تربیت، اخلاق و تزکیهقرآنمطالب جدید

قرآن و حرکت به سوی خدا چرا و چگونه؟

قرآن و حرکت به سوی خدا چرا و چگونه؟

نوینسده: مجدی الهلالی /مترجم: مجتبی دوروزی

هم چنان که قرآن این توانائی را دارد که رفتار شخص را تغیر دهد آن هم بدین شیوه که به طور پیوسته ایمان را در قلب او افزایش داده و هوی و هوس را از او دور گرداند، هم چنان این توانایی را نیز دارد که فرد را در مسیر حرکت به سوی خداوند و نزدیکی پیوسته به او قرار دهد به گونه ای که بنده به مقام صدیقین دست یابد مقامی که در نزدیکی به خداوند در رتبه ای پایین از انبیاء قرار دارد دست یابی به این مقام توسط کارهایی که به ” اعمال قلب ” شناخته شده اند، میسر است.

اعمال قلب

این اعمال عباداتی هستند که قلب باید هنگام روبه رو و مواجه شدن با کارها و احوالی معین و مشخص آن ها را انجام دهد. هنگامی که جسم آدمی به عباداتی مانند خواندن نماز یا دادن صدقه و زکات به مستمندان می پردازد، در این حال شایسته است که این کار همراه با عباداتی قلبی که از آن به اخلاص نام برده می شود، باشد که هم چنان که خداوند می فرماید:

” وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاء وَیُقِیمُوا الصَّلَاهَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاهَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَهِ ” ” بینه/۵ “

” و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند و در حالى که به توحید گراییده‏اند دین [خود] را براى او خالص گردانند و نماز برپا دارند و زکات بدهند و دین [ثابت و] پایدار همین است “

بندگان شایسته ی قلب به هنگام دریافت نعمت ها عبارت است از: به جای آوردن شکر خدای عزوجل :

” فَخُذْ مَا آتَیْتُکَ وَکُن مِّنَ الشَّاکِرِینَ” ( اعراف/۱۴۴)

” پس آنچه را به تو دادم بگیر و از سپاسگزاران باش”

عبادت قلبی به هنگام ابتلا به سختی ها و مصیبت ها، بردبار ی و صبر است آن چنان که خداوند می فرماید :

” وَالصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ ” ( حج/۳۵)

” بر هر چه برسرشان آید صبر پیشه‏گانند”

و باید که به هنگام یادآوری نام خداوند و تذکر عظکت و کبریاییش، ترس همراه با تعظیم نسبت به خداوند در قلب پدید آمده و در برابرش تسلیم و فروتن گردد تا مصداق این آیه گردد که:

” إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ” ( انفال/۲)

” مؤمنان همان کسانى‏اند که چون خدا یاد شود دلهایشان هراسان می گردد ( و درانجام نیکی ها و خوبی ها بیش تر می کوشند ) “

و پیش از انجام هر کاری قلب بر خداونمد توکل نموده و فقط از او طلب یاری و کمک نماید :

” فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ “

” و پس از ( شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی ( قاطعانه دست به کار شو) بر خدا تو کل کن. “

بعد از انجام و اجرای هر عبادت و کار نیکی، شایسته است که قلب به تقوی دست یابد؛ زیرا خداوند می فرماید:

” یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ” ( بقره/۱۸۳)

” اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید”

قلب باید نسبت به تقدیرات الهی و به خصوص حوادث غم انگیز و درآور، راضی و خشنود باشد. به هر میزان که قلب به این اعمال بپردازد بندگی اش نیز به همان اندازه خواهد بوده و بدین ترتیب درجات نزدیکیش به خداوند نیز به همان مقدار خواهد بود.

اگر کسی بگوید : چگونه می توانیم این اعمال قلبی را انجام دهیم، و نقش قرآن در این زمینه چیست؟!

پاسخ این سؤال، ابتدا در خصوص منشاء این عبادات و تفاوت میان حال و مقام سخن به میان آید.

