اعتکاف، احکام، شرایط، آداب و انواع اعتکاف
اعتکاف، احکام، شرایط، آداب و انواع اعتکاف
نویسنده: سید سابق/ مترجم: دکتر محمود ابراهیمی
الاعتکاف =در مسجد ملازم شدن و از کار دست کشیدن:
۱-اعتکاف:
درلغت بمعنی ملازم شدن چیزی و نفس را برآن حبسکردن است، خواه آن چیز خوب باشد یا بد. خداوند میفرماید:" ما هذه التماثیل التی أنتم لها عاکفون [چیستند این مجسمههائیکه شما در برابر آنها بزانو نشسته و اعتکاف کردهاید؟ ]".
معنی عاکفون در آیه: در برابرآنها ایستاده و آنها را پرستش میکنید. در فقه، اعتکاف بمعنی ملازم شدن مسجد و اقامت درآن بمنظور تقرب بخداوند است.
۲-دلیل شرعی اعتکاف:
اجماع علما برآنستکه اعتکاف یک عمل شرعی و دینی است. چه پیامبر صلی الله علیه و سلم هرسال درماه رمضان ده روزدرمسجد اعتکاف میکرد و چون سال مرگ آن حضرت فرا رسید، آن سال بیست روز اعتکافکرد. بخاری و
ابوداود و ابن ماجه مسئله اعکاف پیامبر صلی الله علیه و سلم را روایت کردهاند. یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم و همسرانش همراه او و بعد از او نیز اعتکاف را انجام دادهاند. اعتکاف اگرچه تقرب بخدا است، ولی در فضیلت آن حدیث صحیحی نیامده است. ابوداودگفته است: به امام احمدگفتم: آیا درباره فضیلت اعتکاف چیزی شنیدهای؟گفت: نخیر، مگر چیز ضعیفی.
۳-اقسام اعتکاف:
اعتکاف به دو قسم سنت و واجب تقسیم میشود. اعتکاف سنت، اعتکافی استکهمسلمان آن را داوطلبانه و بمنظور تقرب بخداوند و طلب پاداش خیرآن و اقتداء به پیامبر صلی الله علیه و سلم انجام میدهد. و بهتر استکه این اعتکاف در دهه آخر رمضان باشد. اعتکاف واجب، اعتکافی استکه مسلمان آن را بر خویشتن واجب میکند، مانند اینکه نذرمعلقکند و بگوید: " لله علی أن أعتکف کذا [بر من باد که در راه خداوند مدت روز اعتکافکنم]". یا اینکه نذر معلقکند و بگوید: اگر خداوند بیمارم را شفا بخشید برمن بادیه مدت روز را اعتکاف کنم. در صحیح بخاری آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من نذر أن یطیع الله فلیطعه [هرکس نذرکرد، که خداوند را اطاعت کند، به نذر خویش وفا کند]". باز همدر آن کتاب آمده است:که حضرت عمرگفت: ای رسول خدا من نذرکردهامکه یک شب را در مسجدالحرام اعتکاف کنم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" أوف بنذرک [به نذرت وفاکن]".
۴-زمان اعتکاف:
زمان اعتکاف واجب وقتی است که نذرکننده تعیین کرده است. اگرنذرکننده یک روزیا بیشتررا تعیینکرده باشد، بروی واجب استکه به نذرش وفا کند.
اعتکاف مستحب وقت مشخص و محدودی ندارد، هرگاه با نیت اعتکاف در مسجد توقفکرد، تحقق میپذیرد، خواه زیاد طولکشد یا مدتکوتاهی باشد وهر اندازه درمسجد بماند، بمقتضای آن ازپاداش آن بهرهمند خواهد شد. اگر از مسجد خارج شود سپس بدانجا برگردد، اگر قصد اعتکاف داشته باشد، باید تجدید نیت کند. از یعلی بن امیه نقل استکهگفت: هر اندازه در مسجد توقفکنم، نیت اعتکاف میکنم. عطاء گفته است: هر اندازه کسی در مسجد توقف کند اعتکاف است و اگر کسی بامید پاداش نیک در مسجد نشیند او اعتکافکرده است. و اگر قصد آن را نداشته باشد، اعتکاف نیست.کسیکه در اعتکاف سنت باشد هر وقت بخواهد میتواند آن را قطعکند، اگرچه پیش از انقضاء مدتی باشدکه نیت آن را کرده است. از حضرت عایشه روایت است،که هرگاه پیامبر صلی الله علیه و سلم میخواست اعتکافکند، نماز صبح را میخواند سپس به محل اعتکاف میرفت. یکبار او خواست در دهه آخر رمضان اعتکافکند. دستور داد که جائی برای او بسازند[۱]
(یعنی در مسجد جائی برایش تهیهکنند و خیمهای یا چیز خیمه مانندی برایش بزنند) و بنائی برایش ساختند. عایشه میگوید: چون دیدمکه خیمهای برای پیامبر صلی الله علیه و سلم زدند. گفتم خیمهای برای من نیز بزنند و برایم خیمهای برپایکردند و هریک اززنان پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز چنینکردند. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم نمازصبح را خواند نگاهی به خیمهها انداخت وگفت: اینها چیست؟ آیا بدینکارتان قصد اطاعت از خدا را دارید؟ لذا پیامبر صلی الله علیه و سلم دستور دادکه خیمهی او را برچینند و همچنین به همسرانش نیز دستور داد که خیمههایشان را برچینند و خیمههایشان را جمعکنند [۲]. سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم اعتکاف را تا دهه اول شوال بتاخیر انداخت“.
اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم دستوردادکه همسرانش خیمهای خود را جمعکنند و اعتکاف را ترک نمایند با اینکه نیت اعتکافکرده وبدان شروع نموده بودند. پس دلیل است براینکه بعد ازشروع به اعتکاف جایزاست آن را قطعکرد.
در حدیث آمده است که شوهر میتواند همسرش را از اعتکاف بازدارد، اگر بدون اجازه وی مبادرتکرده باشد. و عموم علما نیز بر این رای هستند. در باره اینکه اگر شوهر بزن خود اجازه اعتکاف دهد آیا میتواند او را ازآن باز دارد؟ بین علما اختلاف است. شافعی واحمد وداود میگویند اومیتواند مانع زنش شود و او را از اعتکاف سنت بیرون آورد.
5-شرایط اعتکاف:
کسی که اعتکاف میکند باید مسلمان و اهل تمیز و از جنابت و حیض و نفاس [3] نیز پاک باشد. بنابراینکافر و بچهایکه اهل تمییز نباشد و جنب و حایض و نفساء نمیتوانند اعتکافکنند.
۶-ارکان اعتکاف:
حقیقت اعتکاف عبارت است از توقف و ماندگاری در مسجد به نیت تقرب بخداوند. مادامیکه ماندگاری درمسجد با نیت تقرب بخدا و عبادت او صورت نپذیرد، اعتکاف تحقق نمییابد. دلیل وجوب نیت برای آن این آیه است:" وما أمروا إلا لیعبدوا الله مخلصین له الدین [بآنان دستور داده نشده است، مگر اینکه خداوند را پرستشکنند و در برابر او اخلاص کامل داشته و آگاهانه او را پرستشکنند]". و پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است:" إنما الاعمال بالنیات، وإنما لکل امرئ ما نوى [و هرعملی وقتی ارزش دارد و ارزش شرعی مییابد و معزیراستکه توام با نیت و قصد باشد و بهرکس آن چیزی میرسدکه قصد آن راکرده است]".
و اما اینکه باید اعتکاف در مسجد صورت گیرد، بدین دلیل است که خداوند میفرماید: " ولا تباشروهن وأنتم عاکفون فی المساجد [در حالیکه در مسجدها اعتکاف کردهاید با زنانتان آمیزش نکنید]". اگر اعتکاف در غیر مساجد صحیح میبود، تحریم مباشرت وآمیزش با زنان بویژه درمسجد صورت نمیگرفت، چون مباشرت وآمیزش با اعتکاف منافات دارد نه با مساجد. پس جای اعتکاف خاصه در مسجد است و در غیر مسجد اعتکاف صحیح نیست.
۷-رای فقها درباره مسجدی که اعتکاف درآن منعقد میشود:
فقها درباره مسجدیکه اعتکاف در آن صحیح است اختلاف نظر دارند. ابوحنیفه و احمد و اسحاق و ابوثور میگویند: در هر مسجدیکه شخص نمازهای پنجگانه را در آنجا میخواند و درآنجا نمازجماعت برپا میشود، اعتکاف صحیح است. چون روایت شده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" کل مسجد له مؤذن وإمام فالاعتکاف فیه یصلح [هر مسجدی که موذن و امام جماعت داشته باشد، اعتکاف در آن شایسته است]". بروایت دارقطنی چون این حدیث مرسل ضعیف است، نمیتوان بدان احتجاج کرد. امام مالک و امام شافعی و داود گفتهاند: اعتکاف در هر مسجدی صحیح است، زیرا درباره تخصیص بعضی از مساجد، حدیث صحیحی نیامده است. شافعیهگفتهاند: بهتر استکه اعتکاف در مسجد جامع باشد. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم در مسجد جامع اعتکاف نمود و نمازجماعت در مسجد جامع بیشتر برگزار میگردد. اگر در بین اوقات اعتکاف، نماز جمعه فاصله گردد، نباید در غیر مسجد جامع اعتکافکند تا فضیلت نماز جمعه را از دست ندهد [۴].
کسیکه در اعتکاف است میتواند درگلدسته مسجد اذانگوید مشروط برآنکه درگلدسته درداخل مسجد یا صحن مسجد باشد ومیتواند بربالای بام مسجد نیز صعودکند، چونگلدسته و بام مسجد جزو مسجد بشمارمیآیند. اگر درگلدسته در خارج مسجد باشد چنانچه ازروی عمد بهگلدسته برود، اعتکاف او باطل میشود و حیاط مسجد بنا برای حنفیه و شافعیه و روایتی از احمد جزو مسجد است. و برای امام مالک و روایتی از احمد حیاط مسجد جزو مسجد نیست. بنابراین اعتکافکننده نباید در مدت اعتکاف بحیاط مسجد برود. جمهور علما بر آنندکه زن نمیتواند در مسجد خانهاش اعتکاف کند. چون مسجد خانگی مسجد محسوب نمیشود و بدون خلاف فروش مسجد خانگی جایز است و در حدیث صحیح آمده استکه زنان پیامبر صلی الله علیه و سلم در مسجدالنبی اعتکافکردهاند.
روزه کسی که در اعتکاف است:
اعتکاف کننده اگر روزه باشد کار خوبی است و اگر روزه نباشد، اشکالی ندارد.
(البته در غیر رمضان). بخاری از ابن عمر روایت کرده استکه عمر بن خطاب به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: ای رسول خدا من در دوره جاهلی نذرکرده بودم که شبی در مسجدالحرام اعتکاف کنم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" أوف بنذرک[به نذر خود وفا کن]". پیامبر صلی الله علیه و سلم به ویگفت: به نذرت وفاکن. این میرساندکه برای صحت اعتکاف، روزه بودن شرط نیست، زیرا روزه در شب صحیح نیست. و اونذرکرده بودکه در شب در مسجدالحرام اعتکاف کند.
سعید بن منصور از ابوسهل روایتکرده استکهگفت: یکی از زنان خانواده من نذر کرده بود که اعتکافکند. از عمر بن عبدالعزیز درباره وی سئوال کردم. او گفت: لازم نیست روزه باشد، مگر اینکه روزه را نیز نذر کرده باشد. (البته مقصود اعتکاف در غیر ماه رمضان است)
زهریگفت: اعتکاف بدون روزه جایز نیست. عمر (عبدالعزیز) به ویگفت: از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایتی داری؟ گفت: نخیر گفت: از ابوبکر داری؟ گفت: نخیر گفت از عمر داری؟ گفت: نخیر. گفت: گمان کنم که از عثمان داشته باشی؟ گفت: نخیر. گوید: ازآنجا بیرون آمدم و به عطاء و طاووس برخوردکردم و ازآنان پرسیدم. طاووسگفت: فلانی میگوید: او لازم نیست روزه باشد مگراینکه آن را برخویش واجب ونذرکرده باشد. عطاءگفت: او لازم نیست روزه باشد مگراینکه روزه را بر خویش واجبکند. خطابیگفت: مردم در این باره اختلاف دارند: حسن بصری گفته است: اگربدون روزه اعتکافکند، درست است و شافعی نیزچنینگفته است.
از علی بن ابیطالب و عبدالله بن مسعود روایت شدهکهگفتهاند: اگرخواست روزه بگیرد و اگر نخواست روزه نباشد. اوزاعی و مالک گفتهاند: اعتکاف بدون روزه جایز نیست. اهل رای و ابن عمر و ابن عباس و عایشه و سعید بن المسیب و عروه بن الزبیر و زهری نیز چنین گفتهاند.
وقت دخول در اعتکاف و وقت خروج از آن
قبلاگفتیم که اعتکاف سنت و مندوب دارای وقت محدودی نیست. بلکه هر وقت اعتکافکننده داخل مسجد شد و با ماندن و توقف در مسجد، قصد تقرب بخدا و عبادتکرد، تا زمانیکه بیرون میرود، اعتکافکرده است. اگرکسی قصد و نیت اعتکاف در دهه آخر رمضانکرد، او باید پیش از غروب خورشید داخل محل اعتکاف گردد .
بخاری از ابوسعید روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است:" من کان اعتکف معی فلیعتکف العشر الاواخر [هرکس میخواهد با من اعتکافکند در دهه آخر رمضان اعتکافکند]".کلمه عشر در این حدیث اسم است برای تعداد دهه شبهای آخررمضان ونخستین آنها شب بیست ویکم یا شب بیستم رمضان میباشد. اینکه روایت شده است:" کان إذا أراد أن یعتکف صلى الفجر ثم دخل معتکفه [بدینمعنی استکه او داخل محل اعتکاف خود در مسجد میشدکه برایش آمادهکرده بودند، ولی وقت دخول او درمسجد برای اعتکاف اول شب بود نه بعد ازنمازصبح]". بنا بمذهب امام ابو حنفیه و امام شافعیکسیکه دهه آخررمضان را اعتکافکند، بعد از غروب خورشید آخرین روز ماه رمضان از مسجد بیرون میرود. امام مالک و امام احمدگفتهاند: اگربعد از غروب خورشید بیرون رفت صحیح است. ولی میگویند: مستحب استکه تا هنگام بیرون رفتن برای نمازعید درمسجد بماند. اثرم با اسناد خود از ابوایوب از ابوقلابه روایتکرده استکه او شب عید فطر، در مسجد میماند سپس فردای آنشب برای نمازعید بیرون میرفت و او بهنگام اعتکاف حصیری و سجادهای نمیگسترد تا روی آن بنشیند او همانند مردمان دیگر مینشست. اوگوید: روز عید فطر پیش ابوقلابه رفتم، دیدمکه جویریه مزینه در آغوش اواست.گمانکردمکه یکی از دختران وی میباشد. ولی جاریه وکنیز او بود که آن را آزادکرد و همانگونهکه بود، بنماز عید رفت. ابراهیم (نخعی)گوید: چنان میپسنددکه اگرکسی دهه آخر رمضان اعتکاف کرد، شب عید فطر در مسجد بماند، سپس برای نماز عید به مصلی بیرون رود.
کسیکه روزی مشخص یا روزهای مشخص را نذرکرده باشدکه اعتکافکند باید پیش از طلوع فجر اعتکافکند و بعد از اتمام نذر، بعد از غروبکامل خورشید، از اعتکاف بیرون آید، خواه در رمضان باشد یا در غیرآن.
اگرکسی نذرکرده بود،که شبی یا شبهای مشخصی اعتکافکند، یا داوطلبانه (بصورت تطوع) خواست چنینکاریکند، باید او پیش از اینکه قرض خورشید غروبکاملکند اعتکاف خود را شروع نماید. وهروقت ازطلوع فجریقین حاصل کرد از اعتکاف بیرون آید. ابن حزمگفته است: چون آغاز شب بدنبال غروب خورشید فرا میرسد و اتمام آن با طلوع فجراست وآغازروزطلوع فجرو اتمام آن غروب خورشید است. برهرکس آنچیزلازم استکه بدان ملتزم شده یا قصد ونیت آن راکرده است. اگرکسی نذرکرد، یک ماه اعتکاف نماید، یا بطور ارادی و داوطلبانه، خواست چنینکاریکند، آغاز ماه اولین شب آنست، پس باید پیش از غروبکامل خورشید، اعتکاف خود را شروعکند وهمینکه خورشید آخرین روز ماه غروبکرد، از اعتکاف بیرون آید. خواه رمضان باشد یا غیرآن.
چیزهائیکه برای اعتکافکننده مستحب یا مکروه است
مستحب است که اعتکاف کننده عبادتهای سنت و داوطلبانه را فراوان، انجام دهد وخود را با نمازهای سنت وتلاوت قرآن وتسبیح وتحمید وتهلیل وتکبیرو استغفار و درود و سلام بر پیامبر صلی الله علیه و سلم و دعا خواندن و مناجات و امثال آن ازکارهائی که انسان را بخداوند نزدیک میکند و پیوند او را با آفریدگارش برقرار میسازد، سرگرمکند و مشغول دارد و درس خواندن علم و دورهکردنکتابهای تفسیر و حدیث و خواندن سرگشت انبیاء و صالحین و خواندن و مطالعهکتابهای دیگرفقهی ودینی نیز از جمله این کارهای خیر بحساب میآید. مستحب است که اعتکاف
کننده با اقتداء به پیامبر صلی الله علیه و سلم ، در صحن مسجد برای خویش خیمهای برپا دارد.
مکروه استکه خود را بهکارهای بیهوده وسخنان یاوه مشغول دارد، زیرا ترمذی و ابنماجه از ابوبصره روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" من حسن إسلام المرء ترکه ما لا یعنیه [از نشانههای نیکوی مسلمان بودن آنستکه انسان چیزهای بیهوده و غیرمقصود راکه به آن نیاز ندارد ترککند]". مکروه استکه اعتکافکننده سخن گفتن با دیگران را ترککند، بگمان اینکه اینکار او را بخداوند نزدیک میسازد. زیرا بخاری و ابوداود و ابن ماجه از ابن عباس روایتکردهاند کهگفت: در حالیکه پیامبر صلی الله علیه و سلم مشغول ایراد خطابه بودند، دریافت که مردی ایستاده و نمینشیند، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: این مرد کیست؟ گفتند: او ابواسرائیل است که نذر نموده است بایستد و ننشیند و بزیر سایه نرود و باکسی سخن نگوید وروزه باشد. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: مره فلیتکلم ولیستظل ولیقعد ولیتم صومه [به وی بگو: سخنگوید، بزیرسایه برود، بنشیند و روزه خویش را ادامه دهد]".
ابوداود از علی بن ابیطالب روایتکرده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " " لا یتم بعد احتلام، ولا صمات یوم إلى اللیل [کسیکه پدرش مرد ومحتلم شد دیگراو یتیم نیست و سکوتکردن یک روز تا شب جایزنیست]" .
چیزهائیکه برای اعتکافکننده مباح است:
۱-او میتواند برای تودیع خانوادهاش از محل اعتکاف بیرون آید. صفیهگفته است: پیامبر صلی الله علیه و سلم دراعتکاف بود، شبی به پیشگاه او رفتم تا ازوی دیدارکنم، با وی سخنگفتم سپس برخاستمکه بخانه برگردم او نیزبا من برخاست تا مرا بخانه برساند -ومنزل صفیه همسرپیامبر صلی الله علیه و سلم درخانه اسامه بن نبد بود -دونفرازانصاراز آنجا میگذشتند، چون پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیدند بر شتاب خویش افزودند. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" على رسلکما، إنها صفیه بنت حیی "، قالا: سبحان الله یا رسول الله، قال: " إن الشیطان یجری من الانسان مرجى الدم، فخشیت أن یقذف فی قلوبکما شیئا " أو قال " شرا [آهسته باشید، صبرکنید. این زنکه همراه من میباشد. صفیه دخترحیی و همسرم است. آنانگفتند ای رسول خدا چگونه ما درباره توگمان بد خواهیم برد!! پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: بیگمان شیطان همچون خون در تن انسان جریان دارد (وسوسه شیطانی انسان را فرا میگیرد) ترسیدم مبادا چیزی یاگمان بدی در دل شما اندازد (شما را وسوسه کندکه نسبت به پیامبرتانگمان بدی ببریدکه در دل شب او با این زن چهکار میکند)]". بروایت بخاری و مسلم و ابوداود.
۲-اعتکافکننده میتواند، موی خود را شانهکند و سر خود را بتراشد وناخن را بگیرد و تن خویش را ازژولیدگی و چرک وکثافت پاک سازد ونظافتکند، و لباس پاکیزه و نیکوئی بپوشد و خویشتن را خوشبوکند. حضرت عایشهگفته است: “پیامبر صلی الله علیه و سلم در مسجد اعتکاف میکرد و از پنجره اطاق من سرش را بداخل اطاق میآورد ومن آن را میشستم“. و درروایت مسدد آمده: “که من آن را شانه میزدم در حالیکه قاعده بودم“. بروایت بخاری و مسلم و ابوداود.
۳-بیرون رفتن برای نیازیکه پیش میآید. حضرت عایشه میگوید: هر وقت پیامبر صلی الله علیه و سلم به اعتکاف مینشست، سرخویش را به من نزدیک میکرد ومن آن را شانه میکردم و او داخل خانه نمیآمد مگر برای نیازهای معمولی انسانی“. بروایت بخاری و مسلم و دیگران.
ابن المنذرگفته است: علما اجماع دارند بر اینکه اعتکافکننده میتواند برای قضای حاجت ازمحل اعتکاف بیرون آید چون اینکارضروری است ونمیتوان آن را درمسجد انجام داد و بیرون رفتن برای خوردن و نوشیدن نیزاگرکسی نباشدکه برای اعتکافکننده ببرد، حکم خروج برای قضای حاجت را دارد. واگر قی بر وی غلبهکند، او میتواند برای قی از مسجد بیرون رود، خلاصه برای هرکاریکه ضروری و لازم باشد و انجام آن در مسجد مقدور نباشد، میتواند برای انجام دادن آن بیرون رود، اگر بیرون رفتن، زیاد طول نکشد اعتکاف او باطل نمیشود“. ا ه . بیرون رفتن برای غسل جنابت و پاکیزگی بدن و جامه، ازچرک نیزهمین حکم را دارد.
سعید بن منصورگفته استکه علی بن ابیطالبگفت: هرگاهکسی اعتکاف کرد میتواند درنماز جمعه و تشییع جنازه حاضر گردد و میتواند از بیمار عیادتکند و پیش خانواده خود نیز برود و نیازهای خویش را به آنها بگوید در حالیکه ننشیند. او خدایش بیامرزد مبلغ هفتصد درهم از سهمیه خود را به خواهرزادهاش داد تا با آن خادمی را بخرد، وگفت: من خود دراعتکاف هستم. حضرت علی به ویگفت: چه میشود اگر خود بیرون روی وآن را خریداریکنی؟ ازقتاده روایت استکه او این
رخصت را برای اعتکاف کننده قایل بود که تشییع جنازهکند و از بیمار عیادت نماید ولی ننشیند. و ابراهیم نخعیگفته است: میپسندیدندکه اعتکافکننده این خصلتها را شرطکند -اگرآنها را شرط نکند نیز حق آنها را دارد – از بیمارعیادت کند، و بزیرسقفی دیگرنرود، و بنمازجمعه برود و درتشییع جنازه شرکت نماید و برای نیازمندیهای خویش بیرون رود و جز بخاطر نیاز به بازار نرود.
خطابی از قول طایفهایگفته استکه: اعتکافکننده حق داردکه در نماز جمعه و عیادت بیمار و تشییع جنازه شرکتکند و این مطلب ازعلی بن ابیطالب نیز روایت شده است و رای سعید بن جبیرو حسن بصری و ابراهیم نخعی نیز چنین است.
ابوداود از حضرت عایشه روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم در حال اعتکاف که از کنار بیماری میگذشت از او عیادت میکرد و همانگونهکه ازکناراو میگذشت از او احوال پرسی مینمود بدون اینکه بنشیند. آنچهکه از او روایت شده است که اعتکافکننده از بیمار عیادت نکند مراد آنستکه بقصد عیادت از محل اعتکاف بیرون نیاید ولی اگر ازکنار اوگذشت یا او ازکنار ویگذشت، اشکال نداردکه از او احوال پرسیکند و پیش وی فرود نیاید.
۴-اعتکافکننده حق داردکه در مسجد بخورد و بیاشامد و در آن بخوابد مشروط برآنکه در نظافت و حفاظت آن تلاشکند و او میتواند در مسجد عقد نکاح و خرید و فروش و امثال آن را نیزاجراکند.
کارهای زیر موجب ابطال اعتکاف است:
۱-بیرون رفتن از مسجد به عمد و بدون نیازاگرچه اندک هم باشد. زیرا در این حال به عمد یکی ازارکان آن راکه مکث و توقف درمسجد است ازبین برده است.
۲-ارتداد، چون ارتداد با عبادت خداوند منافات دارد و خداوند نیز فرموده است:" لئن أشرکت لیحبطن عملک [اگر بخدا شرک ورزی، عملت باطل میشود]".
۳-۴-۵-از بین رفتن عقل با دیوانگی یا مستی، حیض و نفاس (زچگی) زیرا هوشیاری و تمییزو پاک بودن ازآلودگی حیض و نفاس ازشروط اعتکاف میباشند.
۶-همخوابگی و جماع چون خداوند گفته است:" ولا تقربوهن وأنتم عاکفون فی المساجد، تلک حدود الله فلا تقربوها [در حالیکه در مساجد اعتکاف کردهاید، به زنان نزدیک مشوید (همخوابگی نکنید) اینها حدود خدا است، بدانها نزدیک مشوید از آنها تجاوز نکنید)]". دست زدن به زن بدون شهوت اشکالی ندارد. زیرا پیش آمده استکه یکی از زنان پیامبر صلی الله علیه و سلم در حال اعتکاف موی وی را شانهکرده است. درباره بوسه و دست زدن با شهوت، امام ابوحنیفه و امام احمدگفتهاند:کار بدی است زیرا آنها بروی حرام هستند ولیکن اعتکافش فاسد نمیشود مگراینکه انزال پیش آید. امام مالکگفته است: بوسه و دست زدن با شهوت همچون انزال کاری است حرام و اعتکاف را تباه میسازد.
هر دو روایت از شافعی نیز روایت شده است. ابن رشد گفته است: علت اختلاف اینستکه مباشرت بین جماع ودست زدن مشترک است آیا اسم مشترک بین حقیقت و مجاز عام است یا خیر بعضیگویند.کلمه “مباشره“ درآیه ولا تباشروهن وأنتم عاکفون فی المساجد، " مشترک بین جماع و غیرجماع است. بعضی گفتهاند: مباشرت دراین آیه عام نیست و این قول مشهورو قول اکثریت است. اینها میگویند “مباشره“ یا بر جماع دلالت میکند یا بر مباشرت غیرجماع. اگر بگوئیم باجماع برجماع دلالت میکند، پس بر غیرجماع دلالت نمیکند.کسیکه انزال را بمنزلت جماع دانسته استکه درمعنی آنست، آن را نیزمبطل میداند وکسیکه آن را مبطل نمیداند میگوید، مباشرت بطورحقیقت بر انزال دلالت نمیکند و همچنین جماع نیز در معنی انزال استعمال حقیقی ندارد.
قضای اعتکاف
اگر کسی اعتکاف سنت را آغازنمود، سپس آن را قطع کرد، مستحب است که آن را قضاکند. بعضی گفتهاند: قضای آن واجب است. ترمذیگفته است: اهل علم دربارهکسیکه نیت اعتکاف کرده، سپس پیش از اینکه آن را تمامکند، آن را قطع نماید، اختلافکردهاند: امام مالکگفته است: اگر اعتکاف را قطعکرد بروی واجب استکه آن را قضاکند، و استدلال نمودهاند باینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم از اعتکاف (دهه آخر رمضان) بیرون آمد، سپس ده روز از شوال بجای آنها اعتکافکرد. امام شافعی گفته است: اگر اعتکاف نذری یا اعتکاف واجبی نباشد، بلکه اعتکاف سنت باشد وازآن بیرون آمد، قضای آن واجب نیست مگراینکه او ازروی اختیارآن را قضاکند. امام شافعی گفته است: “هر عملیکه بتوانی در آن داخل نشوی (هر عملیکه واجب نباشد).چون بدان داخل شدی (آن را شروع کردی) و بعداً آن را ناتمامگذاشتی بر تو واجب نیستکه آن را قضاکنی مگرحج و عمرهکه قضای آنها واجب است“. اماکسیکه نذرکردکه یک روزیا چند روزی اعتکافکند و بدان شروع نمود و آن را تباه ساخت، باتفاق همه پیشوایان فقه بروی واجب استکه هروقت توانست آن را قضاکند. اگرپیش ازقضای آن مرد، لازم نیستکسی بجای وی آن را قضاکند. امام احمد میگوید: واجب استکه ولی او آن را قضا کند. عبدالرزاق از عبدالکریم بن امیه روایتکرده استکهگفت: از عبدالله بن عبدالله بن عتبه شنیدم که میگفت: مادرم مرده بود و بر وی قضای اعتکاف بود، در این باره از ابن عباس پرسیدمگفت: بجای او اعتکافکن و روزه بگیر از سعید بن منصور روایت شده استکه حضرت عایشه بجای برادرشکه مرده بود، اعتکافکرد.
اعتکافکننده محلی را در مسجد انتخاب کرده و درآنجا خیمه میزند:
۱-ابن ماجه از ابن عمر روایتکرده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم دهه آخر رمضان را به اعتکاف مینشست. نافعگفته است: عبدالله بن عمرهمان محلی راکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در آنجا اعتکاف میکرد، بمن نشان داده است.
۲-از او روایت شده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم هر وقت اعتکاف میکرد فرشی یا تختی را در پشت “اسطوانه“ توبه برایش مینهادند. (اسطوانهای که یکی از اصحاب خویشتن را بدان بست تا اینکه خداوند توبه وی را پذیرفت)
۳-ازابوسعید خدری روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم در “قبه ترکیه“ اعتکاف کرده و حصیری را بردرآن آویزانکرده بود تاکسی به وی ننگرد.
نذرکردن اعتکاف در مسجد معینی
اگرکسی نذرکردکه درمسجدالنبی یا مسجد الاقصی اعتکافکند بروی واجب استکه بنذر خویش وفاکند. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:" لا تشد الرجال إلا إلى ثلاثه مساجد: المسجد الحرام والمسجد الاقصى ومسجدی هذا [کوچکردن جزبه سوی سه مسجد جایز نیست: مسجدالحرام در مکه و مسجدالاقصی در بیتالمقدس و مسجدالنبی در مدینه)]". اما اگرکسی نذرکردکه در غیر این سه مسجد اعتکافکند وفای بنذر واجب نیست و لازم نیستکه اعتکافش را درآن مسجد انجام دهد، بلکه در هر مسجدی که بخواهد اعتکافش را انجام دهد، صحیح است، چون خداوند برای عبادتش مکانی را تعیین نکرده است و بعلاوه جز مساجد سهگانه هیچ مسجدی را برمسجد دیگرفضیلتی نیست، چون به ثبوت رسیدهکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است:" صلاه فی مسجدی هذا أفضل من ألف صلاه فیما سواه من المساجد إلا المسجد الحرام، وصلاه فی المسجد الحرام أفضل من صلاز فی مسجدی هذا بمائه صلاه [خواندن نمازی در مسجد من (مسجدالنبی در مدینه) ثوابش بیشتر است از یکهزار نماز در مساجد دیگر، مگر مسجدالحرامکه خواندن یک نماز در آن ثوابش بیشتر است از یکصد نماز در مسجدالنبی صلی الله علیه و سلم ]".
اگرکسی نذرکرد که در مسجدالنبی اعتکاف کند جایز است که بجای آن در مسجدالحرام اعتکاف نماید، زیرا مسجدالحرام فضیلتش بیش از مسجدالنبی است.
و الصلاه و السلام علی محمد صلی الله علیه و سلم وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین
——————————————————————————–
[1] – از این عمل پیامبر(ص) برمیآیدکه معتکف اگر موجب تضییق.دیگران نباشد میتواند در اواخر مسجد ویا ساحتآن جائی برای خویش بگزیند.
[۲] -در شرح مسلم آمده استکه پیامبر(ص) نگران بودکه مبادا همسرانش در اینکارشان نیت تقرب به خدا نداشته باشند بلکه به عایشه رشک ورزند ونخواستکه همه همسرانش در مسجد باشند در حالیکه همهمردم واعرابومنافقان درآنجا، آنان را میبینندوجا را بر مردم تنگ میکنند.
[۳] -نفاس زچگی زن و خون ولادت زن و خون بعد از زایمان.
[۴] -یعنی اگروقت اعتکاف بیش از یکهفته باشد و از روز جمعه بگذرد صحیح نیست درغیر مسجد جامع باشد، چون اگر برای نماز جمعه برود اعتکافش باطل میگردد. بعلت خروج از مسجد و اگراز مسجد خارج نمیشود، نماز جمعه را از دست میدهد
منبع: فقعه السنه / نویسنده: سید سابق/ مترجم: دکتر محمود ابراهیمی/ نشر احسان
خوب است
باسلام و احترام