حقوق اطفال و سالمندان از دیدگاه اسلام
حقوق اطفال و سالمندان از دیدگاه اسلام
در ابتدا باید یادآور شد که این موضوع،
موضوعی جدید و مهم در مورد «حقوق اطفال و سالمندان» در چهارچوب احکام شریعت اسلامی
است. احکام و توجیهات پیشگام و مترقی برمبنای حق، عدالت، انصاف، اخلاق و تربیت
اسلامی استوار است آنچنان که هدف از آن وضع قوانینی برای جامعهای پیشرو و
ارزشمند و پاسداری از حلقه ارتباطی میان آغاز و انجام زندگی انسان است.
جایگاه علمی این موضوع از آنجا سرچشمه میگیرد
که بر ضرورت اهتمام به دو نسل تأکید مینماید. نسل جدیدی که برای آینده تربیت و
آماده میشوند و مورد توجه و اهتمام مردم قرار دارند و آنان را برای به دست گرفتن
امور زندگی پس از پایان عمر نسل قبل از خود، آماده مینمایند و نسل سالمندی که
لازم است با احترام و تقدیر فراوان با آنان خداحافظی بشود و از زحمات و تلاشهای
مختلفشان در جهت پیشرفت مادی و معنوی زندگی خود و نسل نو به طور شایسته قدردانی
به عمل بیاید. نسلی که با بهرهگیری از بهترین تواناییها و شایستهترین
استعدادهای خود برای آسایش آیندگان تلاش و فداکاری نمودند و برای روشن نگاه داشتن
راه آیندگان زندگیشان همچون شمع، قطره قطره ذوب گردید و برای بقای نسل پس از خود
و دور گردانیدن ضرر و زیان مادی و معنوی از آنان و ادامه اصل ماندگاری بشریت برای
بر دوش کشیدن بار مسئولیت آباد گردانیدن و پیشرفت زمینیان که از طرف خداوند به
آنان سپرده شده، همه خطرات و سختیها را به جان خریده و از هیچ تلاشی فروگذار
ننمودهاند.
مرحله کودکی و جهان خردسالان شامل همه
کودکان و فرزندانی میشود که تحت سرپرستی و نگهداری و تربیت انسان قرار دارند.
مرحله پیری و دنیای سالمندی نیز شامل پدران،
مادران و همه کسانی میشود که پا به سن نهاده و عمری از آنان سپری شده است.
از نظر حقوق انسانی مورد قبول قوانین و عرفهای
بینالمللی، اهمیت بحث در مورد حقوق اطفال و سالمندان بیشتر مشخص میشود و ضرورت
محافظت و تأکید بر مراعات آن و تلاش برای به دست آوردن نتایج مثبتش در استحکام
بخشیدن به عوامل پیوند خانواده، عشیره و جامعه بیشتر معلوم میگردد.
مطرح نمودن این بحث در چهارچوب احکام شریعت
الهی دارای مفهوم جهانی ویژهای است که بر روی هدایت خداوندی برای توجه به اطفال و
سالمندان متکی است و آیات و احادیث و نصوص شرعی بسیار وجود دارند که دستور میدهند
و آنها را به اهتمام به قشرهای ضعیف جامعه از جمله «کودکان و سالمندان» و کسانی که
به طور دایم یا موقت دچار مشکل شدهاند، فرا میخوانند و همه این امور را میتوان
در چهارچوب «همکاریهای اجتماعی در اسلام» مورد توجه قرار داد.
لازم به یادآوری است که میان دو مرحله
سالمندی و خردسالی شریان خونی مستحکمی وجود دارد که ارتباطی ریشهای و همبستگی
پویایی را میان آن دو مرحله به وجود میآورد و ما را متوجه این موضوع مینماید که
هر نوع برخورد و رفتاری را که فرزندان با پدران، مادران و بزرگتران از خود دارند،
ثمرات، نتایج و بازتاب آن را در زندگی خود خواهند دید و در واقع هیچ چیزی نیست که
به اندازه اذیت، آزار و نافرمانی پدر و مادر، بازتاب و عکسالعمل آن درست و همسان
آن در اسرع وقت، روی بدهد. همچنان که رسول خداص میفرماید:
«نیکوکاری از میان نمیرود، و گناه فراموش
نمیشود و خداوند را مرگی نیست و هر کاری که میخواهی انجام بده؛ زیرا همچنان که
رفتار مینمایی با تو هم رفتار میشود».
و در روایت دیگری آمده است که: «هر جوانی که
به سالمندی احترام بگذارد، خداوند کسی را برای اکرام و احترام به او در هنگام
سالمندی برمیانگیزد». و این بدان معناست
هرگونه که انسان با پدر و مادر خود رفتار نماید، فرزندانش نیز به همان صورت با او
رفتار خواهند داشت.
و در روایتی دیگر آمده است: «با والدین خود
خوب باشید. تا فرزندانتان با شما به خوبی رفتار کنند».
پلهای ارتباطی میان دو مرحله پیری و
خردسالی، پلهایی بسیار قوی و مستحکمی میباشند و به هیچوجه نمیتوان آنها را از
میان برداشت و ارتباط میان آن دو مرحله را از هم جدا کرد؛ زیرا غالباً انسانها پس
از گذرانیدن دوران کودکی جوانی و میانسالی به دوران سالمندی گام مینهند، همچنان
که در زمان کودکی دارای ضعف و ناتوانی بوده در دوران پیری هم دچار ضعف و پیری میگردند
و به کمک و توجه دیگران نیاز پیدا مینمایند و در واقع وارد مرحله رحلت و
خداحافظی میشوند و گاهی این مرحله در حافظه جامعه کودک خانواده زنده میماند و
گاهی نیز اعمال گذشتگان به دست فراموشی سپرده میشود. اما در مرحله کودکی معمولاً
انسان بیشتر مورد توجه و اهتمام قرار میگیرد؛ زیرا مرحله رشد، تربیت، آمادهسازی
و نشانیدن نهال امید برای تحقق آرزوهای دور و دراز در عرصه رشد و سازندگی است.
رسول خداص فرمودهاند:
«در مورد ناتوانان مرا یاری دهید و تنها به
خاطر ضعفای شماست که خداوند رزق و روزی شما را میدهد».
قرآن با بهترین و زیباترین روش و در مناسبتهای
متعدد برای تقویت حافظه فرزندان و نسلهای آینده به ارتباط میان آنان و نسل قبل از
آنها و نقششان در کامل گردانیدن یکدیگر و عوامل ارتباط میان آن دو مرحله را تصویر
مینماید و خداوند متعال در بیان مراحل عمر انسان میفرماید: (الروم / ۵۴)
«خداوند همان کسی است که شما را از (چیزی
سراپا) ضعف آفریده است و پس از آن قوت و توانایی بخشیده است و آنگاه ضعف و پیری
را جایگزین آن قوت گردانیده؛ زیرا خداوند هرچه را که بخواهد، میآفریند و او بسیار
آگاه و تواناست».
همچنین خداوند متعال به این موضوع اشاره میفرماید
که: سالمندان گاهی از نظر عقلی و هوش به صورت و همچنین حالت کودکان در میآیند؛
تا انسانها زمان قوت، توانایی و جوانی را غنیمت بشمارند و در عمل و احساس
مسئولیت، کوتاهی نورزند. (النحل / ۷۰)
«خداوند شما را آفریده است و سپس شما را میمیراند
و برخی از شما را به پستترین و خوارترین مراحل عمر (پیری) میرساند، تا پس از
آگاهی همه چیز را فراموش نماید، به راستی خداوند است که آگاه و تواناست».
هدف از این مبحث
آگاهی از ارتباط میان اهتمام به کودکان و
رعایت و احترام بزرگان لازم و ضروری است. تا تکامل و همبستگی و تداوم میان دو نسل
تحقق یابد و نسل قبلی از هیچ تلاش، خیرخواهی و زمینهسازی برای خیر و سعادت نسل
آینده دریغ نورزد و در همین رابطه است که اهداف اهتمام به کودکان، به صورت زیر
معلوم میشود:
۱- تربیت
نسلی توانا و مؤمن به خداوند و پایبند به رسالت و مسئولیتهای زندگی فردی و اجتماعی
خویش.
۲- برخوردار
نمودن امت اسلامی از عناصری خیرخواه، توانا، شجاع و سازنده.
۳- مسلح
گردانیدن فکر و فرهنگ نسل نو به همه وسایل و ابزارهای معرفت و علوم و تخصصهایی که
برای آنان زمینه دستاوردهای پاک و درآمدهای معیشتی مناسب را فراهم نماید و
رادمردانی توانا را تربیت نماید که کاخ عظمت و اقتدار امت اسلامی را نوسازی نماید.
۴- بارآوردن
و تربیت نسلی توانا، متوازن، معتدل و مسلح به ارزشهای اخلاقی والا و دینداری درست
و تربیت شایسته.
۵- تلاش
و همیاری برای فراهم نمودن آیندهای درخشان و پیش رو برای فرزندان.
۶- اهتمام
ویژه به تربیت اسلامی مطلوب دختران.
۷- تربیت
جسمی، عقلی، بهداشتی، ایمانی و اخلاقی کودکان در اول همه اولویتها و ضرورتهای
بشری قرار دارد؛ زیرا آنان سازندگان زندگی آینده بشری میباشند.
اما بیان احکام مربوط به بزرگسالان دارای
توجیهات بسیاری است که میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱- قدردانی
از کسانی که در جهت خیر و مصلحت مردم و نسل پس از خود از طریق کار و تلاش و تربیت،
از هیچ تلاشی فروگذار ننمودهاند.
۲- همکاری
میان مردم یک جامعه براساس نیکوکاری، خیرخواهی و احساس مسئولیت متقابل.
۳- قدردانی
از خیرخواهی و خدمت خدمتگزاران و پرهیز از مقابله به مثل با آنهایی که به بیراهه
رفته و بد عمل کردهاند.
۴- استفاده
کامل و همه جانبه از تخصص، تجربه و علوم گذشتگان که تنها از طریق مشاهده و آموزش
مستقیم ممکن گردیده و کتاب و مدرسهای برای آنها موجود نبوده است.
۵- اقرار
به حقایق و اعتراف به زحمات دیگران، در جهت عمل به این فرموده خداوند که: «ولا
تبخسوا الناس اشیاءهم» «چیزها (و دستاوردهای) مردم را بیارزش ننمایید». زیرا
حقیقت گوهر درخشانی است که پرتو و درخشندگی آن هیچگاه خاموش نمیشود.
۶- پاس
داشتن و احترام آیندگان به گذشتگان و حرمت نهادن فرزندان به پدران و مادران، زمینه
خیر و منافع بسیاری را فراهم مینماید و بدترین سرنوشت آن است که نسل جدید،
گذشتگان خود را مورد مذمت و ملامت قرار دهند و به آنان ستم روا دارند و آنها مورد
اهانت قرار بدهند و حق و انصاف را در حق آنان مراعات ننمایند؛ زیرا زندگی همهاش
تبلور و بازتاب است و هر عملی عکسالعملی را به دنبال دارد.
زمانی اهمیت موضوع حقوق کودکان بیشتر معلوم
میشود که بدانیم : مجمع عمومی سازمان ملل متحد در جلسه مورخ نوامبر سال ۱۹۸۹ م.
با اتفاق آراء قانون «حقوق کودکان» را به تصویب رسانیده است و این اتفاقیه حاصل
تلاش ده سال و تماس و مشاوره میان حکومتها و نمایندگیهای سازمان ملل متحد و بیش
از ۵۰ جمعیت افتخاری دفاع از حقوق کودکان بوده است.
از طرف دیگر اهمیت موضوع حقوق سالمندان از
آنجا معلوم میشود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال ۱۹۹۹ میلادی را به عنوان
سال برگزاری مراسمهای مختلفی برای بزرگداشت آنها، زیر عنوان «به سوی جامعهای که
به همه گروههای سِنی تعلق داشته باشد». اعلام نمودهاند موارد زیر را در این
رابطه مورد بحث قرار خواهیم داد:
اول ـ حقوق کودکان
الف- اهتمام فقها به احکام مربوط به اطفال
در همه ابواب کتابهای فقه و اصول فقه.
ب- اهتمام اسلام به کودکان از همان زمانی که
جنینی هستند و حتی قبل از آن از طریق ترغیب به انتخاب همسر مؤمن و پرهیزکار.
ج- توجه به احکام مربوط به ولایت شرعی بر
کودکان و ترتیب ضوابط آن و صلاحیت اولیاء و سرپرستان.
د- خلاصهای از احکام وصایا برای کودکان.
هـ- مشروعیت بخشیدن به حضانت و سرپرستی از
کودکان و فراهم نمودن زمینه خانوادگی مناسب برای آنها، حتی در شرایطی که پدر و
مادر آنها از هم جدا میشوند.
و- احکام مربوط به نفقه و مخارج کودکان.
ز- اهتمام اسلام به تربیت کودکان از همان
زمانی که توانایی درک و فهم مسائل را پیدا مینمایند و ارائه احکام و توجیهات
مناسب برای هر مرحله از عمر آنها.
دوم ـ حقوق سالمندان
الف- اهتمام به مداوای بیماریهای مرحله
پیری و فراهم آوردن زمینه مطلوب برای همه بیماران سالمندی که نیاز به معالجه
دارند.
ب- فراهم آوردن امکانات لازم برای سالمندانی
که به هر دلیل امکان زندگی آنها با خانوادههایشان وجود ندارد، با توجه به این
موضوع که پدیده «خانه سالمندان» که زایده فرهنگ غربی است، هیچگاه نباید جای عطوفت
و مهربانی و زندگی سالمندان در کنار فرزندان را بگیرد، به جز در مواردی که
سالمندان به مراقبتهای پزشکی خاصی که اهل خانواده از عهده آن برنیایند، نیاز
داشته باشند.
ج- تأمین معیشت مناسب برای آنها زمانی که
توانایی کار و کاسبی را از دست میدهند و از پسانداز مالی و درآمد مناسب برخوردار
نباشند و هیچ فرقی نمیکند که بودجه کمک به آنها از وجوهات شرعی پرداخت میشود یا
از ذخایر حکومتی.
هـ – ایجاد مراکز تفریحی، ورزشی و فرهنگی لازم
برای سالمندان تا نشاط، شادابی و امید را در آنها زنده نگاه دارد و از تجارب و
خبرگیهای آنان در حد توان استفاده به عمل بیابد.
د- نباید آنها را از انجام کارهایی که هنوز
توانایی انجام آنها را دارند بازداشت، به ویژه کارهایی که به توانایی جسمی نیاز
چندانی ندارند.
و- تصویب قوانین و لوایحی برای حفظ حقوق
سالمندان که همه توجیهات و مقررات شرعی در آن، مورد توجه قرار گیرند.
خلاصه موضوع :
سخن از حقوق اطفال و سالمندان شامل دو نسل یا
دو دنیای متفاوت یا دو مرحله از عمر بشری میشود: دنیای کودکان و دنیای سالمندان.
مرحله طفولیت شامل همه کودکانی که تحت سرپرستی انسان قرار دارند ـ اعم از فرزند
خود یا فرزندان یتیم دیگران ـ میشود. مرحله سالمندی هم شامل پدر، مادر، پدربزرگها
و مادربزرگها و افراد مسلمان دیگر میگردد.
از نظر حقوق بینالمللی اطفال از منزلت و جایگاه
خاصی برخوردارند. لازم به یادآوری است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در جلسهای
که در مورخ ۲۰ نوامبر سال ۱۹۸۹ میلادی منعقد گردیده با اتفاق آراء «اتفاقیه حقوق
کودکان» را به تصویب رسانید. اتفاقیهای که حاصل تلاش و مشاوره چندین ساله بسیاری
از حکومتها و جمعیتها بوده است و در مورد حقوق سالمندان ـ همچنان که پیشتر نیز
گفته شد ـ مجمع عمومی سازمان ملل، سال ۱۹۹۹ میلادی را به عنوان سال بزرگداشت بینالمللی
سالمندان اعلام نموده و زیر عنوان و شعار «به سوی جامعهای که در آن همه انسانها
در رفاه و آسایش زندگی کنند» مراسمهای مختلفی را ترتیب داده بود.
اما در زمینه هدایت و رهنمودهای اسلام، لازم
به توضیح است که: شریعت اسلام پیش از همه سازمانها و جمعیتها و حکومتها، همه
مردم را به رعایت و توجه به اطفال و سالمندان ترغیب نموده و این توجیهات را به خوبی
از لابلای آیات قرآن و احادیث رسول خداص میتوان مشاهده نمود. به ویژه در ضمن توجیهات
تربیتی لقمان حکیم برای فرزندش و تأکید مکرر آیات قرآن در مورد احسان و احترام به
پدر، مادر و افراد مسن و ضعیف نمونههای زیادی به چشم میخورد. برای مثال رسول
خداص میفرماید:
«هر جوانی که به سالمندی احترام بگذارد، خداوند
کسی را مأمور مینماید که او را در سالمندی مورد احترام قرار دهد». و «شما را به
مراقبت از مستمندان سفارش مینمایم زیرا به خاطر آنهاست که خداوند امکانات و روزی
زندگی را در اختیارتان نهاده است».
از طرف دیگر فقها در بخشهای مختلف فقه
عبادات و معاملات و در کتابهای اصول فقه در مبحث «اهلیت و عوارض آن» زیر عنوان
«احکام کودکان» بحثهای مستند و مطلوبی را بیان نمودهاند. همچنان که پیشتر نیز
گفته شد: امام بزرگوار محمد بن محمود بن حسین استروشنی حنفی از فقهای قرن هفتم هجری
کتابی را به نام «جامع احکام الصغار» تألیف کرده است.
همچنین فقهای مسلمان به کودکان از همان
زمانی که جنینی بیش نبودهاند اهتمام نموده و حقوق چهارگانهای را برای آنها در
نظر گرفتهاند که عبارتند از : حق نسب و ارتباط با پدر، مادر و خانواده، حق ارث
بردن، حق وصیت و حق وقف شدن برای او. حتی قبل از آفرینش در درون مادر اسلام آنها
را مورد توجه قرار داده و با تشویق مسلمانان به انتخاب همسر و شریک زندگی پاک و
پرهیزکار بستر مطلوب و مناسبی را برای آنها در نظر گرفته است.
و در جهت محافظت از حقوق دیگران فقها به این
موضوع پرداختهاند که ارتکاب جرم و خسارت از طرف کودکان موجب جبران خسارت از اموال
آنهاست و جزو حکم وضعی ـ نه تکلیفی ـ به شمار میروند؛ زیرا تنها پس از رسیدن به
سن بلوغ است که تکالیف و حدود شرعی شامل کودکان میشود.
همچنین به این موضوع اشاره کردهاند که به
خاطر ترغیب و عادت کردن کودکان به ادای مسئولیتهای دینی، عبادت آنها در سن تمییز
جایز است. و از طرف دیگر به خاطر آموزش کار و تجارت و تدمین زندگی مادی در آینده
پدر و مادر میتوانند به او اجازه برخی از معاملات را بدهند و او را برای قیام به
برخی از کارهای مربوط به دعوت از خویشاوندان، دوستان، بردن و آوردن امانت، تحویل
دادن صدقه، احسان و … مأمور کنند و فقها به این موضوع هم اشاره نمودهاند که خرید
و فروشهای عادی و جزیی مواد خوراکی مدرسه و … آنها ـ پس از اجازه والدین و پول
در اختیار او نهادن ـ جایز و مشروع است.
و با توجه به جدیتی که شریعت اسلام برای حفظ
حقوق و مصالح فردی کودکان و نوجوانان اعم از حق غذا، مسکن، لباس، مخارج تعلیم و
تربیت، معالجه و به کارگیری اموال آنها ـ چنانچه دارای اموالی باشند ـ در جهت
تجارت و بیشتر شدن آن دارد. اسلام قضیه ولایت و سرپرستی شخصی و مالی را مقرر نموده
است که هر یک از آن دو نوع ولایت، در فقه اسلامی دارای احکام و مقررات خاص خود
هستند و هر یک از آن اولیاء، دارای صلاحیتهای مشخصی هستند که حق ندارند از
چهارچوب آن خارج شوند.
همچنین به خاطر تحقق همین هدف، شریعت اسلام
احکام «وصایت» و سرپرستی بر کودکان از طرف پدر، جد و یا قاضی را مقرر نموده است؛ زیرا
براساس حدیث: «حاکم و (قاضی) ولی و سرپرست بیسرپرستان هستند) دارای حق ولایت میباشند
و قیام به مسئولیت سرپرستی و نگهداری کودکان را برای کسانی که توانایی آن را
دارند، مایه اجر و ثواب گردانیده است؛ زیرا تعاون و همیاری در راستای خیرخواهی و
پرهیزکاری است. خداوند متعال در این مورد فرمودهاند: (البقره / ۲۲۰)«در مورد
(کودکان) یتیم از تو سئوال میکنند. بگو اصلاح (امور) آنها به خیر و مصلحت (همه)
است».
لازم به یادآوری است که صلاحیت و اختیارات
وصی در چهارچوب امور مالی و اقتصادی کودکان و با رعایت شش شرط است: مکلف، عادل،
عاقل، توانایی اقدام به سرپرستی و نگهداری، امانتداری و مسلمان بودن برای سرپرستی
کودکان مسلمان.
مراقبت و توجه به کودکان از مرحله خردسالی
تا رسیدن به سن بلوغ از طریق مقررات و احکام «حضانت» و سرپرستی که نوعی ولایت و
مسئولیت است ادامه خواهد داشت و براساس احکام شرعی حضانت و سرپرستی از کودکان ـ به
ویژه دختران ـ به خاطر محافظت از جان، مال، حرمت، تربیت و تعلیم آنها واجب است. حتی
در شرایطی که پدر و مادر از یکدیگر جدا شده باشند، این واجب و مسئولیت همچنان
پابرجاست، مادران برای سرپرستی و نگهداری کودکان که به مادر نیازمند هستند، در
اولویت قرار دارند، اما پس از رسیدن به سن بلوغ ـ به ویژه زمانی که بودن کودکان در
نزد مادر، آنها را در معرض مشکلات گوناگون قرار دهد ـ این اولویت سرپرستی و نگهداری
به پدر محول خواهد شد.
حضانت و سرپرستی به خاطر سفر طولانی، نقل
مکان، فسق و فجور، ضعف دین و غیرت، قلت احساس مسئولیت، اذیت و آزار کودکان تحت
سرپرستی یا به خاطر جنون، جذام، پیسی و ازدواج دختر تحت سرپرست، قطع و باطل میشود.
هزینههای مربوط به سرپرستی و نگهداری از اموال کودکان ـ چنانچه خود دارای اموالی
باشند ـ و یا از اموال پدر یا کسانی که نفقه کودکان بر آنان واجب است تأمین میشود،
لازم است که سرپرست امکانات و لوازم زندگی مانند: غذا، مسکن، لباس و دیگر مایحتاج
او را فراهم نماید و پس از پایان حضانت و سرپرستی کودک به پدر یا جد پدری او تحویل
داده میشود.
و بر پدر و پدربزرگ واجب است مخارج زندگی
کودکان خود را در حد توان ـ چنانچه کودکان دارای ثروت و درآمدی نبوده و توانایی
کار و کسب درآمد را نداشته باشند، به خاطر حفظ حیات و مصلحت آنان ـ تأمین کنند.
و از همه مهمتر بر والدین، اولیاء و مربیان
واجب است که براساس باورها، عقاید صحیح، اخلاق پسندیده، عبادت و پرهیزکاری کودکان
را تربیت نمایند و از رسیدگی به امور بهداشتی، پزشکی و آموزشهای مختلف علوم فنی،
انسانی، آداب ، فرهنگ اجتماعی و اطلاعات عمومی او کوتاهی نورزند و آنان را متوجه
توطئههای دشمنان خارجی و مزدوران داخلی بنمایند، تا زمینه عزت، سربلندی و حفظ
حقوق مسلمانان کمکم فراهم شود.
حقوق سالمندان
هرگاه افراد سالمند دارای اقوام و خویشاوندانی
نبودند، بر مسئولیت حکومتی واجب است در اماکنی که با شأن و منزلت بزرگان سازگار
باشد و از همه امکانات کار، مطالعه، تفریح، ورزش، بهداشت و معالجه برخوردار باشد،
به خدمت و مراقبت از آنها بپردازند؛ زیرا گاهی ممکن است برخی از سالمندان از بیماری
جسمی یا روانی خاصی رنج برده و برای نزدیکان نیز غیرقابل تحمل باشد که به مراقبتهای
ویژه و اماکن خاصی نیاز دارند که در این صورت حکومتها باید به طور رایگان یا با
هزینههای بسیار اندک به مراقبت از آنان سالمندان بیمار اقدام کنند.
یکی از مهمترین مسئولیتهای فرزندان و خویشاوندان
تأمین مخارج زندگی سالمندان است؛ زیرا غالباً آنها توانایی کار و زندگی و کسب
درآمد را از دست میدهند و غالباً از منبع درآمد معین و کافی محروم میباشند. بر
همین اساس است که اسلام از طریق احکام نفقات تأمین مخارج آنها را به نزدیکان واجب
گردانیده است؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند: (النساء / ۳۶)
«تنها خداوند را عبادت کنید و هیچ (کس و هیچ)
چیزی را با او شریک ننمایید و به پدر، مادر، خویشاوندان، یتیمان، درماندگان، مستمندان،
همسایگان خویشاوند، همسایگان بیگانه، دوستان (در سفر و حضر و همراهان و همکاران) و
مسافران با نیکی (و مهربانی) رفتار کنید…».
لازمه حُسن رفتار و نیکوکاری آن است که
مراکز مجهزی برای کار، تفریح، تندرستی و معالجه سالمندان فراهم شود، تا سلامت،
شادابی، امیدواری، احساس وجود و کرامت در آنها شکوفا شود. از طرف دیگر از تواناییها
و تجارب فکری و عملی تخصصها و فنآوریهای آنان متناسب با وضعیتشان حداکثر
استفاده به عمل بیاید.
و همچنان که پیشتر نیز گفته شد: «در هیچ
شرایطی نباید مجال و فرصت کار و بروز و ادامه فعالیت و سازندگی ـ در حد توان ـ از
آنان سلب شود؛ زیرا کار و مشغولیت روح شادابی، احساس عزت و افتخار را در آن زنده
نگاه میدارد و از افسردگی، احساس پوچی و دلمردگیشان جلوگیری مینماید.
در خاتمه بحث مربوط به سالمندان یک سری
مسائل را به عنوان ضمانتهای عمومی برای توجه به حقوق آنها براساس اصول و ارزشهای
اجتماعی و اخلاقی اسلام بیان نمودهاند که مفاد و روح آن این است که: حفظ احترام و
ضرورت مراعات امور مربوط به سالمندان حقی استوار و اساسی در زندگی بشری است و باید
براساس مهربانی و عطوفت و آگاه از وضع و شرایط جسمی و روحیشان همه امکانات لازم
برای رفاه و آسایش آنها از طرف مؤسسات رسمی، مردمی و بینالمللی فراهم شود و همه
دست به دست هم بدهند تا قوانین خاص سالمندان که حافظ حقوق و تأمین کننده مصالحشان
باشد تهیه شود و به صورت جدی به مرحله اجرا دربیاید.
——————————————-
منبع : فقه خانواده در جهان معاصر
مولف : دکتر وهبه زحیلی
مترجم : عبدالعزیز سلیمی
انتشرارات : نشر احسان