و بر حذر بودی است که قرآن می فرماید:
« یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا » مریم/۱۲
« ( هنگامی که یحیی متولّد شد و بزرگ گردید و به سنّ رشد رسید ، خطاب بدو گفتیم : ) ای یحیی ! کتاب ( تورات ) را با قوّت و ( قدرتِ هرچه تمامتر ) برگیر ( و با جدّ و جهدِ هرچه بیشتر بدان عمل کن ) . ما در کودکی بدو بینش ( دینی و فهم احکام الهی موجود در تورات ) دادیم . » یعنی با نیروی قلبی و تلاش برای عمل به قرآن
« خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » بقره /۶۳
« ( و به شما گفتیم : ) محکم برگیرید آنچه را به شما دادهایم ( که تورات است ) و در عمل بدان جدّی باشید و آنچه را در آن است بررسی کنید و در مدّنظر گیرید تا پرهیزگار شوید ( و خویشتن را با مواظبت احکام و دستورات آن ، از عذاب به دور دارید ) . » و در مورد وقایت و نگهداری از طریق تقوا را ثابت یم کند، می فرماید:
« فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ » غافر/۴۵
« خداوند ( چنین بندهی مؤمنی را تنها نگذاشت و ) او را از سوء توطئهها و نیرنگهای ایشان محفوظ و مصون داشت ، ولی عذاب بدی خاندان فرعون را در بر گرفت . » و:
« إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَعِیمٍ فَاکِهِینَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ » طور /۱۸ – 17
« امّا پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند . و در برابر چیزهائی که خدا بدیشان داده است شاد و خوشحالند ، و ( نعمت بزرگتر از این ، این که ) خدای ایشان ، آنان را از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است . » و باز از زبان مومنان می فرماید:
« فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ »طور/۲۷
« سرانجام خداوند در حق ما لطف و مرحمت فرمود ، و از عذاب سراپا شعلهی دوزخ ما را بدور داشت » و
« فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا » انسان /۱۱
« به همین خاطر ، خداوند آنان را از شرّ و بلای آن روز محفوظ میدارد ، و ایشان را به خرّمی و شادمانی میرساند . »
اینک حدیث شریف نیز معنی وقایت و خویشتن داری را از طریق تقوا، موید می گرداند و می فرماید: « هر یک از شما خود را زا آتش دوزخ محفوظ می دارد. »
یعنی به وسیله طاعت و اعمال نیک خود را از آتش در امان خواهد داشت. و : « هر کس خدا را نافرمانی کند در سلامت و امان نخواهد بود » حضرت علی ( رض) می فرماید: « هر وقت، سختی و تنگدستی بر ما فشار می آورد و ما را تهدید می نمود و محاصره می کرد، به حضرت رسول (ص) پناه می بردیم. » مرحوم رافعی می گوید: « واژه تقوا فقط به وسیله اخلاق پایدار و خلل ناپذیر تفسیر می شود؛ و خیر امت ( بهتریم مردم) آنان هستند که از ارکان جامعه خود را با اخلاق پایدار، استوار بدارند. بی شکف مرجع تقوا در دید اجتماعی دو چیز است: امر به معروف و نهی از منکر، و این دو آاز و پایان همه قوانین آداب و اجتماع است. و مرجع تقوا _ در واقع _ فقط ایمان به خداست و جامعه ای که برای افرادش خواستار تقوای برتری باشد؛ از این فضیلت نیز صفات اجتماعی و مختلفی به افراد جامعه باز خواهد گشت که مجموع آن: صفت تاریخی واحدی است که به خیر امت، تعبیر می شود. » قران می فرماید:
« کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ » آل عمران /۱۱۰
« شما ( ای پیروان محمّد ) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شدهاید ( مادام که ) امر به معروف و نهی از منکر مینمائید و به خدا ایمان دارید … »
بر اساس درک عمیق از رسالت اسلام، رافعی در تعریف تقوا می گوید: مقصود قرآن از فضیلت تقوا قانون و احکامی است در رابطه انسان با انسان و انسان با آفریدگار. بنابراین، مراد از بیان قران درباره تقوا در بیشتر آیات، آن است که: انسان از آن چه که زیان خود و یا زیان دیگران را داشته باشد، حذر کند.
حال اگر پس از این مقدمات به قران باز گردیم می بینیم که قرآن آدمی را به تقوا فرا می خواند و تشویق می نماید و به آن دستور می دهد. جمله « اتّقوا الله » د۰ بار وارد شده است. و در سوره بقره می فرماید:
« وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى » بقره /۱۹۷
« و توشه برگیرید ( هم برای سفر حجّ و هم برای سرای دیگرتان و بدانید ) که بهترین توشه پرهیزگاری است » و :« وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ… » اعراف /۲۶
« لباس تقوا و ترس از خدا ، بهترین لباس است ( که انسان خود را بدان میآراید و خویشتن را از عذاب آخرت میرهاند ) . »
درباره مومنان می فرماید:
« وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا » فتح /۲۶
« خدا اطمینان خاطری بهرهی پیغمبرش و بهرهی مؤمنان کرد ( و آرامشی خوش به دلهایشان راه داد ، تا در پرتو آن ، طوفان خشم و ناراحتی خویش را فرو نشانند ، و راضی به قضای خدا ، و گوش به فرمان پیشوای خود باشند ، و سر به شورش برندارند ) . همچنین خدا ایشان را بر روح ایمان ماندگار کرد و ( به حقیقت از هر کس دیگری ) سزاوارتر برای روح ایمان و برازندهی آن بودند »
و :« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ » انفال /۲۹
« ای مؤمنان ! اگر از خدا ( بترسید و از مخالفت فرمان او ) بپرهیزید ، خدا بینش ویژهای به شما میدهد که در پرتو آن حق را از باطل میشناسید ، و گناهانتان را میزداید و شما را میآمرزد ، چرا که یزدان دارای فضل و بخشش فراوان است . »
قرآن می فرماید: دعوت پیامبران من جمله: نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و الیاس از مومشان این جمله بود : « الا تتقون؟ » ( آیا پرهیزگاری خدا را نمی کنید؟) و این تعبیر قرآنی شش بار تکرار شده است.
قرآن کریم پرتوهایی از صفات اهل تقوا را به ما گوشزد نموده و یاد آور شده که نشانه های اهل تقوا این است که توبه و بازگشت به راه راست به دنبال خواهند داشت، که می فرماید:
« إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ » اعراف /۲۰۱
« پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسهای از شیطان میشوند به یاد ( عداوت و نیرنگ شیطان ، و عقاب و ثواب یزدان ) میافتند ، و ( در پرتو یاد خدا و به خاطر آوردن دشمنانگی اهریمن ) بینا میگردند ( و آگاه میشوند که اشتباه کردهاند و از راه حق منحرف شدهاند ، و لذا شتابان به سوی حق برمیگردند ) . »
و نشانه های دیگر اهل تقوا، اطاعت نیکو و محکم کاری در عمل است که در پایان سوره نحل می فرماید:
« إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَالَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ » نحل /۱۲۸
« بیگمان خدا ( مرحمت و معونت و حفاظت و رعایت همه جانبهاش ) همراه کسانی است که تقوا پیشه کنند و ( با دوری از نواهی ، خود را از خشم خدا به دور دارند ، و با تمام نیرو و قدرت ) با کسانی است که نیکوکار باشند و ( با انجام اوامر الهی خویشتن را به الطاف ایزد نزدیک سازند ) . »
و نشانه های دیگر این که: باید اهل تقوا بیدار و زیرک باشند در سوره احزاب خطاب به زنان پیامبر چنین آمده:
« یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا » احزاب /۳۲
« ای همسران پیغمبر ! شما ( در فضل و شرف ) مثل هیچ یک از زنان ( عادی مردم ) نیستید . اگر میخواهید پرهیزگار باشید ( به گونهی هوسانگیز ) صدا را نرم و نازک نکنید ( و با اداء و اطواری بیان ننمائید ) که بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند . و بلکه به صورت شایسته و برازنده سخن بگوئید . ( بدان گونه که مورد رضای خدا و پیغمبر او است ) . »
در سوره ی آل عمران مجموعه ای از علامات و صفات و نشانه های تقوا را یادآوری می شود که عبارتند از : ۱- انفاق هم در حالت بی نیازی و هم در حالت تنگدستی ۲- فرو بردن خشم که سخت ترین حالات آن است که انسان از راه صبر به قران می رسد. نقل است که: روزی خدمتگزار حضرت عایشه ( رض) او را به خشم آورد، فرمودند: « خدا خیرش دهاد! انسان خشمگین دوایی ندارد » 3- صرف نظر کردن پارسایان از مردم و نادیده گرفتن لغزشهایشان ۴- نیکوکاری ۵- شتاب کردن در آمورزش طلبیدن از گناهان ۶- پافشاری نکردن بر گناه و نافرمانی ( هر چند کوچک باشد). خداوند متعال می فرماید:
« وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ أُولَئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ » آل عمران/ ۱۳۶ -۱۳۳
« و ( با انجام اعمال شایسته و بایسته ) به سوی آمرزش پروردگارتان ، و بهشتی بشتابید و بر همدیگر پیشی گیرید که بهای آن ( برای مثال ، همچون بهای ) آسمانها و زمین است ؛ ( و چنین چیز با ارزشی ) برای پرهیزگاران تهیّه دیده شده است . آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی ، به احسان و بذل و بخشش دست مییازند ، و خشم خود را فرو میخورند ، و از مردم گذشت میکنند ، و ( بدین وسیله در صف نیکوکاران جایگزین میشوند و ) خداوند ( هم ) نیکوکاران را دوست میدارد . و کسانی که چون دچار گناه ( کبیرهای ) شدند ، یا ( با انجام گناه صغیرهای ) بر خویشتن ستم کردند ، به یاد خدا میافتند ( و وعده و وعید و عقاب و ثواب و جلالت و عظمت او را پیش چشم میدارند و پشیمان میگردند ) و آمرزش گناهانشان را خواستار میشوند – و بجز خدا کیست که گناهان را بیامرزد ؟ – و با علم و آگاهی بر ( زشتی کار و نهی و وعید خدا از آن ) چیزی که انجام دادهاند پافشاری نمیکنند ( و به تکرار گناه دست نمییازند ) . آن چنان پرهیزگارانی پاداششان آمرزش خدایشان و باغهای ( بهشتی ) است که در زیر ( درختان ) آنها جویبارها روان است و جاودانه در آنجاها ماندگارند ، و این چه پاداش نیکی است که بهرهی کسانی میگردد که اهل عملند ( و برابر فرمان خدا کار میکنند ) . »
وقتی که استاد رشید رضا در تفسیرش به این آیات توجه خود را مبذول داشت؛ یاد آور شد که در این جا درجه ای پایین تر برای عموم مومنان پارسا و شایسته بهشت وجود دارد، آنان که هنگام گناه، نهی و کیفر را به یاد می اوردند و فورا" به سوی توبه می شتابند. سپس اشاره می کند که مرتبه ای بالاتر از مراتب گذشته موجود است که از آن خواص پرهیزگاران خواهد بود بود که هر گاه گناهی بر آنان چیره شود، ان مقام والای پاک و دور از نقص الهی را که سرچشمه ی همه کمالات و موجب قرب بارگاه اوست، به یاد می آورند. این قرب، منتها آرزوی انسان و سبب شناختن و آراستن به اخلاق نیکوی خدایی خواهد شد. پس هرگاه چنین شد، وسوسه شیطان از آنان دور می گردد و نفس پاک رحمان را در می یابند؛ آن گاه آمرزش خواهان به امید رحمتش به سوس او می شتابند و به قانونش می گروند و می دانند که جز خدا، آمرزنده ای موجود نیست و کسانی که نیاز را به درگاهش نبرند، گمراهانند؛ زیرا همه از اوست و به سوی او باز می گردد و فقط او در قانون و دین دخل و تصرف می کند و با قدرت بی منتهای خود بر هستی فرمانرواست.»با کمی تدبر در آیات قرآن می فهمیم که تقوا جمال راستی، پایداری و حسن ثمرات قرآن را ثابت می گرداند و می فرماید:
« الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ » زخزف /۶۷
« دوستان ، در آن روز ، دشمنان یکدیگر خواهند شد ، مگر پرهیزگاران . »
پس هر نوع دوستی و هم نشینی که برای غیر خدا باشد در روز قیامت به دشمنی تبدیل خواهد شد؛ اما دوستی خالصانه، هم در دنیا و هم در قیامت پایدار خواهد ماند. این دستورف اندیشه های ما را بیشتر روشن می گرداند، و تذکر می دهد که تقوا سبب حفظ و نگهداری حقوق و ارزش دوستان و بیگانگان خواهد شد. ابولعباس طوسی می گوید: « بزرگ جلوه دادن حقوق مومنان از بزرگداشتن حقوق خداوند متعال سرچشمه می گیرد و از این طریق، انسان مومن به جمع بندی حقیقت تقوا پی خواهد برد. »
پس با تدبر در قران می فهمیم که نبودن تقوا در درون انسان، سبب تباهی اوست و دیگران را نیز به تباهی می کشاند. شخص بی تقوا، ادعا کردن، خود نمایی و لاف زدن، دروغ گویی، انفاق، فساد و کارهای بد را برای خود روا می داند و هرگاهواعظی او را نصیحت کند که از خدا پروا کند، تکبر می ورزد. اکنون به قرآن باز می گردیم که چه می گوید:
« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ » بقره / ۲۰۷ – ۲۰۴
« در میان مردم کسی یافته میشود که سخن او در ( بارهی امور و اسباب معاش ) زندگی دنیا ، تو را به شگفت میاندازد ( و فصاحت و حلاوت کلام او ، مایهی اعجاب تو میشود ) و خدا را بر آنچه در دل خود دارد گواه میگیرد ( و ادّعاء دارد که آنچه میگوید ، موافق با چیزی است که در درون پنهان میدارد ، و گفتار و کردارش یکی است ) . و حال آن که او سرسختترین دشمنان است . و هنگامی که پشت میکند و میرود ( و یا به ریاست و حکومتی میرسد ) ، در زمین به تلاش میافتد تا در آن فساد و تباهی ورزد و زرع و نسل ( انسانها و حیوانات ) را نابود کند ( و با فساد و تباهی خود ، اقوات و اموال و ارواح را از میان ببرد ) ، و خداوند فساد و تباهی را دوست نمیدارد . و هنگامی که بدو گفته میشود : از خدا بترس ( و اقوال و افعال برابر دار و به جای افساد اصلاح کن ) ، عظمت ( و نخوت ، سراپای ) او را فرا میگیرد و ( غرور ) گناه ( او را به بزهکاری وادار ) میکند . پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جایگاهی است . و در میان مردم کسی یافته میشود که جان خود را ( که عزیزترین چیزی است که دارد ) در برابر خوشنودی خدا میفروشد ( و رضایت الله را بالاتر از دنیا و مافیها میشمارد و همه چیز خود را در راه کسب آن تقدیم میدارد ) و خداوندگار نسبت به بندگان بس مهربان است ( و بدانان در برابر کار اندک ، نعمت جاوید میبخشد و بیش از توانائی انسانی برایشان تکالیف و وظائف مقرّر نمیدارد ) . »
خداوند خیرش دهاد آن صوفی مشهور، « شاه کرمانی »! که می گوید:« نشانه تقوا، پارسایی و نشانه پارسایی هم خویشتن داری در هنگام شبهات و چیزهای مشکوک است. » بی تردید، حذر، هنگام وجود شبهات، ثمره صداقت پروای انسان از خداوند خواهد بود. و هر کس از پروردگارش پروا داشته باشدف قطعا" از پایمال کردن هر نوع حقی و ستم روا داشتن به هر انسانی و یا ترویج فساد و تباهی، خود را باز می دارد. و در این جا، خوف به تقوا تعبیر می شود، همان گونه که تقوا به خوف، چون میان این دو ارتباط مستقیم وجود دارد. پس هر کس خواهان تقوا باشد به گناه نزدیک نمی شود و از آن دوری می گزیند. و معمولا" کسی از چیزی بترسد، حذر می کند و می پرهیزد و از جمله ان چه که ثمره تقوا در ارتباط میان مردم پیوند دارد، این که تقوا در رجمت و مقدمه ای برای استحکام بخشی مساوات حقیقی پایدار در میان مردم خواهد بود. و نظر مرحوم رافعی این است که : « تقوا سرچشمه زلال نیت مومنان نسبت به پروردگار است. پس هرگاه به وسیله آرزوهای نفسانی و شهوانی، آنان سرکش و ستمگر و منحرف شدند، نشانه ی آن روی گرداندن از پروردگار و دوری از پارسایی و حقیر شمردن سرزنش ها و تهدید های خداوند است، پس اگر قلب هر کدام از اهل ایمان به تقوای خدا جمع نگردید، به خدا خاطر جمع نخواهد شد. و هر گاه انسان به بینش بیماری زا و وبا آفرین و پست گرفتار شد، مسلما" متکبر، مغرور و جنایت پیشه و دشمن مساوات در میان مردم خواهد بود. » قران کریم می فرماید:
« یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ » حجرات / ۱۳
« ای مردمان ! ما شما را از مرد و زنی ( به نام آدم و حوّاء ) آفریدهایم ، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید ( و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخّص شود ، و در پیکرهی جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد ) . بیگمان گرامیترین شما در نزد خدا متّقیترین شما است. خداوند مسلّماً آگاه و باخبر ( از پندار و کردار و گفتار شما ، و از حال همهکس و همه چیز ) است. »
آیه، آفرینش انسان ها از مرد و زن، برابری و مساوات فطری و طبیعی را ثابت م یکند، و هدف اجتماعی در قبیله قبیله و دسته دسته بودن مردم، همان شناسایی متقابل است ( تا زندگی اجتماعی مختل و بیهوده نگردد) و شناسایی درست، سبب حاصل شدن فضایل و بزرگواریهای می شود، که آن هم مساوات و برادری انسانی را تایید می فرماید. و اما اساس امتیاز و برتری ها ( در میان مردم جامعه) فقط تقواست. پس بزرگترین انسان ها از جهت رفتار و کردار که در دو حالت فردی و اجتماعی مساوی باشند؛ با تقواترین انان است؛ یعنی بهترین ایشان، نه آنان که ثروت و مال فراوان، سیمای زیبا، اقوام و نزدیکان بیشتر، اصل و نژاد برتر، درک و استعداد زیادتر، علم و دانایی سرشار و توان و نیروی فراوانی داشته باشند. ( بدان که: ) تقوا موجب ایمان به خدا، درک و ( عشق و علاقه به ) قرآن، شناخت و دریافت راهنماییهای پیامبر و آموختن سیره نیکان و مردان خدا خواهد بود و راهیابی به وسیله همه این ها نیز به خاطر خرسندی خداست. شیخ محمد عبده (رح) می فرماید: « تقوا بر حذر بودن از خشم و ناخشنودی و کیفر خداست. و این وقتی ممکن می شود که هم خدا را بشناسی و هم آن چه را که او به آن خشنود گرد. و این شناخت وقتی تحقق می یابد که انسان، قرآن را دریابد و آن را خوب بفهمد و سنت پیامبر و سیره گذشتگان صالح را مطالعه نماید و درک کند و به این وسیله خود را به سوی هدایت الهی و رستگاری ابدی آماده نماید. پس هر کس ( به خاطر حمایت و صیانت از حق ومردم) شکیبا باشد و به دیگران نیز شکیبایی و مقابله با دشمن را سفارش کند، دعوت به سوی دین را انتشار دهد و در همه امور از خشم پروردگارش حذر ورزد؛ مسلما" خود را برای رستگاری و رسیدن به سعادت و نیک بختی نزد پروردگار اماده کرده است. »
در این جا میان تقوا و نیکی که جامع فضایل و مجموعه ای از اعمال خیر است، ارتباطی وجود دارد. که قران می فرماید:
« وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى » بقره /۱۸۹
« ولیکن نیکی کسی را است که تقوا پیشه کند »
و هم چنین قران به ارتباط محکمی میان تقوا و ایمان اشاره دارد؛ برخی از مفسران می گویند: در روز قیامتف ایمان بدون تقوا اعتماد ندارد، تقوا اثر ایمان در وجود و در عمل نیک است. در این رابطه ایات متعددی در قران آمده است مانند:
« وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَهٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ » بقره /۱۰۳
« و اگر آنان ایمان میآوردند و پرهیزگاری میکردند ( پروردگار پاداش نیکی بدانان میداد و چنین ) پاداشتی که نزد خدا ( محفوظ ) است بهتر ( از افسانهها و بد نهادیها ) است ، اگر ( علم و دانشی میداشتند و ) میدانستند . »
و: « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ » مائده /۶۵
« و اگر اهل کتاب ( اعم از مسیحیان و یهودیان ، به جای دشمنانگی و تباهکاری ، به اسلام بگروند و ) ایمان بیاورند و پرهیزگاری پیشه کنند ، گناهانشان را میزدائیم ( و زشتیها و پلشتیهای گذشتهی ایشان را میبخشیم ) و آنان را به باغهای پرنعمت بهشت داخل میسازیم . »
و « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ » اعراف /۹۶
« اگر مردمان این شهرها و آبادیها ( به خدا و انبیاء ) ایمان میآوردند و ( از کفر و معاصی ) پرهیز میکردند ، ( درگاه خیرات و ) برکات آسمان و زمین را بر روی آنان میگشودیم ( و از بلایا و آفات به دورشان میداشتیم ). »
« وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ » ال عمران /۱۷۹
« و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگار شوید ، پاداش بزرگی خواهید داشت . »
و: « أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ » یونس / ۶۴ – 62
« هان ! بیگمان دوستان خداوند ( سبحان ) ترسی بر آنان ( از خواری در دنیا و عذاب در آخرت ) نیست و ( بر از دست رفتن دنیا ) غمگین نمیگردند ( چرا که در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا است که بسی والاتر و بهتر از کالای دنیا است ) . ( دوستان خداوند ) کسانیند که ایمان آوردهاند و تقوا پیشه کردهاند . برای آنان در دنیا ( به هنگام مرگ ) و در آخرت ( در هنگامهی رستاخیز ) بشارت ( به خوشبختی و نیکبختی ) است . سخنان خدا ، ( یعنی وعدههائی که خدا به پیغمبرانش مبنی بر پیروزی و بهروزی و سعادت دو جهان داده است ) تخلّفناپذیر است . این ( چیزی که در دنیا و آخرت بدانان مژده داده میشود ) رسیدن به آرزو و رستگاری بزرگی است . »
و: « وَلَأَجْرُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ » یوسف /۵۷
« و پاداش آخرت ، برای کسانی که ( در دنیا ) ایمان میآورند و پرهیزگاری میکنند ، بهتر ( و والاتر از پاداش دنیوی ایشان ) است . »
و : « وَأَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ » نمل /۵۳
« و ما کسانی را نجات دادیم که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند . »
ارتباط میان تقوا و امانت در قرآن چنین است:
« … فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ » بقره / ۲۸۳
« … امانت او را بازپس دهد ( و بستانکار در گروگان که امانتی محسوب است خیانت روا ندارد ، و بدهکار وام را که ودیعهای بشمار است ، به موقع بپردازد ) و از خدائی که پروردگار او است بترسد »
ارتباط میان تقوا و وفاداری: « بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ » آل عمران /۷۶
« آری ! کسی که به عهد و پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید ( محبّت و رضایت خدا را فراچنگ آورده است ) زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد . »
پیوند میان تقوا و صبر: « إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ » یوسف / ۹۰
« بیگمان هرکس ( خدا را پیش چشم دارد و از او بترسد و ) تقوا پیشه کند و ( در برابر گرفتاریها و مصیبتها ) شکیبائی و استقامت ورزد ( خداوند پاداش او را خواهد داد ) چرا که خدا اجر نیکوکاران را ضائع نمیگرداند . »
و: « بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ » آل عمران / ۱۲۵
« آری ! ( شما را بسنده است . و علاوه از آن ) اگر بردباری ( در کارزار ) داشته باشید و پرهیزگاری کنید ( از معصیت خدا و مخالفت با پیغمبر ) ، و آنان ( یعنی دشمنان مشرک ) هم اینک بر شما تاخت آرند ، پروردگارتان ( بر تعداد فرشتگان بیفزاید و ) با پنج هزار فرشتهی یورشگر و نشانگذار ، شما را یاری کند . »
و: « لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ » آل عمران /۱۸۶
« به طور مسلّم از لحاظ مال و جان خود مورد آزمایش قرار میگیرید و حتماً از کسانی که پیش از شما بدیشان کتاب داده شده است ، و از کسانی که کفر ورزیدهاند ، اذیّت و آزار فراوانی میبینید ( و اعمال ناشایستی و سخنان نابایستی میشنوید ) و اگر ( در برابر آزمایش مالی و جانی ) بردباری کنید و ( از آنچه باید پرهیز کرد ) بپرهیزید ، ( کارهای شایسته همین است و ) این اموری است که باید بر انجام آنها عزم را جزم کرد و در اجرای آنها کوشید . »
در این صورت معنی « اتقوا الله »: ترس و بیم از عذاب و کیفر خدا خواهد بود و نسبت دادن تقوا به خدا به خاطر اهمیت حکم غذاب و کیفر است و ممکن نیست هیچ کس از ذات خدا بپرهیزد و یا از اراده او سرپیچی نماید. اکنون به مطالبی که در تفسیر « منار » امده، بیندیشیم که می گوید: « آن عذابی که پرهیز از آن واجب است؛ دو نوع خواهد بود: دنیوی و اخروی؛ و از هر کدام از این دو باید به وسیله پرهیز از اسباب و مقدمات گناه، دوری گرفت که آن اسباب نیز دو نوع به شمار می آید: ۱- مخالفه ی دین و شرع خدا ۲- مخالفه سنن او در نظام آفرنش. و اما در برابر کیفر آخرت باید به وسیله ایمان دریتف توحید خالص، اعمال نیکو و دوری از شرک و کفر، عصیان و رذایل پرهیز نمود؛ که اینها هم در کتاب و سنت گویا و روشن است. و برترین چیزی که به درک قرآن و فهم سنت پیروی از آنها مدد نماید؛ سیره و روش گذشتگان نیکوکاران از یاران و خاندان پیامبر(ص) و تابعین و دانایان همه کشورهای با ایمان جهان خواهد بود، و اما در برابر کیفر دنیا باید برای پرهیز از آن، به وسیله علم به سنن الهی در این هستی، خصوصا" برخورداری از قانون متعالی سلامت و تندرستی و علم به آن و به راه و رسم اجتماع در جامعه بشری ( که نمونه های بارزی دارد)کمک گرفت. مثلا" پرهیز از سستی و خواری در مبارزه با دشمن به شناخت نظام جنگ و فنون و محکم کاری های ابزار و اسلحه هایی که در این زمانه عجیب پیشرفت کرده، بستگی دارد. ان چه که بر کاریهای ابزار و اسلحه هایی که در این زمانه عجیب پیشرفت کرده بستگی درد. آن چه که بر امت با ایمان در مجال این پرهیزگاری واجب می گردد این است که : تمام توان و حوصه خودرا مبذول دارد و آن را خوب به کار گیرد، زیرا پروردگارش می گوید:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ » آل عمران / ۱۰۲
« ای کسانی که ایمان آوردهاید آن چنان که باید از خدا ترسید از خدا بترسید ( و با انجام واجبات و دوری از منهیّات گوهر تقوا را به دامان گیرید ) و شما ( سعی کنید غافل نباشید تا چون مرگتان به ناگاه در رسد ) نمیرید مگر آن که مسلمان باشید . »
گویند: تقوای واقعی حذر از گناه و اطاعت و یاد خدا و شکر گزاری و سپاس اوست. و در راه او آن طور که حق جهاد ومبارزه است، جهاد کرد و نباید سرزنش و هیچ سرزنش گری انسان را از راه خدا باز دارد و باید به خاطر خرسندی پروردگار به قسط و عدل قیام کرد؛ هر چند به زیان خود، پدران و مادران، فرزندان باشد. و باید آن چه که تقوا به آن نیازداشته باشد، انجام داد، تا کمترین چیزی که حق تقواست، ترک نشود. قران می فرماید:
« فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ » تغابن /۱۶
« پس آن قدر که در توان دارید از خدا بهراسید و پرهیزگاری کنید »
و هر زمان پروای بندگان با ایمان تحقق یافت، ثمرات فراوان در جهت اجر و پاداش عظیم و با ارزش متّصور خواهد شد که قرآن به تأکید و فراوانی از آن سخن می گوید:
« فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ » اعراف /۳۵
« پس کسانی که پرهیزگاری کنند ( و با انجام طاعات و ترک محرّمات ، خویشتن را از عذاب خدا در امان دارند ) و به اصلاح ( حال خود و دیگران ) بپردازند ، ( در آخرت ) نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میگردند »
و: « فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ » هود /۴۹
« پس ( در برابر اذیّت و آزار قوم خود ) شکیبائی کن ( همان گونه که پیغمبران پیشین در برابر اذیّت و آزار اقوام خود شکیبائی کردند ، و بدان ) که سرانجام ( کار ، برد با شکیبایان و ) از آنِ پرهیزگاران است . »
و: « لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرَارِ » آل عمران / ۱۹۸
و: « لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِیَّهٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ » زمر / ۲۰
« و امّا کسانی که از ( عذاب ) پروردگارشان ( خویشتن را ) بپرهیزند ، آنان ( در بهشت برین جای دارند و ) دارای قصرها و کاخهائی هستند که بالای یکدیگر ساخته شدهاند و در زیر آنها رودبارها جاری است . این وعده را خدا میدهد و خدا خلاف وعده نمیکند . »
و : « وَیُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ » زمر /۶۱
« خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردهاند رهائی میبخشد و به مقصودشان میرساند . هیچ گونه بدی و بلائی بدیشان نمیرسد و غمگین و اندوهگین نمیگردند . »
و شاید وسیع ترین آیات از زمینه ی وعده به مؤمنان این آیه سوره طلاق باشد که می فرماید:
« … وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا » طلاق / ۳ -۲
« … هر کس هم از خدا بترسد و پرهیزگاری کند ، خدا راه نجات ( از هر تنگنائی ) را برای او فراهم میسازد و به او از جائی که تصوّرش نمیکند روزی میرساند . هر کس بر خداوند توکّل کند ( و کار و بار خود را بدو واگذارد ) خدا او را بسنده است . خداوند فرمان خویش را به انجام میرساند و هر چه را بخواهد بدان دسترسی پیدا میکند . خدا برای هر چیزی زمان و اندازهای را قرار داده است . »
لازم است اشاره کنیم که بسیاری از مردم می پندارند، معنی تقوا، انکسار، خواری، ذلت و ناتوانی و انعطاف پذیری است، اما بی تردید این تصور درست نیست و تقوا به معنی نگهداری و صیانت، رعایت و حفاظتف نیرو و جوانمردی، خیر و نیکی، احسان و محکم کاری و شکیبایی و وفاداری است. قرآن به ما می آموزد که تقوا فقط برای رضای افریدگار می باشد: « و ایّای فاتّقون »، تنها از من پروا کنیدف پس پروا و تقوا مخصوص ذات اوست. و این اخلاقی است عزت آفرین و انسان ( برای همیشه جز خدا ) از کسی جز خدا پروا نخواهد داشت. این است کمال عزّت و بزرگی. قران می فرماید: « وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ » آل عمران /۱۳۹
« و ( از جهاد در راه خدا به سبب آنچه بر سرتان میآید ) سست و زبون نشوید و ( برای کشتگانتان ) غمگین و افسرده نگردید ، و شما ( با تأییدات خداوندی و قوّه ایمان راستین و نیروی حقی که از آن دفاع میکنید ) برتر ( از دیگران ) هستید ( و پیروزی و بهروزی از آن شما است ) اگر که به راستی مؤمن باشید ( و بر ایمان دوام داشته باشید ) . »
باید بدانیم که تقوا با بهراه گیری و تمتع از زینتهای روای خدای متعال که بر بندگانش جایز شمرده، تعارضی ندارد و برگزیدگان گذشته نیز از آن بهره گرفته و حتی ضرب المثل شده اند؛ و همین کافی است که امام مالک در این مورد نمونه و پیشرو شده. یحیی پس یزید نوفلی به او می نویسد: « بسم الله الرحمن الرحیم. درود و رحمت بر رسول خدا، حضرت محمد (ص) باد ( این نامه) از طرف یحیی پسر یزید عبدالملک خطاب به مالک پسر انس است. اما بعد: به من خبر رسیده که تو لباس نرم و نازک می پوشی؛ غذای خوش مزه می خوریف روی بستر نرم می نشینی، دربان داری، در مجلس علم از شاخه ی درخت خرما، سایه بان ( برایت) زده می شود، مردم نزدت می آیند و تو را امام و پیشوا خطاب می کنند و به سخن شما اکتفا می نمایند ( و آن را حجت می دانند) ای مالک! از خدا پروا کن و متواضع باش. این نامه که به نوشته ام، نصیحت و خیر خواهی است و غیر خدا کسی از آن خبر ندارد. و السّلام. »
امام مالک (رض) در جواب می فرماید: « بسم الله الرحمن الرحیم. درود و رحمت بر حضرت محمد (ص) و خاندان پاکش باد! از مالک پسر انس به یحیی پسر یزید. درود خدا بر تو باد! اما بعد! نامه ات را دریافت کردم و نصیحت، شفقت و ادب را از آن بر گرفتم. خداوند تقوا را بهره و توشه ی تو کند؛ و خیر خواهیت را پاداش نیک دهد! و تو را هدایت و توفیق فرماید. و « و لا حول و لا قوه اّلا بالله العلی العظیم » اما آن چه به من تذکر داده ای که: خوراک خوش مزه می خورم، پوشاک نرم می پوشم، دربان دارم و روی بستر نرم می نشینم؛ درست است و از خداوند آمرزش می طلبم. البته خداوند می فرماید: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ » اعراف /۳۲
« ( ای محمّد ! زشتی کارِ افتراء تحلیل و تحریم را بدیشان خاطرنشان ساز و به آنان ) بگو : چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده است و همچنین مواهب و روزیهای پاکیزه را تحریم کرده است ؟ بگو : این ( نعمتها و موهبتهای حلال و ) چیزهای پاکیزه ، برای افراد باایمان در این جهان آفریده شده است »
مسلما" می دانم که ترک اینها ( در شرایطی که متوسط جامعه از آن محروم باشند، ) بهتر است. ( ای یحیی) ما را فراموش مکن، ما هم تو را فراموش نخواهیم کرد و السلام.»
از خدای بزرگ خواستاریم که ما را به فضیلت و برکت تقوا بیاراید و به آن وسیله، حقیقت مراقبت را در روح و روان ما قرار دهد، تا بدان سبب وجود ما پرهیزگارف خشنود و خدا پسند گردد و سرانجام از آن تقواست.
_________________________
منبع: دایره المعارف اخلاق قرآنی / مؤلف: دکتر احمد شرباصی مصری / مترجم: محمد بهائالدین حسینی / انتشارات: تازه نگاه، اول ۷۹، سنندج