اندیشهتربیت، اخلاق و تزکیهمطالب جدیدمقالات

چهار حالت رابطه مؤمنین با کفار ، موالات، مساوات، مدارا ، معاملات

چهار حالت رابطه مؤمنین با کفار ، موالات، مساوات، مدارا ، معاملات

نویسنده: : علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی/ مترجم: مولانا محمد یوسف حسین‌پور

موالات با کفار

‏ لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاهً وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِیرُ ‏(۲۸) قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(۲۹) ‏ یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَراً وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ ‏(۳۰)

نگیرند مسلمانان کافران را دوست به غیر از مؤمنین و هر کسی که این کار را بکند پس نیست او را با خدا هیچ رابطه‌ای مگر آنکه از ایشان پرهیز کنید پرهیز کردنی و خداوند شما را از خود می‌ترساند و به سوی خداست بازگشت(۲۸) بگو اگر پنهان کنید آنچه در سینه‌های شماست یا آن را آشکار سازید می‌داند آن را خداوند، و می‌داند آنچه را در آسمانها و زمین است و خداوند بر همه چیز تواناست.(۲۹) روزی که می‌یابد هر کسی آنچه است از نیکی را به عینه، و آنچه کرده از بدی و آرزو می‌کند کاش واقع می‌شد میان من و او فاصله‌ای زیاد و می‌ترساند خداوند شما را از خودش و خداوند بسیار مهربان است نسبت به بندگان(۳۰)

خلاصۀ تفسیر

ربط آیات

در آیات گذشته خداوند به مسلمانان تذکر داد که کفار را دوست قرار ندهند و سزای کسانی که از این دستور سرپیچی نمایند، وعید شدیدی است که، آن کس که آنان را دوست قرار دهد، دوستی و محبتش با خداوند قطع خواهد شد. برای یک مسلمان دوستی قلبی و درونی با کفار مطلقاً حرام است و معاشرت ظاهری در حدود معاملات اگر چه جایز است، اما بدون ضرورت ناپسند می‌باشد.

تفسیر مختصر آیان این است:

مسلمانان باید که (ظاهراً یا باطناً) کفار را دوست قرار ندهند؛ در حالی که از (دوستی) مسلمانان روگردان باشند. (این روگردانی به دو صورت است: یکی این که، اصلاً با مسلمانان دوستی برقرار نکنند، دیگر اینکه هم با مسلمانان دوست شوند و هم با کفار، که هر دو صورت ناجایز است) و هر کس چنین (کاری) بکند، پس در ردیف دوستان خداوند به حساب نمی‌آید (زیرا اگر دو شخص با هم عداوت داشته باشند با دوستی با یکی نمی‌توان بر دعوای دوستی او با دیگری اعتماد کرد) مگر در صورتی (اجازه به دوستی ظاهری است) که از او یک نوع خطر (قوی) داشته باشید (در آنجا نیاز به دفع ضرر هست) و خدای تعالی شما را از ذات (عظیم الشأن) خویش می‌ترساند؛ (که از ذات او ترسیده مخالف احکامش نباشید) و بازگشت شما به خداوند قطعی است. (و باید از کیفر آن روز ترسید) ای پیامبر! (به آنان) بگو: اگر (در دل خود) مافی الضمیر خود را پنهان کنید یا آن را (به زبان و جوارح) ظاهر سازید، خداوند آن را (در هر حال) می‌داند و (این چه تخصیص دارد) او همه چیز را می‌داند آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است (هیچ چیز از او مخفی نیست) و (با علم) خدای تعالی بر همه چیز قدرت کامل دارد (پس اگر کار زشتی مرتکب شدید چه در ظاهر و چه در باطن، او می‌تواند شما را کیفر دهد) روزی که (چنین می‌شود) هر کس کارهای خوب و بد خود را در مقابل دیدگان خویش می‌یابد و آرزو می‌کند که کاش بین او و آن روز مسافت زیادی قرار می‌گرفت (تا که اعمال بد خود را مشاهده نمی‌کرد) و (باز مکرراً به شما گفته می‌شود که ) خدای تعالی شما را ازذات (عظیم الشان) خویش می‌ترساند. (و این ترسانیدن از این جاست که) پروردگار بی‌نهایت مهربان است بر (حال) بندگان (خویش و با این رحمت و مهربانی می‎‌خواهد که ایشان از عذاب قیامت، نجات یابند و راه نجات، ترک اعمال ناپسند است و ترک عادتها بدون ترساندن و پرهیز دادن ممکن نمی‌شود. پس این ترساندن عین شفقت و رحمت است).

معارف و مسایل

مضمون این آیات در مواضع متعدد از قرآن کریم به عناوین مختلف و به کثرت آمده است. در آیۀ(۱) سورۀ ممتحنه آمده است:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهِ» یعنی، « ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دشمن من و دشمن خود یعنی کافر را دوست نگیرید که به آنان پیغام دوستی بفرستید.»

و در آیۀ ۵۱ سورۀ مائده می‌فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» «ای کسانی که ایمان آورده‌اید یهود و نصارا را دوست قرار ندهید زیرا که، آنان با یکدیگر دوست‌اند. ( و با مسلمانان هیچ همدردی و دوستی ندارند.) و آن کس که با آنان رابطۀ دوستی برقرار نماید، در زمرۀ آنان به شمار می‌رود. »

در سورۀ مجادله آیه ۲۲ نیز فرموده است: « لَا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ» « شما نمی‌یابید قومی را که ایمان آورده باشد به خداوند و روز قیامت که دوستی کند با کسانی که مخالف باشند با خدا و رسول او، چه آنان آبا و اجدادشان باشند یا اولادشان یا برادرانشان یا خویشاوندانشان.»

چگونگی رابطۀ مسلمانان با کفار

این مطلب در بسیاری از آیات قرآن به طور مجمل و مفصل آمده است که در همۀ آنها مسلمانان از دوستی و محبت و موالات با غیرمسلمانان به شدت منع شده‌اند. مسلمانان ناآگاه با مشاهدۀ چنین آیات صریح، در شبهه قرار گرفته‌اند که در دین مقدس اسلام هیچ‌گونه مجالی برای مدارا و حسن اخلاق وجود ندارد. و از طرف دیگر از بسیاری از آیات قرآن و فرمانها و عملکرد پیامبر(ص) و رفتار خلفای راشدین و صحابۀ کرام (رضی الله عنهم) چنان احسان و سلوک و اظهار همدردی و غمخواری با غیرمسلمین ثابت می‌شود که مانند آن را در میان هیچ یک از ملل جهان نمی‌توان یافت. پس اگر مسلمانان به طور سطحی قضاوت کنند، میان احکام و فرمانهای قرآن و سنت پیامبر(ص) تعارض پیدا خواهند کرد؛ اما این تصورات نتیجۀ توجه ظاهری و برخورد سطحی با تعالیم حقیقی قرآن است. اگر آیات قرآن را که مربوط به این موضوع است از مواضع مختلف جمع کرده در آنها بیندیشند، پس نه برای غیر مسلمانان جای شکایتی باقی می‌ماند و نه تعارض در میان احادیث و آیات دیده خواهد شد. لذا این مقام به گونه‌ای تشریح خواهد شد که در آن فرق بین موالات و احسان و سلوک یا همدردی و غمخواری و حقیقت هر یکی معلوم خواهد شد و این که از آنها چه اندازه جایز و چه مقدار ناجایز است و آن که ناجایز است وجوه و دلایل عدم جواز آن چه چیزهایی می‌باشد.

اصل این است که تعلق و رابطه بین دو شخص یا دو گروه دارای درجات متفاوتی است؛

یک درجه از تعلق، موالات قلبی یا محبت و مودت قلبی است که فقط مختص مؤمنان است و این تعلق مؤمن با غیرمؤمن در هیچ صورتی جایز نیست.

درجۀ دوم مواسات است که معنی آن همدردی و خیرخواهی و نفع رسانی است که به غیر از کفار حربی که با مسلمانان بر سر پیکارند با سایرین جایز است.

در آیه هشتم از سوره ممتحنه تفصیل آن چنین بیان شده است:

«لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ »

خدای تعالی شما را منع نمی‌کند از کسانی که با شما نمی‌جنگند در دین و بیرون نکرده‌اند شما را از خانه‌هایتان که با احسان و انصاف با آنان رفتار کنید.

سوم، درجۀ مدارا است که معنی آن خوش خلقی ظاهری و برخورد دوستانه است، که با تمام غیر مسلمانان جایز است وقتی که مقصد از آن فایده رساندن دینی باشد یا آنان مهمان باشند یا هدف حفظ خود شخص از ضرر و شرّ آنها باشد.

از آیۀ مذکور سورۀ آل‌عمران « إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاهً »مراد همین درجه مداراست. یعنی: با کفار موالات جایز نیست مگر در حالی که بخواهید خود را از آنان حفظ کنید و چون در مدارا صورت موالات می‌باشد بنابراین از موالات مستثنی شده است.(بیان القرآن)

چهارم، درجۀ معاملات است که با آنان تجارت یا اجاره یا کارگری و معاملات صنعت و حرفه انجام شود این نیز با غیر مسلمانان جایز است به جز موقعی که از آن معامله ضرری به عموم مسلمانان برسد.

عمل رسول خدا(ص) و خلفای راشدین و دیگر صحابه(رضی الله عنهم) گواه بر این است. فقها بر همین اساس فروش اسلحه به کفار حربی را ممنوع کرده‌اند و باقی معاملات را اجازه داده‌اند، به کار گرفتن آنان و یا خود برای‌شان کار کردن هر دو جایز است.

از این تفصیل دریافتید که دوستی و محبت قلبی با هیچ کافری در هیچ حالی جایز نیست و احسان و همدردی و منفعت رساندن به غیر از کفار حربی با سایرین جایز است؛ هم چنین خوش خلقی ظاهری و برخورد دوستانه با همه جایز است؛ وقتی که مقصود از آن پذیرایی‌شان و یا تبلیغ مسایل اسلامی برای آنان و نفع دینی برای غیر مسلمانان باشد یا حفظ خود از ضرر و نقصان آنها باشد.

رسول خدا(ص) که رحمهللعالمین است آن چنان احسان و همدردی و خوش رفتاری با غیر مسلمانان می‌نمود که نظیرش در جهان یافت نمی‌شود. سالی که در مکه مکرمه، قحطسالی شد. پس پیامبر به دشمنانی که آن حضرت را از وطن بیرون کرده بودند، کمک کرد و هنگامی که مکه مکرمه به دست پیامبر(ص) فتح شد و همۀ دشمنان مغلوب لشکریان اسلام شدند، همه را آزاد کرد. «لاتَثریبَ عَلَیکُمُ الیَومَ» یعنی شما امروز تنها بخشیده نمی‌شوید بلکه بر مظالم و تکالیف گذشته خود نیز سرزنش نخواهید شد و وقتی که در جنگ با دشمنان کسی را به اسارت می‌گرفتند آن چنان با وی رفتار می‌کردند که کسی با اولاد خویش چنان رفتار نمی‌کند. کفار و مشرکین انواع آزار و شکنجه را به آن حضرت(ص) روا داشتند اما هیچ گاه به فکر انتقام نیفتاد و هیچ وقت در حق آنان نفرین نکرد.

از بنوثقیف که هنوز مسلمان نشده بودند در محضر آن حضرت گروهی آمدند، از آنان در مسجد نبوی که برای مسلمانان مکان معزز و قابل احترامی است پذیرایی به عمل آمد.

حضرت فاروق اعظم(رضی الله عنه) برای ذمیان نیازمند غیر مسلمان مانند دیگر مسلمانان از بیت‌المال حقوق مقرر کرد. تاریخ گواه بر این مطلب است که خلفای راشدین و صحابه کرام(رضی الله عنهم) چگونه با این قبیل افراد رفتار کرده‌اند؛ همۀ اینها در حد مواسات و مدارا و معاملاتی انسانی بودند نه موالاتی که از آن نهی شده است.

از این تفصیل از یک طرف معلوم شد که در اسلام برای غیر مسلمانان چه قدر تعلیم روادارای و حسن سلوک است و از طرف دیگر آن تعارض ظاهری که از آیات ترک موالات احساس می‌شد نیز برطرف گشت.

اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چرا قرآن کریم از موالات و دوستی و محبت قلبی با کفار شدیداً ممانعت کرده و آن را در هیچ حال با هیچ کافری جایز ندانسته، چه حکمتی در این عمل نهفته است؟

یکی از صورتهای خاص آن این است که در نظر اسلام، وجود انسان در این جهان مانند سایر حیوانات، درختان و علف‌های جنگل نیست که به وجود می‌آیند، پرورش یافته و سپس می‌میرند، بلکه زندگی انسان در این جهان یک زندگی جهت‌دار است تمام ادوار زندگی او، خوردن، آشامیدن، خوابیدن، بیدار شدن، تولد و مردن او همه بر محور یک مقصد می‌چرخد، تا وقتی آنها طبق این مقصد باشند همۀ این کارها صحیح و درست‌اند و اگر با آن مخالف باشند، همه اشتباه‌اند.

مولای رومی چه خوب گفته است:

زندگی از بهر ذکر و بندگی است                         بی عبادت زندگی شرمندگی است

و انسان که از این مقصد منحرف شود در نزد مولانای روم و اهل حقیقت انسان نیست.

آنچه می‌بینی خلاف آدم‌اند                              نیستند آدم غلاف آدم‌اند

قرآن کریم مقصد انسان را در آیۀ ۱۶۲ سوره انعام چنین بیان کرده است:

«قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ »

بگو نمازم، قربانیم، زندگیم، و مرگم برای پروردگار عالمیان است. وقتی که مقصد حیات انسان اطاعت و عبادت رب‌العالمین باشد همه اعمال و افعال دنیوی و تعلقات خانوادگی تابع آن قرار می‌گیرد اگر کسی در رسیدن به این مقصد به مخالفت انسان برخاست پس او دشمن انسان است و سابقۀ دشمنی شیطان از همه بیشتر است، قرآن در این باره در آیه ۶ سوره فاطر فرموده است:

«إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً »

شیطان دشمن شماست پس او را همیشه دشمن بگیرید. هم‌چنین کسانی که پیرو وساوس شیطانی و مخالف با احکام خداوندی که به وسیلۀ انبیا(علیهم السلام) آورده شده‌اند، باشند. هیچ‌گونه دوستی قلبی با کسانی که زندگی‌شان دارای جهت است نمی‌توانند داشته باشند، دوستی و دشمنی، موافقت و یا مخالفت همه تابع همین مقصد است.

همین مطلب را حدیثی از صحیحین چنین بیان نموده است: «مَن اَحَبَّ لله وَ أَبغَضَ للهِ اِستَکمَلَ ایمانَهُ»«کسی که دوستی و دشمنی‌اش برای خدا باشد، ایمان خود را کامل کرده است». (بخاری و مسلم) مشخص است که تکمیل ایمان وقتی امکان‌پذیر است که انسان دوستی و محبت و دشمنی و نفرت خویش را تابع خداوند قرار دهد، بنابراین موالات قلبی مؤمن و مودت او تنها برای کسی می‌باشد که همراه این مقصد و تابع فرمان خدای تعالی باشد، از این جاست که در این آیات قرآن کریم نسبت به کسانی که با کفار موالات و مودت قلبی داشته باشند فرموده است که «مَن یَتَوَلَّهُم فَاِنَّهُ مِنهُم» کسانی که با آنان دوستی دارند، از آنانند.

در آخر آیه فرمود که: خداوند شما را از ذات خویش می‌ترساند که هرگز به خاطر اغراض و مقاصد چند روزه دنیا به موالات کفار تن در داده، خدا را از خود ناراضی کرده باشید و چون تعلق موالات به قلب می‌باشد و حال دل را جز خدا، کسی نمی‌داند. بنابراین امکان دارد که کسی در حقیقت با کفار محبت و موالات داشته باشد اما به زبان انکار کند، بنابراین در آیه دوم فرمود که: «آنچه در قلوب شماست خداوند از آنها کاملاً باخبر است» و این انکار و بهانه‌جویی در مقابل او سودی ندارد. چنانکه شاعر فرمود:

کارها با خلق آری جمله راست                 با خدا تزویر و حیله کی رواست

—————————————————

منبع : تفسیر معارف القرآن/ مؤلف: علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی/ مترجم: مولانا محمد یوسف حسین‌پور/ جلد سوم/ انتشارات شیخ‌الاسلام احمدجام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا