سياسي اجتماعي

آموزش اسلامى در انگلستان

آموزش اسلامى در انگلستان

آموزش و پرورش یکى از مهم ترین ارکان یک جامعه است که نه تنها به تاریخ بلکه به فرهنگ و عوامل تعیین کننده خط مشى سیاسى زمان حال و آینده آن جامعه مربوط است. آموزش و پرورش در بریتانیا در سیر تحولى تاریخى خود مراحل مختلفى را طى کرده است

مراحلى که شامل نیازهاى تکنولوژیک ، ارزش هاى اجتماعى و ایدئولوژیک بوده اند. انگلستان بعد از هلند از نظر آمار آموزش هاى غیر مذهبى در جایگاه دوم در اروپا قرار دارد. تنها ۲۰ در صد مردم این کشور در مراسم مذهبى شرکت مى کنند و این پایین ترین در صد در اروپاى غربى است.
آموزش و پرورش
بر اساس قوانین مصوب سال هاى ۱۹۴۴ و ۱۹۸۸ ، مسئولیت آموزش و پرورش به عهده شوراى محلى و مقام هاى محلى گذاشته شده است ، با اختیارات قانونى که مقام هاى محلى به سرپرست آموزش محل مى دهند ، دست او را در انتخاب معلمان ، کتاب هاى لازم ، امتحانات ورودى و سایر موارد آموزشى باز گذاشته اند.
تا قبل از تصویب قانون آموزش در ۱۹۴۴ اکثر امور آموزشى به عهده مقام هاى کلیسا بود ، ولى بعد از تصویب قانون مذکور تقریبا تمامى اختیارات آموزشى آنان به مقام هاى محلى و منطقه اى منتقل گردید و مقام هاى کلیسا تنها مسئول پر کردن ساعت هاى آموزش مسائل مذهبى در مدارس روزانه شده اند.
دانش آموزان مسلمان نیز با توجه به شرایط قانونى فوق وارد سیستم آموزشى این کشور شده اند ، در ابتدا به دلیل در اقلیت بودن مسلمانان در بریتانیا ، مشکلات چندانى به وجود نیامد ، اما رفته رفته با رشد سریع مهاجرت و همچنین رشد سریع زاد و ولد تعداد دانش آموزان مسلمان مدارس در مدتى بسیار کوتاه چند برابر شد و در برخى مناطق خصوصا بعد از دهه ۱۹۸۰ بیش از ۹۰ در صد کل دانش آموزان یک مدرسه را به خود اختصاص داده است. مقام هاى محلى براى رو یا رویى با رشد سریع دانش آموزان غیر انگلیسى ضمن تاکید فراوان بر آموزش زبان انگلیسى به عنوان زبان مادرى خواستار جا به جایى دانش آموزان مسلمان و انتقال آنان به مدارس دیگرى براى رسیدن به شرایط حداقل متعادل شدند.
برابر گزارشى که از وضعیت آموزش دانش آموزان مسلمان در سال ۱۹۷۱ تهیه شد ، مقام هاى محلى براى اولین بار مجبور به رعایت مسائلى ، از قبیل رعایت نوع غذا با توجه به حلال بودن گوشت ، نوع لباس براى شنا کردن خصوصا دختران ، آموزش مسائل دینى ، ساعت هاى دعا و عبادت ، لباس رسمى مدرسه گردیدند. ارزیابى اى که ده سال بعد از تاریخ فوق انجام گرفت ، نشان از این واقعیت بود که مقام هاى محلى با کمک مسلمانان توانسته بودند بر بسیارى از مشکلات و معضلات فوق خصوصا در مورد استفاده از لباس مخصوص براى دانش آموزان دختر و فراهم کردن گوشت حلال و عدم لزوم شرکت در ورزش هاى مختلط از جمله شنا فایق آیند.
بر اساس تحولات فوق مسئله آموزش دینى که بر اساس قوانین مصوب سال ۱۹۴۴ تنها شامل مسیحیت مى شد ، رفته رفته مورد سوال و ابهام واقع شد. بر اساس ارزیابى به عمل آمده در سال هاى اخیر اکثر دانش آموزان به دلیل وجود صدها دانش آموز غیر مسیحى از واژه مذهب برداشت دیگرى دارند غیر از آنچه که در گذشته تصور مى رفت. در خلال سال هاى ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ بسیارى از مقام هاى آموزشى به تغییر برنامه هاى مذهبى و جایگزین کردن آن با آموزش کلى با ادیان دیگر اقدام کردند. مسئله دیگرى که در بسیارى از مدارس مشکلات جدیدى به باز آورد ، مراسم دعاى صبحگاهى بود که از روى انجیل خوانده مى شد ، در صورتى که در صد بالایى از دانش آموزان یا مسلمان بوده و یا حداقل غیر مسیحى به حساب مى آمدند.
مسئله مدارس اسلامى براى مسلمانان مسئله جدیدى نبوده و دولت به دلایل سیاسى حساسیت نسبتا زیادى حتى به طرح آن داشته است. در سال ۱۹۸۲ انجمن والدین مسلمان در شهر برادفورد خواستار تاسیس پنج مدرسه اسلامى در مناطق مسلمان نشین شده بود.
رسانه هاى گروهى و ارباب مطبوعات در خلال این بحث ها و گفت و گوها و بر اساس برداشت هاى خود و براى خبر سازى بیشتر به تحریف واقعیت پرداختند ونتایج پربارى که از بحث و گفتگو میان مسلمانان با مقام هاى محلى حاصل شده بود ، عملا در بازار شایعات به فراموشى سپرده شد. در سال ۱۹۸۳ کمیته اى به نمایندگى از مسلمانان مامور رسیدگى به وضعیت آموزشى دانش آموزان مسلمان در شهر بیرمنگام شد ،کمیته مذکور اهداف خود را به شرح ذیل تعیین کرده بود :
ایجاد محلى مناسب براى اداى فریضه نماز در مدارس ، برنامه غذایى اسلامى ، حق استفاده از لباس هایى با ویژگى اسلامى به خصوص براى دختران مسلمان.
گر چه قانون مصوب سال ۱۹۴۴ به قوت خود باقى بود ، بحث عمده و اساسى مسئله آموزش دینى بود که گوشه هایى از آن حتى به مجلس اعیان انگلیس کشیده شد. به هر حال بحث و بررسى درباره تغییر برنامه آموزش دینى به شدت بالا گرفت و سرانجام دولت مجبور شد ، پس از مشاوره با اسقف کانتربرى که بالاترین مقام مذهبى در این کشور است درباره تغییر برنامه هاى درسى فوق تجدید نظر کلى نماید. در برنامه هاى تجدید نظر شده به طور طبیعى جایگاه مسیحیت و آموزش هاى آن در صدر قرار داشته ، ولى جایگاهى نیز براى آموزش و معرفى سایر ادیان پیش بینى شده است. در قانون جدید آموزشى اختیارات شوراى محلى و اعضاى انجمن اولیا و مربیان به مراتب بیش از قانون قبلى است، بنابراین در ظرف مدت بسیار کمى والدین مسلمان توانستند با عضویت در انجمن اولیا و مربیان از قدرت و استحکام قانونى بیش ترى برخوردار شوند، در قانون جدید همچنین پیش بینى شده که برخى از مدارس مى توانند به صورت اختیارى از کنترل مقام هاى محلى خارج شده و تحت نظارت و کنترل دولت مرکزى قرار گیرند. این قانون نیز در آینده مى تواند تا حدودى راه ایجاد مدارس اسلامى را هموارتر سازد.
قانون اصلاحى آموزش و پرورش ( ۱۹۸۸ میلادى )
بر اساس این قانون ،آموزش روزانه و عبادى مسیحیت براى تمامى دانش آموزان اجبارى شد و براى دانش آموزان مسلمان یکى از چهار انتخاب زیر تعیین شد:
شرکت در آموزش مذهبى مسیحیت؛
خارج شدن از مدرسه ؛
درخواست آموزش مذهبى اسلام با هزینه نظام آموزشى در صورتى که تعداد مسلمانان در اکثریت باشد ؛
درخواست بررسى آموزش مسائل اسلامى به دانش آموزان اقلیت و پرداخت هزینه ها توسط جوامع اسلامی.
علت اصلى تصویب اصلاحیه پیش گفته این بود که دولت انگلیس تصور نمى کرد ، زمانى کشورش به یک کشور چند ملیتى تبدیل شود.

مسلمانان مهاجر عمده توجهشان به نظام تعلیم و تربیت معطوف است و در نظر آنان این نظام تعلیم و تربیت است که به عنوان عاملى تعیین کننده ، آینده نسل جوان مسلمان را شکل مى دهد. افرادى به منزله نماینده مسجد ، انجمن هاى اسلامى و والدین به صورت انفرادى اقدام هاى بسیارى در جهت برقرارى ارتباط مستقیم با مدارس موجود در مناطق مسلمان نشین کرده اند.
در دو دهه اخیر مدارس و اداره هاى آموزش و پرورش محلى انگلیسى با تقاضاهاى گوناگونى براى توجه ویژه به مسائل مسلمانان مواجه بوده اند ، و در نهایت در سال ۱۹۷۱ تعلیمات دینى مسیحى از تعلیمات دینى دانش آموزان مسلمان جدا شد.
با افزایش تعداد دانش آموزان ، والدین و رهبران جامعه اسلامى با طرز عمل ادارات آموزش و پرورش محلى بیشتر آشنا مى شدند. هم زمان جنبش هاى پدید آمده در جهان اسلام ارزش ها و مفاهیم نوینى را درباره تعلیم و تربیت اسلامى طرح کرده‌اند که این خود سرچشمه دیگرى براى تنظیم خواسته هاى مسلمانان از نظام آموزش و پرورش بریتانیاست.
مسئله مدارس توجه ویژه اى را مى‌طلبد‌، زیرا رهبران و والدین مسلمان در یافته اند حفظ فرهنگ و مذهب و فرهنگشان در نهایت به نسل دوم آنها بستگى دارد ، از این رو آنان درباره تاثیر زیاد مدرسه بر فرزندانشان دل نگرانند. این امر به انجام گفتگوهایى میان مسلمانان و مسئولان آموزشى انجامید که ابتدا در سطح مدرسه و سپس در سطح مسئولان محلى صورت گرفت ، به ویژه آن که عدم تمرکز ساخت هاى آموزشى در انگلستان انجام چنین مذاکراتى را ترغیب مى کند.
وضعیت آموزشى در مدارس بریتانیا:
الف- وضعیت لباس دانش آموزان
تاکید نظام آموزش و پرورش بریتانیا بر یونیفرم هاى سنتى مدرسه همواره مسائلى ایجاد کرده است که مردم اروپایى را به تعجب واداشته است. به دلایل بسیار ، رواج یونیفرم هاى مدرسه در مورد حضور جوامع اقلیت مذهبى و نژادى به طور مشخص در سال هاى اخیر کاهش داشته است. در بیشتر مدارس تصمیم گیرى به عهده مدیران یا هیئت هاى مدیران مدارس است. بسیارى از مدارس شهرى به طور انفرادى لزوم یونیفرم را از بین برده اند و بنابراین با مسائل خاصى مواجه نشده اند.
تا همین چند ماه گذشته قانون آموزش و پرورش انگلستان دختران را ملزم به پوشیدن لباس فرم و وادار به پوشیدن دامن هاى کوتاه مى کرد ، در حالى که این مسئله اگرچه نماد مدرنیسم در کشور هاى غربى محسوب مى شود اما در فرهنگ هاى دیگرى چون آداب دین اسلام ، به زنان اجازه داده نمى شود پاهاى خود را در انظار دید عموم برهنه نگاه دارند.
در باره این موضوع اعتراضات فراوانى به وجود آمد و مطبوعات به صورت مبالغه آمیزى آن را مطرح کردند ؛ دختران از برخى مدارس اخراج شدند و بعضى از والدین دخترانشان را از مدرسه رفتن منع کردند. اکنون در بیشتر موارد دختران مسلمان مجازند شلوار و پیراهنى بپوشند که به رنگ لباس فرم مدرسه است. همچنین آنها اغلب مى توانند روسرى سر کنند و براى کلاس هاى آموزش بدنى ، بلوز و شلوار ورزشى بپوشند. اما اخیرا مسئولین نظام آموزشى بریتانیا متقاعد شدند که در پوشش لباس سنتى دامن براى دختران دانش آموز محدودیتى قرار ندهند چرا که این نوع لباس براى دانش آموزان غیر مسلمان در حین تحصیل نیز مشکلاتى را ایجاد مى کرد. اگر چه در روزهاى اخیر شاهد بودیم که آموزش و پرورش انگلستان ، طى بخشنامه اى سایر دانش آموزان دختر را نیز از پوشیدن چنین دامن هایى معاف کرد.
ب- وضعیت غذاى دانش آموزان
دومین مسئله عملى به نوع غذاهاى موجود در مدرسه مربوط مى شود. احکام اسلامى در خصوص غذاى حلال تصریح مى کند که گوشت خوک ، الکل یا مشتقات آن حرام است و دیگر انواع گوشت نیز باید مطابق ذبح اسلامى تهیه شده باشند. کلیه ادارات آموزش و پرورش محلى در پاسخ خود اظهار کردند که آنها براى دانش آموزان مسلمان اغذیه مناسب فراهم مى کنند. آنها در عمل از ارائه انواع محصولات گوشتى که مسئله ذبح داشته باشند ، اجتناب مى کنند و در عوض غذاهاى گیاهى تهیه مى کنند.
ج- آموزش جنسى به دانش آموزان
دیگر موضوع عمده برنامه درسى به آموزش جنسى مربوط مى شود. دیدگاه یکى از اولیاى مسلمان را مى توان به عنوان نمونه اى از اعتقادهاى دیگر مسلمانان در نظر گرفت :
این طبیعى است که باید هر زن و مردى به مسائل جنسى در وقت ازدواج آگاهى داشته باشند ، در قرآن راهنمایى هاى روشنى درباره اخلاق ، روابط زناشویى ، عشق و عاطفه وجود دارد ، اما آموزش جنسى و به کار بردن فیلم هاى آموزش جنسى ، مختص یک جامعه بیمار و لاقید است.” در واقع به ندرت مدرسه اى پیدا مى شود که آموزش جنسى را در کلاس هاى غیر مختلط برگزار کند. اکثر این آموزش ها تحت عنوان بخشى جدایى ناپذیر از زیست شناسى انسان ، بهداشت ، اخلاق و یا مطالعات اجتماعى ارائه مى شوند.
رابطه میان خانه و مدرسه جهت موفقیت دانش آموزان لازم است و در مورد آموزش هاى جنسى باید گفت که این آموزش ها باید جزو برنامه ریزى هاى آموزشى قرار داشته باشند ، تا حدى که طرح آنها مخالف با شرع اسلام نباشد.
آموزش چند دین در مدارس انگلیس ، ممکن یا غیر ممکن ؟
مشکلى که هم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا