تربیت، اخلاق و تزکیهدعوت و داعیمطالب جدید

تربیت روحی مورد پسند اسلام و ارکان آن

تربیت روحی مورد پسند اسلام و ارکان آن

نویسنده: دکتر علی عبدالحلیم / مترجم: علی قادری

تربیت روحی مورد پسند اسلام کدام است؟

–           اسلام روح انسان را چنان تربیت می کند که او را از شرک، گمراهی و عبادت غیرخدا نجات دهد، تا بدین وسیله او را از گمراهی و کفر به سوی ایمان و هدایت سوق دهد. و بدین وسیله سعادت دنیا و قیامت او را تضمین بکند.

–          و اینکه(می گوییم) اسلام روح را تربیت می کند یعنی اسلام روح را از شک و تردید، تاریکی ها و شرک پاک می کند، و او را تنها متوجه خدا می نماید، تا فقط برای خدا خشوع و عبادت انجام دهد، فقط از او دستور بگیرد، به او ایمان داشته باشد و به او توکل نماید، و به وسیله ی عبادات به او نزدیک شود، و او را تقدیس و تسبیح نماید و بسیار او را یاد بکند و مشتاق لقاء و دیدار خدا باشد و رضایت او را بطلبد.

اسلام روح را تربیت می کند تا آن را به صراط مستقیم و راه راست ثبات بخشد، و رابطه روح را با خدا عمیق نماید، و احساس حضور و مراقبت خدایی را زیاد بکند، تا این موارد او را نسبت به رضایت و ثواب خداوندی امیدوار و نسبت به عذاب پروردگار ترسناک نماید.

–          بعضی از انسان ها نسبت به فرق بین روح، قلب، نفس و عقل متحیر بوده و نقاط فرق و اشتراک آن ها را درنمی یابند به ناچار در این باره توضیحاتی می آوریم:

***

نقاط اشتراک و تقارب بین روح، قلب، نفس و عقل:

لازم است تذکر داده شود که مفاهیم روح، قلب، نفس و عقل گاهی باهم تداخل می یابند و شبیه هم می شوند، و اکثر مردم، بلکه بعضی از علما فرق بین آنها را درک نمی کنند.

در این باره امام ابو حامد محمد غزالی(رحمه الله) کلام زیبا و خوبی دارد که به اختصار آن را می آوریم: می گوید:

قلب:

  •  گاهی منظور از قلب، عضو خاصی است در جسم انسان ، که خون در آن می تپد .
  • و گاهی منظور از قلب، آن لطافت ربانی و روحانی است که به این قلب که عضوی از اعضای جسم است، تعلق و ارتباط دارد.

این قلب به این معنا همان حقیقت انسانی است و این قلب است که درک کننده، عالِم و شناسنده است، بلکه این قلب است که مورد خطاب قرار گرفته و مکلف است.

مربی کسی است که این قلب را تربیت می کند.

نفس:

–           گاهی منظور از آن غریزه و نیروی غضب و شهوت در انسان است، و اهل تصوف غالباً این معنا را در نظر می گیرند، زیرا آنها می گویند: حتماً باید با نفس جهاد کرد و آن را شکست داد.

–          و گاهی منظور از آن، لطافت ربانی و روحانی است(قلب)، یا نفس در حقیقت همان انسان است، و بنابراین معنا، قلب و نفس با هم مترادف هستند.

       مربی کسی است که این نفس را تربیت می کند.

عقل:

–           گاهی منظور از آن علم و آگاهی به حقیقت کارها و امور است، در این حال عقل صفت علمی است که محل آن در قلب می باشد.

–          و گاهی منظور از آن چیزی است که علوم را درک می کند، در این حال همان قلب یا نفس است. بنابراین عقل همان لطافت ربانی و روحانی است که مدار تکلیف انسان وابسته به آن است.(انسان دیوانه مکلف نیست، زیرا عقل ندارد.)

مربی کسی است که این عقل(انسان) را تربیت صحیح می نماید.

 روح:

  • گاهی منظور از آن، جسم لطیف و ظریفی است که منبعش وسط قلب می باشد و به واسطه ی رگ های جهنده به سایر اجزای بدن انتشار یافته و در آن ها جریان می یابد، پس نور زندگی و احساس، قوه ی شنوایی، بینایی و بویایی از آن به سایر اعضا و جوارح سرازیر می شود، پس نور چراغ به تمام قسمت ها و زاویه های خانه ای که در آن قرار دارد، می تابد.

 نور ایجاد شده مثال است برای زندگی، چراغ مثال است برای روح و حرکت نور چراغ در زاویه های مختلف خانه مثال است برای انتشار روح و حرکت آن در باطن و درون.

  • و گاهی منظور از روح، جسم لطیف، آگاه و درک کننده از انسان است (قلب)، و آن همان چیزی است که خداوند درباره ی آن می فرماید:

«قُلِ الرّوُحُ‌ مِن أمرِ رَبّی وَ ما أوتیتُم مِن العِلمِ إلّا قلیلاً» اسراء/۸۵

در این جا تعریف و توضیح امام غزالی در مورد این کلمات تمام می شود. خداوند بهترین پاداش ها را به او عطا فرماید.

  • و من می گویم( دکتر علی عبدالحلیم): روح اسم است برای نَفسی که به وسیله ی آن زندگی، حرکت، جلب منافع و دفع ضرر و زیان ها        حاصل می شود. و خداوند می فرماید: «یَسألونَکَ عَنِ الرّوحِ قُلِ الرّوُحُ‌ مِن أمرِ رَبّی وَ ما أوتیتُم مِن العِلمِ إلّا قلیلاً» اسراء/۸۵                 (ای محمد) از تو درباره ی روح می پرسند ( که چیست؟) بگو: روح چیزی است که تنها پروردگارم از آن آگاه است چرا که جز دانش اندکی به شما داده نشده است.

ارواح قبل از بدن ها خلق شده اند، و این روح است که در جسم دمیده میشود. و این مفهوم از سخن پیامبر(ص) در آن حدیثی که امام مسلم آن را روایت می کند، برداشت می شود.

از عبدالله بن مسعود روایت است که رسول خدا(ص) فرمود: « محققاً خلقت یکی از شما در شکم مادرش چنین انجام می گیرد: چهل روز به حالت نطفه است، چهل روز به حالت پارچه خون و چهل روز به حالت پارچه گوشتی می شود، پس از گذشت این مدت(۱۲۰روز) خدای متعال فرشته ای به سوی او می فرستد تا روح را در آن بدمد، و فرشته مأمور است به نوشتن چهار کلمه: نوشتن روزی او، مدت عمرش، کردارش و این که بدبخت یا نیک بخت است.» پس وجود روح در ابتدا و ازل بوده است همچنان که فرشتگان و شیاطین قبل از انسان بوده اند.

  • علما با هم اتفاق نظر دارند بر این که ارواح بعد از نابودی جسم ها، باقی می مانند، و ارواح در روز قیامت حاضر می شوند. این روحی است که مربی آن را در وجود متربیان خود تربیت می کند. روح گرانبهاترین ودیعه ای است که در وجود انسان می باشد. اسلام آمد تا آن را چنان تربیت کند که راه را جهت شناخت خدا، برای او آسان کند و آن را آموزش و عادت دهد تا نسبت به عبادت خداوند متعال قیام بکند و تکالیف و وظایف خود را کاملاً انجام دهد.
  • نادیده گرفتن تربیت روح و یا کوتاهی نسبت به آن یعنی نابودی کامل انسان، نابودی روح، عقل، قلب، جسم، اخلاق و شخصیت اجتماعی انسان؛ زیرا روح مهم ترین ودیعه برای انسان است، یا روح نیروی متحرکه و موتور انسان است.
  • تربیت و اصلاح روح یعنی تربیت و اصلاح تمام وجود انسان، چنانچه فساد و ضایع کردن روح یعنی نابودی کامل انسان.

پیامبر خدا(ص)فرمود: «آگاه باشید که در جسد انسان پاره گوشتی است، که اگر آن پاره گوشت اصلاح شود تمام جسد انسان اصلاح میشود، و اگر آن پاره گوشت فاسد و تباه شود، تمام جسم فاسد و تباه می شود، بدانید که آن پاره گوشت قلب انسان است.» به روایت امامان بخاری و مسلم.

 بنابراین تربیت روح انسان یعنی تربیت خود انسان، تربیت اجتماعی که در آن زندگی می کند و تربیت حال و آینده ی او.

 

ارکان تربیت روحی در اسلام

 

  • تربیت روح در اسلام ارکان و ستونهایی دارد که بدون آن ها تربیت کامل برای روح امکان پذیر نیست. و آن ارکان عبارتند از:

۱-      اذکار، اوراد و دعاها

۲-      تربیت عملی به وسیله ی به جا آوردن فرائض و انجام دادن سنت های زیاد.

۳-      التزام ظاهر ایمانداران و آرایش آن توسط فضایل اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی.

۱-      اذکار، اوراد و دعاها: این ها روح را صیقل داده و آن را به وسیله یاد خدا، درخواست و طلب از او و مناجات با او، آباد می کند. این کار سبب رشد و ترقی روح می شود.

–          اذکار جمع ذکر است. ذکر همان نماز خواندن برای خدا، درخواست از او و توجه به اوست.

–          ذکر همان سبحان الله، الحمدلله، الله اکبر و لاإله إلاالله گفتن است، ذکر ستایش خدا است به وسیله ی نام های نیکو و صفات بلندمرتبه ی خدا به شرط حضور قلب، بیداری و تدبر نسبت به آن چه که ذاکر می گوید.

–          ذکر دو نوع است:

الف) ذکر به وسیله قلب، یعنی خطور و احساس این اذکار در قلب که متوجه خالق یکتا شود.

ب) ذکر به وسیله زبان، این اذکار را بر زبان می آورد و آن ها را تکرار کرده و در معانی آن ها تدبر و اندیشه می کند. تمام این ها برای پاک کردن روح از آلودگی و سوءظن و بدگمانی لازم است.

–           اوراد، جمع وِرد به معنی ذکر، و معانی دیگری نیز دارد:

–          وِرد یعنی قسمتی از شب که انسان آن را با عبادت( نماز خواندن، قرآن خواندن، تفکر و ذکر) سپری می کند و نمی خوابد. این کارها نیز برای تصفیه شدن روح از ناخالصی های لازم است.

–          ورد به معنی کارهایی که انسان انجام آن ها را بر خود لازم می گرداند از قبیل: انواع عبادات مثل نماز واجب، نماز سنت و … .

–          ادعیه جمع دعا، دعا یعنی درخواست از خدا یا طلب کمک و یاری از او. دعا نیز مانند ذکر مطلوب شریعت اسلام است و خداوند ما را بدان امر فرموده و در آیات زیادی ما را به انجام آن تشویق کرده است.

 

فرمایش خداوند متعال: « وبسیار خدا را یاد کنید تا پیروز و رستگار شوید.» انفال/۴۵

«سرمشق و الگوی زیبایی در (شیوه ی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شماست. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند و خدای را بسیار یاد کنند.» احزاب/۲۱

      «ای مؤمنان، بسیار خدای را یاد کنید (و هرگز او را فراموش ننمائید) و بامدادان و شامگاهان (و در همه وقت و آن) به تسبیح و تقدیس او بپردازید.»احزاب/۴۱و ۴۲

در این آیات از انسان درخواست شده است که بسیار خدای خود را یاد بکند، و این دلیل بر آن است که ذکر و یاد خدا توشه راه سعادت انسان است. و در این آیات به صیغه ی امر بدان اشاره شده است که دلیل بر اهمیت و ضرورت ذکر است.

–          ذکر و یاد خدا برترین عمل و کرداری است که انسان مسلمان آن را انجام می دهد. ابودرداء روایت می کند و می گوید: رسول خدا فرمود: ألا أُنَبّئکم بِخیرِ أعمالِکم و أزکاها عند مَلیکِکم و أرفَعُها فی دَرَجاتکم، و خیر لکم من إنفاق الذَهَب و الوَرَقِ و خیر لکم مِن أن تلقُوا عَدوَّکُم فَتضربوا أعناقَهم و یَضربوا أعناقَکم؟ قالوا: بلی، قال: «ذکرالله تعالی». فقال معاذبن جبل(رضی الله عنه) ما شئٌ أنجی مِن عذاب الله من ذکر الله »{صحیح}، الترمذی/۳۳۷۷، ابن ماجه/۳۷۹۰

« آیا شما را به بهترین، پاکترین و برترین اعمالتان نزد خداوند آگاه نکنم، عملی که ازبخشیدن طلا و نقره بهتر بوده و بهتر از این است که با کفار در میدان جنگ روبرو شوید و شما آن ها را بکشید و آن ها شما را شهید بکنند( بهتر از جهاد است)، صحابه عرض کردند بله بفرمایید. رسول خدا فرمود: «یاد خدای متعال». معاذ بن جبل گفت: هیچ چیزی به اندازه ذکر و یاد خدا انسان را از عذاب نجات نمی دهد.

امام ترمذی از ابوهریره(رضی الله عنه) روایت می کند که او گفت: رسول خدا فرمود: «إن الدنیا ملعونه ملعون ما فیها إلّا ذکر الله و ما والاه، و عالماً أو متعلّماً» [حسن]: ابن ماجه و البیهقی. «براستی که دنیا و هر آنچه که در آن است، مورد نفرین است به جز ذکر و یاد خدا، و هر آنچه خدا آن را دوست دارد، و عالم یا کسی که در حال یادگیری علوم نافع است.»

–          مربی تمام این اذکار، اوراد و دعاها را به متربیان خود یاد می دهد، و آن ها رادر بین شان مورد عنایت و توجه قرار می دهد. و آن ها را به خاطر تربیت و تزکیه روحشان از انواع آلودگی و بدگمانی بر این اعمال تربیت می کند.

–          انجام دادن اذکار در تمام زندگی انسان مسلمان حضور دارد و عمل دائم و مستمری می باشد، در زمان تندرستی، بیماری، مرگ، به هنگام وجود نعمت یا نبود نعمت، در وقت ترس و امنیت، خوشحالی و خشمگینی، در نماز، زکات، حج، عمره، جهاد، در خانه و مسافرت، به وقت غذاخوردن و نوشیدن، به وقت همبستری، در هنگام سلام گفتن به دیگران، در وقت اجازه خواستن و جواب عطسه دادن و در هر حال….

–          برای انجام این اذکار و دعاها آداب و نظم خاصی موجود است( نگاه شود به الاذکار امام نووی، پناهگاه مسلمان، مأثورات)

۲-     تربیت عملی برای روح:

این مرحله با تطبیق دادن مرحله نظری اذکار، اوراد و دعاها به صورت عملی می باشد. تطبیق عملی و تمرین بر آن ترجمه صداقت ایمان انسان است. و مربی کسی است که این مرحله را به عهده می گیرد و بر آن نظارت می کند و اوقات آن را منظم می کند تا متربیان در این مرحله قرار گیرند.

برای این مرحله عملی، جهت تربیت روح ده نکته یا کار موجود است که تمام مربیان مسلمان بر آن ها اتفاق نظر دارند. و عبارتند از:

۱-      به جا آوردن فرائض

۲-      تلاوت قرآن کریم

۳-      تمرین بر امر به معروف و نهی از منکر

۴-      سنت و نوافل را زیاد انجام دادن

۵-      عملاً به مرحله احسان رسیدن

۶-      مطالعه و خواندن سنت و سیره نبوی

۷-      تمرین و حضور در اعمال دعوت به سوی خدا

۸-      تمرین و کار عملی اجتماع بر ذکر و یاد خدا با قیام اللیل و شب زنده داری

۹-      تفکر و تدبر در خلقت آسمانها و زمین

۱۰-   زیارت قبور

و چیزهای دیگری از این قبیل که انواع و تفصیلات خاص خود را دارد.

–          مربی تمام این مراحل را برای تربیت روح رعایت می کند و بر نحوه ی انجام دادن آن توسط متربیان خود نظارت می کند و در ادا کردن آن ها با متربیان هماهنگ است. بلکه حضور قلب و اخلاص را نیز به آن ها یاد می دهد.

–          هر کدام از این کارها به هنگام تمرین و انجام شدن فواید زیادی برای تربیت روح دارد، از آن جمله:

  • موجب رشد و ترقی روح در مسیر بندگی خدا می شود.
  • روح را بر حق، خیر و هدایت تربیت می کند.
  • به روح صفا، پاکی، شفافیت و رقت می بخشد.
  • روح را از اضطراب، آلودگی و هر آنچه موجب آشفتن و تیره شدن آن می شود، نجات می دهد.
  • روح را به خالق و پدیدآورنده اش نزدیک می کند.
  • روح را از هر آنچه موجب مشغولیتش شده و او را از عبادت خدا بازدارد، نجات می دهد.

چیزهایی که موجب مشغولیت روح می شوند، دو نوع اند:

الف) مشغولیت های خارجی، با روح انسان روبرو شده و و بر آن هجوم می آورند. از قبیل دیدنیها و شنیدنی ها، زیرا واجب است که از آن گونه چیزها چشم فرو بست و گوش را از شنیدن آن ها منع کرد.

ب) مشغولیت های داخلی، سرچشمه از درون خود انسان دارد، به علت علاقه شدید به آن ها. راه علاج این گونه مشغولیت ها عبارت است از تربیت روح، مقاومت در برابر وسوسه های شیطان، ذکر خدا، یاد مرگ و قیامت.

۳-     التزام و پایبندی به «سمت المؤمنین»، (آراستگی ظاهر و باطن با فضایل و دوری از رذایل عقیدتی، اخلاقی و …)

سمت المؤمن یعنی ظاهر ایماندار (آنچه که دیده می شود)، همچنانکه یعنی باطن او که فقط خدا از آن مطلع است و خود انسان آن را می شناسد.

–          کار تربیت اسلامی، صیقل دادن روح و روان، اخلاق و عملکرد انسان است تا متخلّق به صفات، اخلاق و سیره پیامبر(ص) گردد.

–          در این جا صفات را بیان می داریم که واجب است انسان مسلمان خود را بدان ها زینت دهد، البته این صفات برگرفته از آیات قرآن کریم است.

v      صفات عباد الرحمان(بندگان خدا) ، سوره فرقان/۶۳- ۷۶

v      صفات کسانی که در مسیر خدایی قرار می گیرند، اسراء/۲۳-۳۹

v      صفات توکل کنندگان بر خدا، شوری/۳۶-۴۳

v      صفات وفاداران به عهد، نحل/۹۱-۹۷

v      صفات ایمانداران رستگار، مؤمنون/۱-۱۱

v      صفات کسانی که همیشه نماز می خوانند، معارج/۱۹-۳۵

v      صفات نیکوکاران، بقره/۱۷۷

v      صفات خردمندان، رعد/۱۹-۲۲

v      صفات صاحبان رتبه و مقام نزد خداوند، احزاب/۳۵

v      صفات احسان کنندگان، نساء/۳۶

v      صفات کسانی که جان و مال خویش را به خدا فروخته اند، توبه/۱۱۱-۱۱۲

v      صفات عاقلان، تذکر گیرندگان و پرهیزکاران، انعام/۱۵۱-۱۵۳

–          چنانکه تربیت اسلامی روح مستلزم تخلّی و دوری از رذایل اجتماعی، اخلاقی و عقیدتی است. زیرا این صفات مخصوص کافران، مشرکین، فاسقین و بدکاران است. این صفات در قرآن برای این گونه افراد ذکر شده است. و در اکثر آیات قرآن این صفات آمده است. بر انسان مسلمان واجب است که از این گونه اخلاق پست و زشت دوری گزیند، هر چند که شیطان به این ها وسوسه کند.

در مقابل، لازمه ی تربیت اسلامی روح، صفات با ارزش ونیکوست. و واجب است که این گونه صفات شناخته شوند و در حد توان به آن ها متخلق شد. انسان مسلمان میتواند که این صفات ارزشمند و نیکو را از طریق تدبر و تفکر در ذات و صفات خدا و صفات پیامبر خدا(ص) به دست آورد.

–          از مجموع این صفات (متخلق شدن به فضایل اخلاقی و نیکو، دوری از رذایل اخلاقی و زشت و آگاهی به این ها) شخصیت ویژه و مستقل فرد مسلمان شکل می گیرد.

احساس این چنین روحی نسبت به خداوند، احساسی عمیق  است که در هرگونه شرایط مکانی و زمانی، در انجام دادن کاری یا ترک نمودن آن و به هنگام سخن گفتن یا سکوت رضایت خداوند را در نظر دارد.

–          این روح مراقبت خداوند را در پندار، گفتار، اعمال و کردار خود احساس می کند.

–          این روح به وسیله ی انجام دادن کارهای سنت و رواتب رو به خدا می رود.

–          این روح مردم را دوست دارد و خیر و نعمت را برای آنها آرزو می کند. (کلید خیر است برای دیگران نه کلید شر)

–          این روح به خدا اطمینان دارد و یقین دارد که خدا دعاهایش را قبول می نماید.

–          این روح به قضا و قدر الهی – خیر و شر آن- راضی است.

–          این گونه تربیت روح با صورت های مختلف آن، کار تنهایی نیست، و انسان بدون راهنما و مشوق در این مسیر موفق نمی شود. بلکه برای ادامه ی مسیر مربی و راهنمایی لازم است که راهنمایی، توجیه و تشویق کند و تمرین دهد و کمک کند. در مقابل مقدار زحماتی که مربی در این مسیر تلاش می کند، حقوقی بر متربیان خود دارد که در زیر بدان ها اشاره می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا