جوانان

پیامی برای دانشجوی «گناهکار پشیمان»

جلیل بهرامی نیاپیامی برای دانشجوی «گناهکار پشیمان» 

نویسنده: استاد جلیل بهرامی نیا

دانشجوی محترمی با عنوان«گناهکار پشیمان»  با توصیف خلاصه ای از گذشته آمیخته با خطا و انحراف خویش،از این بنده چنین درخواست کمک و ارشاد کرده اند:«تو روخدا جوابمو بدین تو روخدا کمکم کنید خصوصی نوشتم که فقط شما بدونید عیب پوشم باشید جوابمو خودتون یه نظر بنویسید تو وبلاگتون بزارید خیلی میترسم از هرچیزی میترسم تو رو خدا جوابمو زود بدید دارم دیونه میشم»؛البته در قسمت نظرات وبلاگ،معمولاً مواردی از این دست قبلاًنیز دیده شده و بنده نیز به فراخور فرصت،پاسخ های داداه ام؛اما این بار نیز از باب وجوب نصح و ادای وظیفه مؤمنانه همیاری معنوی مطالبی را به عرض می رسانم:

 

یکم:آدمی ساختار روانی مخصوصی دارد؛وجودش آمیزه ای از خیر و شر است و هر کدام از این دو عنصر،بازتابهایی در زندگی و منش او دارند؛بسته به این که کدام بخش،فعال و تقویت شود افراد گاه ابلیس و گاه فرشته می شوند.ایمان و توبه،سرشت آدمی را دگرگون نمی سازد و او را تبدیل به فرشته نمی کند؛ایمان عهدی است با آفریدگار جهان،که فرمان نفس و شیطان وانهاده ودستورات الله،جل جلاله،مبنای رفتار قرار گیرد؛مژمن بودن به معنای فزشته سرشتی و بی گناهی نیست؛بلکه بدین معناست که اولاً گناه در زندگی استثنا باشد نه قاعده و ثانیاً برآمده از رضایت قلبی نباشد؛مؤمن جز دروغ و خیانت،به هر گناهی ممکن است آلوده شود و تا این جای کار از حیث وضع روانی،طبیعی است؛اما انجام گناه به صورت عمدی و با رضایت قلبی،خارج از شیوه مؤمنانه است؛چنانکه در قرآن آمده است:بهشتیان آخرت کسانی هستند که وقتی در حین ارتکاب زشتی ها  یا ستم به خویشتن،ناگهان به یاد خدا افتادند،ترسان و پشیمان،درخواست بخشایش می کنند و آگاهانه انجام گناه را ادامه نمی دهند(و لم یُصرّوا علی ما فعلوا و هم یعلمون)؛پس آن چه خلاف ایمان است ادامه عمدی گناه است نه آلودگی به گناه.

 

دوم:مطابق فرموده پیام آور گرامی اسلام،یکی از معیارهای وجود/قوت یا فقدان/ضعف ایمان،وضع روانی ماست:(من سرّته حسناته و سائته سیّئاته فهو مؤمن)؛پس شادمانی و افتخار به درستکاری و دلواپسی و غمناکی از ارتکاب گناه نشانه وجود ایمان در درون آدمی و حیات معنوی است؛کسی که بتواند بدون اضطراب و شرمگینی و بدون احساس خطر در باره فرجام گناه،دست به معصیت بیالاید و در درونش دست اندازی برای گناه نباشد،تهی از ایمان و تقواست؛امّا تردید و احساس بیم و شرم و در اندیشه جبران و توبه بودن،نشانه وجود ایمان است؛همین که شما این چنین،پریشان و هراسناک گشته و چشمانتان را از خوف گنهکاری،با اشک ندامت خیس کرده اید،بشارتی است جدّی بر این که شرف در وجودتان فعال است و شعله غیرت در جانتان فروزان است؛این سرمایه را با بخل تمام نگهدارید و آن را به توفان هوس مسپارید.

 

سوم:شیطان مچگیر است و خدای متعال،دستگیر!دسیسه ابلیس چنین است که پیش از ارتکاب گناه،آن را سبک و ناچیز جلوه می دهد و آن را می آراید  و معصیت را لذیذ،نشانه استقلال شخصیت ، هنجارشکنی روشنفکرانه ،انتقام جویی از بزرگترها،قدرت نمایی در برابر رقیب و …جلوه می دهد؛اما پس از کامیابی در کشاندن افراد به منجلاب گناه،با یک تغییر صدوهشتاد درجه ای،ژست تنزّه طلبانه و مقدّس نمایانه می گیرد و گناه را بزرگ و بی جبران می نمایاند و فرد را با حقه ای تازه می فریبد و به درون او القا می کند که تو با آن سابقه و عملکرد،با چه رویی می خواهی بر سجاده نماز بایستی یا با فلانی رفاقت کنی یا در مجالس خیر حضور یابی؟! و بدین گونه او را از لطف الهی و همراهی با صالحان،مأیوس و محروم می سازد! باید بهوش بود و دوباره فریفته تلبیس او نشد؛هیچ گناهی در برابر بنده نوازی وبخشایشگری الله جل جلاله بزرگ نیست؛تردید در توبه پذیری خدای متعال،خلاف ایمان و یأس از مهربانی او صفت کفّار است؛یقین صد در صد داشته باشید که با یک توبه صادقانه به سان کودکی تازه به دنیا آمده ، پاک و مصفّا خواهید شد.

 

چهارم:چند توصیه عملی برایتان دارم؛نشانه و لازمه توبه،نه فقط ترک گناه بلکه برچیدن بسترهای مشوّق و مسبّب گناه است؛نمی توان توبه کار بود و همان خوراک و دیدن و گفتن ها،همان رفت و آمدها و همان معاشرت های قبلی را داشت؛توبه به معنای بازگشت از مسیر قبلی و مستلزم تغییر بنیادی در سبک زندگی و مناسبات اجتماعی در تمام ابعاد است؛از تنهایی شدیداً بپرهیزید؛از مطالعات یا مشاهدات یا مکالمات زمینه ساز یا تشدیدکننده گناه جدّاً اجتناب کنید؛رفقای شایسته و درستکاری بیابید؛در مجالس و موضوعات خیر مشارکت کنید؛به ازای هر گناه جریمه ای نقدی یا محروم سازی خویش از برخی امور دلپسند تعیین کنید؛مطالعه قرآن،دعا و ذکر همیشگی و فراوان را حتماً فراموش نکنید؛نزد هیچ کسی جز الله گناهانتان را بازگو نکنید،چون بازگو کردن گناه نزد دیگرانامکان بخشودگی آن را از بین می برد؛کارهای نیک متناسب با توان خویش را افزایش دهید،زیرا مطابق فرموده خدای متعال (هود:۱۱۴) و رسول الله(ص) انجام نیکی ها به دنبال گناهان،آنها را می شوید؛در کنار همه اینها به یاد داشته باشید که شما امید پدر و مادری رنج کشیده و چشم به راه هستید که عمر و آسایش خود را فدای شما کرده اند و اکنون عین جفاست که شما نیکی و خدمات آنان را با رنج آفرینی پاسخ دهید،فرض کنید شما خودتان مادرید و فرزندتان،بی اعتنا به آن همه شفقت و حمایت،راهی خلاف سرافرازی و خوشبختی خود و خانواده پیش بگیرد؛ وجداناً چه احساسی خواهید داشت؟!

 

از آن مهربان دستگیر خواستارم که همه ما را در مسیر سلوک ایمانی حمایت فرماید و ما را از دام نفس و شیطان برهاند.شما هم برای بنده دعای خیر بکنید.

دوشنبه ۱۴/۱/۱۳۹۱ نقل از http://soma2.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا