تربیت، اخلاق و تزکیهعقیدهمطالب جدید

محرمات دوازده گانه ، ۲- انواع فسق و فاسق در قرآن ، فسق مطلق و فسق با عصیان

محرمات دوازده گانه ، ۲- انواع فسق و فاسق در قرآن ، فسق مطلق و فسق با عصیان

انواع فسق و فاسق در قرآن ، فسق مطلق و فسق با عصیان

نویسنده: امام ابن القیم جوزیه / مترجم: محمد حسین احمدی تبار

فسق در قرآن به دو نوع تقسیم شده است: فسق تنها و مطلق و فسق همراه با عصیان.

فسق تنها دو نوع است:

فسقی که کفر است و شخص را از اسلام خارج می‌سازد و فسقی که شخص را از اسلام خارج نمی‌سازد.

فسق همراه با عصیان مثل: «وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ  حجرات/۷»، «. امّا خداوند ایمان را در نظرتان گرامی داشته است و آن را در دلهایتان آراسته است و کفر و نافرمانی و گناه را در نظرتان زشت و ناپسند جلوه داده است، فقط آنان راهیابند و بس.»

فسق تنها که کفر است و شخص را از اسلام خارج می‌سازد؛ مثل: «یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ. الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ… بقره/۲۶-۲۷»، «بسیاری را سرگردان و ویلان می‌سازد و بسی را راهنمائی می‌نماید و امّا خدا جز کجروان و منحرفان را با آن گمراه و حیران نمی‌گرداند. آن کسانی که پیمانی را که قبلاً با خدا محکم بسته‌اند، می‌شکنند.» و «وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ  بقره/۹۹»، « بی‌گمان ما آیه‌های روشنی برای تو فرستادیم  و جز بیرون روندگان (از دایره‌ی شریعت) کسی بدانها کفر نمی‌ورزد.» و « وَأَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ کُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِیدُوا فِیهَا… سجده/۲۰»، « و امّا کسانی که ( از فرمان خدا و اطاعت از او ) به در رفته جایگاه ایشان آتش دوزخ است. هر زمان که بخواهند از آن بدر آیند، ایشان بدانجا بازگردانده می‌شوند.» فسق در این آیات فسق کفر است.

اما فسقی که شخص را از اسلام خارج نمی‌سازد، مثل: « وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ… بقره/۲۸۲»، « و اگر چنین کنید از فرمان خدا بیرون رفته‌اید…»، و « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ… حجرات/۶»، « ‏ ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! اگر شخص فاسقی خبری را به شما رسانید» این آیه درباره‌ی ولید‌بن عقبه نازل شد، هنگامی که پیامبر(ص) او را به میان بنی‌مصطلق فرستاد. در دوران جاهلیت میان این دو دشمنی بود، اما بنی مصطلق به احترام و بزرگداشت پیامبر(ص) به پیشواز او رفتند. شیطان او را وسوسه کرد که تصمیم به قتل تو گرفته‌اند.

پس از آنان بیمناک شد و به سوی پیامبر(ص) بازگشت و گفت: بنی مصطلق از پرداخت صدقات خودداری کرده و تصمیم به قتل می‌گرفتند. پیامبر(ص) خشمگین شد و خواست بر آنان بتازد، بنی مصطلق متوجه شدند و نمایندگانی نزد پیامبر فرستادند و گفتند: ای رسول خدا، از آمدن نماینده‌ات خبر یافتیم، به پیشواز او رفتیم تا با احترام، آن چه را که بر عهده‌ی ماست، به او تحویل دهیم اما ناگهان بازگشت، بیم آن داشتیم که مبادا دستوری از جانب تو مبنی بر بازگشت او به او رسیده باشد و به علتی بر ما خشمگین شده باشی. از غضب خدا و پیامبرش به خدا پناه می‌بریم. پیامبر(ص) از سخن آنان مطمئن نبود، بنابراین خالدبن ولید را با گروهی به میانشان فرستاد و دستور داد که مخفیانه به میان آنان برود و به او گفت: خوب بنگر، اگر دلایل حاکی بر ایمانشان مشاهده کردی، زکات اموالشان را دریافت کن و اگر چنین نبود با آنان همانند کفار برخورد کن. خالد چنین کرد، او به میان آنان رفت، اذان مغرب و عشاء را در آن جا شنید، پس صدقاتشان را دریافت کرد و از آنان جز طاعت و نیکی چیز دیگری ندید. نزد پیامبر(ص) بازگشت و او را از ماجرا باخبر کرد و آیه‌ی زیر در این باره نازل شد: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا…».

«نبأ» خبر مهمی است که شخص از آن بی‌خبر است و «تبین» یعنی تلاش برای روشن نمودن حقیقت و علم و آگاهی یافتن از آن.

نکته‌ی ظریفی در این جا نهفته می‌باشد و آن این است که: خداوند دستور نداده است که خبر شخص فاسق به طور کل رد و تکذیب شود و شهادتش پذیرفته نشود. بلکه به تحقیق درباره‌ی آن دستور می‌دهد، اگر دلایل و شواهدی دال بر صحت و درستی خبر به دست بیاید، مورد تأیید قرار می‌گیرد و گوینده‌ی خبر هر کسی که باشد، مهم نیست. هم چنین می‌توان اخبار، روایات و گواهی شخص فاسق را تأیید نمود. بسیاری از فاسقین در اخبار و گواهیهای خود راست می‌گویند، حتی بسیاری از آنان در نهایت صداقت سخن می‌گویند و فاسق بودنشان در زمینه‌ی دیگر است. چنین اشخاصی اخبار و گواهی‌شان رد نمی‌شود. اگرگواهی و اخبار چنین افرادی پذیرفته نشود، بسیاری از حقوق پایمال می‌شوند و بسیاری از اخبار صحیح باطل می‌شوند، به ویژه از کسانی که فسق آنان در زمینه‌ی معتقدات و آراء و نظریات باشد. اما در گفتارش صداقت داشته باشند، اخبار و روایات چنین کسانی مردود شمرده نمی‌شود.

اما کسی که فسق او به سبب دروغگویی‌اش باشد، اگر بسیار و پی در پی دروغ بگوید، به گونه‌ای که دروغگویی‌ بر راستگویی‌اش غالب شود، اخبار و گواهی‌اش پذیرفته نمی‌شود، اما اگر یک یا دو بار از او دروغی سر بزند، درباره‌ی او دو نظر وجود دارد و آن بر اساس دو روایت از امام احمد – رضی الله عنه – می‌باشد.

هدف بیان فسقی است که منجر به کفر نمی‌شود و شخص را از اسلام خارج نمی‌سازد.

فسقی که توبه از آن واجب است، عام‌تر از فسقی است که اخبار و گواهی‌ها به سبب آن رد می‌شوند.

اکنون سخن ما درباره‌ی فسقی است که توبه بر آن واجب است و این به دو دسته تقسیم می‌شود: فسق از جهت اعمال و فسق از جهت اعتقادات.

 

فسق اعمال به دو نوع تقسیم می‌شود:

فسق به همراه عصیان و فسق به تنهایی.

فسق به همراه عصیان: یعنی شخص مرتکب چیزی شود که خداوند از آن نهی نموه است و عصیان یعنی سرپیچی از اوامر.

خداوند می‌فرماید: « لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ… تحریم/۶»،« از خدا در آنچه بدیشان دستور داده است نافرمانی نمی‌کنند» و حضرت موسی به برادرش هارون (ع) گفت: « مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا. ‏أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ أَمْرِی‏  طه/۹۲-۹۳»، « هنگامی که دیدی آنان گمراه می‌شوند، چه چیز مانع از آن شد که ( جلو ایشان را بگیری و نگذاری به بیراهه روند و) از من پیروی کنی‌؟ آیا از دستور من سرپیچی کردی‌؟»

شاعر نیز می‌گوید:

أمرتک أمرا جازما، فعصیتنی               فأصبحت مسلوب الإماره نادما

«به تو امر نمودم، اما از من سرپیچی کردی. پس امارت از تو سلب شد و پشیمان شدی»

«فسق» بیشتر درباره‌ی مرتکب شدن به نواهی به کار می‌رود. بنابراین فسق در بسیاری از موارد بر این موضوع اطلاق می‌شود: «… وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ.. بقره/۲۸۲»، « و اگر چنین کنید از فرمان خدا بیرون رفته‌اید»

«معصیت» نیز بیشتر درباره‌ی سرپیچی کردن از اوامر به کار می‌رود. اما هر کدام به جای دیگری نیز به کار می‌روند، از جمله: « إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ… کهف/۵۰»، « مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد کرد.» در این آیه سرپیچی از امر پروردگار را «فسق» نامیده است و می‌فرماید: « وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى  طه/۱۲۱»، « آدم از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد و گمراه شد».

در این آیه نیز سرپیچی از نهی پروردگار «معصیت» نامیده شده است. البته این هنگامی است که به تنهایی به کار بروند، اما اگر به همراه هم به کار بروند، هر کدام بر معنی اصلی خود دلالت می‌کنند.

«تقوی» پرهیز از هر دو مورد است و با محقق شدن آن، توبه از فسق و عصیان به درستی صورت می‌پذیرد، یعنی شخص بر اساس هدایت الهی از دستورات او اطاعت می‌کند و امید به پاداش او دارد و از نافرمانی خدا پرهیز می‌کند و از مجازات او بیم دارد.

هر کسی در کلام خدا و پیامبر(ص) و نیز در کلام عرب به معنی کلمه‌ی «تقوا» بنگرد، به شرطی که از تقلید و تکرار بدون تفکر کلمات بپرهیزد، درمی‌یابد که «تقوا» آن است که بنده، آن چه را که خداوند به وی ارزانی داشته است، برای محافظت خود در برابر زیانمندی و ناکامی دنیا و آخرت که از آن بیمناک است، به کار گیرد و هر گونه بیداری، بصیرت و هدایتی را وسیله‌ای برای رستگاری خود در دنیا و آخرت قرار دهد و مطمئن باشد که همه‌ی امکاناتی را که خداوند به وی ارزانی داشته است، از قبیل: مال، فرزندان، نعمت، حیات و … می‌توانند سبب رستگاری یا زیانمندی او شوند. حتی قرآن نیز این گونه می‌باشد، خداوند می‌فرماید: « ‏وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا‏  أسرا/۸۲»، « ما آیاتی از قرآن را فرو می‌فرستیم که مایه‌ی بهبودی و رحمت مؤمنان است ، ولی بر ستمگران جز زیان نمی‌افزاید.»

بنابراین خداوند ما را سفارش کرده است که به هنگام تلاوت آیات قرآن از شیطان به او پناه ببریم، تا ما را در فهم آن دچار انحراف و گمراهی نسازد و در زمره‌ی زیانمندان قرار نگیریم.

اما فسق در اعتقادات، همانند: اهل بدعتی که به خدا و پیامبر و روز آخرت ایمان دارند و حرام را حرام و واجبات را واجب می‌دانند، اما از روی نادانی و تأویل و تقلید از مشایخ و بزرگان خود، بسیاری از تعالیم و دستورات خدا و پیامبر(ص) را نفی می‌کنند و آن چه را که خدا و پیامبر تأیید نکرده‌اند، تصدیق و تأیید می‌نماید.

توبه از این فسق، به این صورت است:

 که شخص آن چه را که خدا و پیامبر(ص) در اوصاف خداوند بیان نموده‌اند، بدون تشبیه و همانندسازی، بپذیرد و خداوند را منزه بداند از هر صفتی که خداوند آن را برای خود نفی نموده است و نفی و اثبات در این زمینه را تنها از چراغ هدایتگر وحی دریافت کند، نه از آراء و نظریات و اندیشه‌های دیگران که سرچشمه‌ی بدعت و گمراهی است.

توبه‌ی این قبیل افراد که دارای اعتقادات باطل و فاسد هستند، این است که از سنت پیامبر(ص) پیروی نمایند و باطل و فاسد بودن بدعتی را که بر آن بوده‌اند، اعلام نمایند، زیرا توبه از هر گناهی، انجام اعمالی است که ضد آن هستند، بنابراین شرط توبه‌ی کسانی که تعالیم آسمانی را کتمان می‌کنند، بیان کردن حقیقت است. خداوند می‌فرماید:

 « ‏إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏. ‏إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَأُولَئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ‏  بقره/۱۵۹-۱۶۰»،

« بی‌گمان کسانی که پنهان می‌دارند آنچه را که از دلائل روشن و هدایت فرو فرستاده‌ایم ، بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب ( تورات و انجیل ) بیان و روشن نموده‌ایم ، خدا و نفرین‌کنندگان ایشان را نفرین می‌کنند، مگر کسانی که توبه کنند و به اصلاح بپردازند و ( آنچه را که از اوصاف پیغمبر و اسلام و دیگر حقائق می‌دانستند و پنهان می‌کردند ) آشکار سازند . چه توبه‌ی چنین کسانی را می‌پذیرم و من بسی توبه‌پذیر و مهربانم.»

 

گناه بدعت‌گذاران بزرگ‌تر از گناه کسانی است که حقایق وحی را پنهان می‌کنند، زیرا این افراد تنها حقیقت را پنهان می‌کنند، اما بدعت‌گذاران علاوه بر پنهان نمودن حقیقت دیگران نیز به سوی اموری که مخالف آن هستند، فرا می‌خوانند. پس هر بدعت‌گذاری، پنهان کننده‌ی حقیقت نیز هست، اما هر پنهان‌کننده‌ای بدعت‌گذار نیست.

 

شرط توبه‌ی منافق نیز اخلاص است، زیرا اساس گناه او ریاکاری است. خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: « ‏إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا‏. ‏إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا‏  نساء/۱۴۵-۱۴۶»،« بیگمان منافقان در اعماق دوزخ و در پائین‌ترین مکان آن هستند و هرگز یاوری برای آنان نخواهی یافت. مگر کسانی ( از ایشان ) که توبه کنند و برگردند و به اصلاح بپردازند و به خدا متوسّل شوند و آئین خویش را خالصانه از آن خدا کنند پس آنان از زمره‌ی مؤمنان خواهند بود و خداوند به مؤمنان پاداش بزرگ خواهد داد.»

انواع محرمات

هیچ بنده‌ای شایستگی اسم «تائب» را نمی‌یابد، مگر آن که از از همه‌ی انواع محرمات رهایی یابد. انواع محرمات دوازده مورد هستند که در قرآن به آن‌ها اشاره شده است: شرک، کفر، نفاق، فسق، عصیان، اثم، عدوان، فحشاء، منکر، بغی، سخن گفتن بر خدا بدون علم و آگاهی، پیروی از راه و روش غیر مؤمنان.

مدار و محور هر آن چه که خداوند آن را حرام نموده است، پیرامون این دوازده مورد است و نهایت همه‌ی جهانیان همان است، مگر پیروان پیامبران الهی.

ممکن است بسیاری از این موارد در کسی جمع شده باشند و در دیگری یک یا دو مورد وجود داشته باشد. ممکن است فرد از وجود این موارد در خودش آگاه باشد و ممکن است در بی‌خبری به سر ببرد.

توبه‌ی نصوح، با رهایی از هر کدام از این موارد و مصونیت یافتن و پرهیز از انجام آن‌ها صورت می‌پذیرد تنها کسی می‌تواند از آن رهایی یابد که آن را به خوبی شناخته باشد.

هر کدام از این موارد را بیان می‌کنیم و به وجوه اشتراک و افتراق در آن‌ها اشاره می‌کنیم تا حد و مرز، چهارچوب و حقیقت هر کدام مشخص شود. از خدا طلب توفیق می‌نماییم، و لا حول و لا قوه إلا بالله.

———————–

منبع: مدارج السالکین جلد ۱ / نویسنده: امام ابن القیم جوزیه / مترجم: محمد حسین احمدی تبار / نشر آراس

مطالب مرتبط :

محرمات دوازده گانه ، ۱- کفر چند نوع است؟ ، کفر اصغر و انواع کفر اکبر

محرمات دوازده گانه ، ۲- انواع فسق و فاسق در قرآن ، فسق مطلق و فسق با عصیان

محرمات دوازده گانه ، ۳- انواع شرک، شرک اکبر ، اصغر و شرک های دیگر

محرمات دوازده گانه ، ۴- نفاق و منافق، نشانه ها، انواع نفاق، عاقبت نفاق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا