اسلام چیست ؟!
اسلام چیست ؟!
امام
ابوالاعلی مودودی
چهارمین فلسفه ی ماوراء طبیعی که انبیاء آن را ارائه نموده اند اسلام می
باشد و خلاصهآن از این قرار است: همه ی هستی و کائنات گسترده در پیرامون ما –
که انسان هم جزئی از آن است – در اصل قلمرو یک پادشاه و سلطان است. اوست که آن را
آفریده و تنها مالک و حاکم آن هم اوست. در این مملکت فرمان کسی بجز او اجراء نمیشود.
همه تابع فرمان او هستند و همه ی اختیارات کاملا” در دست همین مالک و
فرمانروای واحد میباشد. انسان در این مملکت یک رعیت مادرزادی است، یعنی رعیت بودن
یا نبودن به رضایت او بستگی ندارد، بلکه او رعیت آفریده شده است و نمیتواند جز
رعیت چیز دیگری باشد.
در این نظام خودمختاری و غیر مسئول بودن انسان هیچ جایگاهی ندارد و
فطرتا” و طبیعتا” همچنین چیزی خارج از امکان است. به عنوان یک رعیت
مادرزادی و جزئی از این هستی، هیچ راهی جز این ندارد که او هم مانند سایر افراد
مملکت از اوامر فرمانروا پیروی نماید. او حق ندارد شخصا” برای خودش تکلیف و
برنامهی زندگی وضع نماید. کار او صرفا” این است که از دستورات و رهنمودهایی
که از سوی مالک الملک میآید پیروی کند. تنها وسیله رسیدن این رهنمودها به انسان
وحی است. انسانهایی که به وسیلهی آنان وحی میآید پیامبرانند؛ ولی مالک کائنات،
برای انتحان و آزمایش انسان این روش لطیف را برگزیده که هم خودش را پشت پرده قرار
داده و هم همهی نظام درونی سلطنتش را که به وسیلهی آن به تدبیر و اداره ی امور
میپردازد، مخفی نگه داشته است. این سلطنت بگونهای میچرخد که در ظاهر نه حاکم آن
دیده میشود و نه کارپردازان آن. انسان صرفا” کارخانهای را در پیرامون خود
در حال چرخش مییابد و با حواس ظاهری اش به هیچ وجه احساس نمیکند، که من محکوم
کسی هستم و باید به او حساب پس دهم. در عالم عیان و شهود نیز نشانههایی روشن و
غیر قابل انکار وجود ندارد که از آن ها، حاکمیت و فرمانروایی عالم و محکومیت و
مسئولیت (Responsibility ) انسان بگونه ای غیر مشتبه برای او
روشن شود و او چاره ای جز پذیرفتن آن را نداشته باشد. پیامبران هم که میآیند
اینگونه نمیآیند که نزول بر آنان از عالم بالا، قابل رؤیت باشد و یا این که چنین
دلیل و نشانه ای صریح و روشن همراه آنان باشد که با مشاهده اش چارهای جز پذیرفتن
پیامبری آنان نماند. این است که انسان تا حدی خودش را مختار میبیند. اگر بخواهد
شورش و طغیان کند به او قدرت و توان آن داده میشود، وسایل و امکاناتش برای او
فراهم میشود و مهلتی طویل و دراز به او داده میشود، تا جایی که تا رسیدن به
آخرین مرزهای شرارت و عصیان با هیچ مانعی برخورد نمیکند؛ اگر خواسته باشد به
بندگی دیگران، بجز مالک هستی بپردازد باز هم به صورت قهری از آن باز داشته نخواهد
شد؛ به او آزادی کامل داده میشود تا بندگی، عبادت و اطاعت هر کسی را که خواسته
باشد انجام دهد. در هر دو صورت شورش و بندگی غیر، رزق و روزی اش کماکان به او میرسد؛
اسباب و متاع زندگی، وسایل کار و امکانات رفاهی برحسب جایگاه و تلاش به خوبی به
او میرسد و تا هنگام مرگ این چیزها به همین منوال ادامه دارد.هیچگاه چنین نشده
است که یک باغی و یابندهی غیر، صرفا” بخاطر این جرم از اسباب مادی دنیا
محروم شود. این صرفا” بدان جهت است که آفریننده میخواهد در رابطه با قوه های
عقل و خرد، تشخیص، استدلال، اراده، اختیار و گونه ای توان تصرف حاکمانه که بر
مخلوقات بیشمارش به انسان داده است، او را بیازماید. برای تکمیل همین آزمایش بر
روی حقیقت پردهای از غیب افکنده است، تا عقل انسان آزمایش شود. آزادی انتخاب به
او داده شده است، تا از این جنبه آزموده شود که آیا بعد از شناخت حق، بدون گونه
اجباری با کمال رضایت و علاقه از آن پیروی میکند و یا اینکه تن به بردگی خواسته ها
میدهد و از آن روی برمیتابد.
اگر امکانات و اسباب زندگی و آزادی عمل بدو داده نشود، آزمودن شایستگی و عدم
شایستگی او ممکن نخواهد بود. از آنجا که زندگی این دنیا زمان این آزمایش است، در
اینجا نه حساب و نه کتابی است و نه کیفر و جزایی. هرچه در اینجا به انسان داده میشود،
پاداش اعمال خوب به شمار نمیرود، بلکه وسیله امتحان است. مصایب، مشکلات و سختیهایی
که پیش میآیند نیز مجازات اعمال بد نیستند، بلکه بیشتر به مثابهی نتایجیاند که
به حکم قانون طبیعی که نظام این دنیا برآن استوار شده است خودبه خود ظاهر میشوند.زمان
حساب و کتاب واقعی اعمال و بررسی و صدور حکم در مورد آن ها بعد از پایان یافتن
مهلت این زندگی است و نام همین زمان آخرت میباشد. لذا نتایجی که در این دنیا ظاهر
میشوند، نمیتوانند معیار درست و یا غلط بودن، خوب و یا بد بودن، قابل اخذ و یا
ترک بودن راه و روش و یا عملی قرار گیرند. معیار واقعی، نتایجی است که در آخرت
بدست میآید.پی بردن به اینکه نتیجه ی چه راه و روش و عملی در آخرت بد و یا خوب
خواهد بود، صرفا” از راه وحی بدست میآید که از سوی خدا بر پیامبران نازل شده
است. بدون در نظر گرفتن جزییات و تفصیلات، مهمترین مسئلهای که رستگاری و خسران
اخروی بدان بستگی دارد، این است که اولا” آیا انسان با استفاده ی درست از
نیروی فکر و اندیشه و استدلال خود، حاکم واقعی بودن خداوند متعال و حقانیت پیام و
هدایتی را که از سوی او آمده است میشناسد یا خیر؟ ثانیا” بعد از شناخت این
حقیقت، آیا او با وجود داشتن آزادی انتخاب، با رضایت و علاقه در برابر حاکمیت
خداوند متعال و اوامر شرعی او سر تسلیم فرود میآورد یا خیر، این است نظریه ای که
از همان آغاز، انبیاء آن را ارائه میکردهاند و همین است نظریه ای که بر مبنای
آن توجیه و تفسیر کامل(Explanation ) همه ی واقعیت های موجود جهان
ممکن بوده و تفسیر همه ی آثار کائنات( phenomena)
در آن موجود است و هیچ مشاهده و تجربه ای نمیتواند آن را ابطال نماید.
این نظریه، یک نظام فلسفی کاملا”مستقل بوجود میآورد که با نظام های
جاهلی از لحاظ ماهیت و بنیاد کاملا” متفاوت است. گنجینه ی تمام اطلاعات و
داده های موجود در رابطه با کائنات و وجود خود انسان را به شکل دیگری مرتب میکند
که با ترتیب علوم جاهلی کاملا” متباین و متفاوت است. برای رشد و پروراندن ادب
و هنر(Art and literature) راه و روش دیگری اختیار میکند
که با همه ی طرق ادب و هنر جاهلی تفاوت دارد. در همه ی امور و مسایل زندگی نقطه
نظر و هدف خاصی ایجاد میکند که با اهداف و نقطه نظرهای جاهلی از لحاظ روح و جوهر
هیچگونه سنخیتی ندارد. برای اخلاق نظام دیگری پدید می آورد که با اخلاقیات جاهلی
هیچ تناسبی ندارد و سپس فرهنگی که بر این بنیان های علمی و اخلاقی پدید میآید
قطعا” از لحاظ ماهیت با همه ی فرهنگهای جاهلی متفاوت خواهد بود برای حفظ و
نگهداری آن نیز نظام آموزشی ویژه ای که اصول آن با اصول هر نظام آموزشی جاهلی
کاملا” متضاد است، مورد نیاز خواهد بود. خلاصه روح حاکم بر تاروپود و همه ی
ریشهها و رگ های این فرهنگ روح حاکمیت خدای واحد و قهار، اعتقاد آخرت و محکوم و
مسئول بودن انسان خواهد بود. برخلاف فرهنگ های جاهلی که در همه ی نظام آنها روح
خودمختاری، بیبندوباری و غیر مسئول بودن انسان جاری و ساری است.
بنابراین نمونه ها والگوهای انسانی که محصول فرهنگ ایجاد شده ی انبیا است،
ظاهر و باطن و رنگ و روغن آن از الگو و نمونه ی انسانی که محصول فرهنگ جاهلی
باشد، در همه ی عناصر و ابعادش متفاوت خواهد بود. تمدنی که بر این مبنا بوجود میآید
همه ی جزییات نقش آن از نقشهای دیگر تمدنهای دنیا متفاوت خواهد بود. این تمدن در
همه ی ابعادش در طهارت و نظافت، خورد و خوراک، نحوه ی زندگی، اداب و رسوم،
رفتارهای شخصی، نحوه ی کسب و درآمد، چگونگی مصرف ثروت، زندگی زناشویی، زندگی
خانوادگی، آداب اجتماعی، روش ها وآداب مجالس، صورت های گوناگون روابط انسان با
انسان، معاملات و داد وستد، نحوه ی تقسیم ثروت، روش اداره کشور، تشکیل حکومت،
جایگاه فرمانروا و رئیس دولت، روش شورا، اصول قانون، روش استخراج ضوابط جزئی از
این اصول، قضا، پلیس، نظام بازرسی و نظارت عمومی، صنعت بازرگانی، خط مشی رسانه ها
و همه ی ادارههای دیگر، نحوه ی آموزش و سامان دهی نیروهای انتظامی و امور صلح و
جنگ، از خودش روشهای خاصی خواهد داشت. در هر بعد و جنبهای یک خط امتیاز واضح آن
را از تمدنهای دیگر متمایز میکند و در هر چیز آن از اول تا آخر، نقطه نظر خاص،
هدف خاص و رویه ی اخلاقی ویژه ای نهفته است که با حاکمیت مطلق خدای واحد و محکوم
بودن و مسئول بودن انسان و هدف بودن آخرت بجای دنیا ارتباط مستقیم دارد.
————————————————
منبع : تجدید و احیای
دین
مؤلف : امام ابوالاعلی
مودودی
مترجم : سلیم قنبرزهی
انتشارات : نشر احسان