دعوت و داعیمطالب جدید

نیاز به انقلابی در طرز فکر و ضرورت نهضت خداپرستی

نیاز به انقلابی در طرز فکر و ضرورت نهضت خداپرستی

نویسنده: سید ابوالحسن ندوی /مترجم: رضا قادری

امروز در کشور ما حرکت ها و نهضت های اصلاحی زیادی جریان دارد، ما برای همه آن ها ارزش قائلیم و تا جایی که بتوانیم، با آن ها همکاری می نماییم، به ویژه نهضت ” بهودان”؛ اما پیش از گرفتن زمین، ذهنیت ها و دل ها را باید طوری بسازیم که هیچ کس حاضر نباشد بیش از نیاز خود، زمین نگه  دارد؛ بلکه افراد به خواست خود، زمین هایشان را در اختیار دیگران بگذارند. ذههنیت ها طوری ساخته شوند که افراد ار دادن چیزهای خود به نیازمندان احساس خوشحالی و سرور نمایند.

در تاریخ می خوانیم که، در میان اهل مکه و مدینه رقابت نسل اندر نسل وجود داشت، و این دو شهر از نظر فرهنگ و زندگی اجتماعی با هم تفاوت داشتند؛ لیکن وقتی مردم مکه ناگزیر به ترک آن و هجرت به سوی مدینه می شوند، و ناچار می گردند که تمام خانه و کاشانه و مال و دارایی خود را رها نموده و دست خالی به مدینه بیایند، اهل مدینه با آنان مانند یک بادر رفتار می کنند و آنان را در آغوش گرفته و با آنکه هیچگونه پیوند خونی با آنان ندارند، نیمی از دارایی خانه خود را آورده و در مقابل آنان قرار می دهند. از آن طرف، مهاجرین چنان تربیت شده اند و دل هایشان چنان ساخته شده است که از مردم مدینه تشکر نموده و از پذیرفتن آن خوداری می نمایند، و به انان می گویند که شما مقداری پول به عنوان قرض به ما بدهید و راه بازار را نشانمان دهید تا با آن به  تجارت بپردازیم؛ چرا که ما در مکه نیز چنین می نمودیم.

پیامبر اسلام (ص ) در اهل مدینه صفاتی چون: ایثار، همدردی، فداکاری و از خود گذشتگی را بیدار نمودند، و در اهل مکه اعتماد به نفس و غیرت را. مردم مدینه مال و دارایی خویش را در زیر قدم های مهاجرین مکه ریختند و مهاجرین نظری بر آن نیفکندند، بلکه تصمیم گرفتند که با کار و کوشش، زندگی خود را اداره نموده و نیازهایشان را برطرف سازند.

ما شرمگین و سر افکنده می گردیم وقتی به هجرت های امروز نظر می افکنیم، که نه در یک طرف ایثار و همدردی هست، و نه در طرف دیگر اعتماد به نفس و غیرت.

سخن ما این است که، طرز فکر را عوض نمایید. محبت پیدا کنید و چنان دل هایی به وجود آورید که در غم دیگران، خود را ذوب نمایند. کمونیسم، برای اداره جامعه از دولت کار می گیرد، لیکن دین کیفیت دل را چنان می گرداند که مال و ثروت، در نظر شخص مار و عقرب جلوه می کند.

آن حضرت (ص) باری برای نماز برخاستند( نمازی که آن حضرت (ص) فرمودند ” نور چشمان من است “، نمازی که ایشان به خاطر آن بیقرار گشته و خطاب به حضرت بلال (رض)، چنین می فرمودند: ” ای بلال! اذان بگو و ما را آرامش ده”؛ لیکن ناگاه به خانه رفته و دوباره جهت ادای نماز بازگشتند. سؤال شد که چرا چنین نمودید؟ چه امر مهمی به خاطرتان آمد که نماز را ترک و به خانه مراجعت نمودید؟ فرمودند: ” مقداری طلا در خانه بود، سفارش نمودم آن ها را در میان فقرا و مساکین تقسیم نمایند.”

دوستان! یقین بدانید که نجات و رستگاری انسان، نه در این فرهنگ و تمدن است و نه در آن؛ بلکه باید بکوشید در اسنان جذبه قربانی و فداکاری برای همنوع، و شوق و اشتیاق به نیکی را پیدا کنید. از او بخواهید که به معنای واقعی کلمه، انسان باشد. به او احترام به انسانیت را بیاموزید. امروز وجدان (conscience) انسانیت  فاسد شده است. تنها ملت و کشور خود را می بیند. سفید پوستان می گویند که مردم آن طرف اقیانوس اطلس (Atlantic Ocean )  اصلا انسان به شمار نمی آیند. مردمان هر کشور، جز خود، دیگران را انسان به حساب نمی آورند. به هر سو بنگری گروه بندی و خود خواهی می بینی. کمونیست های روسیه به دنبال منافع یک طبقه اند، و سرمایه داران را به حساب نمی آورد و یکی از دهقانان را، نزد یکی تمام دنیا کارگر است و نزد دیگری دهقان و نزد آن دیگری سرمایه دار! این ملیت گرایی و تنگ نظری بسیار خطرناک است.

ضرورت نهضت خداپرستی

امروزه نیاز به حرکت و جنبش خداپرستی و انسان دوستی است. همه باید برای این منظور بسیج شوند. امروزه نیاز به زلزله خداپرستی است، تا کوه های بزرگ خود خواهی ها و خود پرستی ها را متزلزل گرداند و توده های عظیم خواسته های نفسانی را با خاک یکسان نماید. هر شهر و روستا حکایت از آن دارد که زندگی حیوانی شایسته بقا نیست. درخهت ماده پرستی، پوک و توخالی گشته است. درخت نفس پرستی که خود را بر تمام دنیا گسترانیده، در حال ریشه کن شدن است.

ای انسان ها! قدر و منزلت خویش را بشناسید. ارتباط خود را با حقایق زنده، مستحکم گردانید و با نیرو و قدرت لایزال الهی، خویش را متصل نمایید.

ضرورت تعاون و همکاری علم و اخلاق

ما خواستار رهبانیت و تارک دنیا بودن، نیستیم و ما انسان ها را به زندگی در غارها و کوه ها دعوت نمی نماییم. ما به روحانیت و معنویتی فرا می خوانیم که همگام با زندگی حرکت می کند، و بلکه آن را راهنمایی می نماید. بنده مرتجع ( reaction) نیستیم و به ان قائل نمی باشم. این برای انسانیت ضروری و اقتضای آن است که، اخلاق، خدا پرستی و علم و دین از بین رفته است. میان آن ها تعاون و همکاری ( cooperation) دیده نمی شود. علم و دانش (Science)به سویی می رود و اخلاق به سوی دیگر، هر دوی شان افراطی ( extremist) هستند.

ماده گرایی و معنویت

بین ماده گرایی و معنویت همین وضع حکمفرماست، به گونه ای که یکی دنیا را می پرستد و دیگری از آن متنفر و منزجر است. ما می گوییم که دنیا را عطیه و بخشش و نعمت خدا بدانید و آن را مطابق با حکم و قانون او استعمال نمایید. آن را برده خود بدانید، نه این که خود را برده او گردید. نه این زندگی را بپرستید و نه از آن متنفر باشید.

یقین نمایید که، روزی باید در مقابل خدا پاسخگو باشید، و یقین کنید که همه ما روزی در برابر عدالت الهی حاضر گشته و هر کس سزا و جزای اعمالش را خواهد یافت. به پیامبران مخلص و بی غرض خداوند اعتماد کنید و اصول و ضوابط زندگی را از آنان بیاموزید. خود را فقط به خدا اخصاص دهید. اگر چنین کنید به فلاح و سعادت دنیا و آخرت نائل خواهید آمد.

————–

نام کتاب:بازسازی شخصیت انسان /مؤلف: سید ابوالحسن ندوی /مترجم: رضا قادری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا