دروسی از فی ظلال

فتنه اموال و اولاد از دیدگاه قرآن

فتنه اموال و اولاد از
دیدگاه قرآن

شهید سید قطب / مترجم:دکتر
مصطفی خرمدل

(یَا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوّاً لَّکُمْ
فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ
رَّحِیمٌ. إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَهٌ وَاللَّهُ عِندَهُ
أَجْرٌ عَظِیمٌ.
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنفِقُوا
خَیْراً لِّأَنفُسِکُمْ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ
الْمُفْلِحُونَ.
إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ
وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ ‏.عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ الْعَزِیزُ
الْحَکِیمُ)تغابن/۱۴-۱۸

« ای مؤمنان ! قطعاً
بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند .
( شما را از راه خدا باز می‌دارند ، و از عبادت و طاعت سست می‌گردانند ) پس
از ایشان خویشتن را بر حذر دارید . اگر عفو کنید و چشم پوشی نمائید و ببخشید ( خدا
هم شما را مشمول عفو و مرحمت و مغفرت خود می‌نماید ) چرا که خداوند بخشاینده
مهربان است‏ قطعاً اموالتان و اولادتان ، وسیله آزمایش شمایند ، و ( اگر در این
میدان آزمایش ، از عهده بر آئید ، برای شما ) اجر و پاداش بزرگی در پیشگاه خدا است
.
‏ پس آن قدر که در توان دارید از خدا بهراسید و پرهیزگاری کنید ، و ( درسها و
اندرزهای آسمانی را ) بشنوید و بپذیرید ، و ( از قوانین و فرمانهای خدا ) اطاعت
کنید . و ( در راه خدا ، صدقه و احسان و ) بذل و بخشش کنید ، ( انجام این کارها ) به سود شما خواهد بود .
کسانی که از بخل و حرص نفس خویش ، مصون داشته شوند ، آنان قطعاً رستگارند . ‏ ‏‏
اگر به خدا قرض‌الحسنه‌ای بدهید ، آن را برایتان چندین برابر می‌سازد ، و شما را
می‌آمرزد . خداوند سپاسگزار و بردبار است ( و او از بندگانش به وسیله دادن
پاداشهای عظیم تشکّر می‌نماید ، و در پرتو بردباری خود ، در عقوبت بندگان تعجیل
نمی‌فرماید ، و بلکه گناهانشان را می‌بخشاید ) . ‏ ‏ او آگاه از نهان و آشکار ، و
چیره کار بجا است . ‏»

از ابن عباس (رض)درباره
ی آیه ی نخستین این روند قرآنی، روایت شده است. بدان گاه که مردی از او راجع بدین
آیه پرسش کرد، گفت: آنان مردانی بودند که در مکه مسلمان شده بودند، و خواستند به
خدمت پیغمبر خدا(ص) بیایند. ولی همسرانشان و فرزندانشان ایشان را رها نکردند و
آنان را از این کار منع کردند.زمانی که به خدمت پیغمبر خدا(ص) رسیدند مردمان را
دیدند که در دین آگاهی پیدا کرده اند. خواستند که همسران و فرزندان خود را شکنجه
بدهند. این بود یزدان سبحان این آیه را نازل فرمود:

(وَإِن تَعْفُوا
وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)

«. اگر عفو کنید و چشم
پوشی نمائید و ببخشید ( خدا هم شما را مشمول عفو و مرحمت و مغفرت خود می‌نماید )
چرا که خداوند بخشاینده مهربان است »

ترمذی با سند دیگری آن
را به همین شکل، روایت کرده است و گفته است: سخن حسن صحیحی است. عکرمه برده ی آزاد
شده ی ابن عباس هم این چنین گفته است.

اما نص قرآنی فراگیرتر
از یک حادثه ی جزئی است و از مرز زمان و مکان محدودی می گذرد و فراتر می رود. این
بیدار باش و هوشیار باش درباره ی همسران و فرزندان بسان همان بیدار باش و هوشیار
باش درباره ی اموال و اولاد در آیه ی بعد از آن است:

(إِنَّمَا
أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَهٌ)

(قطعاً اموالتان و
اولادتان ، وسیله آزمایش شمایند)

آگاه کردن از این است
که در میان همسران و فرزندان کسانیند که دشمن هستند… این هم اشاره دارد به حقیقت
ژرفی که در زندگی بشری است، و پیوندهای درهم تنیده و دقیق و ظریفی را می پساید که
هم در ترکیب بند عاطفی و هم در شرایط و ظروف زندگی موجود است. همسران و فرزندان چه
بسا وسیله ی غفلت وسرگرمی شوند، و انسان را از یاد خدا غافل و بی خبر بکنند. همان
گونه هم گاهی همسران و فرزندان انگیزه ای برای کوتاهی کردن برای پرهیز از
گرفتاریها و دشواریها و سختیهائی که به همسران و فرزندان می رسد اگر مرد مؤمن به
وظیفه و تکلیف خود برخیزد، و بدو همان
براسد که به مجاهد در راه خدا می رسد! مجاهد در راه خدا با زیان زیادی رویاروی می
شود، و فداکاریها و جان نثاریهای زیادی را تحمل می کند. مجاهد در راه خدا، و
خانواده اش رنجها و دشواریها می بینند. چه بسا مجاهد در راه خدا رنجها و دشواریها
را برای خود بپذیرد، اما تاب و توان پذیرش رنجها و دشواریهای همسرش و فرزندش را
نداشته باشد. در نتیجه بخل بورزد و بترسد تا برای آنان امن و امان و قرار و آرام
یا کالا و مال فراهم سازد. در این صورت همسران و فرزندان دشمن او می گردند، زیرا
او را از راه خیر و خوبی باز می دارند، و مانع پیاده کردن و تحقق بخشیدن هدف والای
وجود انسانیش می شوند. همچنین گاهی همسران و فرزندان بر سر راه او می ایستند و او
را از اقدام به وظیفه و انجام تکلیف خود باز می دارند، تا خویشتن را از بلایا و
مصائبی محفوظ دارند که به خاطر عملکرد او متوجهشان می شود گاهی هم همسران و
فرزندان کسی در مسیری هستند که جدای از مسیر او است، و او نتواند میان خود و میان
ایشان جدائی بیندازد و دربست از آن خدا شود… همه ی اینها شکلها و گونه هائی از
دشمنانگی هستند، دشمنانگی ای که دارای مراتب و درجات مختلف و متفاوت است… هم این
وهم آن ، در زندگی شخص مسلمان، در همه حال و همه آن، پیش می آید.

بدین جهت، این حال و
وضع پیچیده و درهم تنیده، بیدار باش و هوشیار باش و ترس و هراس از خدا را می طلبد،
تا بدین وسیله بیداری در دلهای کسانی برانگیخته و بر پا گردد که ایمان آورده اند،
و خود را برحذر دارند از این که همچون احساسها و اندیشه ها به خاطر گذرد، و فشار
این گونه انگیزه ها انسان مؤمن را از انجام وظیفه ی ایمانی باز دارد.

آن گاه قرآن این تحذیر
و بیدارباش و هوشیارباش را در فتنه ی اموال و اولاد، تکرار می کند. واژه ی فتنه
برداشت دو معنی را دارد:

نخست این که خداوند
شما را با اموال و اولاد می آزماید و امتحان می نماید. پس متوجه این باشید و
بپائید و پیوسته بیدار و هوشیار باشید تا پیروزی و رستگاری را در این آزمون به دست
آورید، و خالص و مخلص از آن خدا شوید. همان گونه که زرگر طلا را با آتش ذوب و
امتحان می نماید تا آن را از مواد آغشته بپالاید و خالص و سره نماید.

دوم این که این اموال
و اولاد فتنه و بلای شما است و شما را به مخالفت و معصیت می اندازد و مفتون و
گرفتارتان می کند. پس از این فتنه و بلا خود را بپائید و برحذر نمائید، تا نکند
سیلاب آن شما را با خود ببرد و از خدا دورتان گرداند.

هر دوی این معنیها بسی
با واژه ی فتنه سازگار است.

امام احمد با سندی که
دارد از عبدالله پسر بریده روایت کرده است که گفته است: از پدرم بریده شنیدم که می
گفت: پیغمبر(ص) سرگرم خطبه بود. حسن و حسین (رض) آمدند. هر دو پیراهن قرمز به تن
داشتند. راه می رفتند و می لغزیدند و می افتادند. پیغمبر خدا(ص) از منبر پائین آمد
و آن دو را برداشت، و ایشان را در حضور خود گذاشت . سپس فرمود:

«خدا و پیغمبرش را ست
گفته اند. قطعا” اموالتان و اولادتان، وسیله ی آزمایش شمایند. بدین دو کودک
نگاه کردم. دیدم راه می روند و می لغزند و می افتند. نتوانستم شکیبائی کنم. تا
بدانجا که سخنم را قطع کردم و آن دو را برداشتم».

محدثان این را از زبان
ابن واقد روایت کرده اند. این پیغمبر(ص) است و اینها پسران دخترش هستند…

در این صورت، کار مهم
است و دارای اهمیت است. مسأله ی بزرگی است و خطر در میان است. باید خود را برحذر
داشت و پائید، و در آن بیدار و هوشیار بود. برحذر و مواظب و بیدار و هوشیار بودن
آن اندازه در این مسأله مهم است که اندازه ی اهمیت آن را کسی مقرر و معین می
فرماید که دلهای مردمان را آفریده است، و این احساسها و اندیشه ها را در آنها به
ودیعت نهاده است، تا خویشتن را از سرکشی و از زیاده روی بازدارند، و بدانند که این
پیوندها و رابطه ها و نزدیکیها و خویشاوندیها گاهی کاری می کنند که دشمنان در حق
انسان می کنند، و مردمان را به جائی و فرجامی می کشانند که حیله ها و نیرنگهای
دشمنان انسانها را بدانجا و بدان فرجام می کشانند!

بدین خاطر بعد از
برحذر داشتن و بیدار باش و هوشیار باش دادن درباره ی آزمون و بلای اموال و اولاد،
و ذکر دشنانگی نهان در وجود برخی از فرزندان و همسران، به چیزی اشاره می نماید که
برای مؤمنان در پیشگاه یزدان حاضر و آماده است:

(وَاللَّهُ عِندَهُ
أَجْرٌ عَظِیمٌ)

«اجر و پاداش بزرگی در
پیشگاه خدا است»

مؤمنان را فریاد می
دارد که در حدود تاب و توان از خدا بترسید و تقوا و پرهیزگاری داشته باشند، و از
خدا فرمان ببرند و اطاعت بکنند:

(فَاتَّقُوا اللَّهَ
مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا)

« پس آن قدر که در
توان دارید از خدا بهراسید و پرهیزگاری کنید ، و ( درسها و اندرزهای آسمانی را )
بشنوید و بپذیرید ، و ( از قوانین و فرمانهای خدا ) اطاعت کنید . »

در این قید: (مَا
اسْتَطَعْتُمْ). آن قدر که در توان دارید. لطف یزدان در حق بندگانش، و اطلاع او از
اندازه ی توانشان در پرهیزگاری و اطاعت از او، جلوه گر می شود و پدیدار می آید.
پیغمبر خدا(ص) فرموده است:

«هرگاه شما را به کاری
دستور دادم ، بدا اندازه که می توانید آن را انجام دهید. و هرگاه شما را از کاری
نهی کردم و باز داشتم، از آن دوری گزینید».

اطاعت در کاری حدود و
ثغور ندارد. بدین خاطر به اندازه ی توان پذیرفته و انجام می گیرد. ولی چیزی که از
آن نهی می شود، تقسیم نمی گردد و بخش بخش نمی شود. بلکه به تمام و کمال و بدون کم
و کاست باید آن را رها کرد و به ترک آن گفت.

_______________________

منبع : فی الظلال قرآن
جلد ۳

نویسنده: سید قطب

مترجم:دکتر مصطفی خرم
دل

انتشارات : نشر احسان
۱۳۸۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا