نفس طولانی و صبورانه اخوان المسلمین برای کسب قدرت در جهان عرب و غیر عرب
نفس طولانی و صبورانه اخوان المسلمین برای کسب قدرت در جهان عرب و غیر عرب
نویسنده: دکتر حسین علایی
میرگرد تحولات مصر و تاثیرات منطقه ای آن
متن سخنان دکتر حسین علایی تحلیل گر ارشد مسائل خاورمیانه در میزگرد تحولات مصر و تاثیرات منطقه ای آن در دیپلماسی ایرانی.
مصر پس از سقوط حسنی مبارک تاکنون در حال گذار بوده است. باید توجه داشت که نه تنها در مصر بلکه در هر کشوری که تحولی رخ می دهد و راس قدرت کنار گذاشته می شود، چند اتفاق خود به خود رخ می دهد که باید این اتفاقات را در حوادث پس از دوره جدید در نظر داشته باشیم.
اولا، همه جریان هایی که طالب قدرت هستند در این شرایط فعال می شوند و دوست دارند از فضای به وجود آمده استفاده کنند تا سهمی از قدرت به دست آورند. ممکن است این جریان ها به دلایل مسائل عقیدتی یا مسائل سیاسی و یا حتی به دلیل خدمت به مردم معتقد باشند باید به قدرت برسند.
علاوه بر این، تمام ساختارهای باقیمانده از رژیم گذشته نگران وضعیت خود می شوند و بنابراین مساله اصلی آن ها این می شود که چگونه می توانند در حکومت جدید خود را حفظ کنند.
مسئله دیگر این است که ساختارهای موجود کارایی گذشته را ندارند زیرا مدیریت عوض شده و ساختارها نگران بقای خود هستند. بنابراین کارایی شان مانند گذشته نخواهد بود و مدیریت جدید از آن جا که به ساختارهای پیشین اعتماد ندارند و آن را باقیمانده از دوره رژیم گذشته می داند نمی تواند از ظرفیت ساختارهای باقیمانده برای اهداف جدید به سرعت استفاده کند.وجود ساختارها در هر سازمانی رفتار تولید می کند و این رفتار در حاکمیت جدید موثر است
در کنار این مسائل، باید به انتظارات مردم در دوران گذار نیز توجه داشت. مردم با سلایق و اقشار مختلف انتظارات جدیدی پیدا می کنند که متفاوت از دوران گذشته است. آن ها انتظار دارند نارسایی های رژیم گذشته در دوران جدید آرام آرام برطرف شود و برخی می خواهند به صورت یک باره همه این مشکلات برطرف شوند. کسانی که به دموکراسی فکر می کنند، انتظار آزادی دارند و آن ها که مشکلات معیشتی داشتند خواهان بهبود وضعیت اقتصادی هستند. اما حکومت جدید معمولا نمی تواند به هیچ کدام از این ها پاسخ دهد، زیرا حکومت دوران گذار همواره اقتدار کم تری از حکومت پیشین دارد و هنوز نتوانسته قدرت به وجود آورد.
در کنار این تغییرات داخلی، در دوران گذار بازیگران خارجی ذینفع نیز علاقه مند هستند که در صحنه داخلی کشوری که در آن انقلاب شده، فعال شوند و می خواهند تکلیف نفوذشان را روشن کنند و می خواهند به قدرت آینده شکل دهند.
در مورد مصر نیز سه بازیگر نگران آینده مصر هستند. اسراییل که با پیمان کمپ دیوید تکلیف خود را با مصر روشن کرده است، وقتی تحول ایجاد می شود، نگران این است که در آینده تکلیف چه خواهد شد. از سوی دیگر از بازیگران بسیار مهم در عرصه تحولات مصر آمریکاست. آمریکا در دوره دوم اوباما که سیاست های خاصی را دنبال می کند و بنا دارد رییس جمهور صلح در آمریکا شود، می خواهد رفتار آمریکا در خاورمیانه را بازسازی کند، بنابراین برای این کار نیاز دارد تحولات خاورمیانه را مدیریت کند.
دیگر بازیگر این حوزه، کشورهای مهم حکومت های پادشاهی عربی و در راس آن ها عربستان است. تمام حکومت های پادشاهی احساس می کنند دوران حکومت های مادام العمر در حال پایان است بنابراین برای بقای خود نیاز به مداخله و مدیریت در تحولات جهان عرب دارند. آشکارترین آن در بحرین است که عربستان به این کشور نیروی نظامی فرستاد تا ساختار حاکمیتی در بحرین به هم نریزد. چرا که آنها معتقدند که اگر چنین اتفاقی رخ دهد و ساختار حکومتی یک کشور پادشاهی دچار فروپاشی شود، برای سایرین نیز این مساله پیش خواهد آمد. از این رو برای عربستان این مساله اهمیت زیادی دارد که در مصر بتواند تحولات را تا جایی که می تواند تحت تاثیر قرار دهد. همان طور که دیدیم بلافاصله پس از سقوط مبارک، عربستان هزینه بسیار بالایی در مصر انجام داد و از نظر مالی در راس حکومت هایی بود که پول خرج کرد و نتیجه آن را نیز گرفت.این نوع دخالت های بازیگران خارجی دوران گذار را در مصر طولانی می کند و نمی گذارد وضعیت از وضعیت سیال به وجود آمده تبدیل به وضعیت تثبیت شده شود.
ظهور اخوان المسلمین در جهان عرب
قدرت گرفتن اخوان در جهان عرب از ۱۰ سال پیش به این سو با حرکت تدریجی همراه بوده است. از زمانی که امیر فعلی قطر علیه پدرش کودتا انجام داد، اخوان المسلمین قدرت گرفتن در حاکمیت ها را آغاز کرد و اولین پایگاهی که به دست آورد، قطر بود. این جریان بدون به هم زدن ساختار، در قطر یک تلویزیون ماهواره یی به نام الجزیره به صورت بین المللی ایجاد کرد تا با افکار جهان عرب از این طریق ارتباط برقرار کند و در موضع اپوزسیون نسبت به نظام های حکومتی در جهان عرب قرار گرفت.
اتفاق دیگر این بود که نگاه اخوانی ها در ترکیه با عنوان حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان به قدرت رسید و بدون دست زدن به ساختار لاییک در ترکیه، حاکمیت سیاسی را در اختیار گرفتند. این موضوع توان اخوان المسلمین را توسعه داد.
تحول دیگر در این زمینه در فلسطین و نوار غزه بود که حماس در نوار غزه به قدرت رسید. باید توجه داشت که جریان حماس به نگاه اخوان المسلمین بسیار نزدیک است و این مسئله را از گرایش این گروه به مصر کنونی می توان دریافت.
جنبش های مردمی در جهان عرب اتفاق دیگری بود که به قدرت یافتن اخوان المسلمین کمک کرد. به محض این که تحولات در تونس رخ داد و زین العابدین بن علی از قدرت کنار رفت، جریان تحولات مسائل به دست اخوان المسلمین تونس می افتد. در مصر نیز با سقوط رژیم مبارک، به واسطه انتخابات هایی که برگزار شد قدرت به دست اخوان المسلمین این کشور است.
اکنون نیز اخوانی ها به دنبال این هستند که با سیاستی که در پیش گرفته اند در سایر نقاط جهان حتی جهان غیرعرب نیز حاکمیت ها را به دست بگیرند. امروز در اندونزی نیز موفق بوده اند و برخی برای آینده سوریه، اردن و حتی مالزی نیز چنین آینده ای پیش بینی کرده اند.
دموکراسی سازی و صلح سازی و نزدیک شدن به جریان مذاکره، اعتدال سازی و موازنه قوا مورد توجه این جریان است زیرا روی کار آمدن سلفی ها و جریان هایی مانند القاعده در راستای سیاست های آمریکایی ها نیست. اخوان المسلمین با صبر و حوصله و سیاست پذیرش تغییرات تدریجی و هم چنین هم سو شدن با فلسطینی ها و در عین حال عدم ایجاد تغییر اساسی در سیاست خارجی کشورها برای کسب فرصت و فاصله گرفتن تدریجی از اسراییل توانست جریانی شود که بتواند موازنه قوا را در منطقه ایجاد کند. بر این اساس به نظر می رسد که جریان اخوان المسلمین با نگاهی که به تحولات منطقه ای و جهان عرب و اسلام دارد برنامه ای درازمدت دارد و بنابراین حاضر نیست به سادگی قدرت را در مصر از دست بدهد و از صحنه سیاسی این کشور کنار رود.
منبع: دیپلماسی ایران