حركات و احزابسياسي اجتماعيمطالب جدید

جماعت دعوت و اصلاح را بهتر بشناسیم

جماعت دعوت و اصلاح را بهتر بشناسیم

نویسنده: هیوا راشدی

چند صباحی است که در رسانه‌های اجتمای حملات گسترده‌ای علیه جماعت دعوت و اصلاح انجام می‌شود و با ادبیاتی ناروا و دور از انصاف و حقیقت مورد اتّهام‌ قرار می‌گیرد، که نشان از عدم شناخت واقعی نسبت به آن است. این امر ایجاب نمود درباره جماعت اقدام به نگاشتن این مطلب کنم به امید این‌که بتواند در شناساندن آن نقش مؤثری ایفا کند؛ گرچه بر این باورم که مشکل جامعه ما در شناخت یا عدم شناخت فلان گروه یا طیف خاص نیست، بلکه نیازمند یک سری زیرساخت‌های علمی و عقلانی است تا بتواند آن را از عوام‌زدگی خارج نموده و ابزار شناخت حقایق رادر اختیارش قرار دهد. البته در همین راستا جریانات فکری و اجتماعی نیز باید به این سطح از آگاهی و درک برسند که رقابت سالم و سازنده هنگامی در جامعه تحقّق‌ می‌یابد که هر کس بخواهد خود را به تعالی برساند نه این‌که مانع رشد دیگران گشته و به هر ابزار ناروایی در تخریب آن متوسّل‌ گردد. تحقّق‌ این امر مستلزم کوششی مستمر و زمانی طولانی است تا بتوان به وضعیت ایده‌آل رسید.

جماعت دعوت و اصلاح تشکلی‌‌ است مدنی بر مبنای قرائتی میانه‌رو از اسلام که شکل‌گیری هسته اولیه آن به سال‌های قبل از انقلاب بر می‌گردد. از لحاظ تشکیلاتی یک سازمان مردم نهاد ایرانی مستقل است. ارتباط صحیح را با طیف‌های مختلف در مسائل مشترک روا دانسته، بر هم‌افزایی و پیوند مثبت صحّه‌ نهاده و وابستگی را نفی می‌کند.

از جهت فکری، منهجی معتدل و میانه‌رو داشته و گرایش به مدرسه وسطیّت‌ اسلامی دارد. قرآن و سنّت‌ صحیح پیامبر –صلّی‌الله علیه و سلّم– را سرچشمه اصلی اندیشه خود می‌داند و از منطلق ایمان به خاتمیت‌ رسول گرامی اسلام، معتقد به قابل جمع بودن ثوابت شرع و متغیرات عصر است. با نگاه مقاصدی به دین، همه امور در رده‌ی مبادی قرار نمی‌گیرند؛ بلکه بعضی از آن‌ها در طبقه مصالح چیده می‌شوند. جماعت از لحاظ فکری برنامه خود را دارد و ملتزم به جریان یا طیف خاصی خارج از اولویّت‌ها و پروژه فکری خود نیست. از هر فکر و ایده مثبتی چه از ناحیه اسلامگرایان عرضه شود و از ناحیه غیر اسلامگرایان، برای پیشبرد و ترقّی‌ جامعه استقبال نموده و پنجره‌های اندیشه را برای ورود هر طرح و اندیشه صحیح و انسان‌سازی باز گذاشته است. راهبرد جماعت در این محور، مبتنی بر این فرموده قرآن است که: «فبشر عبادی الذین فَبَشِّرْ عِبَادِ – الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» و به آن دسته از بندگانم مژده بده. آنان که سخن را می‌شنوند و از بهترین آن پیروی می‌کنند. تفکری که پیروان خود را از مطالعه اثار دیگران و گشت و گذار در عالم اندیشه منع کند، از توانایی خود در اقناع مجدّد‌ مخاطبانش بیم دارد. جماعت با چنین نگاهی هرگز خود را حق مطلق تصوّر‌ نکرده و باب گفت‌وگو‌ و تعامل را بر روی هر صاحب فکر و اندیشه‌ای باز گذاشته و تلاش کرده است به فرموده امام شافعی: رأی‌ خود را صحیح بداند و احتمال خطا را نیز در آن بپذیرد و رأی دیگری را اگرچه خطا بداند، احتمال صحّت‌ آن را به کلّی‌ نفی نکند. برای رعایت انصاف در حق مخالفین فکری چاره‌ای جز شنیدن آرا و نظرات آن‌ها بدون پیش‌داوری قبلی نیست. ما معتقد به آزادی بیان و اندیشه و به تبع آن آزادی انتخاب می‌باشیم و سلب این اختیار خلاف مبانی قرآن است که می‌فرماید: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»﴿انسان/٣﴾ «ما راه را به او نشان دادیم خواه شکرگذار باشد و خواه ناسپاس» اساساً آزمودن بدون اختیار معنایی ندارد. بنابراین انسان حق انتخاب دارد و فضیلت و اخلاق با اجبار در کسی ایجاد نمی‌گردد بلکه نتیجه تربیت و انتخاب آگاهانه می‌باشد.

ما اسلام را صاحب گفتمان برتر می‌دانیم؛ قرآن مخالفان خود را به مبارزه فکری می‌طلبد «وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿البقره/٢٣﴾ «و اگر از آنچه که بر بنده خود نازل کردیم در گمان هستید اگر راستگویید سوره‌ای مثل آن بیاورید و جز الله گواهان (و همکیشان) خود را فرا خوانید.» این مخالفان دین بودند که چون از رویارویی فکری با قرآن عاجز ماندند دست به خشونت و آزار علیه مسلمانان زدند. تاریخ گواه آن است که مخالفان اسلام همیشه سعی کرده‌اند مسلمانان را به میدان خشونت بکشانند زیرا در میدان گفت‌وگو‌ و محاوره تاب مقابله با آن را نداشته‌اند. بر پایه این دو اصل (آزادی و گفتمان برتر) خشونت را در پیشبرد کار دینی ناروا، غیراخلاقی و ناکارآمد می‌دانیم و توسّل‌ به آن را نشانه فهم غلط از اسلام و درک مبانی آن می‌دانیم. جماعت با پایبندی به این منش هرگز دستش به خون هیچ انسانی آلوده نبوده و تاریخ شاهد این مدّعاست‌ که ستم‌ها و جفاها جماعت را از راهبرد نفی خشونت منحرف نکرده و اتّهامات‌ ناروا ادبیات جماعت را به سوی درشتگویی‌ نلغزانده است.

در عرصه اجتماعی بنا را بر تربیت سازنده فرد صالح و شهروند با اخلاق نهاده و از جدل بیهوده و خشونت و تندروی و احساسی نمودن جامعه و ایجاد تنش پرهیزکرده و همزیستی مسالمت‌آمیز و اهتمام به عقلانیّت‌ و علم‌گرایی و عمل‌گرایی را مرهمی بر زخم‌های عمیق جامعه می‌داند و با تبعیت از آیه «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»﴿مائده/٢﴾ «ودر برّ و تقوی با هم همیاری کنید و در گناه و دشمنی با هم همکاری نکنید» دست همکاری به سوی هر خیرخواهی دراز نموده و جمع شدن با هر اندیشه سالمی را در راستای منافع مردم روا می‌داند. مفسّران‌ درباره کلمه برّ گفته‌اند هر چیزی که برای مردم جلب منافع و دفع مضرّات‌ کند زیر مجموعه آن قرار می‌گیرد. این مبنا انگیزه اصلی برای ورود به عرصه‌های اجتماعی از فعّالیّت‌های خیریه تا مشارکت‌های سیاسی بوده است. بعضاً در کنش انتخاباتی خود مثلاً در شوراها از کسانی حمایت کرده‌ایم که نه تنها با جماعت نبوده‌اند بلکه گاهاً خط مشی کاملاً‌ متفاوت داشته‌اند؛ اما چون آنان را در خدمت به مردم نسبت به دیگران صادق‌تر دانسته از آن‌ها حمایت کرده است. در حقیقت برای خدمت به مردم تعاون لازم است نه حذف و رقابت ناسالم.

در عرصه فکری و فرهنگی بر این باوریم که هر کسی حق دارد نظرات و افکار خود را بدون تجریح دیگران عرضه کند و اصولاً با فنّاوری‌های نوین ارتباطی مانعی برای عرضه و نفوذ اندیشه باقی نمانده است. دنیای افکار و اندیشه شبیه دنیای کالاها و محصولات گشته که هر کس حق دارد بضاعتش را عرضه کند و ویترین خود را تا جایی که می‌تواند بیاراید. این مردم هستند که از میان اندیشه‌ها و تجربه‌های گوناگون حق انتخاب دارند. اما شایسته نیست کسی ویترین دیگری را شکسته یا غبار آلود کند؛ بلکه باید بضاعت خود را ارتقا دهند و کالایش را مرغوب‌تر کند. هم‌چنانکه جامعه تک‌محصولی از لحاظ صنعتی و اقتصادی پیشرفتی حاصل نخواهد کرد از لحاظ فکری نیز منجر به تحجّر‌ و انسداد عقلی و فکری می‌گردد.

در عرصه سیاست، معتقد به مشارکت سیاسی سازنده و تقسیم قدرت و ثروت در میان همه اقوام ایرانی بر اساس قانون هستیم و اندیشه، دین و مذهب و نژاد و زبان شهروندان نباید زمینه سلب حقّی‌ از کسی بشود. تبعیض در میان اقوام و مذاهب جز خشونت و تنش و اختلاف اجتماعی ثمره‌ای به بار نمی‌آورد چنانچه‌ اگر پدر خانواده‌ای در میان اعضای آن خانواده رفتاری تبعیض‌آمیز داشته باشد آتش کینه و دشمنی در آن شعله‌ور می‌گردد.

نگاه ما به قومیت نیز برگرفته از آموزه‌های اخلاقی و قرآنی است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاکُمْ»﴿حجرات/١٣﴾ «‌ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و ملت‌ها و قبیله‌هایی گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید براستی گرامی‌ترین شما در نزد خدا با تقوی‌ترین شماست.»

بر اساس این نص قرآنی اقوام و قبایل یک قرارداد خدایی است که هرگونه مبارزه برای زدودن آن در حقیقت زدودن نشان و آثار‌ خلقت اوست و چیزی را خدا قرار داده باشد بشر از زدودن آن عاجز است.

خداوند هدف از این تنوّع‌ و تکثّر‌ را شناخت همدیگر بیان می‌کند نه برتری نژادی یا قومی. بر اساس این فرموده برتری ذاتی از آن کسی نیست. بلکه برتری اکتسابی است زیرا باور به برتری ذاتی روحیه رقابت سالم را از اعضای جامعه سلب می‌کند و امیدی برای صعود بر نردبان کمال نخواهند داشت. اما برتری از نگاه قرآن از آن کسانی است که دارای تقوی و پرهیزگاری با معیارهای قرآنی باشند. و این معیار هم چیزی درونی است که خدا به آن آگاه بوده و سبب جلب هیچ امتیاز خاصی در دنیا نمی‌گردد و در تاریخ اسلام کسی به خاطر متّقی‌ بودن دیناری اضافی از بیت‌المال دریافت ننموده است.

در این میان کردها به عنوان یکی از ملّت‌های کهن منطقه در ادوار گوناگون و از ناحیه ایدئولوژی‌های بعضاً متضاد، آماج ستم‌های گوناگون فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی بوده‌اند. از منع سخن گفتن و آموختن به زبان مادری گرفته تا کشتارهای جمعی در انفال و بمباران شیمیایی تا مدفون شدن در گورهای دسته‌جمعی و آوارگی میلیونی و دربه‌دری و تخریب روستاها کردها همه را تجربه کرده‌اند. هم از طرف کسانی که بویی از دین نبرده اما به اسم دین علیه او جنایت کرده‌اند و هم از جانب کسانی که به عنوان دفاع از حقوقش اهداف و منافع فردی و حزبی خود را دنبال نموده و چون به قدرت رسیده‌اند عملاً‌ بدتر از هر دشمن غیر کوردی حقوقش را پایمال نموده و غارت کرده‌اند. بر این مبنا هرگونه دفاع صادقانه از حقوق این ملت را قدر می‌دانیم و البته بر این باوریم که مشکلات تنها به عرصه سیاسی محدود نیستند. هر کسی که در کم کردن دردها و رنج‌های این ملت از فقر فرهنگی و مادّی‌ گرفته تا آسیب‌های گوناگون اجتماعی شامل اعتیاد، مشکلات خانوادگی، خشونت علیه زنان و کودکان و… و تا اختلافات فرقه‌ای و نزاع‌های گروهی قدم مثبتی بردارد و در جهت رشد و شکوفایی فکری و معنوی جامعه سهیم باشد، به دیده خادم واقعی ملت به او می‌نگریم و تلاشش را می‌ستاییم و دست یاریش را به گرمی و با صداقت ایمانی می‌فشاریم. در عین حال دستاویز قرار دادن قضیه کورد را برای تسویه‌حساب‌های جناحی و حزبی کاری غیراخلاقی می‌دانیم و تردیدی نداریم که چنین رویّه‌‌ای نه تنها خدمتی به ملت نمی‌کند بلکه بر رنج‌ها و دردهایش می‌افزاید. بر این باوریم که نمایندگی ملت کورد در انحصار هیچ جناح، حزب و فکر خاصی نیست و شیعه و سنّی‌ و اهل حق‌ و مسیحی و یهودی و یزیدی و… و تمام احزاب و جریان‌ها جزئی از این ملت بوده و محدود کردن آن به طیف و جریان خاصی کاری ناروا بوده، با حُسن‌نیّت‌ و صداقت همخوانی‌ ندارد.

در خاتمه باید یادآور شد که جماعت کاستی‌های خود را کتمان نمی‌کند و نادیده نمی‌گیرد؛ بلکه موازین فوق را به مثابه روش صحیح برگزیده و برای عملی نمودن آن تلاش می‌کند. برای آشنایی بیشتر با جماعت می‌توان به جزوه رویکردها و راهکارهای جماعت مراجعه نمود.

منبع: اصلاح‌وب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا