دعوتگران و خانوادهی آنها و تربیت فرزندان
دعوتگران و خانوادهی آنها و تربیت فرزندان
نویسنده: عبدالحمید بلالی، مترجم: محمود محمودی
یکی از پدیدههای تأسفبرانگیز این است که میبینیم فرزندان برخی از داعیان بزرگ از مسیر اسلام منحرف گشته اند و دردناکتر آنکه مشاهده میگردد جوانان انبوهی به واسطهی پدران همین بچهها از باتلاق جاهلیت رهایی یافته اند و به نور اسلام در آمده اند، اما فرزندان خودشان گمراه شده اند. این داعیان دو دسته اند:
۱- آنها که تمام تلاش خود را برای اصلاح فرزندانشان به کار گرفته اند و هیچ گاه در زمینه ی هدایت و تعلیم آنها و رسوخ دادن ارزشها و اصول دین در دل هایشان کوتاهی نورزیده اند.
۲- آنها که در کارهای دعوت غرق گشته اند و فرزندان شان را به فراموشی سپرده اند و وقتی برای آنها باقی نگذاشته اند و بیش تر وقت خود را صرف تربیت دیگران کرده اند و به عبارت دیگر، فرزندان خودشان را نادیده انگاشته اند و آنها را به عوامل مؤثر خارجی سپرده اند تا از هر سو مورد تعرض شان قرار دهند.
نمونه ی دسته اول برخی از پیامبران مانند حضرت نوح (ع) هستند که ملامت و توبیخی متوجه آنها نمیگردد و مادام که وظایف شان را در این باره به خوبی انجام داده اند، در روز قیامت از سؤال خداوند ایمن خواهند بود.
اما دسته ی دوم آنانی هستند که اولویات و قواعد و اصول دعوت را نفهمیده اند چرا که خدای متعال خطاب به پیامبر خویش (ص) می فرماید : ” وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ” شعراء/۲۱۴، ” و خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده ” و از قدیم داعیان گفته اند : کسی که در منزل خویش مؤفق نبوده باشد، در خارج منزل نیز توفیقی نخواهد یافت.
راستی، آیا ما اهمیت این امر را به خوبی درک می کنیم؟
در این مورد بخوانید: علت ضعف دعوتگران و نرسیدن به هدف چیست ؟
——————————————
منبع: رهنمود های تربیتی/عبدالحمید بلالی/ مترجم: محمود محمودی / نشر آراس