فقه معاصر

چگونگی مشارکت در حکومتهای غیر اسلامی

چگونگی مشارکت در حکومتهای غیر
اسلامی

دکتر یوسف قرضاوی

 تعدادی از جوانان مسلمان اردنی
پرسشی را به صورت زیر مطرح نموده و خواهان پاسخ به آن گردیده اند: ((آیا مسلمانی
متعهد یا جماعتی ملتزم به اسلام از نظر شرعی می تواند، در حکومتی غیر اسلامی
مشارکت نماید؟ چنانچه آن حکومت حکومتی غیر نظامی ، نظامی ، پادشاهی ، جمهوری ،
دمکراسی ، دیکتاتوری ، سوسیالیستی ، سکولاریست آشکار یا سکولاریستی که نقاب دین بر
چهره زده باشد ، آیا مشارکت با آنها در حکومت دارای حکمی یکسان ، یا هر یک دارای
حکم خاص خویش است .

با توضیح این مطلب که مقصود ما از مشارکت ، پذیرش برخی
از پستهای سیاسی مانند وزارت ، قرار داشته باشد .

در رابطه با این موضوع میان خود اسلام گرایان اختلاف
نظر وجود دارد ، برخی قایل به جواز و برخی خم معتقد به عدم جواز آن می باشند . و
برخی از اهل فتوا هم آن را مشروع و بعضی آن را نامشروع می دانند . از شما می
خواهیم که حقیقت موضوع را برای ما بیان نمایید .

به نظر ما موضوع بسیار حساس است و به بیان و توضیحی
فراگیر و روشنگر نیاز داد که ما از سر در کمی و تردید نجات بدهد

با توجه به اینکه برخی از اسلام گرایان در تعدادی از
ممالک اسلامی مانند : اردن ، یمن ، ترکیه ، وارد مشارکت سیاسی گردیده اند . بعضی
از آن حکومتها مانن حکومت ترکیه بصورت آشکار سکولاریست و علمانی است . و برخی از
آنها هم مانند یمن قانون اساسی آن بسیار به اسلام نزدیک است .

آیا کسانی که اقدام به مشارکت سیاسی در چنان حکومتهایی
نموده اند ، دچار گمراهی گردیده اند،آیا در مسایلی اینگونه کاری اجتهادی را انجام
داده اند ، که بالاخره کارشان درست یا نادرست است ؟ آیا در مسایلی اینگونه می توان
اجتهاد نمود ؟ یا اینکه موضوعی حل شده و حرام است و به هیچ وجه – آنگونه که برخی
از جوانان به آنان گرویده و با همه مسایل دور و بر خود به گونه ای منفی برخورد می
نمایند ، و دی یا زود کار آنان بدون شک به خشونت میانجامد .

از شما انتظار داریم که در مورد روشن گردانیدن این
موضوع از طریق رأی همراه با استدلال خویش – آنگونه که در مورد شما سابقه دارد – ما
را بی بهره نفرمایید .

مشارکت یا عدم مشارکت ؟  

پاسخ : تردیدی نیست که در رابطه با این موضوع اساس بر
آن است که مسلمان تنها در حکومتی مشارکت نماید که بتواند در چهار چوب مسئولیت خود
اعم از وزارت یا استانداری یا قضاوت ، شریعت خداوند را به اجرا بگذارد ، و بر اساس
و لازمه و مقتضای ایمانش عملی را بر خلاف او امر خداوند و پیامبرش انجام ندهد .
خداوند متعال می فرماید :

((وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى
اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ
وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُبِینًا))( الاحزاب : ۳۶ )

(( هیچ مرد وزن مؤمنی در کاری که خداوند و پیغمبرش
داوری و حکم کرده ان  ، اختیاری در آن
ندارند ، هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند ، گرفتار گمراهی کاملا
آشکاری می گردد . ))

و همچنین می فرماید :

((لا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ
کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ
مِنْکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ
تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ )) ( النور : ۶۳ )

(( آنان که با فرمان او مخالفت می ورزند باید از این
بترسند ، که بلایی گریبانگیرشان گردد ، یا اینکه عذاب دردناکی دچار شان شود . ))

هر گاه نظام حاکم نظامی غیر اسلامی باشد : بدین معنی
که خود را به اجرای شریعت و احکام اسلامی در امور گوناگون قانونگذاری و تربیتی ،
فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی ،اداری و بین الملی متعهد و ملتزم نمی شمارد بلکه قوانین
خود را از سرچشمه های دیگری مانند : قوانین غرب ، شرق ، چپ، راست ، قلسفه
لیبرالیسم ، مارکسیسم و….. تهیه می کند یا اینکه برخی از قوانین اسلامی مقدم می
دارد – فراهم می نماید . همه اینها از نظر اسلام مردود است . زیرا اهل اسلام مکلف
به التزام و پیروی از احکام خداوند هستند ، و به هیچ وجه پیروی از برخی از آنها و
کنار نهاد برخی دیگر روا نیست . همچنان که خداوند متعال خطاب به پیامبرش می راید :

((وَأَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ
وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ مَا
أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ
أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ
لَفَاسِقُونَ)) ( المائده : ۴۹ )

(( ( ای پیامبر ) در میان آنان به چیزی حکم کن که خدا
بر تو نازل کرده است . و از امیال و آرزوهای ایشان پیروی مکن ، و از آنان بر حذر
باش که تو را از برخی از چیزهایی که خدا بر تو نازل کرده بدور و منحرف نکنند ، پس
اگر پشت کردند بدان که خدا می خواهد به سبب پاره ای از گناهانشان ایشان را دچار
بلا و مصیبت سازد ، بیگمان بسیاری از مردم ( از احکام شریعت ) سرپیچی و تمرد می
کنند )) .

قرآن بنی اسراییل را بخاطر آنکه به برخی از احکام
کتابشان عمل می کند و برخی را کنار نهاده بودند ، به شدت مورد سرزنش قرار می دهد .
و می فرماید :

((ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ
وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ
بِالإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ
مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ
وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنْکُمْ إِلا خِزْیٌ
فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ
الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ .أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا
الْحَیَاهَ الدُّنْیَا بِالآخِرَهِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلا هُمْ
یُنْصَرُونَ .)) ( البقره : ۸۵ – ۸۶ )

(( … آیا به بخشی از ( دستورات ) کتاب ( آسمانی )
ایمان می آورید و به بخشی دیگر ( دستورات آن ) کفر می ورزید ؟ برای کسی که از شما
چنین کند ، جز خواری و رسوایی در این جهان نیست و در روز رستاخیز ( چنین کسانی )
به سخت ترین شکنجه ها برگشت داده می شوند ، و خداوند از آنچه می کنید بی خبر نیست .
اینان همان کسانی اند ، که که آخرت را به زندگی دنیا فروخته اند ، لذا عذاب آنها
تخفیف داده نمی شود و ایشان یاری نخواهند شد )) .

چنانچه مسئول اول این انحراف از شریعت خداوند ، پادشاه
یا رئیس جمهور یا فرمانده ارتش باشند ، همه کسانی که با آنها همکاری می نمایند ،
با او شریک جرم و گناه می باشند . تا جایی که قرآن لشکریان و اطرافیان فرعون را در
گناه و استحقاق عذاب دنیا و عقبی با او سهیم می داند . خداوند متعال می فرماید :

((فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ
عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا
خَاطِئِینَ )) ( القصص :۸ )

(( فرعون و هامان و لشکریان و همکاران آنها براستی خطا
کار بودند )) .

همچنین می فرماید :

((فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی
الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الظَّالِمِینَ (۴۰)

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ
وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ لا یُنْصَرُونَ (۴۱)وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ
الدُّنْیَا لَعْنَهً وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ .)) ( القصص
: ۴۰ – ۴۲ )

(( پس ما او و سپاهیانش را ( به سوی دریا کشاندیم و
آنان را ) گرفتیم و به دریا انداختیم ( و نابودشان ساختیم ) . بنگر که عاقبت کار
ستمگران چگونه شد ؟ و ما آنان را سر دستگان و پیشوایانی کردیم که مردم را به سوی
دوزخ می خوانند و روز قیامت از زمره زشت صورتتان خواهند بود )) .

حتی قرآن مردمی را که از رهبران خود کامه و ستمکار خود
پیروی می نمایند ، در جرم و خطای آنها سهیم می داند ، برای مثال قرآن قوم نوح را
مورد سرزنش قرار می دهد و می گوید :

((قال نوح: رب انهم عصونی و اتبعوا من لم یزده ماله و
ولده الا خسارا . ))

(( نوح گفت : پروردگارا ، آنان از فرمان من سرپیچی
کردند و از سی که مال و فرزندش بجز زیان سودی بحال او نداشت ، پیروی نمودند. ))

و در مورد قوم عاد می گوید : ((وَلَئِنْ أَذَقْنَا
الإنْسَانَ مِنَّا رَحْمَهً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ
کَفُورٌ))(هود: ۹)

(( اینان قوم عادند ، آیات پروردگار خود را انکار و از
فرستاده او پیروی نکردند ، و از هر آدم خودکامه و عناد گری دنباله روی نمودند )) .

و راجع به قوم فرعون می فرماید :((إِلَى فِرْعَوْنَ
وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ .یَقْدُمُ
قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ
الْمَوْرُودُ .)) ( هود : ۹۷ – ۹۸ )

(( و اطرافیان و پیروان فرعون از فرمان او پیروی کردند
و ۰ دستور موسی را گردن ننهادند ) در حالی که فرمان فرعون مترقیانه و مایه هدایت
نبود ، فرعون در روز قیامت در پیشاپیش قوم خود بوده و ایشان را به آتش دوزخ می
اندازد ، چه بد جایگاهی است که به آن وارد می شوند )) .

و در سوره های دیگر راجع به قوم فرعون می فرماید : ((فَاسْتَخَفَّ
قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ .)) ( الزخوف : ۵۴ )

(( مردم خویش را خوار و ذلیل گردانید و سپس از او
اطاعت کردند . براستی آنان مردمی منحرف بودند )) .

از دیدگاه شریعت اسلام هر گونه همکاری و خدمت به
دیکتاتورها و حکومتهای خودکامه و ستمکار حرام و جرم به حساب می آید . زیرا اسلام
شریعتی است که به همکاری بر اساس نیکی و پرهیز گاری فرمان می دهد ، و از تعاون بر
اساس گناه و دشمنی نهی می نماید . خداوند متعال می فرماید :

((وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا
تَعَاوَنُوا عَلَى الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ…))(المائده:۲ )

(( بر اساس نیکی و پرهیز گاری با یکدیگر همکاری کنید و
در راستای گناه و دشمنی یکدیگر را یاری ندهید ))

همکاری در جهت نیکی و خیر و پرهیز گاری ، همچون همکاری
در جهت بدی و پلیدی دارای درجات متفاوتی هستند . خداوند متعال می فرماید :

((وَلا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا
فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ
لا تُنْصَرُونَ .)) ( هود : ۱۱۳ )

(( بر کسانی که ستم ورزیده اند تمایل نشان ندهید ،
زیرا آتش شما را فرا می گیرد و بجز خداوند یاوری ندارید ، و شما را کسی کمک نخواهد
نمود )).

کلمه ” رکون ” که مصدر ” ترکنوا ”
به معنی علاقمندی و گرایش است ، بدین معناست که روا نیست مسلمان دل در گر محبت
ستمکاران داشته باشد ، در غیر این صورت آتش او را فرا می گیرد ، و دوستی خداوند و
یاری او را از دست می دهد . وقتی که حال و وضع کسانی که تنها تمایل به ستمکاران
دارند اینگونه است ، پس وضع و حال آنهایی که از نزدیکان آنها هستند و عملا همکاریشان
می نمایند . معلوم است که چگونه خواهد بود . بسیاری از پیشینیان پاک سیرت از این
موضوع بسیار پرهیز می کردند .

                                         مراعات
مصالح       

مطالبی
که در مورد تحریم همکاری با حکومتهای ستمکار بیان گردید ، اصل و قاعده است . بدین
معنی بجز در موارد استثنایی و بر اساس موازین و اعتبارات شرعی مشخص ، از آن اصل
عدول نمی شود .

از
جمله اعتبارات شرعی عبارتند از :

۱
– کم کردن میزان شر و ستم   

هر
کس به هر وسیله ممکن که بتواند از میزان شتم و خودکامگی حکام بکاهد ، در راستای
یاری گرفتار شد گان و ستم دیدگان و تقویت مستضعفان و کم کردن دامنه بد کاری و
دشمنی ، در حد امکان لازم است که از آن دریغ ننماید .

خداوند
متعال می فرماید : ((فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا
وَأَطِیعُوا وَأَنْفِقُوا خَیْرًا لأنْفُسِکُمْ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ
فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.))( التغابین :۱۶) (( در حد توان از خداوند پروا
داشته باشید . ))

و
رسول خدا صلی الله علیه و سلم می فرماید : (( هر گاه شما را به کاری دستور دادم ،
در حد توان آن را انجام دهید )) .

همچنین
خداوند می فرماید : ((لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا ))( البقره:
286 ) (( خداوند جز بر اساس توانایی کسی را مکلف نمی کند )) .

برای
مثال می دانیم که نجاشی پادشاه حبشه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و سلم به
اسلام گروید ، اما در مملکت خود حکومتی اسلامی را نتوانست مستقر نماید ، زیرا اگر
چنین اقدامی می نمود ، مردم او را بر کنار می کردند ، و با این وصف رسول خدا صلی الله
علیه و سلم  او را مورد عتاب قرار نداد .

اما
این دیدگاه که می گوید : یا همه چیز یا هیچ چیز ، از نظر شریعت و واقعیت دیدگاه
درستی نیست .

۲
– بر گزیدن زیان کمتر

بر
اساس این موضوع و اصل شرعی که می گوید : هر گاه در مورد انتخاب و انجام یکی از دو
کار زیانبار اجباری وجود داشت ، آن یکی که زیان کمتری دارد انجام گیرد ، تا از
زیان بیشتر جلو گیری بشود . و چنانچه ناچار به کنار گذاشتن یکی از دو موردی بودیم
که در هر دوی آنها مصلحتی وجود داشت . آنچه را کمه مصلحت کمتری دارد . کنار می
نهیم ، تا به مصلحت افزونتر دست بیایم .

در همین
رابطه است که فقها برای جلو گیری از تباهی بیشتر اجازه سکوت در مقابل تباهی کمتر
را داده اند . و به این سخن رسول خدا خطاب به حضرت عایشه استدلال می نمایند که می
فرماید : (( اگر این مردم فاصله اندکی با زمان شرک نمی داشتند ، کعبه را بر همان
پایه هایی که ابراهیم کعبه را بر آن قرار داده بود ، بازسازی می کردم )) .

می
بینیم که رسول خدا صلی الله علیه و سلم کاری که انجام آن را ضروری می دانست ،
بخاطر جلو گیری از ایجاد آشوب و ناهنجاری رها نمود ، زیرا مردم هنوز از ایمان و
آگاهی استواری از اسلام بر خوردار نبودند من به قصه حضرت موسی در قرآن نیز در این
رابطه استدلال می نمایم که زمانی برای مناجات با پروردگارش و بر اساس وعده سی
شبانه روز که ده روز را بر ان اضافه نمود و چهل شب گردید  . و در غیاب او سامری با ساختن گوساله ای طلایی
، سبب گمراهی مردم را فراهم گردانید ، و خطاب به آنان گفت : این گوساله خدای شما و
خدای موسی است ، او را تصدیق کنید و به او بگروید ، اما هارون برادر حضرت موسی در
مورد این کار به مردم هشدار داد که :

((وَلَقَدْ
قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ
رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوا أَمْرِی .قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ
عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى .)) ( طه : ۹۰ – ۹۱ )

(( (
هارون گفت : ) ای مردم خداوند رحمان پروردگار شماست ، دنبال من بیفتید و از
دستورات من اطاعت کنید . گفتند : ما همچنان تا بازگشت موسی به عبادت آن خواهیم
پرداخت )).

و
زمانی که موسی برگشت و مردم را دید که آن گوساله را عبادت می کنند ، سخت خشمناک
گردید و خطاب به مردم گفت : پس از من شما کار بسیار زشت و پلیدی را انجام دادید ،
و از شدت عصبانیت تخته هایی را که بر روی آن تورات نوشته شده بود ، بر زمین کوبید
و سر و ریش هارون بردارش را گرفت و با تندی به طرف خود کشید و گفت : ((قَالَ یَا
هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا .أَلا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ
أَمْرِی .قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلا بِرَأْسِی إِنِّی
خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ
قَوْلِی.)) ( طه : ۹۲ – ۹۴ )

((
گفت : ای هارون ! هنگامی که دیدی آنان گمراه می شوند ، چه چیزی مانع از آن شد (که
جلو آنها را بگیری و ) از من پیروی کنی ؟! آیا از دستورات من سرپیچی کردی ؟ (
هارون ) گفت : ای برادر نه ریش مرا بگیر و نه موی سرم را ( بر دست بپیچ ) من
ترسیدم که ( اگر با ایشان شدت عمل نشان دهم ) بگویی میان بنی اسرائیل تفرقه
انداختی و سفارش مرا بکار نبستی )) .

این
آیه بیانگر آن است که : پیامبر خدا هارون با نگرانی در مقابل کار زشت و ناروای عبادت
گوساله سکوت کرد زیرا در آن شرایط برای حفظ وحدت تا آمدن حضرت موسی که در مورد
چگونگی رویارویی با آن پدیده زشت با هم مشورت کنند ، آن سکوت را به مصلحت دید .

۳
– آرمانگرایی و واقعیت پذیری     

آرمانها
و ارزشهای بلندی را اسلام فرا روی اهل ایمان قرار داده تا آنها را مدام بنگرد و دل
در گرو آنها بنهد و برای رسیدن به آنها به تلاش و حرکت بپردازند . اما در بسیاری
موارد واقعیتها بر آرمانها چیره شده و مانع از دست یابی به آنها می شوند . و بنا
چار انسان سطح توقعاتش زیر فشار ضرورت فرو کش می کند . و به خاطر موانع و سختی های
موجود در راه رسیدن به آرمانهای مهمتر به دست یابی به آرمانی کمتر و دست یافتنی تر
تا فرصتی دیگر اکتفا می نماید .

در
این رابطه است که اصول و قاعده های شرعی : (( ضرورت ها، ناروا ها را مباح می
گردانند . )) و قاعده : (( مشقت ، آسان گیری را می طلبد . )) و قاعده : (( ضرر
رسانی و ضرر پذیری پذیرفتنی نیستند . )) و قاعده : (( رفع تنگنا و حرج )) تبلور و
ظهور و کاربرد پیدا می کنند .

کسی
که در قرآن تدبر می نماید و سنت رسول خدا را مورد برسی قرار می دهد ، به وضوح به
این قضیه پی می برد . قرآن به این موضوع اشاره می نماید که خداوند احکامش را ب
اساس آسان گیری و گذشت و مراعات شرایطی که تسامح را ایجاد می کنند قرار داده است ،
و ضرورتهای سخت و طاقت فرسا و نیاز های حیاتی و مبرم را مورد ملاحظه داده است ،

خداوند
متعال می فرماید :((… یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلا یُرِیدُ بِکُمُ
الْعُسْرَ …)) ( البقره : ۱۸۵ )

(( و
خداوند برای شما خواهان آسانی است و نمی خواهد دچار سختی شوید . ))

و می
فرماید :((یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الإنْسَانُ ضَعِیفًا .))  ( النساء : ۲۸ )

((
خداوند می خواهد بر شما آسان بگیرد ، ( زیرا ) انسان ضعیف آفریده شده است .))

((…
ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَهٌ …))  ( البقره : ۱۷۸ )

((
این گذشت و تخفیف و رحمتی است از طرف پروردگارتان )).

((…
هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ …)) ( الحج
: ۷۸ )

((
اوست که شما را برگزید و در دین شما را حرج و تنگنا قرار نداده است .))

((إِنَّمَا
حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ
بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلا عَادٍ فَلا إِثْمَ
عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.)) ( البقره : ۱۷۳ )

((
هر کس بدون قصد سر کشی و تجاوز کاری ناچار ( به کاری ) بشود ، گناهی بر او نیست ،
زیرا خداوند بخشنده و مهربان است ))

((…
إِلا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإیمَانِ …))  ( النحل : ۱۰۶ )

((
مگر کسی که مجبور و ناچار شود ، اما قلب او بر ایمان استوار باشد ))  روایتی صحیح می گوید : (( آسانگیر باشید و سخت
نگیرید ، ( مدام دلها را شادمان کنید ) و بشارت بدهید ، و ایجاد نفرت مکنید ))

در
همین رابطه است که می بینیم فقها به فرد و جامعه اسلامی اجازه می دهند که به خاطر ضرورت
و محافظت از مصالح مردم ، و تأمین حقوق آنان و پاسداری از دین و دنیایشان ، از
آسمان آرمانهای بلند به سرزمین واقعیت های موجود سرازیر شوند . برای مثال می توان
به موضوع صحت شهادت آدمهای ” فاسق ” – چنانچه انسانهای ” عادل
” و بهتر پیدا نشوند ، اشاره کرد . در حالی که شرط و قاعده در شهادت دهنده
است . همچنین هنگامی که قاضی مجتهد وجود نداشته باشد ، قضاوت قاضی مقلد – به ناچار
– نافذ و معتبر است .

همچنین
اصل و قاعده آن است که پیشوا و رئیس جمهور مجتهد باشند ، اما فقها در حال ضرورت
رهبری مقلد و حتی جاهل را چنانچه با اهل دانش و تخصص مشورت نماید ، اجازه داده اند
.

همچنین
فقها حضور در جهاد به همراهی فرمانده توانا و مقتدر ناپرهیزگار ناروا ندانسته اند
.

در
مورد امیر و فرمانده توانا و متخصص اما ناپرهیزگار و فرمانده ای پرهیزگار اما ضعیف
و غیر متخصص از امام احمد سؤال شد ، که تحت فرماندهی کدامیک از آنها جهاد نمودن
اولویت دارد ؟

امام
احمد در پاسخ فرمود : گناهکاری فرمانده قدرتمند و کاردان زیانش به خود او بر می
گردد و تواناییش در خدمت مصالح مسلمانان قرار می گیرد و اما فرمانده پرهیزگار
ناتوان و بی تجربه ، نفع نیکو کاریش به خود او بر می گردد . و زیان ندانم کاری او
گریبانگیر مسلمانان می شود . با فرماندهان قوی و مجرب جهاد کنید – هر چند
ناپرهیزگار هم باشند .

این
دیدگاهی بسیار واقع بینانه از امام و پشوایی پاک و پرهیزگار است . زمانی که به
واقعیت های حاکم بر مسلمانان و ناهنجاری هایی مانند : خواری ، پراکندگی و
برخوردارند ، به دقت نگاه کنیم ،در می یابیم که در شرایط ضعف و ناتوانی چیز هایی
را باید بپذیریم که در شرایط قدرت و توانایی پذیرفتن آنها جایز نیست . و در وضعیتی
که ما دچار  پراکندگی هستیم به ناچار
مواردی را باید مورد توجه قرار دهیم که به هنگام وحدت و یک پارچگی به هیچ وجه پذیرفتنی
نیستند .

خداوند
متعال می فرماید :((الآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ
ضَعْفًا فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ صَابِرَهٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَإِنْ
یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ
الصَّابِرِینَ .))  ( الانفال: ۶۶ )

((
اینک خداوند بر شما آسان گرفت و می داند که در میان شما ضعف وجود دارد . ))

خداوند
در این آیه ضعف و ناتوانی را یکی از اسباب و زمینه های تخفیف و آسان گیری معرفی می
نماید . هر چند انسان مسلمان مدام باید در جهت کسب تواناییهای گوناگون علمی ،
تکنولوژی ، اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ، دینی و معنوی گام بر دارد ، و اسلام همیشه
مؤمنان قوی و توانا و متخصص و متّقی را بر مؤمنان ضعیف و ناتوان ترجیح می دهد .

در
اوضاع و شرایط کنونی حاکم بر بیشتر ممالک اسلامی چنانچه جماعت و گروهی اسلامی نمی
توانست در رأس هرم قدرت و حکومت قرار گیرد ، چنانچه مصلحت مردم و مسلمانان ایجاد
نماید ، هیچ مانعی ندارد که واقعیت ها را بپذیرد و در ساختار و مسئولیت های سیاسی
و اجتماعی مشارکت نماید .

۴
– سنت تلاش تدریجی   

ای
را هم به مطالب قبل اضافه کنیم که ، خداوند در ارتباط با آفریده های خود سنتها و
قوانینی را قرار داده است ، که یکی از آنها عبارت است از : (( سنت تدریج )) و کار
و تلاش گام به گام .

هر
چیزی خلقتش از خردی آغاز می شود ، سپس کم کم بزرگ و بزرگتر می شود ، و پس از ضعف و
ناتوانی قوی و توانا می گردد.

می
بینیم که این قانون بر همه عرصه های آفرینش گیاهان و حیوانات و انسانها نفوذ و
گسترش دارد .

انسان
بزرگ و بالغ به دنیا نمی آید ، بلکه به صورت نوزاد متولد می گردد ، و پس از طی
مراحل شیر خوارگی و کودکی و نوجوانی و جوانی به میانسالی و سپس به سوی پیری پیش می
رود .

پیش
از تولد هم او در درون مادر ابتدا نطفه ای بوده و سپس به مرور زمان به صورت ”
علقه ” ، ” مضغه ” ، ” عظام ” ، در آمده و بر پیکر
استخوانی او گوشت ورگ و خون و دستگاههای درونی قرار داده شده ، پس از آن آفرینش
های دیگری پیدا نموده است . شریعت سازگار با سرشت بشریت هم این قانون را در ارتباط
اسلام واجباتی که بر عهده انسان مکلف قرار داده ، مراعات نموده است . و در راستای
آسانگیری و تربیت انسانها و تحریم امور حرام هم آن قانون را رعایت فرموده است.

علی
رغم تلاش ها و برنامه ریزیهای زیاد گاهی انسان به یکباره به اهداف خود دسترسی پیدا
نمی نماید . اما ممکن است پس از مقداری تلاش به بخشی از آن اهداف برسد ، و در حد
امکانات و توان چیزهایی از آن را بدست آورد ، در این صورت نباید به آن مقدار پشت
پا بزند . نه شریعت اسلام و نه عقل و نه عرف او را بهره گیری از آن مقدار منع نمی
نمایند . زیرا انسانهای اندیشمند همه بر این باورند که (( وقتی دسترسی همه جانبه به
چیزی میسر نیست ، همه آن نیز کنار نهاده نمی شود . )) (( مالا یدرک کلّه ، لا یترک
کلّه ))

رسیدن
به حکومت اسلامی همه جانبه بدون تردید هدفی بزرگ و ارزشمند است ، و هیچگاه نباید
آن را بدست فراموشی بسپاریم ، و دل خود را از آن غافل بگردانیم . اما دسترسی یک
باره به آن گاهی کاری سخت و طاقت فرساست ، چه مانعی وجود دارد ، اگر کسانی مجال
پیدا کنند برخی از اهداف آن را عملی نمایند و در راستای ارائه الگویی شایسته و
نمونه ای عملی و عینی ، برخی از مسئولیت های حکومتی غیر دینی را بپذیرند ، و این
کار مشروط به آنان است که آن فرد یا جماعت در محدوده مسئولیت خود مجال اقامه حق ،
و اشاعه خیر و گسترش عدالت را داشته باشند ، و زمینه را برای تشویق و علاقمندی
مردم به امثال آنان فراهم گردانند .

در
تاریخ اسلام نمونه های نیک و ارزشمندی وجود دارند که شایسته آنند از آنان الگو
پذیری بشود .

در
زندگی پنجمین خلیفه راشدین حضرت عمر بن عبدالغزیز رضی الله عنه : می بینیم که به
یکباره نتوانست به همه چیز هایی که می خواست عمل کند و احیای اصل شورای اسلامی
برایش ممکن نشد . اما در ین حال در جهت احیای راهکارهای رشد یافته هدایت ، اقامه
بسیاری از ارزشهای عدالت آفرین ، و گسترش مفاهیم خیر و نیکی بسیار موفق بوده کار
هایی که هیچکس آن را اندک نمی شمارد و تاریخ اسلام هیچگاه آنها را بدست فراموشی
نمی سپارد . اما به هر صورت نتوانست حکومت اسلامی را بر اساس اصل شورا استوار
نماید و آن را از دست بنی امیه خارج گرداند.

همچنین
ایشان به آرامی و بر اساس سنت کار تدریجی و سیاست گام به گام کار های بسیاری را
انجام داد . توسل جایی که پسر او عبدالملک که جوان پرهیزگار و غیر تمندی بود ،

یک
روز خطاب به او گفت : پدر ! من احساس می کنم که در اجرای امور بسیار کند پیش می
روی ؟

پدر
! سوگند به خداوند اگر دیگها را برای آزار من و تو در راه خدا به جوش بیاورند ، من
باکی ندارم !

عبدالملک
جوان که لبریز از شور و شعف جوانی بود می خواست پدر را به تسریع در اجرای اصلاحات
مورد نظر وادار کند ، و از آنچه که ممکن بود برای آنها در راه خدا پیش بیاید هراسی
به دل راه نمی داد .

اما
پدر اندیشمند و آینده نگر خطاب به او می گوید : پسرم هیچ شتاب مکن می دانی که
خداوند در دو آیه قرآن به بیان زشتی و پلشتی شرابخواری پرداخت و در آیه دیگر و پس
از سپری شدن مراحلی زمانی و کب معرفت و ایمان بیشتر توسط مسلمانان آن را حرام
گردانید . فرزندم من نگران آن هستم که اگر بخواهیم همه اصلاحات و برنامه های دین و
حقیقت را به یکباره در میان مردم حاکم بگردانیم ، همه آن را پذیرا نشوند ، و در
نتیجه تباهی و ناهنجاری به وجود بیاید .

———————————————————–

منبع : دیدگاه های فقهی معاصر

مولف : دکتر یوسف قرضاوی

مترجم : دکتر احمد نعمتی

انتشارات : نشر احسان 

 

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا