فقه معاصر

آیا گناه کردن ما را کافر می کند ؟!

آیا گناه کردن ما را کافر می کند ؟!

نویسنده: سالم البهنساوی / مترجم: سالم افسری

گناهکار با انجام گناهانی که اعتقادی به حلیت شان نداشته باشد به دلایل ذیل کافر نمی گردد:

  1. پیامبر(ص) به خاطر عمل نکردن به احکام شرع، به کفر کسی حکم نداده است. عباده بن صامت می گوید:پیامبر(ص) از مردان و از زنان بر این امور بیعت گرفت که «به پروردگار متعال شرک نورزیم و دزدی نکنیم و زنا نکنیم و فرزندانمان را نکشیم پس هر کس به این بیعت و پیمان وفادار باشد اجرش بر عهده ی خداوند است اما اگر کسی مرتکب جرمی شود که مستوجب حد است و حد بر او جاری گردد آن حد، کفاره گناه اوست و هرکس که پروردگار گناهش را بپوشاند، در مشیت پروردگار قرار می گیرد که اگر خواست او را عذاب و اگر بخواهد او را مورد عفو و بخشش قرار می دهد». امام مسلم.

فقیهان و از جمله ابن حزم ظاهری- که اعتقادی به قیاس ندارد- براساس همین احادیث معتقدند که ایمان به وسیله گفتن شهادتین حاصل می گردد و شخص با ترک اعمال، کافر نمی شود و امت بر این موضوع اجماع دارد که تصدیق شهادتین موجب ورود شخص به دایره ی ایمان می گردد و انکار آن موجب خروج از دایره ی ایمان و برهمین اساس است که، لفظ کفر اصغر یا کفر عملی مجازی بر اعمالی که شرع، ارتکاب آنها را کفر نامیده اطلاق شده است و آثار و نصوص بر این دلالت دارند که مقصود از کفر غیر حقیقی است و ارتکاب آن اعمال، موجب خروج شخص از دین اسلام نمی گردد دیگر آن که انجام تکالیف و اعمال شرعی مانند جهاد و حج و روزه و نماز موجب افزایش ایمان و ترک آنها موجب کاهش ایمان می شودف خداوند متعال می فرماید:

(هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَّعَ إِیمَانِهِمْ)فتح/۴

«خدا است که به دلهای مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند»

می فرماید:

(‏ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَهٌ فَمِنْهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِیمَاناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ ‏)توبه/۱۲۴

«‏ هنگامی که سوره‌ای ( از سوره‌های قرآن ) نازل می‌شود ، کسانی از آنان ( که منافقند ، از روی تمسخر و استهزاء ، برخی به برخی رو می‌کنند و ) می‌گویند : این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود ؟  ( و آیا چیز مهمّ و مفیدی گفت و نمود ؟ ! ) و امّا مؤمنان ،  ( همان سوره قرآن ) بر ایمانشان می‌افزاید و ( نور آن بیش از پیش راه حق را بدیشان می‌نماید ، و از این نزول قرآن که مایه افزایش ایمان و پرتو جان و سعادت هر دو جهان آنان می‌شود ) شادمان می‌گردند . ‏»

  1. در حدیث شریف آمده است:« هر کس کلمه ی لا اله الا الله را بگوید و به اندازه ی یک دانه جو، نیکی در دلش باشد، از آتش جهنم خارج می شود و هر کس کلمه ی لا اله الا الله را بگوید و در قلبش به مقدار یک دانه گندم، نیکی باشد از جهنم خارج می گردد هر کس کلمه ی لا اله الا الله را بگوید و به مقدار یک ذره، خیر و نیکی در قلبش باشد از آتش جهنم نجات پیدا می کند.»

این فرموده خداوند بر هیچ کس پوشیده نیست که می فرماید:

(‏ إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِیداً ‏)نساء/۱۱۶

« ‏ بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را ( از کسی ) نمی‌آمرزد و بلکه پائین‌تر از آن را از هرکس که بخواهد ( و صلاح بداند ) می‌بخشد . هر که برای خدا انباز بگیرد ، به راستی بسی گمراه گشته است ( و خیلی از حق پرت شده است ) . ‏»

مشرکان را از شمول مغفرت خارج ساخته است و به همین دلیل است که منظور از لفظ خیر مذکور در حدیث، ایمان است. همچنین در حدیث پیامبر(ص) خطاب به معاذ آمده است:«هر کس از روی صداقت قلبی شهادت قلبی شهادت دهد که هیچ معبود به حقی نیست مگر پروردگار متعال و شهادت دهد که محمد رسول خداوند است خداوند او را بر آتش جهنم حرام می کند. معاذ گفت: ای رسول الله آیا به مردم اطلاع ندهم تا شادمان شوند؟ پیامبر(ص) فرمود: خیر می ترسم به این حدیث تکیه کنند».

هیچ واقعه ای نمی توان یافت که پیامبر(ص) در آن درباره مرتکب گناه حکم کفر صادر کرده یا درباره ی کسی که شهادتین را بر زبان جاری کرده از حکم دادن به ایمان او درنگ کرده باشد تا اینکه از مقدار اعتقاد شخص و علم و آگاهی اش از معانی و مفهوم شهادتین یا از عملش به احکام شرع، آگاهی به دست بیاورد. بلکه تمام آثار و نصوص دینی بر ایمان شخص به محض تلفظ شهادتین دلالت دارند. والبته معنای این سخن این نیست که اگر شخص اعمال منافی و متضاد با تصدیق شهادتین را مرتکب شود همچنان مؤمن باقی می ماند بلکه اگر مشخص شود که او دانسته و از روی قصد برای خداوند شریک قائل شده است از دایره ی ایمان خارج می شود اما اگر کسی ایمان بیاورد و عملی انجام دهد که نداند آن کفر یا شرک است در این حالت آن عمل با ایمان او منافات ندارد زیرا او قصد انجام عمل شرک آلود را نداشته است مگر این که عمل شرک آلودش به اطلاعش رسانده شود ولی او با این وصف، دانسته و از روی قصد و بدون اکراه و تأویل بر عمل شرک آمیزش اصرار و پافشاری نماید.

  1. ابن تیمیه در این باره می گوید:« از آن جایی که پیامبر(ص) خبر داده است که خدواند متعال در روز قیامت می فرماید:« هر کسی که ذره ای ایمان در قلبش وجود داشته باشد را از آتش جهنم خارج نمایید.» روشن است که حتی شرورترین مسلمانان در قلبش ایمان وجود دارد و از آن جایی که امت، احکام اسلامی را بر چنین شخصی جاری می سازد- احکامی که خداوند مسلمانان را ملزم به تبیعت و پیروی از آن کرده است- و وی را تکفیر نمی کند و بر وارد شدنش به بهشت گواهی می دهد مسلمان بودن او، ثابت و لارم می آید.
  2. پیامبر(ص) هر روز صبح و شب دعا می کرد:« پروردگارا! از شریک قرار دادن چیزی از روی آگاهی برای تو به تو پناه می بریم و از آن چه که نمی دانیم از تو طلب مغفرت می نماییم» روایت احمد و طبرانی. و در روایت ابویعلی آمده است:«پیامبر(ص) هر روز سه بار این دعا را تکرار می کرد.»
  3. ابو معبد مقدادبن اسود می گوید: از پیامبر(ص) سوال کردم یا رسول الله اگر در حال مبارزه و جنگ با شخص کافری باشم و او یکی از دستهایم را قطع کند سپس به درختی پناه ببرد و بگوید: اسلام آوردم آیا بعد از گفتن کلمه ی اسلام می توانم او را بکشم؟ پیامبر(ص) فرمود: او را نکش. گفتم: یا رسول الله او یکی از دست هایم را قطع کرده و سپس کلمه ی اسلام را بر زبانش جاری کرده است. پیامبر(ص) فرمود: او را نکش چون اگر او را بکشی او در منزلت و جایگاه تو پیش از کشتن اش قرار خواهد گرفت و تو در منزلت و جایگاه او پیش از تلفظ کلمه ی اسلام قرار خواهی گرفت». بخاری و مسلم
  4. اسامه بن زید می گوید: روزی پیامبر(ص) ما را به سوی قبیله ی جهینه فرستاد و صبح هنگامی که مردم بر سر آب بودند بدانجا رسیدیم. من و یک مرد انصاری به دنبال یکی از آنان رفتیم و زمانی که او را دستگیر کردیم گفت:«لا اله الا الله» مرد انصاری از کشتن او دست کشید اما من نیزه ام را در شکمش فرو کردم و او را کشتم هنگامی که به مدینه برگشتیم پیامبر(ص) از ماجرا اطلاع پیدا کرد و فرمود: «ای اسامه بعد از اینکه او لا اله الله لا را بر زبان جاری کرد او را کشتی؟» گفتم: ای رسول الله او به منظور نجات یافتن، و نه از روی اعتقاد، کلمه ی شهادت را بر زبان جاری کرد. پیامبر(ص) فرمود: بعد از این که لا اله الا الله را بر زبان جاری کرد او را کشتی؟» پیامبرر پیوسته این جمله را تکرار می کرد تا اینکه آرزو کردم ای کاش آن روز مسلمان نمی بودم. روایت بخاری و مسلم

در روایت دیگری آمده است: اسامه گفت: ای رسول الله! او به خاطر ترس از شمشیر کلمه ی شهادت را بر زبان آورد. پیامبر(ص) فرمود:« مگر قلبش را شکافتی تا بدانی شهادت را به خاطر ترس از شمشیر یا از روی اعتقاد گفته است؟» پیامبر(ص) پیوسته این جمله را تکرار می کرد تا اینکه آرزو کردم ای کاش آن روز مسلمان نمی بودم. یعنی اسامه آرزو کرد که ای کاش اسلام آوردنش بعد از این ماجرا می بود و در این جنگ شرکت نمی کرد.

  1. امام مسلم حدیث دیگری نیز روایت کرده است. طبق این حدیث پس از اینکه اسامه بن زید بر شخص مشرکی شمشیر می کشد، آن شخص مشرک می گوید: لا اله الا الله ، اما اسامه او را می کشد. و پیامبر(ص) خطاب به اسامه فرمود:« او را کشتی؟» اسامه گفت: بلی. پیامبر(ص) فرمود:«در روز قیامت با کلمه ی لا اله الا الله چکار خواهی کرد؟» پیامبر(ص) پیوسته این جمله را تکرار می کرد.

_____________________
منبع: نقد و بررسی اندیشه تکفیر / نویسنده: سالم البهنساوی / مترجم: سالم افسری / انتشارات: نشر احسان-۱۳۸۸

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا