بررسی حقوق زن از دیدگاه اسلام و فیمینیستی
بررسی حقوق زن از دیدگاه اسلام و مباحثی پیرامون جنبش فیمینیستی و چها ر چوب آن
فرشاد نوری کارشناس حقوق
پیشگفتار
امروزه یکی از مسا ئل مهم و مورد توجه جا معه بین المللی مسئله حفظ ورعا یت حقوق زنان و مرا عات تساوی حقوق زن ومرد و عدم تبعیض بر اساس جنسیت است این احساس مخصوصاٌ در بین بسیاری از زنها وجود دارد که در طول تاریخ به زنان که بخش مهمی از جامعه انسانی را تشکیل می دهند ستم روا رفته حقوق وشاٌ ن انسانی آنها رعایت نشده و طبق عادات ورسوم و اعتقادات وقوانین ومقررات در مورد آنان تبعیض ناروا اعمال شده است و حتی در دوران کنونی نیز با همه پیشرفتهای که نصیب زنان شده وتحولاتی که ایجاد شده باز هم در بسیاری از موارد مورد ظلم و تجاوز وتبعیض قرار می گیرند و شاٌن انسانی آنها رعایت نمی شود تا جا ئی که یکی از نویسندگان زن در مقاله ای که به منا سبت پنجا همین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر نگا شته به طنز یا از روی خشم وناراحتی عنوان مقاله خود را : آیا زنان انسان هستند ARE WOMEN HUMAN?)) قرار داده و آورده ایا با این همه تبعیض ها و خشونتها و تجاوزها که در خانواده و اجتماع و بخصوص در هنگام جنگ ومنازعات مسلحانه در مورد زنان صورت می گیرد و همانند کالا مورد خرید وفروش قرار می گیرند و وسیله سوء استفاده جنسی قرار می گیرند باز هم می توان گفت زن انسان است ، و مشمول حکم کلی مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر که انسان را به عنوان انسان دا رای حق می شناسد و همه را در برخورداری از حقوق مساوی می داند ، قرار می گیرد ؟
در هر صورت در قرن گذشته و بخصوص پس از جنگ جهانی دوم واز نیمه دوم قرن تلاشهای زیادی در جهت تثبیت فرهنگ تساوی حقوق بین زن ومرد ورفع نگرش تبعیض آمیز در عادات ورسوم و رویه ورفتار و قوانین ومقررات صورت گرفته و اسناد بین المللی متعددی دراین زمینه تدوین و به امضاء وتصویب دولتها رسیده و آنان را متعهد کرده که در وضع قوانین ومقررات و رویه ورفتار عملی ، تبعیض بر اساس جنسیت و دیدگاه سنتی ، پایین تر دانستن موقعیت ومقام انسانی زن را کنار بگذارند و اگر تفاوتها یی گذاشته می شود صرفاٌ بر اساس تفاوتهای طبیعی بین زن ومرد و اقتضائات آن در انجام وظایف و تکالیف باشد، نه بر مبنای برتر بودن یک جنس وپست تر بودن جنس دیگر .
مهمترین اسناد بین المللی که این مهم را بر عهده دارند : منشور ملل متحد ، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی ، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و بلاخره کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان آخرین دستاورد دنیای مدرن برای دفاع از حقوق زنان در سراسر جهان است . سازمان ملل متحد در سالهای اخیر تلاشهای سازمان یافته ای را برای پذیرش جهانی این کنوانسیون انجام داده است .
طرح مسئله
در طول هزاران سال زن در تاریخ جایگا هی گاه فرعی و گاه اصلاٌ نداشته است . مردان غا فل از اینکه با ستم به زن نیم دیگر خود را ضایع کرده و زمینه ساز توده ها و آشوبها بوده ا ند .
مسئله حقوق زن وزن در اجتماع رویدادی است که بطور واقع بینانه با ید به آن نگریست و واقع بینا نه برای آن تلاش کرد مهمترین بخش فعالیت زنان باید به حقوق آنان معطوف باشد تا مشخص گردد که برای رفع مشکلات موجود آنان در جامعه قانون وقانون گذار چه تدبیری اندیشیده است . و این قوا نین تا چه اندازه قادر به رفع مشکلات بوده است بعد از چشم اندازی درست به این حقیقت ها باید بدا نیم چه تلاشهای برای بهبود وضع حقوق آنان میسر است .
بر همین اساس در طول تاریخ نهضتهایی شکل گرفته تا از حقوق ضایع شده زنان دفاع نماید در این میان کسانی نیز به سوء استفاده بر آمده تا در قالب این نهضتها به هدفهای شوم خود که همان استثمار زن می باشد برسند چرا که همزمان با انقلاب صنعتی در غرب کشور های اروپایی دچار تحول شد ند که یکی از آن تغییر و تحولات این بود که با هجوم روستا ئیان که کار کشاورزی را رها کرده و در شهرها و اطراف آنها متمرکز می شدند این افراد همگی تنها از راه مزد خویش زندگی می کردند مزدی که می با یست با آن وسایل زندگی خود را تهیه می کردند و نمی توانستند همانند دوران روستا نشینی به طور مستقیم از محصول کار خویش استفاده کنند ، با توجه به نا چیز بودن مزد اینان مجبور بو دند زنان و کودکان خود را نیز برای کار کردن به کارخا نه ها گسیل دارند و ازآنجا که در آغاز انقلاب صنعتی لازم نبود که کارگر از مهارتهای خاصی بهرمند باشد استفاده از کار زنان و کودکان مرسوم ومتداول شد . درسده بیستم با رشد صنعت در مستعمرات قدیمی و سایر کشورهای در حال توسعه از طریق روابط مالکیت سرمایه داری این امر تکرار شد .
و به همین منوال در طول زمان گرو هها ، احزاب ، جنبشها و انجمنهایی در دفاع از حقوق زن به پا خواسته اند البته جدای از طرز تفکر و روش آنها و همچنین وجود کسانی که شاید واقعاٌ فقط این هدف را یعنی دفاع از حقوق زن را در سر پرورانده باشند اما وبخصوص در مغرب زمین شاید فقط دو هدف عمده را دنبال می کرد ند .
۱- استثمار بیشتر زنان وکودکان و بخصوص زنان ۲- اسلام ستیزی آنان
حال در این مباحث ابتدا مروری کوتاه خواهیم داشت بر جنبش فیمینیسم و آثار وپیامد های آن سپس مقام و جایگاه زن در شریعت وجهانبینی اسلامی را بیان خوا هیم کرد ودر پایان نیز مواد شش گانه ای را که حاوی و بیان کننده دفاع واقعی اسلام از حقوق زنان که دکتر عبدالله احمدیان درکتاب خود (کلام جدید ) به آنها اشارت نموده بیان خوا هیم کرد .
فیمینیسم ، آثار و پیامد های آن
جنبش فیمینیسم که معنی لغوی آن طرفداری از زن می باشد اصطلاحی است که در قرن نوزدهم میلادی از طرف زنان اروپائی برای تساوی حقوق سیاسی و اجتماعی زنان با مردان آغاز گردیده است در آغاز هدف این نهضت تنها تساوی حقوق اجتماعی زنان با مردان آن هم در باره شرایط کار و دستمزد آنان بود اما در جریان مبارزه خود به این نتیجه رسیدند که بدون حقوق سیاسی برابر با مردان ، هرگز به کسب حقوق اجتماعی مساوی با مردان نا ئل نخواهند شد . زیرا تا هنگامی که بر اریکه قدرت نقشی نداشته باشند و مخالفان خود را با ندادن رای تهدید نکنند کسی به تقاضای بر حق آنان گوش نمی د هد . معروفترین رهبر این نهضت خانم املین پانکهورست که در جریان مبارزه خود بارهها باز داشت و زندانی شد ولی در نهایت پس از جنگ جهانی دوم حق رای به زنان ا نگلستان داده شد .
نهضت فیمینیسم با طرفداری از زن گا هی نیز در مسیر افراطی پیش رفته و به جنس ستیزی مبدل گردیده است مخصو صاٌ زما نی که به جای یکی از زنان مردی این نهضت را رهبری کرده که در این راه به مصلحت اندیشی و واقع گرائی بی توجه بوده و تنها آشوبگری و پیشبرد یک هدف مادی و نظاره کردن جنگهای صنفی و جنسی را منظور داشته است . برخی از نوع همان رهبران مرد بر اثر تو هم از یک قانون فیزیک ( کنش و واکنش ) زن سالاری را بعد از قرنها مرد سالاری یک جبر تاریخییی و غیر قابل اجتنا ب به شمار آورده ا ند و با اینکه نهضت فیمینیسم در جهان ودر نتیجه مبارزات مستمر و خستگی نا پذیر زنان تا آنجا پیشرفت نموده که مصلحت ا ندیشان جوامع بشری در برخی از کشورها بیم آن را دارند که برخی از زنان آنان از ان سوی با م بلند آزادی به درههای هولناک بی بند و باری و فروپاشی خانوادهها سقوط کند با این حال برخی از جاه طلبان هنگا می که کا ندیدای نیل به مقام مهمی می شوند یا برای اداره کردن مقام مهمی به این نیاز دارند که جوانان آنان را روشن فکر و مترقی و تجدد گرا بدانند نا گاه پشت تریبونها ظاهر شده و در یک حالتی از قهر وخشم و هیجان فریاد بر می آو رند (نصفی از انسانهای تمام جهان که زن هستند از حقوق حقه خویش محروم می باشند وزمان آن فرا رسیده که وجدانهای زنده و آگاه بشری تمام تلاش خود را به این سمت وسو گسیل دهند که زنان را از ا سارت و محرومیتها رها ئی بخشیده و آنان را به حقوق حقه خویش برسانند .)
و شگفت انگیز اینکه برخی در جنگ های اید ئولوژی و مبارزه با حق از عنوان فوق بیشترین مدد را می گیرند از فیمینیسم بصورت حربه ای در راه دین ستیزی و به ویژه اسلام ستیزی استفاده می کنند و بدون اینکه از متون دینی – حتی بطور سطحی هم –
اگاه باشند و تنها به دلیل عملکرد برخی از افراد نا آگاه از دین یا بی تعهد نسبت به احکام و مقررات دین فوراٌ قلمها را روی صفحه کاغذها به حرکت درآورده و به تقلید از غربیهای دشمن ا سلام می نویسند :
در اسلام نه تنها از مساوات زنان با مردان در حقوق سیاسی و اجتماعی هیچ خبر واثری نیست بلکه از تبعیض آشکار در بین زنان ومردان در جهات بی شمار خبر ها و اثر های زیادی به چشم می خورد .
بنابراین دلایل که اساساٌ از جهل به اسلام واقعی و از جهل نسبت به معنی مساوات و عدالت عینی ناشی گشتهاند گویا این افراد اسلام ستیز از این حقیقت نا آگاه هستند یا خود را به ناآگاهی میزنند که دین مبین اسلام ، زنان را از تمام حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بهرهمند کرده است انهم به اختیار خود اسلام و بدون اینکه زنان خود چنین تقاضایی را داشته باشند و برای تحقق ان نهضتی را برپا کنند. تظاهرات خشونت آمیز را سازمان دهند و ساختمانهای دولتی را آتش بزنند. بعلاوه دین مبین اسلام در روزگاری زنان را از حقوق حقه خود بهرهمند نمود که در تمام شرایع و قوانین متداول و حتی نزد اهل کتاب زنان موجودات خوار و بی ارزش و پست به شمار میآمدند. برای مثال نمونهای از واقعیتی که نظریه پردازان فمینیست به آن پرداخته و در راه احقاق حقوق زنان نه تنها آنرا نتوانستند احیا کنند بلکه فشار مضاعف و دوچندانی را بر زنان وارد ساختند که آنرا به اینگونه بیان خواهیم کرد.
تأکید کنوانسیون بر ضرورت استقلال اقتصادی زنان از مردان و لزوم اشتغال بانوان
آنها با غفلت از علاقههای زیستی و عاطفی مادر و فرزند و محرومیتهای ایام بارداری ، زایمانو پس از آن ، تساوی موهوم را رقم زدند و خواستار اشتغال برابر زنان و استقلال اقتصادی آنان شدند در نتیجه اولین مشکل رخ نمود.
اشتغال ، خانه داری و فرزند داری همزمان موجب ظهور پدیدهای به نام فشار مضاعف علیه زنان شد.اینپدیده نه تنها فشار شکنندهای را بر زنان شاغل تحمیل کرد بلکه به سبب محدودیت زنان به رسیدگی به امور منزل و فرزندان مشکلاتعدیدهای را برای همه اعضاء خانواده فراهم آورد که در پارهای موارد به اختلافات خانوادهای وطلاق انجامید.
این نظریه پردازان برای گریز از این بحران قوانین و امتیازات متعددی را در دفاع از حقوق زنان شاغل ( مانند مرخصی ایام بارداری و زایمان ، پرداخت کامل حقوق و مزایای این ایام ، کاهش ساعت ادرای مادران ، تأسیس مهد کودکها در محل کار و … ) سامان دادند اما این قوانین بخش اعظم فشارهای وارد بر خانواده و مادران را به قشر کافرمایان منتقل کرد. در نتیجه مشکل دیگری بروز کرد که استنکاف کارفرمایان از استخدام نیروی کار زن و اخراج زنان شاغل از ادارات و کارخانه ها بود این امر زنان را که به تازگی مسئول امور اقتصادی و معیشتی خود شده بودند در معرض بیکاری و فقر مفرط قرارداد در نتیجه هم زنان و هم نظریهپردازان فمینیست به این باور رسیدند که برای شادمانه زیستن و ایجاد فرصت های شغلی برابر « فرهنگ زندگی بدون فرزند و کنترل موالید» ترویج شود و اکنون غرب است و معضل رشد منفی جمعیت. اما اسلام در این مورد نیز حقایق و واقعیت های موجود را پاس داشت و احکام اجتماعی را بر مبنای وابستگی زیستی و عاطفی مادر و فرزند و محدودیتهای جسمانی دوران زایمان و بارداری پایه ریزی کرد. از این رو اهتمام به امور فرزندان و فرزند داری را به زنان سفارش کرد و نانآوری را وظیفه مردان دانست. البته برای اینکه دسترنج مردان هزینه های زندگی را کفایت کند و به نیروی کار دومی نیاز نباشد از اعضای خانواده خواست که قناعت و سادهزیستی پیشه کنند والگوی مصرف را متناسب با روزی حلال تعیین کنند.
جایگاه زن و شریعت و جهان بینی اسلام
قرآن تنها مجموعه قوانین نیست ، محتویات قرآن صرفاٌ یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست در قرآن هم قانون است ، هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و دهها و هزاران مطلب دیگر. قران همانطور که در مواردی به شکل بیان قانون دستورالعمل معین میکند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر میکند. راز خلقت زمین و آسمان ، گیاه و حیوان و انسان و راز موت ها و حیات ها و …
قرآن کتاب فلسفه نیست اما نظر خود را در باره جهان و انسان و اجتماع که موضوع اصلی فلسفه است به طور قاطع بیان کرده است. قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمیدهد و صرفاٌ به موعظه ، پند و اندرز نمیپردازد بلکه با تفسیر خلقت به پیروان خود طرز تفکر و جهان بینی مخصوص میدهد. زیربنای مقررات اسلامی در باره امور اجتماعی از قبیل مالکیت ، حکومت ، حقوق خانوادگی و … همانا تفسیری است که از خلقت و اشیاء میکند.
از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشد و مبنای این مقررات را نظر تحقیر آمیز اسلام نسبت به زن معرفی کنند. اسلام پیشاپیش نظر خود را در باره زن بیان کرده است. برای بزرگداشت مقام زن در اسلام در قرآن سورهای به نام نساء تخصیص داده شده و این در حالی است که سوره ای به نام مردان وجود ندارد و بویژه مادر در اسلام جایگاهی والا دارد و خداوند در قرآن مجید بعداز عبادتش به نیکی نمودن د رحق مادر توصیه و تأکید کرده است.
و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و باالوالدین احسانا – اسراء ۲۳-
در سوره نساء به بیان امور مهمی پرداخته که به زن و خانواده و حکومت و جامعه مربوط است و بیشترین بخش سوره نساء درباره حقوق زنان سخن میگوید.
بزرگداشت مقام زن در اسلام
اسلام زن را نه همچون دوران جاهلیت موجودی زشت و بی ارزش میداند بلکه گام های مؤثری برای رفع تبعیض و بالا بردن مقام زن برداشته است. اسلام همه آن حقوق انسانی و اجتماعی را که مرد از آن برخوردار است برای زن نیز مقرر کرده و همچنین بر اساس فطرت و ساختمان جسمانی و روحی و آنچه مناسب حال اوست وظایفی را برای زن در نظر گرفته است. از آنجایی که مرد دارای نیروی جسمانی و عقلی کاملتر است و به دلیل کنترل احساسات عاطفی و توانایی و مقاومت در برابر مشکلات و صبر بر سختیها اسلام مرد را مسئول امور زن قرار داده تا از زن دفاع کند و از دسترنج خود برای او انفاق و خرج نماید.
در مسئولیت پذیری و انجام مسئولیت زن ب مرد برابر است واز دیدگاه اسلام زن میتواند به صورت مستقیم خرید و فروش و حق تملک و انجام دیگر معاملات را داشته و در سرنوشت اجتماعی خود مشارکت داشته باشد.خداوند در قرآن فرموده است که انسانها را از زن و مرد آفریده است و همه باهم برابرند و معیار برتری نزد خداوند عمل صالح و تقوی است.
زن یکی از عوامل بیکاری در جوامع غربی:
– در جوامع غربی زنان به تمام میدانهای کار وارد شدهاند بنابراین آمار بیکاری در این جوامع بسیار بالا رفته است که کنترل رشد فزاینده بیکاری برای اقتصاددانان مشکل گردیده است. علت اصلی رشد بیکاری در این جوامع هجوم زنان به میدانهای کار است.
– بحرانهای اقتصادی که جوامع غربی دچار آن شدهاند آنها را بر آن داشته تا بسیاری از کارمندان و کارگران خود را اخراج کنند.
– البته اسلام معنای اشتغال زن مسلمان در بیرون از خانه نیست و به زن مسلمان اجازه داده تا در میان خانواده و جامعه به عنوان عننصری مطلوب و اساسی در ساختن خانواده مسلمان و جامعه و حکومت اسلامی فعالیت نماید. دین مبیناسلا اشتغال زنان را قطعاٌ ممنوع نکرده است بلکه اسلام روش و نوع کار زن را مشخص نموده به گونه ای که مناسب با طبیعت و فطرت خدادادی زن باشد. اسلام شرایطی را برای کار کردن زن در نظر گرفته که حافظ کرامت و شرافت زن باشد.
قرآن و اکرام دختران:
اسلام زنان را محترم قرار داده و از ناپسند دانستن دختران و غمگین شدن هنگام ولادت دختران نهی کرده است.
و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسوداٌ و هو کظیم . یتواری من القوم من سوء ما بشر به ایمسکه علی هون ام یدسه فی التراب الاساء ما یحکمون (نمل ۷۹)
و هنگامی که به آنان مژده تولد دختر داده میشد صورتش سیاه رنگ میگردید و مملو از خشم وغضب و اندوه میشد واز قوم و قبیله خود به خاطر این مژده بدی که به او داده میشد خویشتن را پنهان میکرد. آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگه دارد یا او را در زیر خاک زنده بگور سازد.
این کار برا ثر ضعف ایمان و سستی یقین میشود زیرا آنها به قسمت خداوند که بهره آن را دختر قرار داده راضی نیستند. عجب اینجاست که امروز نیز بعضی از زنان و مردان مسلمان از متولد شدن دختر ناراحت میشوند و دوست دارند فرزند پسر داشته باشند.
خداوند دختران را هبه و بخشش نامیده است بتابراین شکر خداوند را باید به جا آورد. و هبه الهی از هرچیز بیشتر شایسته پذیرفتن است. همین خود جای بسی افتخار است که خداوند اسم دختران را قبل از اسم پسران ذکر کرده است.
یهب لمن یشاء انثاٌ و یهب لمن یشاء الذکور _ شوری ۴۹ _
و زنان را به صورت نکره ذکر کرده است تا نقص زن بودن با تقدم نام جبران شود و مردان را با کلمه معرفه آورده تا عدم ذکرشان در اول جبران گردد.
پیامبر و اکرام دختران:
پیامبر (ص) پدران و مربیان را دستور داده تا با دختران به نیکی رفتار نموده و به آنها توجه نمایند و تأکید فرموده که هرکسی دختران تحت تکفل خود را پرورش دهد تا بزرگ شوند و از دسترنج خویش به آنها بدهد خداوند با این عمل بهشت را برای او واجب فرموده است.
محمد بن سلیمان گفته است: پسرا ن نعمتاند و دختران نیکی ، خداوند در مورد نعمت از انسان حساب میگیرد و نیکی را پاداش میدهد.
حرمت قتل زنان در جنگ:
دین اسلام زن را چنان مورد اکرام قرار داده که کشتن زنان و کودکان و پیرمردان را در جنگ حرام قرار داده است و در تاریخ میتوانیم مشاهده کنیم که فاتحان و کشور گشایان مسلمان چگونه در هنگاه جنگ با زنان برخورد و رفتار نموده است. به همین دلیل خاور شناس فرانسوی آورده که تاریخ هیچ کشورگشا و فاتحی مهربانتر از کشور گشایان مسلمان نشناخته است.
اسلام و حفظ نام نیک زن:
حفظ آبرو و نیکنامی چنان پیش خداوند مهم است که در این مورد قرآن آیههایی نازل نموده که تا قیامت تلاوت میشوند و در این آیات خداوند مردم را از تهمت زدن و پخش کردن شایعه در مورد زن مسلمان برحذر داشته چنانکه در سوره نور آیه ۴ فرموده:
« کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند سپس چهار گواه نمیآورند برای ایشان هشتاد تازیانه بزنید و هرگز گواهی دادن آنها را نپذیرید و چنین کسانی فاسق میباشند. »
خداوند در این آیه سزای کسی را که به زن مؤمن تهمت میزند هشتاد ضربه شلاق قرار داده و نیز با نپذیرفتن شهادت تهمت زننده برای همیشه و توصیف او به فسق ، سزایش را تشدید نموده است. خداوند تنها به این سزا بسنده نکرده ، بلکه در سوره نور آیه ۲۳ همچنین افرادی را که زنان پاکدامن را تهمت میزنند تهدیدهای شدیدتری نموده است.
« کسانیکه زنان پاکدامن و بیخبر از گناه مؤمن را به زنا متهم میسازند در دنیا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظیمی دارند. در آن روزی که علیه آنان زبان و دست وپای ایشان بر کارهایی که کردهاند گواهی میدهند در آن روز خداوند جزای واقعی آنان را بی کم و کاست به ایشان میدهد »
در پایان این قسمت وضع زن را در سرزمینهای کفر بررسی خواهیم کرد.
اگر نگاهی به وضع زن در سرزمینهایی که به گمان خود پیشرفته و متمدن هستند بیاندازیم متوجه خواهیم شد که وضعیت زنان بسیار اسفبار و بحرانی است. توهین و ذلت ، فساد و بی بندوباری ، سنگدلی و استفاده بیرحمانه از زنان که به فجیعترین وضع از وجود آنها برای تأمین اهداف خود استفاده میکنند و این امر را فقط افرادی میپذیرند که از سلامت فطرت برخوردار نیستند و سرشت و خوی آنها فاسد و زشت گردیده است.
استاد محمد رشید رضا (رح) میگوید: عجیبترین چیزی که بعضی از روزنامههای انگلیسی آن را نوشتهاند این است که به گفته بعضی از روزنامه ها هنوز در مناطق روستایی انگلیس افرادی یافت میشوند که زنانشان را به قیمت خیلی لرزان مثلاٌ ۳۰ شیلنگ میفروشند.
در آمریکا که خود را در رأس جهان متمدن غرب میداند زنان به بحران و انحطاط اخلاقی و اجتماعی گرفتارند و خانوادهها خیلی زود از هم فرو میپاشند.
دکتر مصطفی سباعی میگوید: وضع اجتماعی طوری شده است که وقتی دختر به سن ۱۸ سالگی میرسد بیرحمانه او را از خانه بیرون میکنند تا برای بذست آوردن لقمهای نان تلاش کند. شیوع روسپیگری و انشار زنا و کثرت بچههای بیسرپرست و بالا رفتن آمارهای طلاق و جدایی و پیدایش بیماریهای هلاکتبار و کشنده بالاخص بیماری ایدز که تاکنون علاجی برای ان پیدا نشده از جمله ارمغانها و دستاوردهای تمدن غرب به حساب میآید.
پس از آشنایی با جنبش فمینیسم و دستاوردهای آن و همچنین بررسی وضعیت زن در اسلام در پایان مواد ۶ گانهای را که استاد احمدیان در کتاب خود یعنی کلام جدید جهت بررسی و مقایسه حقوق زنان در اسلام و دیگر نازانم ها و جنبشها را خواهیم آورد.
۱- در روزگاری که مردمانی اعم از اروپاییان و غیره زنها را انسان به شمار نمیآوردند و بلکه آنها را نوعی از حیوانات موذی یا اهریمنهای زیانآور میدانستند این آیه از طرف خدا بر پیغمبر (ص) نازل شد:یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر وانثی ( حجرات ۱۳ ) ای مردم ماشما را از مرد و زنی آفریدهایم
که مرد و زن را به طور مساوی و بدون تفاوت اساسی آفرینش جامعه بزرگ بشری قرار داده است.
۲- در روزگاری که زنان حتی در آتن که دارای درخشندهترین تمدنها بود برده و کالای کمبها به شمار میآمدند و در عربستان گاهی به شکل ارث و ترکه اموات در میآمدند و دست به دست میشدهد و به نفع مردان از ازدواج ممنوع میگردیدند ، در دین اسلام نه تنهتا با نزول این آیه « لا یحل لکم ان ترثوا النساء کرهاٌ و لا تعظوهن » جایز نیست برای شما که زنها را به زور ترکه اموات قرار دهید و مانع ازدواج زنان نشوید ، از کالا بودن و ترکه شدن رهایی یافتند بلکه به حکم چندین آیه از جمله آیهی سوره نساء « و للنساء نصیب مما ترک الوالدان والا قربون » و برای زنان سهمی در ترکه پدر و مادر و خویشاوندان وجود دارد ، زنان هم مانند مردان حق وارث بودن ترکه ها و مالکیت اموال را به دست آوردند.
۳- در روزگاری که مجامع دینی در روم ، رأی داده بودند که زن حیوانی است پلید و باید مانند حیوانات موذی او را دهنبند زد و او را از سخن گفتن منع نمود. دین اسلام تا آن اندازه مقام زن را بالا برد که نه تنها او را از سخن گفتن منع نکرد بلکه قرآن خبر داد که خداوند متعال سخن زنی را در حال جدال و بحث با پیامبر استماع فرمود و خدا سؤال آن زن را پاسخ داد و مشکلش را حل نمود. « قد سمع الله قول التی تجار لک فی زوجها و تشتکی الی الله والله یسمع تحاورکما » ( مجادله آیه ۱)
قطعاٌ خدا گفته آن زن را شنید و پذیرفت که درباره شوهرش با و مجادله میکند و به خدا شکوا میبرد و خدا قطعاٌ گفتگوی شما دو نفر را میشنود.
و در دوران مهابتترین و پرصلابتترین خلفای راشدین _ حضرت عمر (رض) _ روزی زنی در یکی از کوچههای شهر مدینه به او رسید و در حالی که در باره شیوه امارتش او را پند و اندرز میداد ، حضرت عمر در یک حالتی از ادب و سکوت احترامآمیز اندرزهای او را استماع مینمود. احسنت گویان به او قول میداد که به اندرزهای او عمل کند.
روزی دیگر همین خلیفه و فرمانروای با مهابت و پر صلابت در قاره آسیا و آفریقا در لحظاتی که بالای منبر در اثنای خطابهاش از خطر بالارفتن مهریه زنان بحث میکرد و پیشنهاد نمود که مهریه زنان در موضع متعادلی ثابت بماند ناگاه صدای زن ناشناختهای که پای منبرش نشسته بود خطابه او را قطع کرد و با صدای بلند به او گفت در حالیکه قرآن مهریه زنان را محدود نکرده و در سوره نساء آیه ۲۰ فرموده « اتیتم احدیهن قنطاراٌ فلا تأخذوا منه شیئاٌ » (و به نام مهریه) مال فراوانی به یکی از زنان دادی چیزی از آن مال را از آن زن نگیرید. تو چطور مهریه زنان را محدود میکنی؟ حضرت عمر استدلال آن زن را تحسین کرد و از محدود کردن مهریه خودداری نمود.
۴- در دورانی که پیشوایان دینی در روم کنگره بسیار بزرگی در باره ماهیت زنان تشکیل داده و به اتفاق آرا نظر دادند که زن روح ندارد و به همین علت زن از زندگی در جهان دیگر و از ورود به بهشت بیبهره میباشد و همچنین در اروپا و دیگر جاها مردمانی معتقد بودند که هیچ دینی از ادیان از زنان پذیرفته نیست. به همین جهت رسماٌ آنان را از خواندن کتب مقدس دینی محروم میکردند. دین اسلام این تصورت واهی و جاهلانه را شدیداٌ رد کرد و در مورد زندگی جاودانه و ورود مؤمنان نیکوکار به بهشت ، زنان را با مردان برابر و مساوی قرار داد و خدا در قرآن میفرماید:
« و من یعمل من الصالحات من ذکرا و انثی و هو مؤمن ، فأولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون نقیرا » ( نساء ۱۲۴)و کسیکه اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد خواه مرد و خواه زن چنان کسانی داخل بهشت میشوند که به اندازه نقیری (گودی موجود در پشت هسته خرماکه در کمی و ناچیزی به آن مثال میآورند) ستم به او نمیشود.
و بعد از شخص پیامبر (ص) نخستین مسلمان یک زن _ خدیجه _ بود و نخستین نسخه منحصر بفرد قرآن در زمان خلافت حضرت ابوبکر صدیق (رض) در نزد زنی ( حضرت حفصه ، همسر رسول الله ) به امانتگذاشته شد.
۵ – در دورانی که مردمانی زنان را تا آن حد پلید و خوار و بیمقدار میپنداشتند که به هیچ وجه اجازه نمیدادند در معابد دینی ودر محافل ادبی و امور اجتماعی با مردان شریک باشند دین مبین اسلام تا ان اندازه مقام زن را بالا برد که در عالیترین رابطه اجتماعی یعنی بیعت با فرمانروایی کل و مبایعت با پیامبر (ص) انان را قشر مستقل و برابر با مردان بشمار اورد و خدای متعال در قران کریم خطاب به پیامبر فرمود ( یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبا یعنک : ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن به نزد تو امدند که با تو پیمان برقرار کنند )
علاوه بر حق مبایعت با پیامبر که از حق رآی بسیار مهمتر بود اسلام زنان را در جامعه اسلامی مانند مردان قشر مسئول در امور اجتماعی و مآمور به جلب افراد جامعه بسوی نیکو کاری و دفع انان از اعمال زشت و بزهکاری ، قرار داد و خدای متعال در قران سوره توبه ایه ۷۱ فرموده :
و المؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض یآمرون با لمعروف و ینهون عن المنکر
مردان و زنان مؤمن برخی دوست و یاور برخی دیگرند ، یکدیگر را به کار نیک میخواندند و از کار بد باز میدارند .
۶ – در دورانی که ازدواج و زناشویی نه تنها در میان قبایل چادر نشین بلکه در میان شهر نشینها و ملل متمدن یک نوع برده داری بشمار می امد و شوهران به دیده برده زر خرید و مملوک و عناصر حاشیه نشین به همسران خود می نگریستند و در کتابهای خود نیز به ان اشاره نموده اند و با عباراتی تند وطعنه امیز انها را حتی از سم ، مرگ و دوزخ بدتر وخطرناکتر می شمردند اما دین مبین اسلام ازدواج را یک رابطه عاطفی و لبریز از مودت و ترحم ،یک پیوند محکم روحی و معنوی ویک تعهد ثبت شده اخلاقی طرفین قرار داد، و شوهر و همسر را به طور مساوی دو رکن اساسی تشکیل خانواده بشمار اورد و هر دو را به طور مساوی موجب ادامه نسل بشری و موجب بقای همدیگر و حافظ همدیگر از شدت حرارت حادثه ها و سردی ناکامی ها، قرار داد ۰
بنابراین برخی از اسلام ستیزان ،بدون توجه به ان همه مقام و منزلتهایی که دین مبین اسلام در ان شرایط حاد به زنان داده است و بدون توجه به تفسیر ان همه ایه هایی که از حقوق حقه زنان بحث میکند و بدون تعمق در ایات قران و بررسی و وارسی ان و تنها از طریق مار نویسی عامیانه و روش عوام فریبانه به بحثهایی دامن میزنند. اینگونه افراد بر اثر بغض اسلام ستیزی این اصل بسیار ساده و معروف منطق را فراموش کرده اند که انسان نوع است و تمام ماهیت افراد خود می