دلایل طبیعی وجود خدا
دلایل طبیعی وجود خدا
نویسنده : : جان کلوور مونسما / ترجمه: مترجمان
پُل کلارنس ابرسولد عالم فیزیکزیستی، دارای رتبۀ .B.A با امتیاز از دانشگاه استانفورد، دارای رتبۀ M.A و دکترا در فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا، متخصص سابق تشعشعات و رادیولوژی در مؤسسۀ تفحصات فنی اصل و رئیس شعبۀ ایزوتوپ در کمیسیون نیروی اتمی اوک ریج، اکنون رئیس شعبۀ ایزوتوپ و تشعشعات در کمیسیون نیروی اتم در واشنگتن، عضو جمعیت علوم هستهای و شورای ملی تفحصات علمی و چند جمعیت ملی رادیولوژی و زیستشناسی، متخصص فیزیک هستهای، فیزیک حیاتی و خواص تشعشعات نوترون و ایزوتوپ.
فرانسس بیکن، فیلسوف و سیاستمدار مشهور انگلیسی، سیصد و چند سال پیش گفته است: «اطلاع ساده و سطحی از فلسفه شخص را به انکار وجود خالق سوق میدهد ولی اطلاع وسیع و عمیق از فلسفه شخص را متدین و خداشناس میکند».
مسلماً حرف بیکن کاملاً صحیح است.
میلیونها متفکر و کنجکاو در مقابل این سؤال مهم قرار گرفتهاند: کدام حکمت عالیه و قدرت عظیم دنیا را اداره میکند و مقدرات بشر را در دست دارد؟ در ورای زندگی و تجارب انسان چه چیز وجود دارد؟
در آتیه هم بیلیونها فرد بشر همین سؤال را خواهند کرد و ما هم در این سؤال با آنها شریکیم، ولی انتظار نداریم که برای آن جواب کامل پیدا کنیم.
حقیقت مسلم این است که بشر با وجود هوش سرشار و معلومات وسیع خود هنوز خویشتن را کاملاً نشناخته است. افراد بشر با وجود اختلاف نژاد و مذهب و مسکن، به تنهایی و بدون تبادل نظر با دیگران، پس از تفکر و مطالعه متوجه شدهاند که فهم بشری محدود است، و اذعان کردهاند که مفاهیم فراوانی وجود دارد که بشر نمیتواند یا هنوز نتوانسته است آنها را فهم کند. مفهوم زندگی یعنی روح نیز یکی از آنهاست.
همچنین بشر با هوش یا غریزۀ ذاتی خود متوجه شده که یک نظم و ترتیب و منطق در عالم مادی وجود دارد که مشکل است آن را تصادفی فرض کرد؛ چه، ماده هوش و اراده ندارد. اینکه بشر در ماورای فهم و ادراک خود لزوم وجود صانع را ادراک میکند دلیل بزرگی بر وجود خداست.
قبول وجود خدا و ایمان راسخ به آن با دلایل علمی ممکن نیست، بلکه هر شخص عقیده و ایمان خود را از دلایل مادی و همچنین از معنویات خود به وجود میآورد و بین خود و خالقش رابطه برقرار میکند.
این ایمان در نتیجۀ تلفیق اطلاعات شخص از عالم وسیع ماده با احساسات درونی و وجدان و حس مسئولیت و سایر تجارب نفسانی وی به وجود میآید. اگر از طرز تفکر و استدلال افراد برای اثبات وجود صانع آماری بگیریم، هزاران میلیون خواهد شد که همه با وجود اختلافاتی که دارند مقنع و استوارند.
در ابتدای تحصیلات علمی، خود من بهقدری شیفتۀ روشهای علمی بودم که یقین داشتم علم روزی همه چیز را کشف خواهد کرد، و اسرار تمام پدیدهها را فاش خواهد ساخت، و حتی اصل حیات و مظاهر آن و هوش انسانی را روشن خواهد کرد. ولی هر قدر بیشتر تحصیل و مطالعه کردم و همه چیز را، از اتم گرفته تا کهکشان و از میکروب تا انسان، از نظر گذراندم، متوجه شدم که هنوز خیلی چیزها مجهول مانده است. علم میتواند با موفقیت جزئیات اتم را شرح دهد یا خواص موجودات طبیعی را بیان کند، ولی به تعریف کردن روح و عقل بشر قادر نخواهد بود.
دانشمندان متوجهند که میتوانند کیفیت و کمیت اشیا را مطالعه و بیان کنند، ولی بیان علت وجود اشیا و علت خواص آنها با علم مقدور نیست.
علوم یا عقول بشری نمیتوانند بگویند که اتمها، کهکشانها، روح و انسان با استعداد شگفتانگیزش از کجا آمدهاند. علوم برای ابتدای عالم میتوانند فرضیۀ انفجار را بیان کنند و بگویند که اتمها و ستارگان و کهکشانها در نتیجۀ انفجار یک مادۀ اولیه تولید شدهاند ولی نمیتوانند بگویند که آن مادۀ اولیه و نیروی منفجرکننده از کجا آمده بود. برای جواب این سؤال، هر کس عقل سلیم دارد به وجود خالق قائل میشود.
آیا خدا یک شخص است؟ بعضیها میگویند بلی، من تصور نمیکنم که از نظر علمی بشود مثلاً خدا را مثل پادشاهی فرض کرد که بر روی تختی نشسته و جهان را اداره میکند.
در کتب مقدس هنگامی که از خدا تعریفی میشود، با همان الفاظی است که در مورد انسان به کار میرود. البته این در نتیجۀ ضیق لغات است؛ چه، مفهوم خدا یک مفهوم روحی و معنوی است و انسان که فکرش در چهار دیوار ماده محصور است نمیتواند راهی به کنه ذات الهی بیابد و تعبیری از مفهوم خدا بیان کند.
از طرف دیگر، خدا در روحانیت و تعالی خود دارای ارزشهای اخلاقی و قابلیت تفکر و اراده و توان و احساس کردن است، و بدین معنی وجودی عینی و شخصی است. در واقع، نمونۀ اصلی چیزی است که شخصیتهای بشری ما نسخهبدلهای کوچک و محدود آن به شمار میرود. معنی این جمله که «آدمی تصویری از خداست» همین است.
خدا به هیچ وجه مادی و فیزیکی نیست، به همین دلیل در آن سوی توانایی بشری ما بر بیان و توضیح او از لحاظ فیزیکی است. در عین حال دلایل فیزیکی فراوانی بر وجود او هست، و آثار وی نشان میدهد که در حکمت و قدرت و علم نامحدود است، ولی چون خدا دور از دسترس اندیشه و تعقل ماست، آدمی نمیتواند هدف نهایی او یا جهان بزرگ اندازهناپذیر را که خود جزئی بسیار بسیار کوچک از آن است غوریابی کند.
آنچه بر همۀ ما مکشوف میشود این است که انسان و جهان خودبه خود از عدم بیرون نیامدهاند، آغازی داشتهاند و آغازی بوده است. نیز این امر بر ما محقق میشود که نظم طبیعی پیچیدۀ جهان تابع قوانینی است که ساختۀ بشر نیست و اینکه معجزۀ زندگی خود آغاز دارد و بیرون از انسان عامل دیگری آن را رهبری میکند ـ آغازی خدایی و هدایتی خدایی.
—————————-
منبع: اثبات وجود خدا/ مؤلف: جان کلوور مونسما/ مترجمان: احمد آرام، سید مهدی امین، علی اکبر صبا، عبدالعلی کارنگ، علی اکبر مجتهدی
مقالات مرتبط:
دلایل طبیعی وجود خدا
آیا جهان آفریدگاری دارد؟ با نگاهی به کتاب اثبات وجود خدا
تعریف «نیروی آفرینش» و بررسی وجود خدا با مطالعه عالم کون و حیوانات و نباتات
خدا در معالجات پزشکی ، اثبات و احساس وجود خدا