سياسي اجتماعي

نگاهی متفاوت بر سونامی سیاسی در کشورهای اسلامی

نگاهی متفاوت بر سونامی سیاسی در کشورهای اسلامی

نویسنده‌: استاد عبدالعزیز سلیمی

در ارتباط با خیزش‌‌های مردمی در کشورهای اسلامی به ویژه در تونس، مصر، یمن، لیبی، سوریه، اردن، عراق، الجزایر، مراکش و عُمان و … نه تنها ناظران امور اجتماعی و سیاسی، بلکه بسیاری از مردم عادی نیز با توجه به روند رو به رشد رویدادها و سونامی سیاسی کوبنده کاخ‌‌های عنکبوتی خودکامگان، خاورمیانه و شمال آفریقایی نوین، و حتی تحولات گسترده بین المللی، و آینده‌ای متفاوت را پیش بینی می‌کنند.

هرکس بر پایه بینش و باورهای خویش و نگاه ویژه‌ای که به عوامل تأثیرگذار بر روی پدیده‌‌های اجتماعی دارد، این رنسانس غیر قابل پیش بینی و پدیده شگرف قرن را مورد بررسی و کالبد شکافی قرار می‌دهد.

 

– برخی ریشه قیام‌‌های اخیر را در بیکاری گسترده جوانان، و فقر کمر شکن مردم می‌دانند.

– عده‌ای عامل آن را سرخوردگی نخبگان و عامه مردمان از وعده‌‌های عملی ناشده فراوان حاکمان به اصلاح امور اقتصادی و سیاسی به شمار می‌آورند.

– دسته‌ای دیگر آن را حاصل شکست‌‌های همه جانبه مکتب سکولاریسم و لیبرالیسم وابسته به بیگانگان در تحقق حد اقلی نیازهای اقتصادی و اجتماعی و حمایت از مصالح ملتّ‌‌ها، می‌دانند.

– برخی نیز اسباب آن را تراکم ده‌‌ها سال درماندگی دولت‌‌های عربی و اسلامی در برابر غارتگری و تمامیت طلبی غربی‌‌ها و جرم و جنایت‌‌های صهیونیست‌‌ها به شمار می‌آورند.

– عده‌ای نیز این خیزش‌‌ها را اجرای برنامه‌‌های از پیش طراحی شده غربی‌‌ها می‌دانند.

هر چند در هر یک از آن گزینه‌‌ها رگه‌‌های باریکی از حقیقت یافت می‌شود، امّا به نظر می‌رسد که هیچ یک از آنها عامل اساسی و ریشه‌ای نیستند.

بسیاری از مردم سال‌‌هاست شاهدند که غربی‌‌ها از ساماندهی خاورمیانه جدید، گسترش دمکراسی و حقوق بشر دم می‌زدند، امّا تنها کاری را که بنابر اسباب، انگیزه‌‌ها و اهداف خاصی صورت دادند، اشغال افغانستان و عراق بود که، زمینه ساز کشتار ده‌‌ها هزار انسان، ویرانی گسترده، و سرکار نشاندن فاسدترین و فرقه‌ای ترین دولت‌‌ها، و برانگیختن و عمیق تر نمودن هر چه بیشتر شکاف‌‌های قومی، مذهبی و منطقه‌ای در آن دو کشور، و گاهی کشورهای همجوار مانند پاکستان گردید.

همه شواهد بیانگر این واقعیت بود که غربی‌‌ها تلاش می‌کردند با به روی کار آوردن چهره‌‌های بزک شده تازه به جای حاکمان کنونی، از نظام‌‌های دیکتاتوری منطقه، در راستای حفظ منافع و اهداف استعماری خود همچنان حمایت کنند.

امّا بسیاری از این حقیقت غفلت نموده اند که، خدای دانا و توانا بنا بر سنّت‌‌های بدون تغییر و تبدیل و بدون دگرگونی و جایگزین خویش، خواستی و برنامه دیگری داشت، و در نتیجه برنامه‌‌های آنان را بی نتیجه گردانید، و از طریق تقویت اراده ایمانی و آزادیخواهی مردم، تمامی مراکز تحقیقتاتی و استراتژیک غربیان و وابستگان به آنان و فرصت طلبان را به سختی دچار پریشانی و سر درگمی گردانید.

 

از سوی دیگر سنّت «ابتلاء» و آزمون الهی را در باره همه انسان‌‌ها نباید فراموش نمود، که هر چند گاهی رویدادی و یا طعمه‌ای از مال و مقام و منافع را فراروی آنان قرار می‌دهد تا متناسب با چگونگی رفتار و تعامل با آنها کارنامه کردارشان نوشته شود و بر پایه آن پاداش گیرند و یا مجازات شوند.

اسقاط حکومت طالبان و اشغال افغانستان، جدای از نگاه و درک ویژه آنان از اسلام، همچنین علی رغم جنایات بسیار بعثی‌‌های حاکم بر عراق، چگونگی موضع گیری و تعامل با اقدام غربی‌‌ها در اشغال آن دو کشور، باورها و مقاصد و آموزه‌‌های بسیاری از فرقه‌‌ها و گروه‌‌ها و اشخاص را در محک آزمونی سخت قرار داد، و بسیاری را پیروز و سربلند و بسیاری دیگر را ناکام و سرافکنده گردانید. در ارتباط با خیزش‌‌های مردمی اخیر نیز، باورها و رویکردهای بسیاری از دولت‌‌ها، و گرایش‌‌های اسلامی، ملّی، سیاستمداران و صاحب نظران در محک آزمونی سخت قرار گرفته است، و هر یک بنا بر آموزه‌‌ها و نگاه خاص خویش ناچار شدند در ارتباط با آن موضع گیری کنند.

برخی از حکومت‌‌ها، گروه‌‌ها و اشخاص از دولت‌‌های خودکامه و در حال سقوط حمایت کردند، تعدادی از مشایخ سوریه و سعودی راهپیمایی بر ضد حکام را «بدعت» و خلاف شرع دانستند، و فراخوانی به رویارویی با (أولی الأمر) را فتنه انگیزی به حساب آوردند.

 

خواسته‌‌ها و اهداف:

وجه مشترک مطالبات تمامی جریان‌‌های محوری و تأثیر گزار بر روی خیزش گسترده در جهان اسلام مانند: «اتحاد جهانی علمای مسلمین» به ریاست دکتر یوسف قرضاوی، شورای بین المللی اخوان المسلمین، حرکه الکفایه، شورای رهبری جوانان انقلابی، حرکه النهضه تونس، اخوان المسلمین لیبی و سوریه، التجمع الوطنی للإصلاح یمن، و الحرکه الدّستوریه اردن و… عبارتند از: تحقق آزادی‌‌های مدنی، انتخابات آزاد با مشارکت تمامی طیف‌‌ها و جماعت‌‌های اسلامگرا و ملی، و دست به دست شدن قدرت بر پایه قواعد پذیرفته شده دمکراسی، پاسخگویی دولت‌‌ها در برابر عملکرد خود، و ایجاد جامعه ای کثرت گرا، شورا و شایسته سالار، و نفی دولت دینی(تئوکراسی).

البته این رویکردها، خواسته‌‌ها و شعارها چیز تازه‌ای نیستند و ده‌‌ها سال است در لابه لای کتاب‌‌ها و سخن رانی شخصیت‌‌هایی مانند: رشید رضا، حسن البنا، عبدالرحمن کواکبی، دکتر یوسف قرضاوی، محمّد غزالی، دکتر محمّد عماره، راشد غنوشی و… نوشته و گفته شده است؛ و علاقه مندان می‌توانند به کتاب‌‌های: «طبائع الإستبداد» عبدالرحمن کواکبی«مجموعه الرسائل» حسن البنا «دورنمای جامعه اسلامی»، « فقه سیاسی» و«الدّین و السیاسه» دکتر قرضاوی، و کتاب«حقوق و آزادی‌‌های مدنی» محمّد غزالی، و کتاب «منشور جهانی اتحاد علمای مسلمین»مراجعه نمایند.

 

سنّت‌‌ها و قوانین خداوند.

تردیدی وجود ندارد که آفریدگار دانا و توانا در ارتباط با آفریده‌‌ها و روابط انسان‌‌ها و جامعه‌‌ها دارای سنّت‌‌ها و قوانینی است که، با تحقق اسباب و بسترهای آنها، هیچ گاه دچار دگرگونی و جایگزینی نمی‌شوند؛ و هیچ قدرتی توان پیشگیری از تحقق آنها را ندارد. آن قوانین را می‌توان به فرمول‌‌های ریاضی، فیزیک و قوانین حاکم بر نظام منظومه شمسی تشبیه نمود. برای نمونه می‌توان به سنّت‌‌های الهی در ارتباط با رویارویی میان حق و باطل، ایمان و کفر، دادگری و ستمگری و.. اشاره نمود.

اشاره‌ای گذرا به سنّت خداوند در باره ستمگران و خودکامگان، یا به تعبیر قرآن طاغوت‌‌ها، می‌تواند نگاه ما را در پرتو آموزه‌‌های روشنگر قرآن بیش از پیش به واقعیت‌‌ها نزدیک نماید، و تحلیل و ریشه یابی‌‌های برخاسته از باورهای لیبرالی و سکولاریستی بیگانه با واقعیت‌‌ها را کم رنگ نماید.

 

پیش از هر چیز قرآن هدف از آمدن پیامبران را این گونه بیان می‌نماید که:

« وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ.» النحل:۳۶

 

« به راستی در میان هر امّتى پیامبری را فرستادیم، تا (به آنان بگوید) الله را بندگی کنید؛ و از بندگی هر چه طاغوت (و خودکامه) است خودداری نمایید. برخی از آنها (پذیرفتند و در نتیجه) الله هدایتشان داد؛ و بعضی دیگر(سرپیچی کردند، و) گمراهی در باره آنان تحقق یافت. (اگر شک دارید، بروید) در سرزمین سیر و سفر کنید(و آثارشان را) ببینید که، تکذیب کنندگان(پیامبران) چه سرنوشتی داشته اند.

نباید فراموش نمود که اقدامات ریز و درشت حکومت‌‌های خودکامه و ستم پیشه زیر نظارت خداوند دانا و تواناست. و هر چند برای اصلاح و جبران به آنان مهلت می‌دهد، امّا به هیچ وجه غفلت نمی‌ورزد، و عمرشان را از آنچه که برایشان مقدر نموده بلندتر نمی‌گرداند.

 

همانگونه که می‌فرماید:‏ (وَتِلْکَ الْقُرَى أَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِم مَّوْعِداً.) الکهف-۵۹‏

«(ساکنان) آن شهر و روستاها را پس از آن که (بر اثر حق ستیزی) ستم کردند، از بین بردیم، و برای هلاکشان زمان معیّنی را قرار داده‌ایم.»

 

نمونه بارز رویارویی میان پیامبران پیام آور آزادی انسان از بردگی و بندگی طواغیت و خودکامگان را در ماجرای «موسی و فرعون» مشاهده می‌نماییم، و می‌بینم که خدای متعال آن دو طرف را به عنوان دو مکتب و دو رویکرد -یکی الهی، ارزشی، قانونمند و مردم محور، و دیگری فرعونی، خوکامه، مردم ستیز و قانون گریز- برای نگاه به انسان و تعامل با جامعه‌‌های بشری معرفی می‌نماید.

با نگاهی کلّی به ساختار مکتب فرعونی در قرآن، در می‌یابیم که باور و رفتار آن، چقدر با باور و رفتار نظام‌‌های دیکتاتوری و خود کامه معاصر همخوانی دارد.

 

ساختار نظام‌‌های فرعونی

 

الف: مثلث: فرعون، قارون و‌‌هامان.

«فرعون» مظهر خودکامگی، دیکتاتوری و تمرکز قدرت در شخصی خودخواه و متکبّر.

«قارون» مظهر سرمایه داری سودجوی دور و بر حاکم و رانت خواران سیری ناپذیر.

«هامان» مظهر نظریه پردازان و توجیه کنندگان سیاست‌‌های نظام دیکتاتوری.

 

وبه تعبیر زیبای مرحوم دکترعلی شریعتی، مثلث: «زور و زر و تزویر»

 

ب: رفتار سیاسی و اجتماعی:

۱- دسته بندی مردم به خودی و غیر خودی، ( وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا) القصص: (۴)

«فرعون مردم مصر را دسته بندی و گروه و گروه نمود.»

در شرایط کنونی می‌توان به دسته بندی مردم عراق به «شیعه، سنی و کُرد» توسط اشغالگران و همکاران آنان، اشاره نمود.

 

۲- کشتن و منزوی کردن رادمردان تسلیم ناپذیر (یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ ) القصص:( ۴)

«فرعون فرزندان غیرتمند مخالفانش را می‌کشت.»

ترور، اعدام، زندانی و منزوی نمودن مخالفان، سلاح مشترک تمامی خودکامگان بوده و هست.

برای مثال می‌توان به کشتار ۳۵ هزار نفر از مردم غیر نظامی شهرهای «حمص و حما» توسط حزب بعث حاکم بر سوریه در ده ۷۰ میلادی، و مفقود الأثر بودن ۱۵ هزار نفر از آن زمان تا کنون، أنفال مردم کرد عراق و تراژدی هولناک حلبجه، و کشتار ۱۲۰۰ زندانی سیاسی غالباً اسلامگرا در زندان «بوسلیم» توسط نیروی‌‌های امنیتی قذافی در عرض یک هفته، اشاره نمود.

همچنین کشتار صدها هزار نفر از مردم غالباً غیر نظامی عراق به وسیله اشغالگران و گروه‌‌های غالی و تکفیری فرقه‌ای مورد حمایت سازمان‌‌های اطلاعاتی منطقه، نمونه دیگری از بهره گیری از آن راهکارهای مکتب فرعونی است.

 

۳- به بردگی گرفتن زنان و ضعیفان (وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ) القصص (۴)

«زنان"و ضعیفان تسلیم شده" آنان را "برای بهره کشی" زنده می‌گذاشت.»

 

بهره برداری سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی دولت‌‌های خودکامه از افراد ناپخته و سست اراده طرف مقابل، سابقه طولانی دارد. لازم به یادآوری است که قارون سرمایه دار حامی فرعون از قوم بنی اسرائیل بوده است.

 

۴- ستمگری و حق کشی (یَسْتَضْعِفُ طَائِفَهً مِنْهُمْ) (القصص:۴ )

«دسته‌ای از آنان را تحت ستم و سرکوب قرار می‌داد.»

محروم ساختن بسیاری از مردم از حقوق شرعی و شهروندی خود، تنها به جرم وابستگی به ملّیت، مذهب و باوری متفاوت، شیمه مشترک نظام‌‌های خود کامه است.

محروم نمودن اسلامگرایان و گروه‌‌های ملّی غیر وابسته توسط سکولارهای دوران حاکمیت کمالیست‌‌ها در ترکیه، و دولت‌‌های سکولار مصر، تونس، سوریه، یمن و لیبی، از مشارکت سیاسی و مدنی نمونه بارز این ستم و زورگویی‌‌ها در عصر حاضر است.

 

۵- فریب و سرکوب مردم (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ )الزخرف (۵۴)

«"با دروغ و فریب " قومش را خوار گردانید و در نتیجه از او اطاعت کردند.»

یکی از ابزار‌‌های نظام‌‌های خودکامه استفاده گسترده از ابزار دروغ و فریب و وارونه نشان دادن حقایق با هدف حفظ هواداران و تأثیر گذاری بر روی باور دیگران و افکارعمومی است؛ که نمونه بارز آن را در رسانه‌‌های دولتی رژیم‌‌های ساقط شده و در حال سقوط تونس، مصر، لیبی، یمن، سوریه و…شنیده و می‌شنویم که مخالفان خود را هواداران القاعده، و کشته شدن تظاهر کنندگان را به اشخاص نقابدار و ناشناس نسبت می‌دهند.

 

۶- تک صدایی و عدم تحمل دیگران (مَا أُرِیکُمْ إِلَّا مَا أَرَى ) (غافر: ۲۹)

«جز نظر خودم نظر دیگری را برای شما نمی‌پسندم.»

این ویژگی مشترک تمامی حکومت‌‌های فردی و خودکامه است که هیچ صدای مخالفی را و لو خیر خواه و إصلاح طلب، تحمل نمی‌کنند.

 

۷- تحقیر مخالفان (إِنَّ هَؤُلَاءِلَشِرْذِمَهٌ قَلِیلُونَ) شعراء(۵۴)

«به راستی"موسی و پیروانش" جماعتی اندک" و گروهکی کوچک" هستند.»

مزدور، تروریست، آشوب طلب، وابسته و جاسوس نامیدن، اسلحه‌ای است که همه نظام‌‌های بسته و تمامیت طلب بر ضد مخالفان سیاسی خود از آن استفاده می‌نمایند.

 

۸- ادعای بر حق و صواب بودن (وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ) الشعراء(۵۴)

«من جز به راه رشد"و درست" شما را به راهی دیگر نمی‌برم.»

تقریباً تمامی دولت‌‌های دیکتاتوری خود را خدمتگذار، امانت دار، عامل وحدت و پیشرفت و حافظ آزادی‌‌های واقعی معرفی می‌نمایند. برای مثال، حزب حاکم بر مصر «حزب دمکراتیک ملّی» حزب بن علی«حزب دمکراتیک مردم» نام داشتند، و آرمان حزب بعث سوریه بر پایه سه شعار«همگرایی،آزادی و سوسیالیسم» قرار دارد.

 

۹- خود را مدافع دین و فرهنگ مردم قلمداد کردن و متهم نمودن مخالفان به آوردن دینی جدید.

«إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ» غافر(۲۶)

«فرعون گفت:من می‌ترسم موسی حقیقتاً دین شما را دگرگون کند.»

این ادعا که مخالفان، دین و یکپارچگی جامعه و تمامیت ارضی، و فرهنگ ملّی را هدف قرار داده اند، و می‌خواهند جامعه را قرن‌‌ها به عقب برگردانند، ادعای مشترک دولت‌‌های تمامیت خواه علیه مخالفان دگراندیش و سیاسی خود است.

 

۱۰- خود را مخالف فساد بر شمردن( أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ)غافر(۲۶)

«یا این که موسی می‌خواهد فساد و نا أمنی ایجاد کند.»

اتهام‌‌هایی مانند: فتنه گری، تفرقه اندازی، بر اندازی را به مخالفان سیاسی از رسانه‌‌های بسیاری از دولت‌‌های ساقط شده و در حال سقوط شنیده و می‌شنویم.

 

ج: سرنوشت دیکتاتورها

(وارثان مکتب سیاسی فرعون)

۱-غرق شدن در دریای ستمگری و فریبکاری (حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ ) یونس (۹۰)

«"فرعون به خودکامگی ادامه داد" تا آنگاه که غرق شد.»

 

۲- ندامت نا بهنگام. (قَالَ آَمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِی آَمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ ) یونس (۹۰)

 

«"هنگامی که داشت غرق می‌شد" گفت: ایمان آوردم که هیچ معبود" و فریادرسی" جز خدای بنی اسرائیل نیست و من از مسلمانانم.»

 

۳- درماندگی و درس عبرت شدن برای دیگران، هر چند خودکامگان به سبب تراکم جرم و جنایات، از چشم بینا و گوش شنوا و خرد پویا، و ویژگی درک درست و«فرقان» پرهیزکاران محروم می‌شوند، به هیچ وجه مصلحت و مفسدت خود را تشخیص نمی‌دهند. و از این حقیقت غافلند که با هر ستمی و کشتن و زندانی کردن هر بی گناهی آجری از کاخ قدرت خود را بیرون می‌کشند، تا این که سرانجام بر سرشان فرو می‌ریزد.

(فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آَیَهً) (یونس: ۹۲)

«امروز بدن تو را " از آب" می‌گیریم "وباقی می‌گذاریم" تا آیه و نشانه‌ای بگردی برای آن"فرمانروایان خودکامه‌ای" که بعد از تو می‌آیند.»

 

بنیان خیزش‌‌های مردمی اخیر:

الف: تبلور درک درست از یکتاپرستی.

هیچ جای تردید نیست که پایه پیام پیامبران برای رهایی انسان از بردگی و بندگی درونی و بیرونی غیر یزدان، باور بنیادین(لا اله الاّ الله) و نفی معبود‌‌ها و فرمانرواهای ستم پیشه است. و تنها با بندگی خالصانه خداوند و اجتناب از طاغوت می‌توان در راه توحید و یکتاپرستی گام گذاشت.

 

ب: احیای فریضه جهاد فراگیر.

جهاد به معنای فراگیر آن یعنی: جهاد پرورشی، علمی، زبانی، قلمی، رسانه‌ای، سیاسی و اقتصادی، و در شرایط لازم جهاد دفاعی مسلحانه بر هر مسلمانی در حد توان واجبی شرعی و مسئولیتی گریز ناپذیر، و جزو ارکان اسلام است.

 

ج- بازگشت به هویّت دینی و ملی.

ده‌‌ها سال است که دین، فرهنگ، تاریخ و سرمایه‌‌های مادی و معنوی ملّت‌‌های منطقه هدف چپاول استعمارگران نقابدار و بی نقاب قرار گرفته، و با حمایت از دولت‌‌های دست نشانده خود بر اساس طرحی مهندسی شده، دنیای عرب و اسلام را در عقب ماندگی سیاسی و اقتصادی وحشتناکی نگاه داشته اند، تا همچنان از جمعیت میلیاردی آن کشورها به عنوان بازاری برای فروش کالاهای خود استفاده کنند. و با حمایت پیدا و پنهان از برخی از گرایش‌‌های تندرو، مسلمانان را تروریست و اسلام را دینی خشن و ناسازگار با عصر دانش و دمکراسی معرفی نمایند.

 

امّا در لابه لای رویدادهای اخیر و با اعتراف تعدادی از افسران وزارت کشور مصر به بمب گزاری در کلیسای قدیسین اسکندریه به دستور حبیب العادلی وزیر کشور دولت حسنی مبارک، و القاعده در نوار غزه را مسئول آن معرفی نمودن، و مبالغه بسیار دولت علی عبدالله صالح در باره فعالیت سازمان القاعده در یمن، با هدف دریافت کمک هر چه بیشتر از آمریکا، و حمایت مالی از صدها نفر از آدم‌‌های خود برای اقدام به بمب گذاری و حرکت‌‌های نظامی ضد غربی در یمن و… به نام القاعده، که انتظار می‌رود حجم گسترده تری از این گونه اسرارشان در آینده بیشتر بر ملا شود.

 

ویژگی‌‌های قیام‌‌های اخیر:

– مردمی و همگانی بودن.

– نقش پیشگامی و پر رنگ جوانان.

– ضد استعماری .

– ضد استبدادی.

– ضد انحصار و تمامیت خواهی.

– ضد فساد سیاسی و مالی.

– ضد وابستگی به بیگانگان.

– مسالمت آمیز بودن.

– آزادیخواهی و بازگشت به هویتّ و ارزش‌‌های پذیرفته شده اکثریت مردم.

 

رهبری و مدیریت:

– رهبری جمعی، متشکل از تمامی گرایش‌‌های مذهبی، فکری، حزبی و قومی.

– سازماندهی سنجیده تظاهرات و مدیریت درست بحران.

– اطلاع رسانی علمی و به موقع از طریق فضای مجازی «فیس بوک و تویتر و..» و بازتاب بی طرفانه رویدادها به وسیله کانال الجزیره.

– توجیهات عالمانه و حکیمانه «اتحاد جهانی علمای مسلمین» و رئیس آن. همچنین حضور پر رنگ شخصیت‌‌ها و جریان‌‌های اصیل و مستقل.

– اراده ایمانی و پایداری قهرمانانه در برابر خشونت نیروهای امنیتی و لباس شخصی.

 

بسترهای خیزش:

– به ثمر نشستن باورهای ایمانی و تربیت برخاسته از ارزش‌‌های قرآن و سنّت صحیح، و فرهنگ اصیل ملّی.

– تحقق سنّت الهی در باره سرنوشت ستمگران

– تحقق وعده خداوند نسبت به یاری ستم دیدگان.

– پذیرفته شدن دعای ستمدیدگان و محرومان.

– نقش پر رنگ و تأثیر گذار نمازهای جمعه، و تبلور حکمت‌‌ها و اهداف این عبادت بزرگ که نمونه بارز آن را در حضور چندین میلیونی مردم قاهره در نماز جمعه میدان التحریر به امامت رییس اتحاد علما شاهد بودیم.

 

بازندگان بزرگ:

– استعمارگران صلیبی.

– دولت‌‌های خودکامه و تک حزبی.

– صهیونیست‌‌های غاصب و تروریست.

– جریان‌‌های مذهبی توجیه کننده سیاست‌‌های خودکامگان.

– سرمایه داران رانت خوار دور و بر قدرت بدستان.

– غالیان و تکفیریان فرقه گرا.

– حامیان چشم و گوش بسته خودکامگان.

 

برندگان بزرگ:

• یکتاپرستانی که مبارزه با «طواغیت» را لازمه «توحید» و مکمّل عبادت می‌دانند.

• پرهیزکارانی که نه در آشکار و نه در نهان ابزار دست استعمارگران نگشتند .

• پیروان قرائت میانه روانه از اسلام فراگیر،آزادی بخش و سازگار با دانش، دمکراسی و پیشرفت‌‌های سیاسی و اجتماعی، که در عین پاسداری از «اصول و ثوابت» ماندگاری که دگرگونی زمان و تفاوت مکان بر روی آنها کمترین تأثیری ندارند، «متغیرات» و احکام و قوانین متناسب با نیازهای جوامع بشری را با بهره گیری از راهکار دانش، خردورزی و«اجتهاد جمعی» کارشناسان در حوزه‌‌های مختلف، در پرتو درک درست واقعیت‌‌ها، اولویّت‌‌ها، و موازنه‌‌ها و مصالح حقیقی، به روز می‌نمایند.

• ملی گرایانی که مردم را پلکانی برای کسب قدرت و ثروت ننموده و نمی‌نمایند.

• تعدادی از کشورها مانند ترکیه و قطر و… که بدون هیچ گونه طمع مادی و سیاسی از این خیزش‌‌های مردمی پشتیبانی می‌کنند.

 

سرانجام:

این امید واری وجود دارد که:

– بسترهای لازم برای همگرایی سیاسی، اقتصادی و نظامی میان کشورهای منطقه فراهم شود.

– الگوهایی از جامعه مدنی، کثرت گرا، آزاد، و شورا و شایسته سالار، ارائه گردد.

– کشورهای اسلامی ازعضویت رسمی و حق «وتو» در شورای امنیّت سازمان ملل برخوردار شوند.

– انتظار می‌رود چنانچه جریان‌‌های اسلامگرا از طریق انتخابات آزاد و سالم به قدرت برسند، به دنبال القاب و عناوین برای خود و دولتشان نباشند، و صرفاً خود را به رعایت اصول و ارزش‌‌های اسلامی مانند: آزادی، دادگری، شورا و شایسته سالاری، و استقلال واقعی قوای سه گانه از یکدیگر ملزم شمارند.

– عامه مردم و پیروان همه ادیان و مذاهب و گروه و گرایش‌‌ها، از نعمت آزادی، دادگری و حقوق شهروندی خود برخوردار شوند.

– ریشه‌‌های تروریسم دولتی و غیر دولتی از طریق گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی و پاسداری از کرامت ملّت‌‌ها و حفظ استقلال واقعی کشورها، خشکانده شود.

– هرچه زمان به پیش می‌رود و با قیام قهرمانه مردمی نظام‌‌های دیکتاتوری مرزبان صهیونیست‌‌ها یکی پس از دیگری سقوط می‌نمایند، امیدواری به نزدیکی زمان تحقق وعده‌‌های خداوند و پیامبر گرامی (صلی الله علیه و سلّم) مبنی بر خواری و درماندگی یهودیان صهیونیست و حامیان آنان بیشتر می‌شود.

« ‏فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» الروم-۴

‏(آن پیروزی) در چند سال آینده(خواهد بود) و پیش و پس از آن زمام کار به دست خداست. و آن روز مؤمنان شادمان می‌شوند.

منبع : اصلاح وب

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا