مهارتهای زندگی

جایگاه و اهمیت اندر و نصیحت و آداب آن

جایگاه و اهمیت اندر و نصیحت و آداب آن

نویسنده:عمرو خالد/مترجم: محمد عزیز حسامی

نویسنده:عمرو خالد/مترجم: محمد عزیز حسامی

منظور ما از اندرز  چیست ؟

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:« اَلدِّینُ اَلنَّصِیحَهُ).[۱]"دین نصیحت کردن است".

آیا میدانید که معنی این سخن چیست ؟ مفهوم این سخن این است که ما باید به خاطر خدواند دیگران را نصیحت کنیم و هر آن چه را که نیازمند تغییر است ، مطابق قانون: «« إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»[۲] دگرگون کنیم.

خواننده ی گرامی ! حل هر مشکلی که پیش می آید نیازمند اصلاح ویا اندرزاست. آری ! دین اندز دادن استو بس؛ به راستی که حدیث فوق یکی از کلمات جامع و مختصر محسوب می شود و پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) همواره سخنان خود را به صورت مختصر و مفید و با معنی بلیغ و شیوا بیان می کردند.

عزیزان ،تنها به خاطر رضای خداوند نصیحت کنید . گاهی اوقات کسانی میپرسند : چگونه به خاطر خدا نصیحت کنیم ؟ در جواب باید بگویم که : نصیحت یعنی اراده ی خیر داشتن برای آن کس که مورد نصیحت و اندرز قرار می گیرد، خواه شخص باشد یا جامعه.

شاید بپرسید که نصیحت کردن فرد امری امکان پذیر است ، اما نصیحت کردن جامعه چگونه است ؟ می گویم : آن گاه که شما برادر یا خواهر خود را نصیحت کردید و من هم برادر و خواهر م را نصیحت کردم و هرفردی در اندرز دادن به همسایه ویا دوستش کوشید ، در آن صورت جامعه نصیحت شده است ؛ قبول کنید که در این سخن هیچ مبالغه و گزافه گویی وجود ندارد. واجب است که ما به نصیحت یکدیگر بپردازیم ، چرا که با این وسیله اخلاق نیکو در جامعه گسترش می یابد.

ثابت کنید که دین خداون را دوست دارید!

نصیحت در زندگیما اهمیت یادی دارد و خداوند آن را وسیله ای برای اصلاح و استوار کردن پایه های جا معه مقرر فرموده است:

«کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»

ترجمه :

"شما ( ای پیروان محمّد ) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده اید ( مادام که ) امر به معروف و نهی از منکر می نمائید"( آل عمران : ۱۱۰)

آری ! به این دلیل که امر به معروف و نهی از منکر می کنیم یعنی برای رضای خداوند هم دیگر را نصیحت می کنیم، بهترین مردمان هستیم.

خواننده ی گرامی ! برای این که ثابت کنید که واقعاً متدین هستید باید از نصیحت کردن مردم غفلت نورزید ، یرا آن گاه که شما شخص یا گروهی را نصیحت می کنید، در واقع در اصلاح و بهبود منزلت جامعه ی خویش کوشش کرده اید. یک مسأله ی مهم وجود دارد و آن این است که افرادی می گویند: هنگام نصیحت کردن مورد تمسخر قرار گرفتم ، یا نصیحت کردن من در فلان جا کارساز نبود، یا یک بار به خاطر نصیحت ، صاحب کار مرا طرد کرده و مورد بی مهری قرار دادو … این حرف ها نهایت یأس و ناامیدی را می رساند ، هرگز چنین نگویید ، چرا که این سخنان ، در حضور پروردگار دلایل مقبولی نیستند.

اگر این گونه باشد ، پس چگونه  باید نصیحت کنیم ؟ چگونه صدق و درستی ادعای طلب رضای  خدارا به اثبات برسانیم ؟ و چگونه محبت خود را نسبت به دین خدا نشان دهیم ؟

پاداش نصیحت

برادر عزیز ، شاید این سئوالات  به ذهن شما خطور کند که آیا نصیحت کردن دیگران ثوابی دارد ؟ و آیا پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) به نصیحت کردن مستقیم دستور داده است ؟

ثواب عظیم نصیحت کردن در این حدث شریف به روشنی درک می شود : « سه دسته افرادی که پیش از همه وارد بهشت می شوند عبارتد از : یک:شهید ،دوم.:کسی که پاکدامنی را بر نفس خود تحمل نموده است، سوم :کسیکه خداوند را به نیکویی عبادت نموده و مردم را نصیحت کرده است ».

آری ! آن کس که دیگران را نصیحت کرده است در زمره ی اولین گروهی قرار دارد که به بهشت وارد می شود، شاید کسی بگوید »: من اولین کسی هستم که برای ادای نماز به مسجد می روم ؛ بله صحیح است ، اما چنین کسی اگر برای رضای خدا به نصیحت دیگران نپردازد، لولین وارد شونده به بهشت نخواهد بود.

تصور کنید که نصیحت گر به منزله ی کسی است که جان خود را در راه خدا از دست داده است.

پس ای عزیزان!هم دیگر را نصیحت کنید و هرگزنگویید نصیحت کردن من هیچ (تأثیرو ) تغییری به وجود نخواهد آورد؛ به خدا سوگند ، نصیحت کردن شما مفید و مؤثر واقع خواهد شد ؛ اگر چه بعد از چهار یا پنج سال باشد .[۳]

اگر ما عادت کنیم که همدیگر را نصیحت کرده و قبول آن هم در میان ما جا بیفتد ، مطمئن باشید که جامعه به زودی دگرگون خواهد شد. بیایید تا با هم دیگر در این روایت تأمل کنیم : « یکی از یاران رسول خدا  گفت : با پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) بر سه چیز بیعت کردم: ۱. نماز خواندن؛ ۲.پرداخت زکات ؛ ۳ . نصیحت کردن هر مسلمانی».[۴]

یکی از اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) گفت نزد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم تا بیعت کنم، گفتم : ای رسول خدا! با تو بر (انجام دستورات) اسلام بیعت می کنم؛ پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) این شرط را در بیعت قرار داد و فرمود:« و این که هر مسلمانی را نصیحت کنی».[۵]

تا هنگام مرگ به خاطر شما نصیحت خواهم کرد

تصور کنید، اگر امروز من و شما در محضر رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردیم که ما می خواهیم با شما بیعت کنیم؛ آن حضرت ( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمودند:« به این شرط با شما بیعت می کنم که برا رضای خدا نصیحت کنید». آیا شما آن شرط را قبول می کردید؟ آیا شما خود را ملزم به پیروی از خداوند و پیامبرش می دانید ؟ پیامبری که به مادستور داده است تا در حیات دینی و عملیمان به خاطر خداوند هم دیگر را نصیحت کنیم.

آن صحابه ی بزرگوار که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) شرط نصیحت کردنرا در بیعتش قرار داد به آن حضرت ( صلی الله علیه و آله و سلم)گفت: به خدا سوگند تا هنگام مرگ به خاطر شما نصیحت خواهم کرد. در این سخن رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) هم خوب بیندیشید که میفرماید:« بنده ای که سید و آقای خود را نصیحت کند دو پاداش دارد».[۶]آیا می دانید معنی این سخن چیست ؟ مفهوم آن این است که پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم)به ما می آموزد که باید افراد کم سن و سال افراد بزرگ سال را نصیحت کنند و بزرگسالان نیز کوچک تر ها را اندرز دهند و افراد ضعیف نیز وظیفه ای دارند که قوی تر ها را نصیحت کنند تا جایی که برده باید از نصیحت کردن سید و آقای خود غفلت نورزد.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) می خواهد که ما از بیان  حق ساکت نباشیم و همواره برادران دینیمان را اندرز دهیم. هم چنین آن حضرت ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:« مَثَل من و مَثَل آن چه که خداوند مراا بدان بر انگیخته است هم چوم مردی است که لشکری (از دشمن ) را رؤیت کرده و در میان مردم فریاد بر می آورد که من با چشم خود لشکر را دیدم و من نگهبان و هشدار دهنده ای هستم که طالب نجات (شما) هستم».

برادران و خواهران عزیز! با مردم سخن بگویید و آنان را نصیحت کنید و هر گاه خطا و اشتباهی می بینیدسکوت اختیار نکنید، بلکه آن را هشدار دهید. هر اشتباهی را که (میبینید و ) می توانید ازوقوع آن جلوگیری کنید، به افراد خاطی یادآوری کنید. اگر در شرکت یا ادارات دولتی هم خطایی را مشاهده می کنید ، فوراً به نصیحت کننده اقدام نمایید.

همسایه ، اقوام و افراد خانواده ی خود را به نرمی و با آگاهی و حکمت نصیحت کنید، تا تغییر در افراد جامعه به وجود آید، چرا که ایجاد دگرگونی وتغییر در وضعیت های نا مطلوب وظیفه ی شرعی ماست.

ملتی که نصیحت گر ندارد ، خیر و نیکی از آن رخت بر بسته است

عمر بن خطاب (رضی الله ) گفته است : ملتی که در آن ناصح وجود نداشته باشد خیر و نیکی در میان آنان نیست ، و امتی که نصیحت قبول نکند در مسیر خیر قرار ندارد. ایشان بر منبر استاده و می گفت: خداوند کسی را که عیب هایم را به من هدیه میدهد، مورد رحمت قرار دهد.

عزیزان !من از شما می خواهم نصیحت را به هر صورتی  و از هر ناحیه ای که باشد و از جانب هرفردی باشد، قبول کنید. آیا واقعاً می توانید این گونه عمل کنید؟ اگر کسی عیب های شما را برایتان باز گفت و شما را نصیحت کند تا از آن ها دوری جویید، آیا میتوانید حرف او را قبول کرده و آن عیب ها را از خود دور کنید؟

اگر شما این گونه باشید مطمئناً دیگران هم نصیحت های شما را قبول خواهند کرد. گاهی اوقات کسانی می گویند : برای چه باید دیگران را نصیحت کنیم ؟ در جواب باید بگویم: چنان چه در حدیث«الدّین النّصیحه»ذکر کردیم ، گفته شد؛ ای رسول خدا ! نصیحت به خاطر چه کسی است ؟ پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به خاطر خداوند و پیامبرش و کتاب خدا و ائمه ی مسلمانان وبرای همه ی مسلمانان».[۷]

چگونه برای خدا نصیحت کنیم؟ نصیحت برای خدا این است که دیگران را به دستورات خداوند ، تعظیم او ، امتثال اوامرش ، ترک نواهی، اجرای حدود، اطاعت از خداوند و یاری رساندن به دینش ، نصیحت کنیم و این معنی نصیحت  برای خداوند است . می بینید که چگونه مفهوم«الدّین النّصیحه» برایمان آشکار شد ؟ معلوم شد که تمام دین همان نصیحت کردن و خیر خواهی برای مسلمانان است.

نصیحت برای پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم)این است که آن حضرت( صلی الله علیه و آله و سلم) را دوست داشته و برایش احترام  و ادب قایل شویم ودین او را پس از وفاتش یاری دهیم.

نصیحت کردنبرای کتاب خدا نیزاست که کلمات و آیات آن را به دیگران اندر دهیم و آن را بر مردم تلاوت کنیم و خود به اوامر و نواهی آن پاینذه بوده و دیگران را هم به عمل بدان فرا خوانیم.

 

پس ای دوست عزیز ! برخیز و آنا را که در اطراف تو هستند نصیحت کن،خانواده، همسایه و دوستانت را نصیحت کن و اشتباهاتشان را به آن ها تذکره بده چرا که ما از امتی هستیم که نصیحت کردن وظیفه ی افراد آناست و هم چنان که امت بدون  نصیحتگر از خیر ونیکی دور است، امتی هم که قبول نصیحت نکند از خیر رویگردان شده است.

دوستانی هم که متأسفانه در قبول نصیحت  کوتاهی می کنند ، باید این سخن خداوند  را در نظر داشته باشند که میفرماید:

«وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ»

ترجمه :

و هنگامی که بدو گفته می شود : از خدا بترس ( و اقوال و افعال برابر دار و به جای افساد اصلاح کن ) ، عظمت ( و نخوت ، سراپای ) او را فرا می گیرد و ( غرور ) گناه ( او را به بزهکاری وادار ) می کند . پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جایگاهی است .(بقره:۲۰۶)

عزیزان ، تصور نکنید که نصیحت شدن ازاعتبار و ارزش شمامی کاهد ، خیر ، هرگز چنین نیست بلکه قلب نصیحت کننده ی مسلمان قبل از هر چیز مملو از عشق ومحبت نسبت به شماست.

شروط نصیحت کدام است ؟

اول: نصیحت کننده باید از صحت و درستی آن چه می گوید آگاهی داشته باشد، تا صداقت و واقعیت را در سخن خود قوت بخشد.

دوم: لام است که نصیحت کننده درنیت قلبی خود اخلاص داشته و خود را هرگز از دیگران بهتر نداند.

سوم: باید نصیحت کننده به صورت پنهانی ودر خفا نصیحت کرده و آشکارا و در ملأ عام شخصیت فرد را تخریب ننماید؛ چرا که گفته اند: مؤمن نصیحت میکند و عیوب را می پوشاند ، ولی کنافق با سخن خود در مقابل جمع شخصیت افراد را مفتضح میکند.

چهارم : باید با مهربانی و به نرمی دیگران را نصیحت کرد.

خواننده ی عزیز! حکمت و دور اندیشی را در این حکایت مشاهده کنید:فقیهی نزد امیرالمؤمنین هارون الرشید (رحمه اللهُ) رفت تا او را نصیحت کند، اما با کلمات تندی با وی سخن گفت و اوامر و نواهی صریحی را در گفتار با او بیان کرد. آن حاکم فرزانه به او گفت: ای برادر! آیا تو از موسی (علیه السلام) بهتر هستی ؟گفت :خیر، خلیفه گفت : و آیا من از فرعون بدترم ؟ قیه گفت: هرگز. خلیفه گفت : پس مادام که تو از موسی (علیه السلام) فاضل تر نیستس و من از فرعون بد تر نیستم ، مگر نمی دانی که خداوند به موسی (علیه السلام) فرمود :

«فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى »

ترجمه :

سپس به نرمی با او ( درباره ایمان ) سخن بگوئید ، شاید ( غفلت خود و عظمت خدا را ) یاد کند و ( از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ ) بهراسد . (طه:۴۴)

عزیزان ! دین ما چنین است و میخواهد که ما در گفتار و کردار، نهایت حکمت و دور اندیشی را رعایت کنیم.

در این حکایت هم تأمل کنید:

امیرالمؤمنین هارون الرشید از کنار چوپانی گذرکرد، آن چوپان کهمردی دانا بود و می خواست امیرالمؤمنین را نصیحتی کند، به او گفت ای امیرالمؤمنین ! اگر تو را نصیحت کنم از( عقوبت )تو می ترسم ، و اگر تو را نصیحت نکنم از (خشم خدا) بر تو می ترسم و چون تو را دوست دارم ترس من بر تو از ترس من از تو بیشتر است و بنا براین تو را اندرز می دهم ؛ و سپس او را نصیحت کرد

آداب نصیحت

عزیزان،بایدنصیحت کردن شما به  به خاطر جلب رضایت خداوند باشد به یاد داشته باشید که یکی از آداب مهم نصیحت کردن این است که نصیحت باید در خفا انجام شود. هرگز کاری نکنید که به جای مفید و سازنده بودن  نصیحت شما تنفر و انزجار را در وجود دیگران برانگیزد. همه ی افراد دچار خطا و اشتباه می شئند و هیچ کس (جز خدا و پیامبران ، آن هم به لطف خداوند ) معصوم نیست . شما هم مرتکب گناه و اشتباه می شوید؛ پس بر دیگران سخت گیری نکنید.

اسلام دین رفق و مهربانی و گذشت است و پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند :« من به دینی پاک و عفو کننده مبعوث شده ام».

این پنج شرط را در نصیحت کردن خود رعایت کنید :۱. مهربانی و مدارا ؛ ۲.در خفا نصیحت کردن ؛۳. پاک کردن نیت و داشتن اخلاص قبل از نصیحت ؛۴ . در نظر گرفتن شرایط  دیگران؛ ۵. و این که این عیوب هم اکنون در میان مردم شایع است.

 پس به تدریج و مرور زمان می توان جامعه را از آن ها پاک کرد.

شما باید همه ی این آداب را مراعات کنید، ولی فرصت نصیحت کردنبه خاطر رضای خدا را هیچ گاه ازدست ندهید.

بار دیگر آن حدیث را تکرار می کنم :« سه دسته هستند که پیش ار همه وارد بهشت می شوند، عبارتد از : یک:شهید ،دوم.:کسی که پاکدامنی را بر نفس خود تحمل نموده است، سوم :کسی که خداوند را به نیکویی عبادت نموده و مردم را نصیحت کرده است ». زمانی که درمیان کلت مسلمان نصیحت کردنِ یکدیگر یک سنت و روش متداول بود وبدان پایه رسیدند که میدانیم ، امروز هم با نصیحت همدیگر و کمک به هم در انجام امور خیر، می توانیم در جهت تغییر، گام برداریم تاخداوند متعال حال ما را به آن چه که خود می پسندد، تغییر دهد

ان شاء الله.

——————————–

منبع: کتاب: دریغ از این مسلمانی / نویسنده:عمرو خالد/مترجم: محمد عزیز حسامی / انتشارات : کردستان/ چاپ:اول ۱۳۸۷

 

 







[۱] . ترمذی :۱۹۲۷ و نسائی: ۴۲۱۱.

[۲] . رعد: ۱۱

[۳] .)فکر می کنم ذکر این خاطره در این جا بی مناسب نیست ، و آن این که پس از گذشت هفت سال از زمانی که در دبیرستان دخترانه ی "روانسر"به تدریس زبان انگلیسی مشغول بودم، یک روز خواهر زاده ام با من تماس گرفت و گفت : خانمی که دبیر ریاضی ماست دباره ی شما پرس و جو کرده و گفته است : من از خانواده ی اهل حق (علی اللهی ) بوده ام و با ارشاد و راهنمایی فلانی که دبیر زبان خارجه بوده ، پس از چند سال به دین مبین اسلام مشرّف شده ام ؛ من از صمیم قلب شکر خداوند را به جای آورده و به این باور قلبی رسیدم که هدایت تنها از آنِ خداوند است و سخن نیکو همچون درختی است که روزی به ثمر خواهد نشست (مترجم)

[۴]  . بخاری :۵۷ و مسلم:۱۹۷.

[۵] . بخاری:۵۸.

[۶] . بخاری. ۲۵۴۶.

[۷] . ترمذی:۱۹۲۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا