مطالب جدیدمقالات

ابتلا و نحوه مواجهه با آن

ابتلا و نحوه مواجهه با آن
نویسنده: ماموستا محمد (زاهد) قادری

تاملی در قصه موسی و عبد خدا در سوره کهف.
قصه موسی و عبد خدا ، تفسیر و تبیین ابتلا و نشان دادن دست تدبیر خداوند در ورای امور است. این قصه بیان میکند که هر حادثه ای، ظاهر و باطنی دارد آدمی اما تنها ظاهر آن را می بیند.  پشت پرده حوادث را فقط خدا می داند لذا به عبد خود دانشی خاص ” علّمناه من لدنا علما ” و ماموریتی ویژه بخشیده بود تا در محضر موسی سه حادثه را پدید آورد و سپس راز پنهان آنها را به موسی نشان دهد.

پیامبران چون خود در معرض ابتلا بوده اند خداوند آنها را از پشت پرده حوادث آگاه نساخته است.
در آیه ۷ این سوره خداوند هدف از زینت های زمین را ” ابتلاء” بیان کرده است.
(إِنَّا جَعَلۡنَا مَا عَلَى ٱلۡأَرۡضِ زِینَهࣰ لَّهَا لِنَبۡلُوَهُمۡ أَیُّهُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلࣰا)
[سوره الکهف ۷] و در سوره بقره، ابتلا را یک سنت قطعی اعلام کرده است ” و لنبلونکم بشیئ من الخوف و الجوع…. و بشر الصابرین… الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون.
این ماجرا در حقیقت، تبیین مفهوم ابتلاست.

ابتلاء یعنی پدید آمدن وضعیت و رخ دادن حوادثی در زندگی انسان که او توقع و انتظار آنها را نداشته است لذا ابتدا برای او غیر قابل تحمل می نمایند و به همین خاطر است که هنگام وقوع چنین اموری او قدرت تحلیل و هضم آنها را از دست می دهد ؛ چون از راز آنها اطلاعی ندارد به همین سبب قرآن دعوت به صبر می کند.

همسفر موسی پیش از آغاز سفر با او شرط میکند که صبور باشد ، موسی وعده صبر می دهد اما او خطاب به موسی میگوید ” و کیف تصبر علی ما لم تحط به خبرا.”  چگونه در برابر امری که احاطه ای بر آن نداری ادعای صبر می کنی!؟ این جمله بیانگر این است که آدمی چون از راز و پشت پرده امور بی آگاه است و فقط ظاهر آنها را می بیند قادر به تحلیل و هضم آنها نیست در نتیجه بی تابی خواهد کرد.

رفیق موسی برای تبیین این موضوع، وی را با سه حادثه فوری مواجه کرد و سرانجام راز آنها را برملا ساخت تا به موسی و آدمیان بیاموزد که در ورای هر حادثه ای رازی نهفته است و اگر شما از آن بی آگاهید دلیل بر نبودن آن نیست و اگر آن را بدانید هضم آن برایتان آسان خواهد شد، اما چون آگاهی از آن با ابتلا سازگار نیست مکشوف نخواهد شد و همچنان پنهان باقی خواهد ماند.

معیوب کردن کشتی مسافر بری آنهم در حین سفر، کشتن طفل معصوم، و تعمیر نمودن دیوار کهنه بدون دستمزد آنهم برای قومی که حاضر به ضیافت موسی و همسفرانش نشده بودند” هرسه به ظاهر ، اعمالی ناروا و برخلاف انتظار بودند. جالب است صبر موسی پس از دیدن هریک از آنها به رغم قولی که داده بود لبریز شد و بلافاصله دست به اعتراض زد. این امر نشان می دهد که هر حادثه ای قابلیت آن را دارد که تمام انرژی آدمی را از وی بگیرد و قدرت تحلیل و هضم اش را از او بستاند به همین سبب است که دعوت به صبر شده است. صبر یعنی درنگ کردن و بلافاصله عکس العمل نشان ندادن تا شخص فرصت فکر کردن داشته باشد و نهایتا توان تحلیل و هضم ماجرا را به دست آورد .

هنگامیکه رفیق موسی یکی پس از دیگری پرده ها را کنار زد و پشت پرده را به موسی نشان داد ؛ اعتراض موسی فروکش کرد و عمل او را دقیق و حساب شده تلقی کرد. همسفر موسی با ذکر جمله ” و ما فعلته عن امری.” ماموریت خود را نشان داد او گفت من ماموریت یافته بودم تا این درس عملی را به شما بیاموزم.
بنابراین، در زندگی آدمی ابتلا یک سنت قطعی است و تنها روش توصیه شده برای مواجهه با آن صبر و شکیبایی است.

(ماموستا محمد (زاهد) قادری، مدرس علوم دینی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا