كمترین مقام در بهشت چگونه است؟
كمترین مقام در بهشت چگونه است؟
نویسنده: دکتر محمد بن عبدالرحمن العريفي /ترجمه: استاد احمدظاهر
در صحیح مسلم از عبد الله ابن مسعود و مغیره بن شعبهب روایت است كه رسول اللهr فرمودهاند: بیشك موسیu از رب خود پرسید و گفت: ای رب! كمترین كس از اهل جنت از روی منزلت كیست؟ اللهY فرمود: آخرین كسی كه در جنت داخل میشود، و او كسی است كه میخواهد از فراز پل صراط عبور كند، گاهی به هردو دست و پای میرود، و گاهی آتش او را میسوزاند، اما وقتیكه از مقابل آتش جهنم دور شود بسوی آن میبیند و میگوید: بسیار با بركت است ذاتی كه مرا از تو نجات بخشید، یقیناً ربم چیزی را نصیب من نموده كه به هیچیك از اولین و آخرین نصیب نكرده است، آنگاه بر كناره جهنم مینشیند – لیكن اللهU او را از آن نجات بخشیده است- و احساس میكند كه هیچ كسی همچو نعمتی را كه به او داده شده كه عبارت از نجات از دوزخ است نصیب نشده است، او در همین حال میباشد ناگاه درختی در بالای سر او ظاهر میشود وقتی آن را میبیند میگوید: ای رب! مرا به این درخت نزدیك گردان تا در سایه آن بیاسایم و از آب آن بنوشم! الله تعالی میگوید:
ای فرزند آدم! شاید این نعمت را برایت بدهم نعمت دیگری را از من بخواهی، میگوید: یا اللهU! غیر از این سوال دیگری از تو ندارم، و به این سخن خود با ربش عهد و پیمان میكند كه غیر از این درخت چیزی دیگری را از او نخواهد، ولی ربش او را در این قضیه معذور میداند زیرا او چیزهای را میبیند كه توان صبر از آن را ندارد، پس الله تعالی او را اجازه میدهد كه به درخت نزدیك شود و از سایه و آب آن استفاده نماید، در آن حال درخت دیگری به او نمایانده میشود كه زیباتر از درخت نخستین بود، میگوید:
ای ربم! به درخت دومی نزدیكم گردان، تا از آب آن بنوشم و در سایه آن بیارامم، سوگند بعزت و بزرگیات كه غیر از این چیزی از تو نخواهم، الله تعالی میگوید: ای فرزند آدم! آیا با من عهد و پیمان نبسته بودی كه غیر از آن درخت چیزی از من سوال نكنی؟! میگوید: سوگند بعزت و بزرگیات كه غیر از این از تو چیزی سوال نكنم، پس الله تعالی به او اجازه میدهد كه به درخت دومی نزدیك شود زیرا اللهY میداند كه وی چیزی را میبیند قدرت و توان صبر از آن را ندارد، در این حال درخت سومی كه زیباتر از دوتای اولی است نزد دروازه جنت به مقابل چشم او ظاهر میشود وی كوشش میكند كه صبر كند و آن درخت را از ربش سوال نكند ولی نمیتواند و میگوید: ای ربم! به درخت سومی مرا نزدیك گردان تا از سایه آن استفاده نمایم و از آبش بنوشم، سوگند بعزت و عظمت تو كه غیر از این هرگز سوالی ندارم، الله تعالی میگوید:
ای فرزند آدم! چقدر غدار هستی؟ آیا با من عهد نكرده بودی كه غیر از درخت دومی سوال دیگر نكنی؟ میگوید: آری ربم! فقط این سوالم را پوره كن غیر از این هرگز سوالی ندارم، اللهU او را معذور میداند، وقتی اللهY او را به این درخت نزدیك گرداند و در نزد دروازه جنت نشست و آواز اهل جنت و نعمتهای كه بر آن قرار دارند و دیدار و خوشحالی آنها را شنید مدتی را كه اللهU خواسته است خاموشی اختیار كند و لیكن بر سكوت خود صبر كرده نمیتواند و میگوید: ربم! مرا در جنتت داخل كن، اللهY ذاتی كه نزد او خزانههای آسمانها و زمین است میگوید: ای بنده من! به جنت داخل شو، وقتی داخل جنت شود گمان كند كه جنت از مردمی كه قبل از وی سبقت كردهاند مالامال است، و حوران بهشتی ازدواج كردهاند، پس میگوید:
ربم! مردم در مقامهای خود قرار گرفتهاند و پاداشهای خود را دریافت نمودهاند، پس حال من چگونه خواهد شد؟ اللهY میگوید: ای فرزند آدم! چه چیز ترا از من راضی خواهد نمود؟ آیا راضی خواهی شد كه برایت به اندازه ملك یكی از بادشاهان دنیا باشد؟ میگوید:
ای ربم! راضی هستم، اللهY میگوید: این و مانند آن تا پنج برابر مر تراست، میگوید: راضی هستم ای ربم، اللهY میگوید: این و ده چند آن تراست، و تراست آنچه كه نفست بخواهد، و چشمت لذت یابد. بعد از آن اللهY برایش میگوید: ای بنده من! بخواه از من آنچه كه دلت آرزو میكند؟ پس میگوید:
ای ربم! فلان و فلان چیز از تو میخواهم، اللهY میگوید: همه آن را برایت عطا كردم، میگوید: فلان چیز.. اللهU میگوید: عطا كردم برایت.. هنگامیكه تمام آرزوهایش به پایان میرسد و دیگر چیزی از او نمیخواهد اللهY میگوید: ای بندهام! آیا فلان چیز را نمیخواهی؟ به رحمت و مهربانی ارحم الراحمین بنگرید! نعمتهای كه در یاد بنده نیست به یادش میآورد و میگوید: آیا فلان نعمت را از من نمیخواهی؟ میگوید:
آری ربم میخواهم، اللهY میگوید: آیا فلان نعمت را از من نمیخواهی؟ از من فلان چیز را بخواه، بعد ازآن همه این نعمتها را برایش میدهد تا آنكه آرزوهایش به پایان میرسد، سپس اللهY به او دستور میدهد كه به قصرها و خانههایش داخل شود، وقتیكه به قصرش داخل میشود دو تن از زنان بهشتی نزد وی داخل میشوند و برایش میگویند: حمد و ثنا اللهU را كه ترا برای ما زنده.
————————————
منبع: مشتاقان جنت /تألیف: دکتر محمد بن عبدالرحمن العريفي /ترجمه: استاد احمدظاهر (اسلمیار)/ نشر : عقیده
تکبیـــــــــــــــر