پیامدهای منفی احساساتی عمل کردن در دعوت بسوی دین
پیامدهای منفی احساساتی عمل کردن در دعوت بسوی دین
نویسنده: مبارک النوفلی /مترجم: محمد حسین احمدی تبار
یعنی، داعی بخواهد، عوامل ضعف و عقب ماندگی امروز مسلمانان و وضعیتی را که در آن به سر می برند، در یک چشم بر هم زدن تغییر دهد؛ بدون این که عواقب و تبعات آن را در نظر بگبرد و از شرایط حاکم بر وضعیت موجود آگاهی داشته باشد و یا این که مقدمات لازم و روش مناسب و وسایل مورد استفاده برای آن را فراهم کرده باشد.[۱]
این شتاب زدگی نتیجه آن است که احساسات و عواطف بر او حاکم شده استو لذا بعضی از داعیانی را مشاهده می کنیم که با شور و اشتیاق و سرزندگی به انجام کارهایی اقدام می کنند، اما ناگهان شور و نشاطشان به سردی و خاموشی می گراید و آن همه تلاش و کوشش را رها می کنند و به سستی و شکست و ناتوانی مبتلا می شوند.
نشانه های دخالت دادن عواطف و احساسات در کار دعوت
دخالت دادن احساسات و عواطف در کار دعوت، نشانه های وختلفی دارد که به چند مورد از آن اشاره می کنیم:
– تقویت و تثبیت روابط با بعضی از مردم به امید این که پشتیبان و یاور دعوت شوند، بی آن که بتون به آنان اطمینان داشت که آیا در صف دعوت هستند یا بر ضد آن عمل می کنند.
– بازگو کردن همه ی فعالیت ها، برنامه ریزی ها و تنظیمات دعوت از روی احساسات و عواطف به کسانی که به آن ها اطمینان کامل ندارد.
– شتاب زدگی در قرار دادن افرادی در کاروان داعیان، قبل از این که از موثق بودن آن ها و توان و استعدادشان اطمینان حاصل شده باشد.
– ارتقاء سطح مسئولیت بعضی از داعیان به درجات بالاتر قبل از رشد و پختگی شخصیتی آن ها.
– اقدام به انجام فعالیت های بی ارزش و کوچکی که نه تنها سودمند نیست، بلکه به دعوت، ضرر هم می رساند.[۲]
– سرعت و شتاب در تغییر منکرات، بدون تفکر در اسلوب و وسایل و نتیجه ی ای که بر آن مترتب می شود.
– وابستگی به افراد دور و نزدیک داعی و غیر داعی، که در نتیجه ی آن، شخصیت داعی در وجود افرادی که به آن ها وابسته شده است ذوب می شود بدون این که اصل ولایت و براءت را رعایت کرده باشد و یا بدون این که به مصالح عمومی دعوت توجهی داشته باشد.
پیامدهای منفی احساساتی عمل کردن
جوشش های احساسات و عواطف در بعضی از داعیان، مصایب و مشکلات زیادی در راه دعوت به وجود آورده است که به نموه هایی از آن اشاره می کنیم:
– در کار و فعالیت بر مبنای عواطف و احساسات، بیشتر از آن که سازنده باشد ویران گر است؛ زیرا داعی در این حالت میوه را قبل از رسیدن و شکوفه را قبل از شکفتن می چیندو هرکس در به دست آوردن چیزی قبل از موعد مناسب شتاب ورزد، از دستیابی به آن محروم خواهد شد، ” هر که مزروع خود بخورد به خوید/ وقت خرمنش خوشه باید چید.” [۳]
– روحیه تلاش و فعالیت را در وجود داعی از بین می برد، زیرا هنگامی که احساسات و عواطف او را وادار می کنند، تا منکری را تغییر دهد و یا بهانجام امر پسندیده ای اقدام نماید، در صورت عدم موفقیت در آن کارنفسش او را به ترک میدان دعوت می کشاند، زیرا نفس همیشه به زشتی دعوت می کند.
– منجر به متلاشی شدن جمع داعیان می شود؛ زیرا بعضی از داعیان، با طرح، نقشه، نظم و هدف خاصی حرکت می کنند؛ اما داعی احساساتی عقلش بر او حاکم نیست و با برادرانش مشورت نمی کند، بلکه بر اساس احساسات و هیجان بدون برنامه و آگاهی و مهارت و تجربه ی کافی، مستقیما” اقدام به دعوت می کند و این سبب ایجاد سوء تفاهم با داعیان دیگر می شود.
– تعطیل کردن کار و فعالیت یا به تعویق انداختن آن؛ زیرا هنگامی که داعی به سبب احساسات و عواطف شکست می خورد، موانع و خطرات بر سر راه دعوت فزونی می یابند و این به نوبه ی خود، سبب تعویق و پشت سر انداختن کارها خواهد شد.
– سستی و رکود سهل انگاری و کسالت بعد از ناکامی و شکست.
درمان
بی تردید طبیعت انسان بر احساسات و عواطف و نظریات عقلی سرشته شده است. چنان که دسته ای از مردم در رویارویی با مسایل و مشکلات زندگی، احساس و عاطفه بر آن ها غلبه می کند و دسته ی دیگر جنبه ی عقلی و نظری بر آن ها حاکم است. داعی که برای تغییر و نجات جوامع از گمراهی و عقب ماندگی و سوق دادن آن ها به سوی هدایت و ایمان و پیشرفت، تلاش می کند، باید ساختار روحی و روانی خود را اصلاح کند و آن را به درجه ای از ایمان برساند که بر هر دو جنبه ی عاطفی و عقلی استوار باشد و با قرار گرفتن در چنین جایگاهی با مردم، و موقعیت آن برخورد کند. مسلمان کامل، شخصی روشنفکر و دارای قلبی صاف و روشن و چشم و بصیرتی تیز بین است؛ فکر و اجساسش در تعامل با خدا و نیز در تعامل با مردم، به هم آمیحته است. او به گونه ای است که نمی توان تشخیص داد که کدام یک از این دو خصلت در او زینده تر و شگفت انگیز تر است؟ باروری و حاصلخیزی روحیه ی جوشانش یا تیزی و فطانت عقل و خرد روشن بینش.[۴]
بر این اساس داعی می تواند هم با حرارت و شور ایمان و هم با تأنی و بینش در تغییر و اصلاح منکرات عمل کند. ” علاوه بر این واجب نیست که منکرات فورا” و در اسرع وقت از بین بروند، بلکه این کار مشروط بر آن است که به پیدایش یک امر منکر و ناپسند بزرگتریمنجر نشود و گرنه باید آن کار را متوقف کرد؛ که در این صورت داعی باید قلبا” از آن امر ناپسند، متنفر باشد و از آن دوری گزیند و با عزم و ارداه ی استوار در صدد یافتن بهترین روش برای از بین بردن آن منکرات بر آید. در سنت و سیره ی پیامبر (ص) نمونه های زیادی در این زمینه وجود دارد از جمله:
پیامبر خدا مبعوث می شود در حالی که درون کعبه مملو از بت است و بت ها از هر سو آن را احاطه کرده اند، اما پیامبر (ص) برای از بین بردن آن ها، تا روز فتح مکه در سال هشتم هجری اقدام نمی کند؛ یعنی بت ها از سال اول بعثت تا زمانی که سرنگون شده اند بیست و یک سال بر جای خود باقی مانده بودند؛ زیرا پیامبر ( ص) مطمئن بود که اگر قبل از نابود ساختن بتها در دل های مردم، اقدام به از بین بردن آن ها کند، مشرکین به صورتی زشت تر و نفرت انگیز تر به ساختن و آراستن ان ها روی خواهند آورد و گناه بزرگتر و ضرر بیشتر خواهد شد. لذا آن کار را رها کرد و به آماده سازی مردان و تزکیه نفوس و پاک کردن دل های آن ها از آثار بت پرستی اقدام نمود و هنگامی که این مرحله را به اتمام رسانید، به همراه آن مردان تربیت شده، برای فتح مکه به راه افتاد و بت ها را سرنگون نابود کرد در حالی که آیه ی زیر را مرتبا” تکرار می کرد:[۵]
” وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا”
” و بگو حق فرا رسیده است و باطل از میان رفته و نابود گشته است. اصولا” باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است[۶] “
به خاطر این احساسات و عواطف بر موضع گیر های داعی غلبه نکند، باید به آثار و عواقبی که بر کار دعوت مترتب است بیندیشد و با بصیرت و بنش به مصلحت ها بنگرد و اوضاع و احوال و پیامدهای بعد بعد از آن را در نظر داشته باشد به عنوتانمثال به یکی از داعیان و عالمانی اشاره می کنیم که منکر حکمت و موعظه ی حسنه نبود مصلحت ها و واوضاع و احوال موقعیت و شرایط را در نظر نمی گرفت، آن گونه که هیچ کاری را بدون بررسی همه ی جوانب آن انجام نمی داد. روایت شده است که یکی از کسانی که در مجلس وعظ ” شیخ صالح بن علی حارثی” حاضر می شد عادت به کشیدن قلیان داشت. شیخ از این موضوع باخبر شد و منتظر ماند تا فرصت مناسب فراهم شود و او را به ترک سیگار و قلیان وادار کند، سرانجام روزی هر دو در مجلس بودند و آن مرد به محاسن ( موی صورت) شیخ نگاهی کرد و گفت: ای شیخ! پیر شده ای. شیخ نیز فرصت را غنیمت شمرد و در حالی که دست به محاسن خود می کشید گفت: ر درست است که پیر شده ام اما دود سیگاز و قلیان بر آن ننشسته است. آن مرد آن قدر تحت تأثیر قرار گرفت که شروع به گریستن کرد و بعئ از آن هرگز به سیگار و قلیان دست نزد.
داعی باید به یک امر مه توجه کند و آن این است که احساسات و عواطف خود را سرکوب و نابود نکند، بلکه باید ان را با تعالیم صحیح قرآنی همگام سازد، آن گونه که از مشاوره و و تجربه و آگاهی داعیان گذشته و آن هایی که در جامعه از منزلت والایی برخوردار هستند، استفاده نماید. داعی آگاه و بیداری می تواند بر احساسات و عواطف خود مسلط شود که بدون احساس خجالت و یا تکبر، در هر کاری با افراد صاحب نظر مشورت کند، اما اگر تکبر ورزد و احساساتش را بر خود حاک سازد، بدون شک مرتکب خطاها و اشتباهاتی می شود که مصائب و مشکلات زیادی بر سر راه دعوت قرار خواهد داد. کار و فعالیت در کنار افراد آگاه و با تجربه، سبب می شود که گام های دقیق تر و حساب شده تری برداشته شود و هم چنین صرفه جویی در وقت و تلاش و کوشش هدفمندی در سایر وظایف خواهد شد.
درمانی دیگر
مشخص کردن هدف؛ یعنی داعی هدفی را که برای محقق ساختن آن تلاش می کند مشخص نماید که در این صورت احساسات و عواطف او را به حرکت وادار می دارد و تلاش و فعالیت او بر مبنای برنامه ریزی صحیح وطراحی شده صورت می گیرد. این تفکر و اندشه، او را به استفاده از بهترین رو ش ها و صحیح ترین شکل و قالب برای اصلاح خطاها و اشتباهات و ادامه ی راه خیر فرا می خواند در نتیجه، داعی در مسیر دعوت خود، زندگی سعادت مندانه ای خواهد داشت و گام هایی استوار و آرام برداشته و از افتادن در لغزش گاه و مشکلات و مصائب در امان خواهد ماند.
————————-
نام کتاب: سستی و رکود در زندگی داعی /مؤلف: مبارک النوفلی /مترجم: محمد حسین احمدی تبار
[۱] دکتر سید محمد نوح، آفات علی الطریق ج۱ ص۵۸-۵۷
[۲] همان مرجع، ص۵۹-۶۰
[۳] گلستان سعدی
[۴] محمد غزالی، الجانب العاطفی من الاسلام ص۱۲.
[۵] آفات علی الطریق ج۱ ص۶۷-۶۸
[۶] اسراء۸۱