جهاد بزرگ کدام است ؟ و افضل الجهاد چیست؟
جهاد بزرگ کدام است ؟ و افضل الجهاد چیست؟
نویسنده: دکتر محمد ابراهیم ساعدی رودی
جهاد بزرگ کدام است؟
نه تنها قتال همهی جهاد نیست، بلکه به پیامبر(ص) دستور داده شده است که به وسیلهی قرآن و استدلالهای آن – نه شمشیر – با کافران جهاد بزرگ نماید و جهاد با قرآن و استدلالهای آن را جهاد بزرگ نامیده است.
خداوند متعال میفرماید:
« وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً کَبِیراً »فرقان/۵۲
«و با قرآن با آنان به جهادی بزرگ بپرداز.»
در تفسیر این آیه ابن جریر طبری به سند خود از ابن عباس – رضی الله عنهما – روایت میکند که میگوید: «یعنی با قرآن»[۱]
ابن عاشور در تفسیر این آیه میگوید:
این آیه پیوند دارد با فرمودهی خدای تعالی:
« وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلاً » فرقان/۳۲
«و کسانی که کافر شدند، گفتند: چرا قرآن یک جا بر او نازل نشده است؟ این گونه (ما آن را به تدریج نازل کردیم) تا قلبت را به وسیلهی آن استوار گردانیم، و آن را به آرامی (بر تو) خواندیم.»
سپس قرآن را تشبیه میکند به کتاب موسی و این که چگونه خداوند تکذیب کنندگانش را نابود کرد، بعد از آن دربارهی امتهای که پیامبرانشان را تکذیب کردند سخن میگوید، آنگاه به استهزاء پیامبر توسط مشرکان میپردازد و پس از بیان چند مثال در مورد جهان هستی در آخر میفرماید: «و به وسیلهی آن با آنان جهاد بزرگ کن» که ضمیر برمیگردد به قرآن.[۲]
طبق این آیه باید جهادِ بزرگ ما مسلمانان در هر زمان با قرآن و استدلالهای قرآنی باشد.
خواهش میکنم که آیات قبل و بعد این آیه را به دقت بخوانید و ببینید که خداوند چگونه آیات هستی را یکی پس از دیگری (مثل بسط و قبض سایه، قرار دادن شب به عنوان لباس، خواب به عنوان آسایش و روز برای زندگی، فرستادن باد، نزول باران برای زنده کردن زمین مرده و سیراب کردن جانداران، قرار دادن مانع در میان دو دریای شیرین و شور و …) بیان میکند که در قرن بیست و یکم، قرن علم و دانش، نیز دانشمندان را متحیر کرده و تا روزی که دنیا پابرجاست متحیر خواهد کرد.
ای مسلمانان!
بدانید که معجزهی ما یک نوشته و کتاب است به نام « قرآن»[۳] که موعظه، شفا، هدایت، رحمت[۴]، مبارک[۵]، بشیر، نذیر[۶] و … است.
معجزه، یک کتاب است که دلالت بر این دارد که امت ما خواندن، نوشتن، علم و دانش است[۷]، نه یک «عصا» که برای ادب کردن سرکشان و نافرمانان به کار برند و چهارپایان را با آن رام کنند و به راه برند.[۸]
امت قرآن و کتاب (خواندن و نوشتن) را چه شده است که نسبت بیسوادیاش از همهی ملتها بیشتر است و افرادی از خانوادهاش بهانه به دست دشمن میدهند که در تمام دنیا به چشم تروریست به آن نگاه کنند؟!
در حالی که نسبت بیسوادی در میان امتی که «عصا» معجزهاش بود از همهی ملتها کمتر است و توانسته است بر گردهی ملتها سوار شود و «عصا» بر سر امت «إقرأ» بلند کند و حقوقش را به تاراج ببرد؟!
پس از بیسوادی بیرون شو و با کتاب خود که سراسر علم و دانش است و بهترین وسیلهی جهاد علمی و فرهنگی و نیرومندترین وسیلهی بحث و مباحثه با دشمنان اسلام است، جهاد بزرگ کن.
ناگفته نماند که جهاد با قرآن بیشتر با زبان نمود پیدا میکند که قبلاً ذکر کردیم که جهاد با زبان یکی از انواع جهاد است، حال اگر جهاد زبانی ما بر اساس آیات و استدلالهای قرآنی باشد «جهاد بزرگ» میشود. والله اعلم.
یک بحث جالب قرآنی:
رتبهی کدام یک بالاتر است؟ جهاد با زبان یا جهاد با سنان یعنی نیزه و سلاح؟
فهمیدیم که جهاد بزرگ جهاد با قرآن است. و پر واضح است که جهاد با قرآن با زبان امکانپذیر است.
پس جهاد با زبان جهاد بزرگ است.
سؤالی که در این جا مطرح میشود این است که جهاد بزرگ کار کیست؟
کار کسی است که از قرآن آگاهی داشته باشد، زبانی برای بیان و گفتن و حرفی و استدلالی برای طرح و مناقشه داشته باشد.
پس جهاد با قرآن که جهاد بزرگ است کار علما است.
به همین خاطر خداوند علمای ما را « چندین درجه» (درجات) بالا برده است:
«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» مجادله/۱۱
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و بهره از علم دارند ، درجات بزرگی میبخشد»
در مقابل ترفیع چندین درجهای علما، به مجاهدان با جان و مال فقط یک درجه بیشتر از نشستگان داده است:
« لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَکُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً * دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَهً وَرَحْمَهً وَکَانَ اللّهُ غَفُوراً رَّحِیماً » نساء/۹۵-۹۶
«( جهاد با رعایت این همه احتیاطی که گذشت ، بس بزرگ و ارزشمند است ) . مسلمانانی که ( به جهاد نمیروند و در منازل خود ) مینشینند ، با مسلمانانی برابر نیستند که با مال و جان ، در راه یزدان جهاد میکنند . خداوند مرتبه والائی را نصیب مجاهدان کرده است که بالاتر از درجه خانهنشینان است ، مگر چنین خانهنشینانی دارای عذری باشند ( که ایشان را از بیرون شدن برای جهاد بازداشته باشد . در این صورت درخور سرزنش نیستند ، و پاداش بزرگ خود را از خدا دریافت میدارند و مرتبه بالائی دارند ) . خداوند به هر یک ( از دو گروه مجاهد و وانشستگان معذور ) منزلت زیبا ( و عاقبت والائی ) وعده داده است . و خداوند مجاهدان را بر وانشستگان ( بدون عذر ) با دادن اجر فراوان و بزرگ ، برتری بخشیده است . درجات بزرگی از ناحیه خدا ( بدانان داده میشود ) همراه با مغفرت و رحمت ( فراوان الله . و اگر لغزشهائی هم داشتهاند ) خداوند آمرزنده و مهربان است.»
پیامبر(ص) چه چیزهایی را به عنوان أفضل الجهاد معرفی میکند؟
آیا قتال افضل الجهاد است؟
در احادیث صحیح[۹] چند چیز به عنوان افضل الجهاد معرفی شدهاند که عبارتند از:
الف: گفتن سخن حق و عدل در برابر پادشاه زورگو:
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«أَفْضَلُ الْجِهَادِ کَلِمَهُ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»[۱۰]
(افضل الجهاد گفتن سخن عدل در برابر پادشاه ستمگر است.)
پس معلوم شد که قتال افضل الجهاد نیست.
چرا قتال افضل الجهاد نیست و گفتن سخن حق افضل الجهاد است؟
به نظر من[۱۱] – والله اعلم – چون در قتال و جنگ دو طرف مسلح هستند و احتمال کشته شدن هر یک از طرفین وجود دارد، همان طور که احتمال زنده ماندن یکی از طرفین وجود دارد، پس مؤمن به زنده ماندنش و کشتن دشمن و انتقام گرفتن از او امیدی دارد، ولی در گفتن سخن حق در برابر پادشاه ستمگر فقط یکی از طرفین یعنی پادشاه مسلح است نه حقگو و فقط احتمال کشته شدن یکی از طرفین یعنی حقگو وجود دارد، نه پادشاه!
حال فهمیدی چرا گفتن سخن حق در برابر پادشاه ستمگر افضل الجهاد است؟
چون حقگو جانش را بر سر زبانش میگذارد و میداند که یا کشته میشود یا باعث بیداری و هدایت ستمگر میشود و هیچ امیدی به کشته شدن و انتقام گرفتن از ستمگر وجود ندارد.[۱۲]
علت دیگر افضل بودن این نوع از جهاد این است که از شکاف و انحراف داخلی جلوگیری میکند که به مراتب از خطر دشمن خارجی زیانبارتر است.
ب: جهاد با نفس و خواهشات آن
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
« أَفْضَلُ الْجِهَادِ أَنْ تُجَاهِدَ نَفْسَکَ وَهَوَاکَ فِی ذَاتِ اللَّهِ»[۱۳]
« افضل الجهاد این است که به خاطر خدا با نفس و هوایت جهاد کنی.»
چرا مجاهدهی با نفس و خواهشات آن افضل الجهاد است و قتال افضل الجهاد نیست؟
به نظر من – والله اعلم – چون دشمن فقط در میدان نبرد و زمان جنگ با انسان میجنگد و قابل رؤیت هم هست، در حالی که نفس همواره و در همه جا با انسان میجنگد و به خاطر این که دیده نمیشود از او و نقشههایش غافل میشود و در حالی که نمیداند ضربات خود را وارد میکند. کسی که با نفس و هوایش جهاد کند و بتواند آن را تزکیه کند در واقع رستگار شده است:
« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا » شمس/۷-۱۰
« و سوگند به نفس آدمی ، و به آن که او را ساخته و پرداخته کرده است. سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است. ( قسم به همه اینها ! ) کسی رستگار و کامیاب میگردد که نفس خویشتن را ( با انجام طاعات و عبادات ، و ترک معاصی و منهیّات ) پاکیزه دارد و بپیراید. و کسی ناامید و ناکام میگردد که نفس خویشتن ( و فضائل و مزایای انسانیّت خود را در میان کفر و شرک و معصیت ) پنهان بدارد و بپوشاند ، و ( به معاصی ) بیالاید .»
ج: حجِ مقبول بهترین و زیباترین جهاد زن
از ام المؤمنین عایشه – رضی الله عنها – روایت شده است که گفت: گفتم: ای رسول خدا! آیا همراه شما جنگ و جهاد نکنیم؟
فرمود: «لَکِنَّ أَحْسَنَ الْجِهَادِ وَأَجْمَلَهُ الْحَجُّ، حَجٌّ مَبْرُور»
«ولی بهترین و زیباترین جهاد حج است، حج مقبول»
عایشه – رضی الله عنها – گوید: بعد از شنیدن این سخن از رسول الله دیگر حج را رها نمیکنم.[۱۴]
در روایت دیگری آمده است که عایشه – رضی الله عنها – گفت: گفتم: ای رسول خدا! آیا همراه تو برای جهاد خارج نشویم، چون من کاری را در قرآن نمیبینم که برتر از جهاد باشد؟
فرمود:«لا، و لَکِنَّ أَحْسَنَ الْجِهَادِ وَأَجْمَلَهُ الْحَجُّ، حَجٌّ مَبْرُور»[۱۵]
«ولی بهترین و زیباترین جهاد حج است، حج مقبول»
توجه: بهترین و زیباترین جهاد زن حج مقبول است پس بهترین و زیباترین جهاد مرد چیست؟
با توجه به آیات و احادیثی که تا به حال خواندیم بسته به شرایط، وضعیت، زمان و مکان و جایگاه و موقعیت هر مرد میتواند جهاد با قرآن، جهاد مالی و جانی، گفتن سخن حق در برابر پادشاه ستمگر، جهاد با نفس و هوای آن و … باشد.
پس معلوم شد که قتال بخش و نوعی از جهاد است، نه همهی جهاد و از میان اجزا و انواع متعدد و متفاوت جهاد هم افضل و یا بزرگ نیست. والله اعلم.
بخوانید :
مفهوم جهاد و قتال در اسلام و تفاوت این دو چیست؟
انحراف مفهوم جهاد ، استعمار
—————————————
نام کتاب: مجموعهی فهم درست۱، رابطهی بین جهاد و قتال/ نویسنده: دکتر محمد ابراهیم ساعدی رودی/ مشهد، حافظ ابرو، ۱۳۹۳
[۱]جامع البیان فی تأویل القرآن (تفسیر طبری)، محمد بن جریر طبری، تحقیق احمد محمد شاکر، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۲۰ه.ق. – ۲۰۰۰م، ج۱۹، ص۲۸۱
ر.ک: التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج۱۰، ص۱۰۱. [۲]
[۳] خداوند نامهای زیادی بر قرآن نهاده است. از جمله:
- کتاب:« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ »کهف/۱ (ستایش خدایی را که آن کتاب را بر بندهی خود فرو فرستاد …)
- فرقان: « تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً » فرقان/۱ (بزرگ و خجسته است کسی که بر بندهی خود، فرقان {کتاب جداسازندهی حق از باطل } را نازل فرمود، تا برای جهانیان هشدار دهندهای باشد.)
- ذکر: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » حجر/۹ (بی تردید، نا این قرآن {ذکر} را به تدریج نازل کردهایم و قطعاً ما نگهبان آن خواهیم بود.)
- تنزیل: « وَإِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ » شعراء/۱۹۲ ( و راستی که این {قرآن} نازلشدهی پروردگار جهانیان است.)
- و …
[۴] «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ »یونس/۵۷ (ای مردم،به یقین، برای شما از جانب پروردگارتان موعظهای، و شفایی برای آنچه در سینههاست، و هدایت و رحمتی برای ایمان آورندگان آمده است.)
[۵] «وَهَذَا کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ » الأنعام/۹۲ (و این کتاب مبارکی است که ما آن را فرو فرستادیم.)
[۶] « کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ * بَشِیراً وَنَذِیراً »فصلت/۳-۴ (قرآنی است به زبان عربی برای مردمی که میدانند. بشارتگر و هشدار دهنده است.)
[۷].اولین آیهای که بر پیامبر امی(ص) نازل میشود و ارتباط زمین با آسمان را برقرار میکند «إقرأ» هست، یعنی بخوان. در حالی که اولین آیهی تورات در سفر پیدایش دربارهی آفرینش زمین و آسمان سخن میگوید: فاعتبروا یا أولی الابصار
[۸] «وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى *قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى * قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَى *فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّهٌ تَسْعَى * قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ…» طه/۱۷-۲۱ (ای موسی ! در دست راست تو چیست ؟پاسخ داد که این عصای من است و بر آن تکیه میکنم و با آن گوسفندانم را میرانم و برای آنها برگ میریزم ، و نیازهای دیگری را با آن برآورده میکنم . ( خدا بدو امر ) فرمود : ای موسی ! عصا را بینداز . موسی فوراً عصا را انداخت ، و ناگهان مار بزرگی شد و به سرعت راه افتاد . ( خدا به موسی ) فرمود : آن را بگیر و مترس !…)
مواردی دیگر هم به عنوان افضل الجهاد معرفی شدهاند که احادیثشان ضعیف یا موضوع هستند. از آن جمله:[۹]
- کسی که اسبش پی و خونش ریخته شود: رسول الله(ص) در جواب سؤال «افضل الجهاد کدام است؟» فرمود: «من عقر جوادُهُ وَ أُهریقَ دَمُهُ» (کسی است که اسبش پی و خونش ریخته شود.) (مسند احمد، حدیث۱۹۴۵۴ و تعدادی دیگر از کتابهای حدیث از عمرو بن عنبسه. شعیب ارناؤوط گوید: این سند دارای ضعف و انقطاع است.) با توجه به ضعف سند، به نظر من – والله اعلم – چون این شخص با مال و جان جهاد کرده، هر دو را فدا کرده و به شهادت نائل آمده است.
- مواظبت بر انجام فرایض و در برخی روایات اقامهی نماز: « حافظی علی الفرائض فإنها أفضل الجهاد» (بر انجام فرائض مواظبت کن که این افضل الجهاد است.) (المعجم الکبیر، طبرانی، حدیث ۲۰۸۲۱، و تعدادی دیگر از کتابهای حدیث از ام سلیم – رضی الله عنها- آلبانی در ضعیف الترغیب و الترهیب، حدیث ۹۰۹ آن را ضعیف دانسته است.)
- همنشینی با فقرا: « الجلوس مَعَ الفُقراء مِنَ التواضُع، و هو مِن أفضل الجِهادِ» (همنشینی با فقرا بیانگر تواضع است و جزئی از افضل الجهاد است.) (جمع الجوامع أو الجامع الکبیر، سیوطی، حدیث۴۴۰. آلبانی در السلسله الضعیفه، حدیث ۳۴۷۳ آن را موضوع دانسته است.)
و …
[۱۰]صحیح: سنن ابوداوود، حدیث ۳۷۸۱ و تعدادی دیگر از کتابهای حدیث از ابوسعید خدری – رضی الله عنه – . آلبانی در صحیح و ضعیف سنن ابی داوود، حدیث ۴۳۴۴ آن را صحیح دانسته است.
[۱۱]پناه بر خدا از من و منیت. اگر برداشت صحیح باشد توفیق خداوند است و حمد و سپاس او را که توفیق داد و اگر خطا باشد از نفس من و شیطان است و اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
[۱۲] در مرداد امسال(۱۳۹۲) شاهد صحنههای زیادی از جهاد بزرگ توسط مردم مصر و در رأس آنان اخوان المسلمین در میدانهای مصر به ویژه میدان رابعه و نهضت قاهره بودیم. کودتاگران محمد مرسی رئیس جمهور منخب مردم را ربودند و با تحت فشار قرار دادن تظاهرکنندگان، منتظر خشونت از طرف آنان بودند تا آنان را قلع و قمع کنند، ولی تظاهرکنندگان افضل الجهاد را برگزیدند و صحنههای بینظیری از مقاومت و پایداری بر این مبدأ (گفتن سخن حق به صورت مسالمت آمیز بدون خشونت و استفاده از سلاح) از خود نشان دادند که جهانیان را شگفتزده و کودتاگران را دیوانه و وادار به واکنش کرد که به طرز فجیع و وحشتناکی تظاهرکنندگان را از زمین و هوا به گلوله بستند و در عرض چند ساعت حدود سه هزار تحصنکننده را به خاک و خون کشیدند و صحنههای ضبط شدهی ایستادگی و مقاومت تظاهر کنندگان تا قیام قیامت بر تارک زمان میدرخشد تا مسالمتآمیز بودن پروژهی مردم مسلمان مصر و خشونت و تروریست بودن لیبرالها را که دم از دموکراسی میزنند و در عمل عکس آن را نشان دادند، ثابت کند و توخالی بودن حمایت غرب از دموکراسی را به وضوح، به نمایش بگذارد.
[۱۳] جمع الجوامع أو الجامع الکبیر، سیوطی، حدیث۷۱ و تعدادی دیگر از کتابهای حدیث از ابوذر، آلبانی در السلسله الصحیحه (مختصره) حدیث ۱۴۹۶ آن را صحیح دانسته است. صحیح:
[۱۴]صحیح: بخاری، ۱۷۲۸ و تعدادی دیگر از محدثان از عایشه – رضی الله عنها.
[۱۵].صحیح: نسایی، حدیث ۲۵۸۱ و تعدادی دیگر از محدثان از عایشه – رضی الله عنها- آلبانی در صحیح و ضعیف سنن النسائی، حدیث ۲۶۲۸ آن را صحیح دانسته است