حال و مقام:

وقتی که خبرهای خوب و مسرت بخش به گوش شخصی می رسد حالتی از سرور و شادی وجودش را فرا می گیرد، بر عکس اگر اخباری ناراحت کننده دریافت کند غمگین و غصه دار می شود، بر عکس اگر اخباری ناراحت کننده دریافت کند غمگین و غصه دار می شود، این حالت ها فقط چند لحظه ای پدید آمده و با از بین رفتن علت های آن ها، این حالت ها نیز از بین می روند، اگر عامل تأثیر گذار شدید بوده یا زمان آن امتداد یابد. این حالت ها عاطفی و احساسی که گریبان گیر شخص شده در واقع این حالت در او تثبیت گشته و بر همین منوال عمل می نماید. بنابراین ” حال ” حالتی احساسی و گذراست که به هنگام تأثیر پذیری از موضوعی شخص بدان دچار می شود، زمانی این ” حال” تبدیل به “مقام ” می گرددکه شخص مدتی طولانی با این وضعیت زیسته و همراهش بوده و بدان مبادرت ورزد؛ به عنوان مثال زنی خبر فوت همسرش را می شنود و در عین حال این مرد، برادر شخصی و پسر عموی دیگری است…. بی تردید در هنگام شنیدن خبر هر سه نفر متأثر می گردند، اما پسر عمو زودتر از برادر با مصیبت وارده کنار می آید، اما زن مدت طولانی از این حادثه متأثر بوده ، گاه دچار افسردگی نیز می گردد.

این از لحاظ احساسی، در این حال از لحاظ رفتاری نیز، رفتارها تحت تأثیر احساساتند، به میزان قدرت تأثیر گذاریشان، رفتارها نمود می نمایند و به هر میزان که ادامه یافته یا پایدار ” مقام” باشند، رفتارها نیز آن را همراهی می نمایند.

به عنوان مثال هنگامی که احساس غم و اندوه بر قلب سیطره یابد، شخص می گوید و به هر میزان این احساس در او زبانه کشد او را به گریه واداشته و اگر این احساس فروکش کند او نیز دیگر نمی گرید. حال که این موضوع روشن شد باید آن را در مورد عبادات قلبی نیز مورد بررسی قرار دهیم.

  • شکر عبادتی قلبی است که از برانگیخته شدن احساس محبت نسبت به خداوند پدید می آید . گاه این حالت عاطفی به شکلی اتفاقی و تصادفی رخ داده و قلب در لحظاتی کوتاه در جوّی از سپاس گزاری نسبت به خداوند به سر میبرد، گاه این حالت زمانی طولانی بر قلب عارض شده و قلب در ” مقام ” شکر قرار می گیرد مقامی که او را بر انگیخته تا کارهایی که بیان گر آن است که از خود بروز دهد کارهایی هم چون انجام سجده شکر، خواندن نماز شب، گفتن الحمد لله با زبان، بیان نعمت ها و سخن گفتن از آن ها.
  • احساس نیاز به خداوند سبب می شود تا بنده از او طلب کمک و یاری نماید و به اندازه این حالت احساسی و عاطفی، عمل به همراهش قار می گیرد که نمود آن در دعا به درگاه الهی و پافشاری در دعا ها آشکار می گردد، استمرار این بندگی و این دعا کرده مرهون بقای آن حالت احساسی و عاطفی است .
  • هنگامی که احساس شرمم و حیا از خداوند در آدمی بر انگیخته می شود قلب در حالتی از مراقبه و اخلاص قرار می گیرد حالتی که گاه به مرحله ی احسان می رسد همان که در حدیث مشهور جبرئیل (ع) بیان گردید؛ یعنی به گونه ای خدا را عبادت نمایی که گویی او تو را می بیند..
  • هنگامی که احساس ناتوانی و ندامت در برابر خدا، وجود آدمی را فرا می گیرد، قلب در حالتی از تسلیم و اطاعت نسبت به او قرار می گیرد.
  • زمانی که احساس ترساز خدا در قلب زبانه می کشد، تقوای الهی در آدمی رشد می یابد.
  • آن گاه که احساس شوق و طمع به خدا در آدمی بر انگیخته می شود قلب با حالتی از توبه و بازگشت رو سوی او می نماید.

……..این شرایط گوناگونی که گاه در احساسات بنده رخ می دهد قلبش را به مدتی که آن احساس پابرجاست به رنگ هایی از عبودیت خداوند دگرگون می کند، بی گمان هر مؤمنی چنین لحظات نابی را تجربه کرده است، هر چند ا ندک هم بوده باشد. اما با از بین رفتن آن عامل قوی اندکی طول نمی کشد که دوباره به حالت غفلت قبلی باز می گردد.

راه بندگی

بنابراین برای این که این که قلب در اطاعت و فرمان برداری کامل و پیوسته ی خداوند باشد باید این عواطف و احساساتش به طور پیوسته متوجه خداوند باشد بدین شکل که کمترین عاملی باید زمینه ساز شعله ور ساختن این احساس باشد در نتیجه قلب نیز عبادتی آگاهانه و مناسب با احساس برانگیخته شده بروز می دهد. اگر احساس خوشی دارد شکرش را را به جای می آورد و اگر به مصیبتی گرفتار آمده، صبر پیشه می سازد، اگر تصمیم به انجام کاری گرفته، بر خداوند توکل می نماید، در تمام این لحظاتی که قلب به بندگی مناسب حال خود می پردازد به سوی خدا حرکت کرده و بدو نزدیک می گردد.

قرآن چگونه این حالت را در ما میسر می سازد؟!

راهی که قرآن برای تأثیر گذاری می پیماید در این خلاصه می شود که قرآن این توان را دارد که حالت های مختلفی را بر قلب اعمال نماید آن هم به واسطه عوامل گوناگون و متنوع مؤثر، یک بار با ترساندن قلب آن هم با یادآوری قیامت و هول و هراس آن روز و اشاره به آتش جهنم و جلوه های خوفناک عذاب، بیان عاقبت و سرانجام تکذیب کنندگان پیشین…. بار دیگر او را ترغیب می کند، آن هم با سخن گفتن از بهشت و نعمت های رنگارنگ آن، و بار دیگر عشق به خدا را _ با اظهار نعماتش_ در قلب بر می انگیزد و در بیانی دیگر قلب را با احساس نیاز به خداوند و یا به تصویر کشیدن نیازمندی های آدمیان به او، تحت تأثیر قرار می دهد.

این حالات و جلوه هایی را که قرآن در قلب می آفریند با گذشت زمان تبدیل به موقعیت هایی ثابت می گردند که بعدها قلب در چنین فضایی به سر می برد، این حالت ها نیز از بطن بر انگیختن بسیار احساسات متنوع و گوناگون و ادامه ی فشار بر آن ها تا تبدیل شدن از ” حالاتی ” تصادفی در قلب به ” مقاماتی ” ثابت در آن به دست می آید.

اهمیت توجه و پرداخته به قرآن

برای این که شخص به این حالت دست یابد ناگزیر باید قرآن را بسیار تلاوت نموده و پیوسته در آیات آن بیندیشد … باید زمان کافی را در اختیار قرآن نهاده و قلب نیز با آن همراه گردد تا آن جالات مورد نظر به وجود آید و از این حالات، عبادات قلب پدید آید… عباداتی که شخص را به انجام کارهای نیکی که بیان گر و متناسب این عباداتند، وا می دارد. به یاری خدا در فصل آینده می بینیم که یاران گرامی پیامبر (ص) این چنین می کردند، ایشان فقط ده آیه از پیامبر اسلام (ص)دریافت می کردند و سپس با تمام وجود با این ده آیه زندگی می کردند به گونه ای که بیش ترین تأثیر را در تغییر ادراک و عقل هایشان می نهاد و قلب هایشان را به بندگی خداوند وا می داشت، هم چنین آنان را به سرعت وا می داشت تا اقدام به انجام کارهای نیکی نمایند که بیان گر فرمان برداری بی چون و چرا در برابر پروردگارشان بود… بعد از این دریافت، تأثیر پذیری و اجرای آیات، به دنبال آیات دیگر می رفتند…

در احوالشان بیندیش، قلب هایشان مملو از عشق به خداوند بود آن هم به دلیل تعامل شان با آیاتی از قرآن که بیان گر جلوه های گوناگون لطف و اکرام خداوند سبحان نسبت به بندگانش است… در این بیندیش که این عشق و دوستی آنان را تحت فشار قرار داده و به دل هایشان شرر افکنده بود، با این روحیه به نزد رسول الله (ص) می رفتند و روحیات خود را برایش بازگو نموده و می گفتند: ای پیامبر خدا (ص) به خدا سوگند که پروردگارمان را دوست داریم، خداوند نیز این آیه را نازل فرمود: ” قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ”( آل عمران/۳۱)

“بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است”

بدین خاطر زمان زیادی را صرف حفظ سوره ای از قرآن می نمودند، عمر بن خطاب (رض) در طول دوزاده سال سوره بقره را حفظ نمود و فرزندش عبدالله این کار را در هشت سال به پایان رسانید.

اگر منظور از حفظ سوره بقره، فقط حفظ الفاظ و حروف آن باشد که این کار از چند هفته یا چند ماه بیش تر طول نمی کشد، اما اگر این کار همراه با تأثیر پذیری از قرآن باشد به گونه ای که عقل را از ن. بازسازی نموده و قلب را به عبودیت و بندگی خدا سوق دهد، بی شک این کار به گونه ای دیگر بوده و نیازمند سالیان است هم چنان که عمر بن خطاب و فرزندش عبدالله _ رضی الله عنهما_ چنین کردند.

—————————————————

نام کتاب:بازگشت به قرآن چرا و چگونه؟ /مؤلف: مجدی الهلالی /مترجم: مجتبی دوروزی / ناشر: نشر احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا