دعوت و داعی

مصاحبه با ماموستا عبدالله ایرانی

مصاحبه با ماموستا عبدالله ایرانی

 استاد عبد الله ایرانی را شاید بتوان یکی از برجسته ترین شاگردان نسل پیشین اساتید علوم دینی منطقه کردستان دانست هر چند محاسن وی سنی بیش از ۵۱ سال را نشان می دهد اما طراوت سخن و لبخند زیبایی که هنگام گفتگو حتی هنگام طرح  مسائل بسیار جدی بر لب داشت اثری از پیری بر خود نداشت. بعد ازظهر روزی از روزهای مرداد مهمان استاد در سنندج بودیم و نوشته حاضر چکیده ایست از گفتگویی مفصل با ایشان، شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.

جناب ماموستا برای آغاز بحث از دین شروع کنیم لطفاً‌ دین را تعریف کنید؟

 دین در تعریف خدایی آن ، دینی است که خداوند به وســـــیله فرشتــــگان بــــرپیامبران نازل فرموده است و آن مجموعه ای است از اعتقادات ،‌اهداف و قوانین که به صورت تدریجی و متناسب با زمان و مکان هر پیامبر به صـــورت خـــاص خود نازل شــــده اســـت که البته تبیین و نحوه اجرای این قوانین و دستورات ، توسط پیامبر هم جزء دین می باشد .

یـــعنی شما مکاتب غــــیر توحیدی مثل هند و یا برهمایی،‌آتش پرستی و غیره را دین نمی دانید؟

ببینید برای این که به معنای درست هر واژه ای پی ببریم باید به اصل کلمه بنگریم . باید بدانیم این کلمه از کجا آمده و چه کسی برای اولین بار آن را استفاده کرده و مراد او از آن کلمه چه بوده است ؟

وقتی به طور دقیق به کلمه دین می نگریم ، در می یابیم که دین واژه ای الهی و اسلامی است . اسلام به معنای آن  بر نامه ای که از آدم تا خاتم فرستاده شده است-  دراین وادی دین معنایی به جز آن برنامه ای که به صورت تدریجی در طول تاریخ فرستاده شده را   نمی یابد.خداوند می فرماید:

((

ان الدین عند الله الاسلام))

 ممــــکن اســت افراد دیــــگری این واژه را برای مکاتب و بر نامه های غیر الهی به کار ببرند و این البته فقط مـــشکـــل این واژه نیست،واژه های بسیاری هستند که معنایشان عوض شده است  واژه شهید را ببینید واژه ای کاملاً اسلامی است اما امروزه در همین کردستان ما ، حتی گروههای که اصولاً ‌دین را قبول ندارند برای جان باختگان مسیر فکریشان از واژه شهید استفاده  می کنند.

استعمال نا بجای واژه نباید ســـــبب بر داشت مــــعنایی نادرست شود . این مکاتب فکری و روحی هم قوانین انسان برای رســـــیدن بـــه حقیقت و تعالی می باشند. که امروزه البته در افکارمسلمانان هم رسوخ یافته و باعث بوجود آمدن افکار التقاطی شده اند.

جامعه امروز ما با جامعه صدر اسلام تفاوت زیادی دارد، به نظر شما تفاوت مسلمانی که در قرن بیست و یکم میلادی زندگی می کند با مسلمانی که مثلاً‌در قرن سوم هجری زندگی کرده است در چیست؟

امروز عصر ارتباطات  و انفجار اطلاعات  می باشد. مردم دارای امـــــــــکانات اطلـــاعـــاتی گســـــترده ای هستند یعنی می دانند دورو برشان چه می گذرد و سخن موافق و مخالف بر سرچه مسأله ای است . به همین دلیل امروزه دینداری امری آگاهانه و اختیاری است.

فرد مسلمان امروزی دسترسی گسترده ای به امکانات ، برای جواب به سؤالاتش را دارد یعنی در  هر کدام از علوم دینی که بخواهد می تواند اطلاعات بگیرد و علاوه بر این مسلمان امروزی میراث دار ۱۴  قرن تحقیق ، ‌تألیف و مدارسه است ، او میراث فکری علما ی بزرگی را  در دسترس دارد که در زمان پیشینیان نبوده اند و حتی در صورت همزمان بودن امکان ارتباط بــــه معــــنای وسیع کلمه با آنان را نداشت . امکانات ارتباطی امروزه باعث ایجاد گستره بیشتری برای نظر وعمل شده است به همین دلیل تفکرات گوناگون دینی امروزه وسعت بیشتری پیدا کرده اند . نکته حائز اهمیت در این جاست که تفکرات دینی راباید از دین جدا کرد.

یعنی میان برداشت هایی که از قرآن و سنت می شود با خود قرآن و سنت تفاوت قائل شد .قرآن و سنت (منظور از سنت بخشی از آراء،‌نظرات و اعمال پیامبر می باشد که در تبیین قرآن آمده ) مقدسند اما تفکرات دینی مقدس نیستند. قرآن و سنت لازم الاتباع می باشند اما تفکرات دینی خیر. مثلاً‌ وقتی به امام شافعی به خاطر یکی از آراء فقهی او ایراد می گیرند که رأی شما مخالف اجماع صحابه است ایشان می گویند چگونه اجماع صحابه را قبول کنم در حالیکه اگر در زمان آنها بودم با دلیل به آنها ثـــابت می کردم که رأی من درست است. یعنی حتی سخن صحابه مقدس نیست ، بلکه یک مسلمان امروزی  می تواند بدون تقدیس قائل شدن به سخن افراد پیشین با ملاک قرآن و سنت از افکار سلف استفاده کند در حالی که پیشینیان ما این امکانات را نداشتن با توجه به گسترش امکانات ارتباطی و تعدد بسیار زیاد افکار دینی ، آمارهای رسمی حاکی از دور تر شدن جوانان ازمباحث دینی به طور کلی می باشند چند سال پیش یکی ازمراجع تقلید تشیع اعلام کرده بود که نزدیک ۷۵ درصد جوانان از دین گریزانند با اندکی تفاوت این وضعیت در مناطق اهل سنت هم وجود دارد تا جاییکه گروهی به ضدیت با دین  برخواسته اند یعنی از اساس با دین مخالفند این وضعیت را شما هم با اندکی تفاوت در مناطق اهل سنت مشاهده   می کنید . چرا و چگونه جامعه ما به سوی این بحران کشیده شده است؟

متأسفانه این مسائل وجود دارد و ابعادش روز به روز گسترده تر می شود اما من طرح این گونه مسأله را صحیح نمی دانم . ببینید آنچه که وجود دارد فرار از

دین نیست،‌فرار از وضعیت موجود است باید وضعیت موجود را موشکافی کرد . امروزه در جامعه ما بسیاری از مسائل به اشکال گوناگون و در رنگ و لباسهای مختلف منتشر   می گردد و چون تابلوی دین بر پیشانی آنها ست ، مردم همه را به اسم دین        می نگرند . جامعه پر از شعائر اسلامی است اما از محتوای اسلامی اثری    نمی بینید . باید متوجه این نکته بود که قداست دین به خاطر محتوایش است که متأسفانه جامعه ما اعم از شیعه و سنی آنرا فدای شعائر کرده است .

ارزشهای اسلام را ببینید عدل ،‌احسان ،‌آزادی،‌ رأفت و … هیچ کدام از اینها در جامعه نقشی ندارند، اصلاً‌ ردپایی از آنها را نخواهید دید. کیست که از این ارزشها بگریزد آنچه جوانان از آن می گریزند این است که به نام اسلام عدالت را ظلم معنا کرده اند، این است که آزادی اسلامی را زندان معرفی کرده اند و اصلاً‌آزادی آدمی معنایی در فرهنگ جامعه ندارد. محملی برای محبت نیست و همه اینها در بسته بندی اسلام به مردم عرضه شده است . به عنوان مثال جوانها امروز یک فاصله طبقاتی وحشنا ک را تجربه می کنند، گروهی اندک در اوج امکانات مادی و گروهی اکثریت که از حداقل امکانـــــات رفــــاهی بــــر- خوردارند . این مشــــــکلات  خود ، مشکلات دیگری را  به دنــــبال آورده اســــت به عنوان مثال در شرایط این چنینی عملاً امکان ازدواج برای جوانان وجود ندارد وآنچه که به آن پرداخته اند هر چه بیشتر محدودکردن جوانان ‌به نام اسلام بوده است و یا پدری که شب هنگام با وجود خستگی مفرط خوابش نمی برد چون باید برای فرزندی که تازه ازدواج کرده سرپناهی بیابد ناچاردست به دامان وام بانکی مــی شود امـــــــا خطیب جمعه بــــر ســــرش  فریاد می زند که ربا گیرنده و ربا دهنده در آتش جهنم می باشند. این گونه حکم قرآنی و سختگیری ها را بیان کردن ، بدون تـــــوجه به شــــرایط امروزین جامعه  بیان کردن ، اندک اندک آتش سوزانی می شود که ریشه دینداری را در جامعه می سوزاند . وقتی که نمی توانیم مشکلات مردم را درمان کنیم لااقل گره کوری بر مشکلات نزنیم.با توجه به این مسائل و به طور خلاصه باید گفت دین امری فطری است که هنوز پیاده نشده است تا ازآن گریز داشته باشند آنچه که از آن گریز دارند شبحهایی است که بنام دین در جامعه پخش شده است و هر انسان سلیم العقلی از آن گریزان می باشد.

آن وقت اجرای حدود الهی در این جامعه چه می شود ، ‌نظرتان در مــــــورد اجــــــــــــــرای حدود در این برهه از زمان چگونه است ؟

حدود شـــــرایطی دارد که تـا به جای نیایند اجرای آن صحیح نیست . علاوه بر این ما هنوز نتوانسته ایم دین را به مردم بشناسیم چه طور می توان از مردمی که دین را نمی شناسند انتظار داشت که مرزهایش را رعایت کنند. اجرای حدود در این جامعه ، چشم پوشی بر مسائلی هم چون عدم وجود دین در جامعه است .

وضعیتی را که توصیف کردید آیا فقط خاص منطقه کردستان ایران است یا دیگرممالک اسلامی مانند عربستان ،‌پاکستان ، سودان و

هم با ما  همداستانند؟

ببینید همه مشکل دارند حتی عربستان که قلب جهان اسلام است این یک مشکل عقیدتی است که متأسفانه دیگر در جهان اسلام    نمی توان برای آن استثنایی یافت . البته در جا تش متفاوت است بدین معنی که در کشوری نمی توان اعلام کرد که مردم این کشور دین را درک و قبول کرده اند و جامعه یک جامعه اسلامی است البته درمیان حرکتهای بیداری اسلامی گامهای بسیار خوبی برای اصلاح برداشته شده که امیدواریم در آینده ایی نزدیک ثمراتش را ببینیم .

نظرتان در مورد پیشرفت سریع اسلام در غرب چیست؟

در غرب خلاء روحی وجود دارد . آنها از نیازهای اولیه خود فارغ شده اند و اکنون به دنبال مسائل عالیتری هستند. ارزشهای آنها به ارزشهای دینی نزدیک شده اســــت و چــــون جــــــواب سؤالهایشان را در اسلام می یابند به ندای فطرتشان پاسخ داده و به اسلام می گروند. اما در آنجا هم دو عامل ، باعث کاهش محبوبیت اسلام و فشار بر مسلمانان شده است . اول آنکه گروهی که به طور بر نامه ریزی شده در خدمت گروههای صهیونیستی و مسیحیان افراط گرا قرار دارند و به نام اسلام دست به اعمال جنایت آمیزی می زنند و آنرا به نام اسلام ثبت می کنند و دوم گروههایی که هر چند زیر نظر صهیونیستها و مسیحیان نیستند و به نظر خود در راه خدا جهاد می کنند اما عملاً ‌آب به آسیاب دشمن     می ریزند. این دو گروه به انگاره های مثبت غربیان از اسلام لطمه وارد     کرده اند  یعنی نتیجه کارشان در فرانسه منع حجاب ، در انگلیس اخراج مسلمانان و در امریکا حمله به کشور های مسلمان می باشد.

جناب ماموستا فقط استفاده از نام اسلام نیست آنها به سنت پیامبر و بعضی آیات صریح قرآن رجوع و به آنها استناد می کنند؟

این افـــــــــراد از قرآن دور هستند وبرداشت آنها از قرآن و سنت بسیار ساده و بدون در نظر گرفــــتن لـــــوازم آن اســت نباید این گونه به قرآن و سنت نگاه کرد . قرآن کتاب رحمت الهی است و در این راســــتا باید تفـــسـیر شــــود در ضـــمن احادیث مورد استناد آنها احادیث ضعیفی هستند اما به طور کلی موضع گیری ما نسبت به این قضیه این است که این قضایا را اسلامـــــــی  نمی دانیم و معتقدیم نه پیامبر و نه صحابه این چنین اعمالی نداشته اند اگر شما به قضایای اخیر کردستان عراق نگاه کنید متوجه این نکته خواهید شد که حتی افرادی که دید عمیقی از اسلام ندارند، می دانند که اینها به نام اسلام می خواهند به مسلمانان ضربه بزننـــــــد .

در آخر چه باید کرد و راه چاره چیست ؟

       سید قطب می فرماید باید مبارزه ریشه ای را شروع کرد ،‌ مبارزه ای بی امان با آداب ، رسوم و عقاید انحرافی جامعه ، باید از عقیده شروع کرد . نسلی که با عقیده سالم و صحیح پرورده شودهر کاری را می تواند انجام دهد بعد از آن به عبادات به معنای دقیق کلمه توجه کرد سپس نوبت به شناخت علم، تکنولوژی جدید و فرهنگ جامعه می رسد و این چنین دینی است که می تواند پاسخگوی نیاز مردم باشد .

منبع: نشریه  هلال مدرسه علوم اسلامی خانقاه پاوه

‫۲ دیدگاه ها

  1. من هم موافقم ایشان غیر مستقیم امام ابن تیمیه و استاد محمد ابن عبدالوهاب را تکفیر کردند .

    براستی بسی جای تاسف است که در حضور جمعی به اصلاح علمای اهل سنت اینگونه در باره ائمه اربعه سخن رانده شود .
    در حالی که ایشان گاهی می گفت البته من خودم اینها را ندیده ام و نخوانده ام ولی شنیده ام .

    راستی هدف از این سخنان و این نشست ها چیست ؟؟؟؟؟ !!!!!

  2. توهین آشکار رحیم پورازغدی به ائمه اربعه ی وعلمای بزرگ اهل سنت وسکوت …

    دیشب شبکه اول سیما (جمعه ۲۶/۸/۸۵) قسمت اول سخنرانی رحیم پورازغدی رادرجمع روحانیون سیستان وبلوچستان پخش کرد ومژده ی پخش قسمت دوم رادرهفته ی آینده داد . درحضورآن همه روحانی اهل سنت زاهدان بدترین توهین هارابه اهل سنت وامامان بزرگواراهل سنت بازبانی منافق گونه کرد اما یک نفر ازجمع حاضرنشد سکوت خفت بارراشکسته واجازه ندهد این شخص همچنان به توهین وافتراهای خود ادامه دهد. بسیاربی ادبانه ازامامان اهل سنت حرف می زد . ویا امام ابن تیمیه وامام محمد بن عبدالوهاب راکافر می خواند البته بعداْ می گفت که البته من نمی گم کافرند و…

    می گفت تفاوت مااهل تشیع بااهل سنت این است شما ازابوحنیفه یاشافعی یافلان عالم پیروی می کنید مااهل تشیع ازسنت پیامبرو فرزندان او!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟

    می گفت می آیند درمناطق اهل سنت باکمک استکبار وانگلیس کتاب وجزوه های پرازتوهین به اهل سنت پخش می کنند ویک نام شیعه هم رویش می چسبانند درحالیکه بودجه ی این چیزهات هم ازخارج می آید!!؟؟ حتماْ منظور ایشان تفسیر المیزان(طباطبایی البته علامه طباطبایی) و کتاب معاد (شهید محراب دستغیب) و کتابی که علامه ی بزرگوار مجلسی درباره پیامبر(ص) نوشته است نیز هست که سراسر توهین به اهل بیت پیامبر (ص) واصحاب ایشان است .

    دراین باره لازم است پاسخ دندان شکنی به رحیم پورازغدی و اربابان او وصداوسیمای شرک آلود جمهوری به اصطلاح اسلامی ایران داد. منتظر نظرات شما اساتید بزرگوارهستیم. آسمان مهرhttp://asmanemehr.blogfa.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا