داعی نباید در مجادله و بحث زیاده روی بکند
داعی نباید در مجادله و بحث زیاده روی بکند
نویسنده: شهید کاک ناصر سبحانی / ترجمه: عزیز صادقی
اگر تو را تکذیب کردند وگفتند تو دروغ می گویی و این برنامه و دین خدا نیست
در جوابشان بگو: نمی خواهم با شما مجادله نمایم، حق را به روشنی برای شما تبیین کرده ام، وظیفه ی خود را به جای آورده ام و دیگر بهانه ای برای شما نمانده است.
این نکته را هم بیفزایم که از این پس با شما وارد چنین مجادله ی بی سود و فرجامی نخواهم شد.
در این مورد بخوانید: دعوت و دعوتگری در اندیشه استاد شهید ناصر سبحانی
حال که علی رغم وقوف بر صحت گفتارم، همچنان مرا تکذیب می کنید، جای هیچ سخن و جدالی باقی نمانده است.
فقط به شما این را می گویم: مگر نه این است که شما مرا دروغگو و گمراه می پندارید، پس هر کاری که می کنم، در گرو عمل خود هستم نتیجه و سرانجامش به خودم می رسد، شما هم در گرو عمل خود هستید و آنچه می کارید همان می دروید. نه من به خاطر عمل و کردار شما سزا می بینم، نه شما به خاطر عمل و کردار من سزا داده می شوید.
سپس داعی آن ها را فرا می خواند و به آن ها می گوید: بیایید با اسلوبی علمی و از راه گفتگو وارد بحث شویم، اگر در کردار و سخنان من ابهامی هست، به من بازگویید.
بعد از این که داعی به این شیوه آن ها را دعوت به پذیرش حق می کند و آن ها علیرغم آشکار شدن حقیقت، نه تنها حاضر به گفتگو نمی شوند، بله از پدیرش حقیقت سرباز می زنند، داعی متوجه می شود که آن ها در گرداب باطل فرورفته و بر ماندن دربر آن اصرار دارند.
علاوه بر آن برای پرده پوشی و مستور ماندن باطل گرایی خود و حفظ اعتبار و آبرویشان، خود را مدافع و طرفدار حق و حقیقت جلوه می دهند و با سخنانی حق به جانب به طرف مقابل حمله ور می شوند که، تو گمراهی، تو دچار عذاب خدا می شوی و تو اینی و آنی…
آری آن ها تمام نیرو و توان خود را به کار می گیرند تا داعی را از برنامه و دین خدا منحرف کنند، اما پاسخ داعی به آن ها این است که: هر چه می خواهید بگویید، اما سرانجام هر کس در گرو عمل خود خواهد بود.
داعی باید از این مساله درس عبرت بگیرد، وقتی بعد از بحث و گفتگوی کافی و در حد توان خود، حقیقت را برای را به روشنی و بدون هیچ کم و کاستی برای کسی بیان نمود، اما مخاطب و طرف مقابل همچنان سرسختانه از پذیرش حق سرباز زد، دیگر نباید بیش از این وقت خود را صرف مجادله و گفتگوی بیهوده با او نماید، همچنین نباید از واکنش نامناسب و سخنان ناپسند او ناراحت و دلگیر شود.
داعی نباید احساساتی شود و بگوید: هر طور شده باید حق را ثابت کنم و به او بقبولانم و اثبات کنم که من حقیقت را می گویم.
احساسات داعی نباید بر او چیره شود و با خود بگوید: هر طور شده باید حق را ثابت کنم و به او بقبولانم که من حقیقت را می گویم، همچنین نباید تلاش کند تا طرف مقابل را وادار به تصدیق سخن خود نماید، زیرا این اصرار و پافشاری داعی ممکن است، دعوت او را از مسیر درست ( که ناشی از صداقت و اخلاص اوست) منحرف کند به گونه ای که به جای دعوت به پذیرش حق، هدفش به کرسی نشاندن حرف خودش باشد، که دیگران نگویند در مجادله شکست خورده و نتوانسته حق را اثبات نماید.
پس داعی باید در مجادله و گفتگو جانب اعتدال را رعایت نماید و در آن زیاده روی نکند، بلکه تا آنجا پیش رود که بتواند حق را بنابر اصولی که در کتاب خدا ذکر شده، برای طرف مقابل تبیین و روشن کند و بعد از آن بگوید:
وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ / یونس ۴۱
و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من به من اختصاص دارد، و عمل شما به شما اختصاص دارد. شما از آنچه من انجام مىدهم غیر مسؤولید، و من از آنچه شما انجام نمىدهید غیر مسؤولم.»
(هرکسی در گرو اعمال خویش است، و هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت).
———————————
منبع: تفسیر سوره یونس / نویسنده: ناصر سبحانی /انتشارات به رهه م