دعوت و داعی

اصول و مبانی دعوت دینی پیامبران

اصول و مبانی دعوت
دینی پیامبران

پیامبران در دعوت مردم
به سوی خدا یک سلسله شیوه های اساسی را مشترکا” پیش گرفته اند که قرآن کریم آن
اصول و مبانی را به تفصیل آورده و درباره ی آنها سخن گفته است، تا چراغ راهی باشد
برای هر مبلغ دیگری که پس از پیامبران الهی می خواهد در راه راست حرکت کند و پیش
برود؛ از جمله:

 

اصل اول :

وفاداری نسبت به حق
تعالی و جهاد در راه خدا،
و کمر بستن در جهت
اجرای فرمان او، از اینجاست که هر یک از رسولان در راستای دعوت مردم آنقدر می
کوشیدند و نبرد می کردند تا فرمان و حکم خداوند آنگونه که خود او مقرر و مقدر
فرموده است به اجرا دربیاید:

(فَاسْتَمْسِکْ
بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ
لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ) زخرف ۴۳/۴۴

«تو نیز، به همان که
به سوی تو وحی شده است تمسک جوی؛ که تو بر صراط مستقیم هستی، و آنچه به تو وحی شده
است یادگار و یادآوری است برای تو و برای مردمانت، و البته مورد بازخواست قرار
خواهید گرفت.»

 

(فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ
بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا لَوْلا
أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِیرٌ
وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ ) هود /۱۲

«حال، مبادا که می
خواهی بخشی از آنچه به سوی تو وحی شده است ، از دست بگذاری، و دلتنگ و دلگیر شوی،
از اینکه می گویند: چرا بر او گنجی فرو نمی فرستند؟ یا فرشته ای همراه او نیامده
است؟! تو یک نذیر و منذر بیش نیستی، و خداوند بر همه چیز و همه کس سرپرستی دارد.»

 

اصل دوم:

نترسیدن از هیچ
فرمانروا و صاحب سلطه ای تا آنجا که مصلحت و دعوت و تبلیغ ایشان اقتضا کند؛
چنانکه خداوند متعال می فرماید:

 

(الَّذِینَ
یُبَلِّغُونَ رِسَالاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلا
اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا ) احزاب/۳۹

«آنان که رسالت های
الهی را تبلیغ می کنند و در دل واهمه ی او را دارند، و از احدی جز خداوند واهمه
ندارند؛ و همین بس است که خداوند حسابرس است.»

ابراهیم(ع) از نمرود
نمی ترسید. موسی(ع) نیز از فرعون وحشت نداشت؛و هر دو ، از شیووه های جذاب و دلایل
قوی و دندان شکن و بیانات روشنگر و مبهوت کننده استفاده می کردند.

(قَالَ فِرْعَوْنُ
وَمَا رَبُّ الْعَالَمِینَ .قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا
إِنْ کُنْتُمْ

مُوقِنِینَ.قَالَ
لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ .قَالَ رَبُّکُمْ وَرَبُّ آبَائِکُمُ
الأوَّلِینَ.قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ.قَالَ
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ .قَالَ
لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیْرِی لأجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ .قَالَ
أَوَلَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ .قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ
الصَّادِقِینَ ) شعراء/۳۱-۲۳

«فرعون گفت: رب
العالمین دیگر کیست یا چیست؟گفت: خدای آسمانها و زمین و آنچه میان آسمان و زمین
است؛ اگر شما یقین داشته باشید! خطاب به اطرافیانش گفت:نمی شنوید که چه می گوید؟! گفت:
خدای شما و خدای پدران نخستینتان.

گفت:این پیامبر که به
سوی شما فرستاده شده است، بی شک دیوانه و جن زده است! گفت: خدای خاور و باختر، و
جهان میان آندو؛ اگر شما عقلتان را بکار بیاندازید! گفت: اگر همچنان معبودی جز من
برای خویش برگیری، تو را در زمره ی زندانیان قرار خواهم داد! گفت: حتی اگر با آیتی
بزرگ به نزد تو آمده باشم؟! گفت: هم اینک بیار آن آیت مبین را، اگر که از
راستگویانی!»

 

(أَلَمْ تَرَ إِلَى
الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ
قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی
وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ
الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لا
یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ) بقره/۲۵۸

« آیا تاکنون نیاندیشیده
ای در سرگذشت آن کسی که با ابراهیم درباره ی خدای وی مجادله و گفتگو می کرد، بخاطر
آنکه خداوند به او فرمانروایی عطا کرده بود؟! آن هنگام که ابراهیم گفت خدای من است
آنکه زنده می کند و می میراند! گفت: من زنده می کنم و می میرانم! ابراهیم گفت:
خداوند خورشید را نیز از مشرق برمی آورد؛ تو بیا و آنرا از مغرب برآر! اینجا دیگر
آن کسی که کفر پیشه کرده بود مبهوت گردید؛ و خداوند هدایت نمی کند مردمانی را که
ستمکارند.»

در برابر آن همه خشونت
و جباریت، تنها حجت و برهان و استدلال و گفتگوی منطقی را از سوی موسی و هارون
–علیهما السلام- ملاحظه می کنیم؛ چنانکه خداوند متعال می فرماید:

(فَقُولا لَهُ قَوْلا
لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى )طه /۴۴

«آنگاه، با وی گفتاری
نرم و خوش داشته باشید، تا شاید به خود آید یا واهمه ای به دل راه دهد.»

و نیز می فرماید:

 

(ادْعُ إِلَى سَبِیلِ
رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ )نحل/۱۲۵

«به سوی راه خدای خودت
همگان را فراخوان، با حکمت و موعظه ی حسنه.»

این، در مواردی است که
شخص مبلغ را قدرت و نیرویی کمک نکند تا بتواند به کمک آن نیرو و قدرت، اوضاع و
شرایط را تغییر بدهد. البته، در صورتی که قدرت و نیرویی نیز او را کمک کند، و
بتواند در کنار حسن قول و خوش زبانی و بکارگیری شیوه های عالی هدایت و پند و اندرز
و توصیه به مقاومت و استقامت، اوضاع و شرایط را هم تغییر بدهد، استفاده از آن نیروی
کمک کننده و قدرت تغییر اوضاع، به هیچ وجه با خوبی و خوشی و دعوت به هدایت و
استقامت منافاتی نخواهد داشت؛ زیرا، هدایت، مقصود اصلی و هدف نهائی است و هرچه غیر
از آن است وسیله است، و هیچگاه نباید وسیله هدف را از میان ببرد.

 

اصل سوم:

تحت تأثیر عرف های
فاسد قرارنگرفتن، و با مردم از راه تملق و چاپلوسی وارد نشدن،
و بخاطر مردم تن به کارهای حرام ندادن. شخص رسول نیامده است مگر برای تغییر دادن
همین عرف های فاسد و آداب و رسوم باطل؛ آنوقت، چگونه ممکن است خود او تحت تأثیر آ«
عرف ها قرار بگیرد؟! خداوند سبحان می فرماید:

(فَلا تُطِعِ
الْمُکَذِّبِینَ.وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ) قلم۸/۹

«تو نیز، تکذیب
کنندگان را فرمان مبر؛ سخت دوست دارند که ای کاش تو سازش می کردی، تا آنان نیز از
در سازش درآیند.»

 

اصل چهارم:

همه چیز را به حساب خداوند
سبحان و متعال گذاشتن.

پیامبران الهی هرگز
تحت تأثیر حرص و طمع قرار نمی گیرند؛ و گرفتار هوا و هوس نمی شوند؛ و شهوات و
تمایلات نفسانی آنان را برنمی انگیزد؛ و گرایش به مال اندوزی موجب سقوط آنان نمی
شود. حالت محاسبه و مراقبه ای که انبیا در محضر خداوند متعال دارند، و عشقی که به
ذات مقدس او در جان و دل می ورزند، و شور و اشتیاقی که برای رسیدن به ثواب و پاداش
او تمامی وجودشان را فرا گرفته است، باعث می شود که همه ی جلوه های متاع دنیا و
زیب و زیورها و زیبایی ها و زرق و برق های آن در نظرشان رنگ ببازد:

 

(إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ
نُوحٌ أَلا تَتَّقُونَ.إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ .فَاتَّقُوا اللَّهَ
وَأَطِیعُونِ .وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلا عَلَى
رَبِّ الْعَالَمِینَ)شعراء ۱۰۶/۱۰۹

«آن هنگام که خطاب به
آنان برادرشان نوح گفت: مگر شما تقوا ندارید؟! من برای شما پیامبری امین هستم؛ شما
نیز تقوای الهی پیشه کنید و مرا فرمان ببرید؛ و از شما برای ادای این رسالت هیچ
دستمزدی نمی خواهم؛ نیست دستمزد من مگر بر عهده ی خدای جهانیان.»

 

(اتَّبِعُوا مَنْ لا
یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ)یس/۲۱

«پیروی کنید کسانی را
که از شما دستمزدی نمی طلبند ، و ایشان راه یافتگان اند .»

مضمون این سخن، مکرر
بر زبان همه ی انبیا آمده است، بر زبان هود، صالح، لوط، و همچنین بر زبان رسول
الله الاعظم(ص) آمده است:

(قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ
عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلا ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ ) انعام/۹۰

« بگو: از شما دستمزدی
درخواست نمی کنم؛ نیست این سخنان جز یادآوری برای جهانیان.»

 

(قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ
عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى ) شوری/ ۲۳

« بگو: از شما بر این
رسالت دستمزدی درخواست نمی کنم مگر آنکه در راه تقرب به خدا با یکدیگر محبت و مودت
داشته باشید.»

گویی، بشریت از دجالان
و شیادان که از را ه تبلیغ و دین نان می خورند، همواره دلگیر بوده است؛ از این رو،
پیامبران الهی هر چه سریعتر در جهت نفی این مبنا می کوشیده اند؛ همچنین، گویی
مادیگرایی همه ی فکر و ذکر و زندگی مردمان را تسخیر نموده، و تمامی همّ و غم و
شادی و ناشادی آنان را تشکیل می داده است؛ از این رو، پیامبران الهی هر چه سریعتر
در جهت اطمینان بخشیدن به مردم و آرامش دادن به روح و قلب آنان در ارتباط با این
مسئله می کوشیده اند:

(أَمْ تَسْأَلُهُمْ
أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ) طور/۴۰؛ قلم/۴۶

«یا اینکه دستمزدی از
آنان درخواست می کنی، که آنان از بابت این غرامت بار سنگینی بر دوش خویش احساس می
کنند؟!»

 

اصل پنجم:

 با وضوح و روشنگری در حد توان و طاقت مردم با
آنان سخن گفتن؛
چنانکه خداوند بزرگ فرموده است:

(وَآتَیْنَاهُمَا
الْکِتَابَ الْمُسْتَبِینَ . وَهَدَیْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ) صافات
/۱۱۸-۱۱۷

« و آندو را کتاب
روشنگر و بیانگر عطا کردیم؛ و آندو را به صراط مستقیم هدایت کردیم.»

(لِیَهْلِکَ مَنْ
هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَیَحْیَا مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ ) انفال/ ۴۲

« تا نابود شود هر
آنکه نابود می شود، از روی حساب؛ و زنده بماد هر آنکه زنده می ماند، از روی حساب.»

 

(فَإِنَّمَا
یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا
لُدًّا ) مریم/۹۷

« باری، قرآن را بر
زبان تو هموار گردانیدیم، تا با آن تقوا پیشگان را بشارت دهی، و مردمانی سرسخت و
دیر آشنا را انذار کنی.»

(وَلَقَدْ یَسَّرْنَا
الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ) قمر/ ۱۷، ۲۲، ۳۲، ۴۰

« باری، این قرآن را
برای یادآوری و یادگیری هموار گردانیده ایم؛ آیا کسی هست که دریابد؟!»

 

اصل ششم:

صبر و شکیبایی در
برابر سختی ها و تحمل دشواری ها و مشکلات در راه دعوت و تبلیغ
و نبرد و رویارویی با باطل و هدایت و ارشاد مردم؛ چنانکه خداوند متعال می
فرماید:

(فَاصْبِرْ عَلَى مَا
یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ
غُرُوبِهَا ) طه/ ۱۳۰

« تو نیز، بر آنچه می
گویند پیشه کن و به تسبیح و حمد خدای خویش بپرداز، پیش از سر بر زدن خورشید و پیش
از فرو بردن آن.»

 

(فَاصْبِرْ إِنَّ
وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ ) روم/۶۰

« تو نیز شکیبا باش،
که وعده ی خداوند حقّ است؛ و کسانی که اهل یقین نیستند عقل تو را نربایند!»

(فَاصْبِرْ کَمَا
صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ ) احقاف/۳۵

« تو نیز، شکیبایی
پیشه کن همانگونه که صبر پیشه کردند رسولان اولوالعزم.»

 

(یَا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ
لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) آل عمران/۲۰۰

« ای مسلمانان، شکیبا
باشید و یکدیگر را به شکیبایی و مقاومت وادارید و همبستگی داشته باشید و تقوای
الهی پیشه کنید، تا رستگار شوید.»

صبر و بردباری در نبرد
با دشمن در راه دعوت و تبلیغ ، یکی از قانون های حتمی و قطعی پیروزی است. سخن حضرت
یوسف(ع) را می شنویم:

(إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ
وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ) یوسف/ ۹۰

« قضیه از این قرار
است که هر کس تقوا پیشه کند و صبر پیش گیرد خداوند نیز دستمزد کامل اهل احسان را
نادیده نمی گیرد.»

همچنانکه صبر و
شکیبایی تنها راه برای رسیدن به قله موفقیت در امور دنیا و آخرت است:

(وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ
أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا
یُوقِنُونَ ) سجده/۲۴

« و قرار دادیم از
آنان پیشوایانی را که به دستور ما به هدایت مردمان پردازند؛ آنگاه که صبر پیشه
گرفتند، و به آیات ما یقین داشتند.»

 

اصل هفتم:

اطمینان داشتن به یاری
قطعی و حتمی خداوند نسبت به کوشندگان:

(وَعَدَ اللَّهُ
الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی
الأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ
دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ
أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا …) نور/ ۵۵

« خداوند آن کسان از
شما که ایمان بیاورند و به کارهای شایسته بپردازند، وعده داده است که البته آنان
را در جهان جانشین دیگر حکمرانان خواهد گردانید، همانگونه که دیگران را پیش از
آنان جانشین گذشتگان گردانیده بود، و البته برای آنان دینشان را که بریا ایشان
پسندیده داشته بود جایگزین خواهد گردانید، و پس از مدت ها به جای ترس و بیم به
ایشان امنیت و آرامش روزی خواهد کرد؛ مرا می پرستند و بندگی می کنند و هیچ چیز و
هیچکس را با من شریک نمی گردانند…»

(سُنَّهَ اللَّهِ فِی
الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلا) احزاب/۶۲

« اینست سنت خداوند در
ارتباط با کسانی که پیش از این گذشته اند، و هرگز برای سنت خداوند جایگزینی نخواهی
یافت.»

————————————————

منبع:بانوان درعرصه ی
دعوت و تبلیغ

مؤلف: دکتر توفیق یوسف
الواعی

مترجم: نرگس پروازی
ایزدی

انتشارات : نشر احسان
۱۳۸۱

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا