مقالات

نماز ستون دین است، چرا و چگونه؟

بدیع الزمان سعید نورسی نماز ستون دین است، چرا و چگونه؟

نویسنده: بدیع الزمان سعید نورسی /مترجم: داریوش موسوی

صلاه عماد الدین

اگر می خواهی، به قطع و یقین، چون دو دو تا چهار تا، متوجه شوی، که نماز تا چه اندازه با ارزش و مهم و چه قدر ارزان و کم هزینه است، و این که آدم بی نماز چه اندازه دیوانه و زیانکار می باشد، حکایت کوتاه نمایشی زیر را ببین و نظاره کن.

زمانی حاکمی بزرگ، دو خدمت کارش را به هر کدام بیست و چهار سکه طلا داده برای اقامت در مزرعه یی زیبا و خاص به مسافت دو ماه دورتر فرستاد، و به آنها امر کرد، که با این پول هم مصرف راه و بلیت خود را تهیه کنید، و هم بعضی وسایل لازم را برای سکونت در آن مزرعه بخرید؛ در مسافت یک روز ایستگاهی وجود دارد، که در آن هم ماشین هم کشتی هم قطار و هم هواپیما موجود است که می توانید با توجه به سرمایه تان سوار شوید.

دو خدمتکار بعد از گرفتن درس رفتند، نفری که بختیار بود، تا رسیدن به ایستگاه تنها یک سکه از پولش را خرج کرد، البته در این میان سرورمان از طرز مصرفش خوشش آمده و آن گونه تجارتی سود آور برایش فراهم کرد که سرمایه اش را از یک به هزار رساند. اما آن خدمتکار بدبخت به سبب سر به هوایی اش تا رسیدن به ایستگاه، بیست و سه سکه طلا را خرج کرده و به قمار و ممار داده و ضایع نمود، تا این که تنها یک تک سکه برایش باقی ماند. دوستش به او گفت: ای دوست!

با این تک سکه بلیتی بخر تا در این راه دراز پیاده و گرسنه نمانی. البته بدان که آقایمان کریم است، بلکه مرحمتی کرده و کوتاهی ات را بخشیده و تو را هم سوار هواپیما کند تا در طول یک روز به محل اقامت مان برسیم در غیر این صورت گرسنه و پیاده و تنها مجبور به رفتن به بیابانی در مسافت دو ماه خواهی شد. آیا آن شخص لجاجت کرده و آن تک سکه را به بلیتی نمی دهد که در حکم کلید خزینه یی ست و صرف گناه در لذتی موقت می کند. آیا آدم بی عقل هم درک نمی کند که او بسیار نادان و زیانمند و بدبخت است؟

 

اکنون تو ای انسان بی نماز! و ای نفسم که از نماز بی زاری!

آن حاکم همان رب مان، خالق مان است، و اما آن دو خدمتکار مسافر، یکی متدین، انسانی ست که نمازش را با شوق می خواند و دیگری غافل ، انسانی بی نماز است و آن بیست و چهار سکه طلا نیز بیست و چهار ساعت هر روز عمرمان است و آن مزرعه خاص بهشت است و اما ایستگاه قبر است و آن سیاحت هم راه بشر برای رفتن به قبر، به حشر به ابد است. نظر به عمل نظر به قوت تقوا آن راه دراز را در درجه های متفاوت طی می کنند. جمعی از اهل تقوا، همانند برق هزار سال راه را در یک روز می پیمایند و عده یی نیز چون خیال پنجاه هزار سال مسافت را یک روزه طی می کنند، قرآن عظیم الشان در دو آیه به این حقیقت اشاره می کند.

 

و اما آن بلیط نماز است، و تنها یک ساعت برای پنج وقت نماز همراه با وضوی آن کافی ست. آری انسان با صرف نمودن بیست و سه ساعت روز برای حیات کوتاه دنیوی و دریغ از تنها یک ساعت آن برای حیات طولانی ابدی، ضرر بزرگی را می بیند، و به نفسش ظلم کرده و حرکتی خلاف عقل انجام داده است. آیا این طور نیست! زیرا؛ دادن نصف سرمایه برای بخت آزمایی در قماری که هزار نفر شرکت کرده است، برای عقل کاری معقول می باشد حال این که احتمال استفاده از آن یک در هزار است ولی دریغ ورزیدن از تنها یکی از بیست و چهار سرمایه برای بهره بردن قطعی از خزینه ابدی، با احتمال نود و نه درصد خلاف عقل است، آیا انسانی که خود را عاقل ظن می کند درک نمی کند که چه اندازه حرکتی خلاف عقل و حکمت انجام داده، و دور از عقل اندیشیده است؟

 

و حال این که در نماز برای روح وقلب وعقل راحتی فراوانی هست و برای جسم نیز کار سنگینی نیست و هم این که برای نمازگزار دیگر اعمال مباح دنیوی او نیز با داشتن نیتی درست حکم عبادت را می گیرند و در این صورت می توان تمام سرمایه ی عمر را به ثروتی برای آخرت  تبدیل کرده ، و عمر فانی را در جهتی جاودان نمود.

 

_________________
منبع: از کلیات رسایل نور کلام ها / نویسنده: بدیع الزمان سعید نورسی /مترجم: داریوش موسوی /انتشارات: نشر احسان- ۱۳۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا