احادیث و علوم الحدیثمطالب جدید

مصطلحات حدیث – مفهوم اصطلاحات رایج حدیث و انواع حدیث

مصطلحات حدیث- مفهوم اصطلاحات رایج حدیث و انواع حدیث
نویسنده: جهانگیر ولدبیگی

المتواتر

حدیث متواتر حدیثی است که تعداد کثیری که علم به صداقت گفتارشان (حدیثی که روایت می کنند) از این جهت که عادتاً[۱] محال است این جمع با هدف دروغ بستن بر حضرت (ص) دور هم گرد آمده باشند حاصل می شود و این کثرت در تمام طبقات از اول تا آخر استمرار داشته باشد و بیان حدیث بر یک امر محسوس مستند باشد.[۲]

خلاصه مطلب:

شروط حدیث متواتر:

  1. عدد کثیری که گرد آمدن و توافقشان بر دروغ محال باشد.
  2. کثرت از ابتدا تا انتهای سند استمرار داشته باشد.
  3. انتهای کلام راویان مستند به امر حسی باشد.
  4. خبر برای شنونده افاده علم بکند (علم آور باشد).[۳]

 

– مرفوع

حدیث مرفوع حدیثی است که قولا و فعلا به پیامبر (ص) اضافه می شود، بقیه سند متصل باشد یا منفصل و یا مرسل باشد فرقی نمی کند. در مورد آن گفته شده: آنچه صحابه از پیامبر (ص) خبر می دهد.[۴] حدیث مرفوع حدیثی است که سند آن به شخص پیامبر (ص) منتهی شده باشد. این نوع از حدیث شامل متصل و منقطع و مرسل و مانند این­ها می باشد.[۵]

 

– موقوف

موقوف حدیثی است که به صحابه اختصاص دارد مگر این که مقید باشد(مثلا صحابه بگوید: امر شدیم یا نهی شدیم و یا …). گاهی سند این نوع از حدیث متصل و گاهی غیر متصل است.[۶] و در تعریف دیگری چنین آمده است: موقوف حدیثی است که راوی، آن را به صحابه نسبت می دهد و از آن تجاوز نمی کند(منتهی به صحابه باشد).[۷] ابن صلاح هم می گوید: آنچه از قول و فعل و مانند آن دو که از صحابی نقل شود و سند حدیث به او ختم شود و به پیامبر (ص) نرسد موقوف است. این نوع حدیث می تواند متصل و می تواند غیر متصل باشد.[۸]

 

– مقطوع

آنچه از قول و فعل که منتهی به تابعی می شود مقطوع گفته می شود.

 

– مرسل

ابن صلاح در تعریف «مرسل» می گوید: آنچه جای هیچ اختلافی نیست این که «مرسل» یعنی حدیثی که یکی از تابعین بزرگ[۹] که جماعتی از اصحاب را درک کرده و با آنان نشسته باشد، افرادی چون عبید الله بن عدی ین الخیار، سعید بن المسیب و امثال آن­ها، بگوید: “قال رسول الله صلی الله علیه و سلم” البته مشهور این است که همه تابعین مدنظر هستند چه کبار چه وسطی و چه صغار آن­ها.[۱۰] اما ابن عبد البر از برخی نقل می کند که: مرسل صغار تابعی حدیث «مرسل» به شمار نمی آید. حاکم نیز حدیث «مرسل» را به تابعین اختصاص می دهد ولی جمهور فقهاء و اصولییون «مرسل» را هم به تابعین و هم به غیر تابعین تعمیم داده اند. أبو عمرو بن الحاجب در کتاب مختصرش در زمینه أصول فقه می گوید: «مرسل» قول غیر صحابی است که بگوید: “قال رسول الله صلی الله علیه و سلم”[۱۱]

 

– صحیح

کلمه «صحیح» فعیل به معنی فاعل از الصحه (صحت و سلامت) است. در حقیقت استعمال این کلمه در اجسام است و در اینجا استعمالش از باب مجاز و استعاره تبعیه است.[۱۲]

این را بدان که حدیث نزد اهل علمش (محدثین) به سه قسمت صحیح، حسن و ضعیف تقسیم می شود. البته حدیث فی نفس الامر یا صحیح است یا ضعیف اما تقسیم ذکر شده از باب اصطلاحات نزد محدثین است.

حدیث «صحیح» حدیث مسندی است که سندش به وسیله نقل از راوی عادل ضابط از عادل ضابط از ابتدای سند تا انتها روایت شود و شاذ و معلل نباشد.[۱۳]

سیوطی می گوید: بهتر است به جای نقل از عادل ضابط گفته شود نقل از فرد ثقه زیرا فردی که ثقه باشد دو شرط عدالت و ضبط در او جمع است. متصل بودن حدیث آن را از منقطع و معضل و معلق و مدلّس بودن خارج می کند.[۱۴]

 

– حسن

حدیث حسن از نظر اعتبار ما بین حدیث صحیح و حدیث ضعیف قرار دارد.[۱۵]

امام ابن حجر تعریفی از «حسن» ارائه می دهد و می گوید: خبر آحادی که به وسیله راوی عادل تام الضبط متصل السند غیر معلل و شاذ روایت می شود صحیح لذاته نامیده می شود حال چنین حدیثی اگر راوی از جهت ضبط دارای قدرت کمتری باشد به ان حسن لذاته گفته می شود.[۱۶]

خلاصه تعریف را می توان چنین بیان کرد که: “حدیث حسن حدیثی است که سندش متصل و از راوی عادلی که ضبطش نسبت به دیگران خفی تر(کمتر) است و حدیث شاذ یا دارای علت نیست می باشد”.

– ضعیف

هر حدیثی که در آن صفات حدیث صحیح و حسن [که به آن­ها اشاره شد] وجود نداشته باشد حدیث ضعیف به شمار می آید.[۱۷]

– اعتبار، متابع و شاهد

«اعتبار» معمولا در کنار «متابع و شاهد» به کار می رود. «اعتبار» عبارت است از وسیله و راه شناخت متابع و شاهد. سیوطی می گوید: الاعتبار سبر ما یرویه هل شارک الرّاوی سواه فیه یعنی اعتبار عبارت است از “دقت و تفحص در این مورد که آیا راوی دیگری حدیث فرد را نقل کرده است یا خیر.” ابن حجر می گوید: بدان که تتبع و تحقیق در جوامع و مسانید و اجزای حدیث به دنبال یافتن «متابع یا شاهد» برای حدیث «فرد» را «اعتبار» گویند.[۱۸]

یکی از اقسام حدیث همانطور که گفته شد حدیث مفرد است که در نقل روایت تنها یک راوی آن را گزارش کرده است. مفرد بودن روایت به تنهایی موجب ضعف حدیث نمی شود اگر چه تعدد طرق اطمینان به صدور آن را افزایش می دهد. اهمیت تعدد طرق بیش از همه از جایی است که حدیث معارض داشته باشد در مقام تعارض آن دسته از احادیث ترجیح داده و پذیرفته می شوند که از مرجحاتی مانند تعدد طرق یا موثق تر بودن راویان برخوردار باشند با توجه به نقشی که برخورداری از این ویژگی دارد حدیث پژوهان در جمع آوری طرق دیگر برای حدیث مفرد تلاش می کنند به این تتبع اصطلاحات اعتبار و به طرق دیگر روایت با توجه به مشترکات آن در سند «متابع» یا «شاهد» گفته می شود.[۱۹]

البته در تعریف دیگری از «متابع» و «شاهد» چنین آمده است که: «متابع» مشارکت در حدیث مفرد از جهت لفظ خواه صحابه یکی باشد خواه نباشد. و «شاهد» مشارکت در حدیث مفرد از جهت معنی خواه صحابه یکی باشد یا نباشد.[۲۰]

– مضطرب

«مضطرب» در لغت اسم فاعل از «اضطراب» باب افتعال از ریشه «ضرب» و به معنای «حرکات متوالی در دو جهت مختلف»[۲۱]، «اختلال در کار و به هم ریختگی نظم» است. اصل آن از اضطراب الموج است زمانی که حرکت آن سریع باشد و بر هم بخورد.[۲۲]

در اصطلاح «مضطرب» عبارت است از حدیثی که به صورت های مختلفی روایت شود به طوری که هیچکدام قابل ترجیح بر دیگری نباشد.[۲۳] این اختلاف (اضطراب) ممکن است در سند باشد یا در متن روایت.[۲۴] و یا در هر دو یعنی هم متن و هم سند.[۲۵]

ابن صلح در مورد این نوع از حدیث چنین می گوید:

حدیث «مضطرب» حدیثی است که: روایات در مورد آن مختلف باشند و برخی حدیثی را با سندی نقل می کنند و دیگران با سندی دیگر که مخالف آن­ها است به گونه ای که ما نتوانیم بین آن دو یا چند روایت ترجیح قایل شویم یعنی در یک سطح باشند؛ اما وقتی یک راوی یا راویان یکی از احادیث از نظر حفظ قوی تر باشد و یا از نظر شاگردی و ملازمت به استاد نسبت به دیگران نزدیک تر باشد و یا سایر موارد معتمد ترجیح حدیث را دارا باشد می توان یکی از روایات را بر دیگری ترجیح داد و حدیث ارجح را پذیرفت و در این صورت حدیث «مضطرب» نمی نامیم و حکم آن حکم اضطراب نیست.[۲۶]

– محفوظ و شاذ(نادر)

«شاذ»: امام شافعی می گوید: شاذ حدیثی را گویند که فرد ثقه ای آن را روایت کند که مخافل حدیثی باشد که مردم(دیگر ثقات) آن را روایت می کنند.[۲۷]

نقطه مقابل «شاذ»، «محفوظ» نامیده می شود(روایت راویان یا راوی ثقه تر «محفوظ» و روایت راوی ثقه که مخالف روایت ثقات است «شاذ»)… این امر، هم در سند می تواند اتفاق بیفتد هم در متن.[۲۸]

– منکر (مردود) و معروف (مشهور)

حدیث «منکر» را به دو دسته تقسیم می کنیم:

  1. حدیث منفردی است که با روایات راویان ثقه مخالف باشد.
  2. حدیث فردی است که راوی آن به آن حد از ثقه و اتقان نرسیده که روایت فرد او قابل پذیرش باشد.

نقطه مقابل حدیث منکر حدیث معروف یا مشهور است.

– متروک

«متروک» روایت فردی که متهم به کذب یا فسق یا غفلت و یا کثیر الوهم باشد.[۲۹] یا روایتی که در سند آن فردی وجود داشته باشد که متهم به کذب باشد.[۳۰] و در جای دیگر چنین آمده است: حدیث متروک که ذهبی آن را حدیث المطرح یا به قول ما حدیث واهی یا حدیث باطل می نامد حدیثی است که اجماع بر ضعف راوی آن است یعنی در سندش فردی وجود دارد که اجماع بر ضعفش است.[۳۱]

– مدلّس

«تدلیس» [که به معنی پوشاندن عیب در سند و تحسین ظاهر روایت است] به دو شکل می باشد:[۳۲]

  1. این که روای حدیثی را از کسی که از او آن را نشنیده یا از کسی که هم عصر اوست اما او را ملاقات نکرده به گونه ای روایت کند که موهم سماع از او باشد(چنین تصور شود که از او آن حدیث را شنیده است) (تدلیس سند).
  2. این که راوی در سند حدیث، شیخش را با نام یا کنیه غیر مشهور او ذکر کند. علت چنین امری هم مختلف است. ممکن است دوست ندارد نام یا کنیه شیخ را با نام یا کنیه واقعی ذکر کند مثلا از نظر سن کوچک تر از اوست یا از نظر روایت حدیث در درجه پایین تر قرار دارد یا ممکن است فرد ثقه ای نباشد و این کار سبب می شود دیگران او را نشناسند یا یکی از ثقات هم نام و هم کنیه یا نام و کنیه غیر مشهور اوست.(تدلیس شیوخ)

 

در این مورد بخوانید: جایگاه حدیث از دیدگاه استاد ناصر سبحانی و بررسی سنت و انواع حکمت

—————————————————————————

منبع: پژوهشی آکادمیک در باب حدیث‌شناسی / مؤلف: : جهانگیر ولدبیگی / انتشارات: آراس ۱۳۹۴


[۱] – نزهه النظر؛۳۷

[۲] – قواعد التحدیث؛ ۱۲۳

[۳] – نزهه النظر؛۳۸-۳۷

[۴] – الباعث الحثیث فی اختصار علوم الحدیث؛ ص ۵ و الکفایه؛ ۲۱ و تدریب الراوی؛ ج۱؛ ۱۸۳

[۵] – مقدمه ابن صلاح؛ ۲۷

[۶] – الباعث الحثیث؛ ۵ و نزهه النظر؛ ۳۳

[۷] – الکفایه؛ ص۲۱

[۸] – مقدمه ابن صلاح؛ ۲۷

[۹] – تدریب الروای؛ ۱۹۵

[۱۰] – نزهه النظر؛ ۹

[۱۱] – الباعث الحثیث؛ ۶

[۱۲] – تدریب الروای؛ ۶۳

[۱۳] – مقدمه ابن صلاح؛۹ و الباعث الحثیث؛۱ و تدریب الروای؛۱۲۲

[۱۴] – تدریب الروای؛۶۳

[۱۵] – الباعث الحثیث؛۴

[۱۶] – شرح نخبه الفکر ملا علی قادری؛ ج۱؛ ۲۴۳و۴۴

[۱۷] – مقدمه ابن صلاح؛۲۵ و تدریب الروای؛ج۱؛۱۷۹ و منابع کثیر دیگر.

[۱۸] – علوم حدیث صبحی صالح ترجمه دکتر نادر علی؛۱۸۲

[۱۹] – درایه الحدیث شادی نفیسی؛ ۲۷۷ تلخیص

[۲۰] – تیسیر؛ ۱۱۹

[۲۱] – فروق اللغویه؛۵۵

[۲۲] – مجمع البحرین؛ج۲؛۱۰۸

[۲۳] – تدریب الروای؛۲۶۲؛ و الباعث الحثیث؛۹

[۲۴] – مقدمه ابن صلاح؛۵۵ و الباعث الحثیث؛۹؛ و نزهه النظر؛۲۴

[۲۵] – تدریب الروای؛۲۶۲

[۲۶] – مقدمه ابن صلاح؛۵۵ و تدریب الروای؛۲۶۲

[۲۷] – مقدمه ابن صلاح؛۴۴

[۲۸] – تدریب الروای؛۱۷۸ و ۲۳۵ و نزهه النظر؛۱۴

[۲۹] – نزهه النظر؛۲۲ و فتح المغیث؛۲۷۱ و قواعد التحدیث؛۱۰۶

[۳۰] – تیسیر؛ ۷۸

[۳۱] – الکواکب الدرّیه علی المنظومه البیقونیّه؛ الشیخ سلیمان بن خالد الحربی؛۱۲۲

[۳۲] – الباعث الحثیث؛۸-۷

‫۲ دیدگاه ها

  1. سلام
    بنده جهانگیر ولدبیگی هستم
    این متنی که انعکاس دادی جزو تالیفات بنده در کتابی به نام پژوهشی آکادمیک در باب حدیث شناسی است آدرسی که دادی مال کتاب
    شناخت روایات صحیح از غیر صحی است که تالیف جناب فیروز آبادی و ترجمه بنده است لطفا اصلاح فرمایید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا