حجاب ، پوشش اسلامی برای زن و مرد متأثر از تفکر اسلامی
حجاب ، پوشش اسلامی برای زن و مرد متأثر از تفکر اسلامی
نوینسده : اکبر احمد /مترجم: اردشیر اشراقی
پوشش اسلامی بر تفکر اسلامی تأثیر دارد و عکس این قضیه نیز صادق است. قرآن به زن و مرد، هر دو، تعلیم پوشش می کند:
( قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ … ) « ( ای پیغمبر ! ) به مردان مؤمن بگو : ( آنان موظّفند که از نگاه به عورت و محلّ زینت نامحرمان ) چشمان خود را فرو گیرند ، و عورتهای خویشتن را ( با پوشاندن و دوری از پیوند نامشروع ) مصون دارند . این برای ایشان زیبندهتر و محترمانهتر است . بیگمان خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است ( و سزا و جزای رفتارشان را میدهد ) . و به زنان مؤمنه بگو : چشمان خود را ( از نامحرمان ) فرو گیرند ( و چشمچرانی نکنند ) و عورتهای خویشتن را ( با پوشاندن و دوری از رابطه نامشروع ) مصون دارند …»
لباس نیز به معنای تأکید ورزیدن بر عفاف و حرمت زن و مرد است. بنابراین باید از لباسی که برجستگی بدن را مشخص یا آن را نمایان سازد پرهیز کرد.
عفاف شامل اخلاق، سخن گفتن و رفتار نیز می شود. در همین راستا، زن و مرد باوقار لباسی به تن می کنند که رسمیت و وقار داشته باشد. لازم است که زن و مرد همه ی قسمت های بدان را بپوشانند. بر تن کردن ردا شاید بهترین شیوه ی انجام دادن این مقصود باشد. دیدن یک شیخ یا روحانی که ردا بر دوش دارد به منزله ی دیدن فردی محترم، عالم، موثق و پرفیض انگاشته می شود.
مسلمانان هنگام به جا آوردن نماز لباس های راحت بر تن می کنند که امکان برگزاری نماز و سجده و رکوع و نشستن را فراهم سازد؛ به جا آوردن این اعمال در لباس تنگ و رسمی آسان نیست. غالب مسلمانان، چون صبح زود برای نماز برمی خیزند، بعدازظهر را به استراحت می پردازند. فشار سنّت و رسوم نیز وجود دارد. مردم غالباً علاقه مندند که لباس هایی بر تن کنند که نسل های پیشین از آن استفاده می کرده اند. معنای این سخن آن نیست که هیچ تنوعی وجود ندارد. حتی در مناطق روستایی پاکستان، روزگاری مردان و زنان پای جامه یا شلوار می پوشیدند که اصطلاحاً متر در متر پارچه می برد. امروز شلوار تنگ تر و نظیف تر شده است ولی هنوز خیلی بادکرده به نظر می آید.
ظاهراً زنان مسلمان به لحاظ حجاب تقسیم بندی می شوند. پوشاندن صورت هیچ گاه در جهان اسلام عمومیت نیافته است. زنان روستایی بدون پوشش به مزرعه می روند، در برخی نقاط دیگر از جهان اسلام زنان این حجاب را اختیار نکرده اند؛ در دهه های گذشته، برخی زنان حجاب را کنار گذاشته اند. با این همه گروهی از زنان دوباره به آن رو آورده اند اما دستور قرآن مبنی بر رعایت عفاف را اگر چه اعمال می شود نمی توان نادیده انگاشت. تفسیرها در مورد حجاب مختلف است، اما اهمیت موضوع اساسی است.
حجاب بینش جامعه شناختی سودمندی را از جامعه ی اسلامی عرضه می دارد. منبع این که لباسی اسلامی (لباسی که اسلام وضع کرده باشد) چیست، محل بحث است. به سخن پیامبر (ص)، «حجاب واقعی در چشم مردان است». اسلام در قرن هفتم میلادی در جامعه ی قبیله ای عرب پا به عرصه نهاد؛ این جامعه در خصوص زنان دو یا سه وجه شاخص داشت که می توان با دقت در آن تعمق کرد. زنان به مراتب بیش از آنچه ما تصور می کنیم آزاد بوده اند. این یک ویژگی قبیله ای است. در نظام قبیله ای، انسان ها بنا به خصوصیات وراثتی با هم ارتباط دارند و هر فرد، فرد دیگر را می شناسد. تجاوز به یک زن یا هتک ناموس او به معنای زنای واقعی است.
اگر چه در مناطق قبیله ای احترام به زن و نحوه ی رفتار با او پیشرفت بسیاری داشته است، از چادر کمتر اثری دیده می شود؛ اما به شهرها که نزدیک می شویم آثار آن بیشتر نمایان می گردد. در واقع، در مناطق قبیله محور، زن پیش می آید، دست می دهد و احوال پرسی می کند. در مناطق شهری، چنین مواردی کمتر یافت می شود.
بنا بر سخن برخی از محققان، حجاب به معنای چادر و پرده [نشینی]، در صدر اسلام [به این شکل] وجود نداشته، اما با گذشت زمان با اسلام ممزوج شده است. حجاب احتمالاً در شهرها، که زن شهری می خواسته است در بازارها و میدان ها خود را از نگاه نامحرمان بپوشاند، شکل پیچیده تری به خود گرفته و در طی قرون به قسمت های دیگر جامعه تسرّی یافته است.
این رسوم از جوامع مغلوب ایران و بیزانس گرفته شد و روح تعالیم قرآن را با آن سازگار یافتند. به احتمال قوی، پرده نشینی و نقاب نشان طبقه ی اجتماعی بالاتر و زن شهری بوده که به وسیله ی آن در بازار و میدان خود را از نگاه نامحرمان می پوشانده است. با گذشت قرن ها این موضوع به دیگر بخش های جامعه گسترش یافت. در برخی نقاط عواقب خوبی به دنبال نداشت. در شهرهای کوچک و بزرگ غالباً زن محدود به خانه ای کوچک شد، تماس محدودی با بیرون داشت و به همین سبب از زندگی اجتماعی محروم گردید.
پروفسور نور- ویرجین، استاد جامعه شناسی دانشگاه استانبول که خود قویاً گرایش اسلامی دارد، در این باره می نویسد:
باید گفت که برخی از انواع حجاب متأثر از مسیحیت است. گفته می شود که چادر، که این روزها در خیابان های استانبول بیش از پیش به چشم می خورد، منشأ اسلامی دارد، اما به هر حال ارتباطی با اسلامی ترکی ندارد. آن را از بیزانس مسیحی و از ایران گرفته اند و مسلماً از فرهنگ ملی ترک یا فرهنگ اسلامی ترکیه گرفته نشده است و ارتباطی با آن ندارد.
از دهه ی ۱۹۸۰ به بعد، حجاب نماد قابل تشخیص هویت اسلامی در میان دختران جوان شده است. باید بر این نکته تأکید کرد که اینان به دور از فشار یا ترس از خانواده، رو به حجاب می آورند. بسیاری از دختران، با وجود اعتراض خانواده، حجاب را رعایت می کنند. حجاب راه شسته و رفته ای برای ادای این جمله است که: این جا نقطه ای است که من بر آن می ایستم و به این کار افتخار می کنم.
اجازه دهید که این بحث را با تأکید بر نکته ای حیاتی به پایان بریم که در بررسی واکنش اسلام به مدرنیته باید آن را در خاطر داشت. تفسیرگران غربی عموماً بر این فرضند که هرگاه مسلمانان در مسیر دموکراسی و مدرنیته قرار می گیرند بیشتر به «ما» شباهت می یابند و غالباً در زندگی غربی موضوعات دینی و دنیوی را از یکدیگر منفک می کنند با وجود این، مسلمان یا مسلمان است یا نیست؛ راه میان بری به مقصد وجود ندارد. مسلمان نمی تواند فقط تکه ای یا قسمتی از اسلام را بگیرد و هنوز مسلمان باقی بماند. اگر چنین کند، موجود متفاوتی می شود. مصادیق این سخن در کشورهای غیراسلامی، که مسلمانان در اقلیت زندگی می کنند، بسیار روشن است.
——————————————————–
منبع: اسلام از آغاز تا امروز / مؤلف: اکبر احمد /مترجم: اردشیر اشراقی /انتشارات: علمی و فرهنگی تهران ۱۳۸۹