دنیا از نظر قرآن (آیا دنیا مذموم و ناپسند
دنیا از نظر قرآن (آیا دنیا مذموم و ناپسند است ؟!)
استاد فرید وجدی
همه ی فیلسوفان و شاعران و دانشمندان، دنیا
را کوچک شمرده و شکایت کرده اند که پر از آفات و بلا و حسرت است؛ هیچ گونه خوشی در
آن نیست که با ناراحتی همراه نباشد ؛ هر لذتی دردی را به دنبال دارد؛ با حال هیچ
کسی اعم از پادشاه و عالم و جاهل سازگار نیست؛ اما با این وصف عده ای اعم از
ثروتمند و فقیر، عالم و جاهل، مسلمان و کافر هر چند در نکوهش دنیا اتفاق دارند،
سخت به آن چسبیده و غرق در طمع رسیدن به آرزوهای دنیوی شده اند. این امر روز به
روز موجب افزایش برخوردها، مبارزه ها و به وجود آمدن شر و فسادهایی می شود، که بیش
از پیش بر بی ارزشی و ناراحتی زندگی می افزاید. اغلب مردم در اوضاعی نابسامان و
متناقض به سر می برند. عده ی دیگری که دنیا را شناخته اند از آن دوری نموده و تنها
به چیزهایی که سد رمقی کند و ضروریات زندگی را برطرف سازد قناعت کرده اند. البته
هر چند دسته ی اول در رسیدن به دنیا افراط می کنند ولی دسته ی دوم هم که راه تفریط
را می پیمایند، خواه نا خواه تحت سیطره و
تسلط دسته ی اول واقع می شوند، چون دنیا از آن قدرتمندان است و قدرت و تسلط به
وسیله ی مادیات به دست می آید. اسلام که آمد، مردم به این دو دسته تقسیم شده
بودند، لذا برای بازگردانیدن دسته ی اول به راه راست با اندرزهای عبرت انگیز آنها
را مورد خطاب قرار داد تا از افراط و زیاده روی در عشق و علاقه به دنیا دست
بردارند و بی ارزشی و حقارت دنیا را به آنان گوشزد کرد و فرمود:
(مَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلا مَتَاعُ
الْغُرُورِ ) آل عمران/۱۸۵
« نیست زندگی دنیا جز سرمایه ی فریب».
(الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلا لَعِبٌ
وَلَهْوٌ )انعام/۳۲
« زندگی دنیا جز لهو و لعب چیزی نیست».
(حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الأرْضُ زُخْرُفَهَا
وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا
أَمْرُنَا لَیْلا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا)یونس/۲۴
(تا زمانی که زمین زیبایی خود را گرفته و
مزین می گردد اهل آن مطمئن می شوند که می توانند از آن بهره مند گردند ناگهان در شب
یا روز فرمان خدا می رسد و آنان را طوری درو می کند مثل اینکه اصلا” نبوده
اند).
و :(وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیَاهِ
الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ
الأرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ ) کهف/۴۵
(زندگی دنیا را برای آنها به آبی تشبیه کن
که از آسمان فرو می فرستیم و به وسیله ی آن گیاهان زمین سبز می شوند و درهم فرو می
روند اما بعد از مدتی می خشکند و باد آنها را به هر سو پراکنده می کند).
همراه این آیات شریفه که برای تعدیل روحیه ی
دنیاپرستان نازل می شد، آیات دیگری اصول و شرایط صحیح بهره برداری از مادیات را
روشن می ساخت و مسلمانان را تشویق می کرد تا مبادا به واسطه ی فقر مادی تحت تسلط و
اسارت ملت های دیگر قرار گیرند. خداوند متعال در این مورد می فرماید:
(وَلا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا )
قصص/۷۷
(سهمی که در دنیا داری فراموش مکن).
خداوند مالی را که در راه حق به کار گرفته
می شود، خیر می نامد.
(إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّهُ
…) بقره/۱۸۰
( اگر مالی از خود به جای گذاشت وصیت… ).
مال فضل و کرم الهی است و می فرماید:
(فَانْتَشِرُوا فِی الأرْضِ وَابْتَغُوا
مِنْ فَضْلِ اللَّهِ …) جمعه/۱۰
( آن گاه به دنبال کارتان در زمین پراکنده
شوید و از فضل و کرم خدا (مال) به دست آورید).
البته مالی جزو کرم و رحم خدا است که از راه
حلال کسب شده باشد و مالی که با ظلم و قطع صله ی رحم و سایر راههای نامشروع به دست
آید نه تنها فضل و کرم خدا نیست بلکه موجب غضب خدا می گردد.
با دستورات و حکمتهای الهی، قرآن قلب مؤمنان
را با دو خصلت بسیار عالی و ارزشمند آشنا و تربیت نمود: یکی واگذار کردن کار دنیا
به کسانی که عاشق و شیفته ی آن هستند؛ دیگری کسب چیزها و انجام کارهایی است که
برای زندگی و رهایی از تسلط و اسارت دیگران ضرورت دارد. هیچ دینی را نمی بینم که
توانسته باشد این مسئله را با این شیوه ی درست حل کرده باشد و دنیا را به عنوان
وسیله معرفی نماید نه هدف اصلی و ضمنا” هیچکدام را از نظر دور نداشته باشد.
مسلمانان صدر اسلام این دو خصلت را در زندگی و رفتار خود نشان دادند و بر اساس آن
تمدن و حکومت فاضله ای را بنیان نهادند، که عادلانه ترین حکومتها بود و خداوند
درباره آن می فرماید:
(کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ
لِلنَّاسِ ) ال عمران/۱۱۰
( شما بهترین امتی هستید که در میان مردم
ظاهر شده اید).
قرآن لذایذ جسمانی را در حد اعتدال که برای
بقای وجود لازم است و مقتضای طبیعت است حرام نکرده و استفاده از ازراق طیبه را منع
ننموده است.
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی
أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ) اعراف/۳۲
( بگو چه کسی زینت هایی را که خدا برای
بندگانش آفریده و رزقهای پاکیزه را حرام نموده است).
حرام، ارتکاب فساد و گناه ظاهر و پنهان است؛
حرام آن است که در مورد ذات الله قول باطل گفته می شود؛ حرام چیزی است که باعث
نابودی شخصیت انسانی باشد.
(قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ
الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ ) اعراف/۳۳
( بگو پروردگار من گناههای ظاهر و پنهانی را
حرام کرده است).
روشن است که قرآن، انسان را از پیشرفت مادی
و تمدن برحذر نداشته ولی تمدنی را در نظر گرفته که فضایل اخلاقی و اعتقاد به
روحانیت و معنویات همانند توجه به متقضیات جسمی در آن وجود داشته باشد. سلف صادق
با پیروی از قرآن، جامعه ای به وجود آوردند که هر چند نمی توانم بگویم همان است که
قرآن نقشه ی آن را ترسیم کرده است اما به مراتب از تمدنی که اروپاییان به آن
افتخار دارند سازگارتر، بهتر و دارای فضایل بیشتری است؛ البته منظور از تمدن،
پیشرفت صنعتی نیست؛ بلکه منظور روح عمومی و احساس صداقت، پاکی، عدالت و ایثاری است
که جامعه را به سوی پیشرفت و حرکت بر راه راست و توسل به عوامل ترقی هدایت می کند؛
ارزشهای واقعی و اخلاقی را مورد توجه قرار می دهد و انگیزه ها و عواطف را تقویت می
نماید.
تمدنی که به وسیله ی مسلمانان صدر اسلام به
این نحو پایه گذاری شده به مراتب از تمدن مادی که روح معنویت را از بین برده و
هرگز نمی تواند با هداف عالیه ی انسانی سازگار باشد بهتر است؛ حتی دانشمندان و
فلاسفه اروپایی خود نیز به این حقیقت اعتراف کرده اند.
—————————————————–
منبع: نقش قرآن در هدایت انسان
مولف: استاد فرید وجدی
مترجم : ابوبکر حسن زاده
انتشارات : نشر احسان