توصیه هایی به مردان در رابطه با زنان
توصیه هایی به مردان در رابطه با زنان
نویسنده: دکتر سید اصغر ساداتیان، دکتر ماهیار آذر
توجه به چند اصل به ظاهر ساده ی زیر نه تنها از بروز بسیاری از مشکلات زناشویی جلوگیری می کند بلکه حتی به زندگی شما رنگ و بوی تازه ای می بخشد. هر چند برای شما مطالب و نکات زیر ممکن است بسیار پیش پا افتاده و یا حتی به نظر بچه گانه به نظر برسند ولی با نگاهی عمیق به آن ها و پیروی از آن ها مطمئن باشید معجزه می کنند (برای چند ماه امتحان کنید نتیجه اش باور نکردنی خواهد بود).
۱) او را از عشق و محبت خود خاطر جمع کنید
در اکثر جوامع امروزی ازدواج بدون محبت، علاقه و عشق محکوم به شکست است (و یا به عبارتی در بهترین حالت، معامله ای بیش نخواهد بود). عشق در ابتدا همچون نهالی جوان و بسیار حساس است که با مراقبت و نگهداری فراوان در نهایت به درختی تنومند و استوار تبدیل می شود و در برابر تغییرات و شرایط نامساعد مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد. ولی برای بقا و شادابی همچنان نیازمند آبیاری، هرس و نگهداری است. ابراز عشق و محبت به منزله ی آب و غذا برای حیات درخت عشق است و تغییرات و اصلاحاتی که در خود ایجاد می کنیم به مثابه ی هرس کردن شاخه های خشکیده یا ضعیف برای شاداب نگه داشتن آن است.
اکثر خانم ها بعد از یکی دو سال اول ازدواج و تقریباً تمامی زنانی که بچه دار شده اند، هراز گاهی با این سؤال روبرو می شوند «آیا همسرش هنوز او را دوست دارد؟» این مسئله نه تنها به عنوان یک شک و سؤال ظاهر می شود بلکه در بسیاری از خانم ها به مهمترین مسئله و مشغله ذهنی شان تبدیل خواهد شد و بر بسیاری از جنبه های زندگی شان سایه ی سنگینی می افکند که در صورت عدم دریافت پاسخ مناسب به مرور حداقل نتیجه ی آن، طلاق عاطفی خواهد بود.
• عوامل برانگیزاننده شک و تردید در زنان در محبت و عشق همسر (احساس عدم امنیت):مردها غالباً تصور می کنند که وفاداریشان به همسر و تلاش و کوشش آن ها برای تأمین مایحتاج خانواده برای نشان دادن علاقه و محبتشان به همسر و خانواده کافی است. اما غافل از اینکه اشتباه می کنند. این ها نشانه ی تعهد و مسئولیت پذیری تلقی می شوند و نه عشق و محبت. عشق یعنی دوستی و محبت بی قید و شرط و ابراز عشق و محبت یعنی بوسیدن، در آغوش گرفتن، بیان کلمات عاشقانه و دوستانه، تعریف و تمجید، رعایت حرمت معشوق و … و نه فقط کمک در کارهای خانه و یا کادو گرفتن.
به عبارتی دیگر، زنها نیاز دارند نه تنها به صورت منطقی و عقلانی بلکه به صورت احساسی عاطفی نیز دریابند که مورد محبت و علاقه قرار دارند. عوامل اصلی که باعث بروز شک و تردید در مورد علاقه و عشق همسر می شوند، عبارتند از:
۱- اختلاف و مشاجره:به دلایلی همچون مطلق گرایی (سیاه و سفید دیدن همه چیز)، کمال پرستی (و نه مطلق گرایی) و بینش و برداشت غلط از مفهوم عشق و ازدواج (همچون توافق و همسویی مطلق در تمامی زمینه ها و عدم وجود تفاوت ها) اکثر زنان و بسیاری از مردان هر نوع اختلاف و مشاجره میان خود و همسرشان را نشانه ای دال بر کاهش یا فقدان محبت و علاقه تلقی می کنند. بر حسب طرز تفکر و ارزش ها، موضوع اختلافات شک برانگیز و تهدید کننده در میان زوجین و افراد، متفاوت خواهد بود. موضوع مهم در رابطه با اختلافات زناشویی که نادیده گرفتن آن می تواند موجب بدتر شدن حس عدم اطمینان زن نسبت به علاقه و عشق همسرش به او شود، سرپوش گذاشتن بر روی مشکل و اختلاف و یا سکوت از طرف مرد است (با این تصور که بدین طریق بتوان آتش اختلاف و مشاجره را خاموش کرد). غافل از این که چنین روشی باعث می شود تا اختلافات همچون آتش زیر خاکستر در زمانها و مواقع بحرانی ریشه و بنیان زندگی اشتراکی را سوزانده و نابود کند.
۲- کاهش ذخیره روانی:یکی از اجزاء و هسته های اصلی حرمت و عزت نفس، احساس ارزشمند بودن است. اگر چه حس ارزشمندی و خوب بودن یک احساس و باور درونی است ولی برای دوام و بالا بردن آن بایستی دائماً آبیاری و تقویت شود. آقایان معمولاً از طریق کار و فعالیت های خارج از خانه و موفقیت های بدست آمده (هر چند به صورت تشکر یک مشتری یا همکار یا گرفتن حقوق و پاداش و یا تأمین نیازهای خانواده و … باشد) پیامهای مثبتی را هر روز یا هر از چند گاهی دریافت می کنند ولی خانم ها (خصوصاً خانه دار) کمتر از چنین پیامهای مثبت و اثرگذاری بهره مند می شوند (خصوصا اینکه مسئولیت های خانه داری عموما کسل کننده و در صورت و جود بچه، معمولاً تنش زا نیز هستند تا آرامش دهنده و دلگرم کننده) و در اینجا است که نقش همسر و دیگر اعضاء خانواده در تقویت چنین حسی در خانم خانه بسیار مهم و کلیدی است (متأسفانه بسیاری از مردها از آن غافل هستند).
نکته: یکی از شایعترین مشکلات زناشویی و ریشه بسیاری از طلاق ها، احساس عدم امنیت و اطمینان خاطر از عشق و علاقه زوجین به یکدیگر (خصوصا زنان به مردان) است.
۳- غیبت های مکرر:بر حسب ویژگی های شخصیتی و احساسی فرد و نیز نوع رابطه ی بین زوجین، این ضرب المثل که «از دل برود هر آنکه از دیده رود» در مورد بسیاری از زوجین صادق بوده و دوره های غیبت و دوری طولانی مکرر همسر (مشاغلی همچون خلبانی، پزشکی، شیفت کاری شبانه و …) می تواند موجب بروز شک و تردید در علاقه و محبت همسر شود.
۴- موضوعات حل نشده گذشته:شک و تردید و بلاتکلیفی خورنده روح و روان بوده و آرامش را از فرد می گیرد و حافظه ی احساسی عاطفی خانم ها بسیار قوی است و هر نوع مسئله و مشکل حل نشده در گذشته، چه در سطح ناخودآگاه (مسائل دوران کودکی) و چه به صورت خودآگاه، نقش یک خار را در ذهن فرد بازی می کند و با کوچکترین تلنگری درد و ناراحتی آن تازه و شکوفا می شود تا اینکه آن خار از ذهن او خارج شود (از طریق گفت و گوی مؤثر و درست و گاهی روان درمانی، خصوصاً هیپنوتراپی). یکی از اشتباهات بزرگ آقایان فرار از طرح مشکلات و یا سرپوش گذاشتن بر روی آنهاست (جنگ اول به از صلح آخر است).
• راهکارهای مؤثر در تقویت حس امنیت و اطمینان در همسر:هیچ حسی قویتر، شیرین تر و دلپذیرتر از مورد محبت و علاقه قرار گرفتن نیست (چه در کودکان و چه در زنها و مردها). چنین حسی می تواند انسان را به عرش اعلی ببرد و این حس در زنها قویتر و بیشتر است ولی آقایان را نیز شامل می شود. با در نظر داشتن مطالب ذکر شده و به کار بستن تمهیدات زیر، نه تنها می توان حس ناامنی در همسر را به مقدار زیاد کاهش داد بلکه می توان یک لایه ی حفاظتی قوی برای او در برابر ناملایمات و طوفان های زندگی به وجود آورد و پیوندهای احساسی عاطفی را قویتر کرد (البته برای اینکه چنین اقداماتی نتیجه مطلوبی بدهند بایستی قبل از هر چیز خود فرد از عزت و اعتماد به نفس قابل قبولی برخوردار باشد، در غیر این صورت اولین قدم، کمک به همسر برای افزایش عزت و اعتماد به نفس خواهد بود که بهتر است با کمک یک روانشناس ماهر صورت گیرد).
– ابراز محبت و علاقه را جزو کارهای روزانه یا هفتگی خود قرار دهید:اگر چه ابراز محبت و علاقه حتی با بیان کلمات ساده و یا رفتارهای ساده عادتی (دوستت دارم، در آغوش گرفتن، بوسیدن، دادن گل و یا هدیه و …) نیز خوب و مؤثر هستند ولی زمانی در اعماق جان فرد نفوذ می کنند که همراه با شوق و احساس و هیجان باشند و از اعماق وجود شخص برآمده باشند. برای رسیدن به این سطح از اشتیاق بایستی ابتدا دو مشکل یا اشتباه را از خود برطرف کنیم: (۱) بسیاری از ما بیشتر به فکر نداشته ها هستیم تا داشته ها. به عبارت دیگر ما بسیاری از نعمت ها و چیزهای خوبی را که داریم نادیده گرفته و آن ها را امری قطعی و مسلم می پنداریم. برای مثال، ما کمتر از نعمت داشتن بینایی لذت می بریم. کافی است چند لحظه چشم بسته زندگی کنیم آنگاه هر روز که برمیخیزیم و قادر به دیدن خواهیم بود شعف وصف ناپذیری به ما دست خواهد داد. این مسئله در مورد خوبی ها و نکات مثبت همسرمان نیز در بسیاری از موارد صادق است و اگر به خوبی چشم و گوش خود را باز کنیم تعداد آن ها اگر بیشمار نباشد، آنقدر خواهد بود که هر روز بتوانید با یادآوری آن ها با دل و جان ابراز محبت و علاقه کنید؛ (۲) اکثر ما به جای آن که در زمین راه برویم در آسمان ها سیر و سفر می کنیم و دائماً به دنبال مقایسه همسر خود با جفت خیالی و ایده آل مان هستیم. در حالی که غافل از این هستیم که انسان بدون عیب و نقص و کامل وجود ندارد (مگر در رؤیا). حتی در مطالعات دیده شده است که میزان احساس خشنودی و خوشبختی میان زوجینی که برای هم بسیار مناسب و واجد شرایط مطلوب همدیگر بوده اند، یک سال پس از ازدواج به همان سطح قبل از ازدواج برخواهد گشت. به عبارت دیگر، ازدواج خوب ساختن است نه صرفاً داشتن و زمانی که با بررسی درست و کامل دست به انتخاب همسر می زنیم بایستی پس از آن اقدام به مستحکم کردن این ارتباط کرده و دست از قیاس برداریم.
نکته: خوشبختانه به یمن تکنولوژی، امروزه دیگر جایی برای فراموش کردن سالگردها و وقایع مهم و شیرین زندگی اشتراکی باقی نمی ماند.
– در مواقع کشمکش ها و اختلافات نیز او را مطمئن کنید:در مواقع جر و بحث و مشکلات او را مطمئن سازید که ماهیت ارتباط و پیوندتان همچنان استوار است و فقط به دلایل اختلافات و تفاوت ها بایستی با گفتگو در اصلاح آن ها بکوشید و این مسئله موضوعی کاملاً طبیعی است. در مواردی که بسیار به هم ریخته و عصبانی هستید و می خواهید تنها باشید، صراحتاً به او بگویید نه به دلیل او، بلکه به دلیل وضعیت روحی خود در حال حاضر آمادگی گفتگو را نداشته و نیاز دارید تا برای تمدد اعصاب و تجزیه و تحلیل مسائل برای مدتی خلوت کنید (در اولین فرصت ممکن بازگشته و آمادگی خود را برای گفتگو ابراز کنید).
– خانم ها در مواقع ناراحتی به همدم نیاز دارند نه خلوت: بر خلاف اکثر آقایان، بیش از ۹۰ درصد خانم ها در مواقع ناراحتی نیاز به یک همدم و آغوش گرم و صمیمی و گوش شنوا دارند نه کنج خلوت.
– در مواقعی که همسرتان خواستار گفتگو می شود،بدون اینکه موضع دفاعی بگیرید، همچون یک دوست صمیمی عمل کرده او را بشنوید و هیچگاه سعی در نادیده گرفتن شکوه و گلایه (در واقع درد دل) او و یا منحرف کردن موضوع و سرپوش گذاشتن روی آن نکنید.
– همچون دوران آشنایی و نامزدی عمل کنید:لحظه ای به عقب باز گردید و رفتار خود را برای جلب رضایت و محبت او به خاطر بیاورید. سعی کنید تا آنجا که می توانید حداقل در برخی زمینه ها به درجاتی آنچنان عمل و رفتار کنید (دوران گربه کشان به سرآمده است).
۲) او را بشنوید
برخلاف مردان که در برابر مشکلات و فشارهای روحی غالباً در خود فرو رفته و به دنبال راه حل می روند و یا اینکه دست به اقدام واکنشی می زنند، زنان در برابر فشارها و مشکلات به دنبال یک هم صحبت و همدم هستند تا از احساس تنهایی و درماندگی رها شوند. در اکثر موارد، آن ها کافی است دریابند که همسرشان حس، حالت و موقعیت او را درک می کند. اگر چه ممکن است ریشه ی مشکل و مسئله برای شما به ظاهر پیش پا افتاده و ناچیز باشد ولی برای او همه چیز است. وقتی او شکوه و گله دارد حداقل در ابتدا از شما راه حل و پند و اندرز نمی خواهد بلکه می خواهد او را درک کنید. شنونده خوب و فعال بودن خود یک راه حل است. در این رابطه بایستی نکات زیر را مدنظر داشت.
– با گوش جان نشونده باشید. در زمان گفتگو به او نگاه کنید و با حرکت سر و صورت و بیان کلمات سؤالی کی، کجا و چطور او را ترغیب کنید تا مطلب خود را کامل بیان کند و اشتیاق تان به شنیدن را نشان دهید.
– تمام توجه خود را برای درک گفته ها، افکار و احساساتش به کار ببندید.
– به جای جمله ی «آره می فهمم چی میگی» با کلام و زبان خود آنچه را که از گفته ها و احساسات او درک کرده اید، با او بازگردانید(مثلاً «معلومه از اون … خیلی ناراحت و دل گیر شدی!» یا «بچه ها درست و حسابی خسته ات کرده اند» و …).
– درک و تأیید حس او لزوماً به منزله ی قبول نظر او نیست، بلکه به این معنی است که شما خود را دقیقاً جای او گذاشته و به موضوع از دید او نگاه می کنید.
– در پایان صحبت های او (بعد از اینکه مطمئن شدید او را کاملاً فهمیده اید و او نیز به این مسئله واقف شده است) اگر لازم به توضیح و پاسخ شماست (یعنی گله و شکایت در رابطه با شخص شماست) بدون اینکه موضوع دیگری را پیش بکشید و کسی را زیر سؤال ببرید، نظر، مطلب و توضیح خود را منصفانه، عاقلانه و دوستانه بیان کنید و اگر متوجه اشتباه خود شدید با صراحت پوزش خواسته و مسئولیت آن را بپذیرید و آمادگی خود را برای جبران آن اعلام کنید (عرصه زندگی اشتراکی میدان جنگ و نبرد نیست و فقط انسان های ضعیف هستند که پذیرش اشتباه برایشان مشکل می نماید). هیچگاه فقط به منظور فرونشاندن شعله تنش و مشکل، صورت مسئله را پاک نکنید و چیزی را بی دلیل تأیید نکنید (آره حق با توه! یا ولش کن اون نمی فهمه، یا اون قدیمی و این جوریه و سخت نگیر!). این نوع واکنش و پاسخ نه تنها باعث می شود تا همسرتان فکر کند شما آدم بی خیالی هستید و برای او ارزش و اهمیتی قائل نیستید، بلکه همچون آتشی زیر خاکستر در موقعیت دیگری با شدت بیشتری شعله ور خواهد شد.
– زمانی می توانید ادعا کنید که یک شنونده فعال بوده و همسرتان را درک کرده اید که بتوانید همچون یک دوست صمیمی و کیل مدافع او به موضوع نگاه کنید.
– و نکته آخر اینکه گوش دادن و فهمیدن طرف مقابل یک فن و هنر آموختنی است و یک شبه به دست نمی آید و بایستی با تمرین در آن مهارت پیدا کرد.
۳) ذهن زنان در هر لحظه در گذشته، حال و آینده زندگی می کند
برخلاف مردان که موضوعات طبقه بندی شده و مستقل از یکدیگر هستند، برای ذهن زنان هیچ چیز به تنهایی قابل بررسی و ارزیابی نیست و جزئیات، متعلقات و پیشینه آن موضوع همگی با هم مورد بررسی قرار می گیرند و اکثر موضوعات به نحوی با هم در ارتباط هستند. به همین دلیل مثلاً اگر همسرتان امروز با بچه ها تنش زیادی داشته و آن ها موجب آزار و اذیت او شده باشند، ممکن است دلخوری هایی که از دست مادر یا خواهر شما در گذشته داشته است (و موضوع آن ها تا حدودی به هم نزدیک باشند، مثلاً بی احترامی) به سطح خودآگاه او نیز وارد شود (و یا اینکه در ضمیر ناخودآگاه فقط باعث تشدید تنش ناشی از کودکان شود) و در زمان ورود شما به منزل، همسرتان به یک کوه انفجاری تبدیل شده باشد. ممکن است شما با مواردی روبرو شده باشید که همسرتان سر یک مسئله کوچک آنچنان به هم ریخته است که موجب شگفتی و هاج واج ماندن شما شده باشد و شما غافل از این هستید که آن یک موضوع بسیار کوچک برای او همچون یک چاشنی انفجاری عمل کرده و کوه دینامیتی از مشکلات و ناراحتی های گذشته و حل نشده را منفجر نموده است. بی جهت نیست که گفته می شود، خانمها نگران این هستند که همسرشان چیزها را فراموش کند و آقایان نگران این هستند که همسرشان چیزها را بخاطر بیاورد. به عنوان یک همسر آگاه و مهربان شما بایستی این توانایی را بدست آورید تا تغییرات روحی و روانی همسرتان را به سرعت تشخیص داده و با برقراری ارتباط مؤثر و مفید و حمایت گرانه تنش های او را به حداقل برسانید.
۴) محاسن و زیبایی های او را تحسین کنید
تحسین، تشویق و تعریف، دوپینگ حرمت و عزت نفس هستند و این مسئله خصوصاً در مورد ظاهر و زیبایی در خانمها نقش بسیار زیادی دارد و یک مرد آگاه و عاقل بایستی قادر باشد حتی کوچکترین تغییرات ظاهری همسرش را شناسایی (حتی جزئیات نوع آرایش و لباس) و به آن ها اشاره کند و در صورت مطلوب بودن از آن ها تعریف کند (البته بگذریم از این که برخی از آقایان حتی فراموش می کنند که همسرشان سر دارد یا نه تا چه برسد به اینکه متوجه های لایت کردن قسمتی از موها شوند). این مسئله بایستی در مورد خصوصیات شخصیتی و رفتاری نیز رعایت شود. نکته مهم در این رابطه این است که تعریف و تحسین واقع گرایانه و دور از اغراق باشد و اگر هم مورد رضایت و پسند شما نیست به صورت مثبت واکنش نشان داده شود (مثلاً اگر همسرتان موهایش را پوش داده و مورد پسند شما نیست می توانید بگویید: «اوه موهات رو تغییردادی تنوع هم بد نیست ولی با مو صاف خیلی خوردنی تری و … »). تقریباً تمام تلاش او در این زمینه جلب توجه و رضایت شما برای تقویت حس خواستنی و دوست داشتنی بودنش است و عدم توجه شما به این مسائل می تواند او را در برابر تهدیدات خارجی آسیب پذیر و شکننده کند.
همچنین بایستی تلاش همسر در جهت تغییرات مطلوب و مناسب فیزیکی (معقول) مورد حمایت و تشویق قرار گیرد. برای مثال اگر مشکل ظاهری خاصی وجود دارد (مثلاً کج بودن یا قوز داشتن بینی) که برای هر دوی شما ناخوشایند است و راهی برای رفع آن وجود دارد (مثلاً جراحی پلاستیک) و انجام آن مشکل و بار سنگینی به خانواده تحمیل نمی کند چه بهتر که ترمیم صورت گیرد.
۵) در پول درآوردن زیاده روی نکنید
وضعیت اقتصادی در حد مطلوب و مناسب شرط لازم و واجب برای یک زندگی خوب و خوش است اما این فکر که هر چه وضعیت اقتصادی بهتر باشد، زندگی اشتراکی بهتر و موفق تر خواهد بود، کاملاً اشتباه است. زیرا لازمه چنین موقعیتی کاهش زمان با هم بودن خواهد بود و امنیت روانی برای زنان مهتر از امنیت اقتصادی (در واقع رفاه مادی) است. لذا اگر وضعیت اقتصادی تان در حد معقول و نسبتاً خوبی است هرگز برای ارتقاء آن از روابط خانوادگی و زمان خانواده نزنید (جاده خوشبختی جاده اعتدال است). دیرتر به اهداف اقتصادی رسیدن بهتر است از تخریب بنیان احساسی عاطفی زندگی اشتراکی.
۶) ارتباط جنسی در زنان بیشتر جنبه عاطفی دارد تا فیزیکی
برخلاف بسیاری از مردان که ارتباط جنسی برای آن ها یک عمل تقریباً فیزیکی لذت بخش است (همچون غذای خوشمزه خوردن)، در زنان ارتباط جنسی غالباً یک موضوع کاملاً احساسی و عاطفی است و تا زمانی که از نظر روحی در وضعیت مناسب و مطلوبی قرار نگیرند (و یا اجباری نداشته باشند) تمایل به برقراری ارتباط جنسی نخواهند داشت.
۷) تاریخ ماهانه همسرتان را یادداشت کنید
اصولاً وضعیت احساسی عاطفی (و فیزیکی) تمامی افراد از ساعتی به ساعتی و از روزی به روزی دیگر دستخشو تغییر است. اما در زنان، به دلیل تغییرات هورمونی مرتبط با سیکل یا چرخه ی قاعدگی (عادت ماهانه) این تغییرات در مرحله ای از سیکل آن ها واضح تر و ملموس تر است. به طوری که حدود ۷۰ تا ۹۰ درصد خانها در سنین باروری (که تخمدان های سالم نیز دارند) از چند روز قبل از قاعدگی (خونریزی ماهانه) دچار تغییرات و مشکلات جسمی و روحی روانی متعددی می شوند که به آن ها تغییرات یا تنش های قبل از قاعدگی (Premenstrual tension) گفته می شود که در حدود ۲۰ تا ۴۰درصد زنان نسبتاً شدید و در ۵ تا ۱۰ درصد موارد بسیار شدید بوده و موجب مختل شدن زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی فرد می شود. به این حالت اخیر، نشانگان یا سندرم پیش از قاعدگی (syndromePremenstrualبه اختصار PMS) گفته می شود نیازمند درمان است.
تغییرات پیش از قاعدگی می تواند از ۲ هفته قبل تا ۴ روز بعد از خونریزی قاعدگی وجود داشته باشند. ضعف، خستگی، تحریک پذیری، تند مزاجی، خلق و خوی متغیر (غم و اندوه یا عصبانیت)، حملات گریه ی بی اختیاری، دوری و گریز از جمع، فراموشی، کاهش قدرت تمرکز، افزایش یا کاهش میل جنسی و تغییرات فیزیکی (ورم، نفخ، انواع درد و …) شایعترین یافته های این دوره زمانی هستند. البته لازم به ذکر است که در حدود نیمی از خانم ها حداقل یک تغییر مثبت (نظیر افزایش انرژی، احساس شادابی، افزایش میل جنسی و قدرت خلاقیت) نیز رخ می دهد.
از آنجایی که عادت ماهانه در اکثر خانمها منظم و تقریباً ثابت است، لذا با داشتن زمان احتمالی آن می توانید متوجه تغییرات به ظاهر بی دلیل ولی مرتبط با قاعدگی همسرتان شوید و با رفتاری حمایت گرایانه از بروز بسیاری از تنش های خانوادگی جلوگیری کنید و حتی شدت این تغییرات را به طور قابل توجه کاهش دهید.
روزی سقراط، حکیم معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متأثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد: «در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم، سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.»
سقراط گفت: چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟
مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت: همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی. آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود. یکی از بیماری های فکر و روان «غفلت» است و باید به جای دلخوری و رنجش، نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.
—————————————————-
منبع: چگونه زندگی خود را از نو و عاشقانه بسازیم / مؤلف: دکتر سید اصغر ساداتیان، دکتر ماهیار آذر
انتشارات: ما و شما ۱۳۹۰