۱۰- رمضان منزلگاه عارفان، منزل دهم: عید رمضان
۱۰- رمضان منزلگاه عارفان، منزل دهم: عید رمضان
نویسنده : محمّد احمدیان
منزل دهم: عید رمضان
منزل پایانی، در منزلگاه رمضان، «عید رمضان» میباشد. عید یک واژه قرآنی است:
«قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَهً مِنْکَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» مائده/۱۱۴
(عیسی پسر مریم (هنگامی که دید درخواست ایشان برای اطمینان بیشتر است؛ نه امتحان او و شکّ در قدرت خدا، درخواست ایشان را پذیرفت و) گفت: آفریدگارا و پروردگارا! خوانی از آسمان (برای ما بندگان) فرو فرست تا (روز نزول آن) جشنی برای ما (مؤمنانِ) متقدّمین و (دیگر مؤمنانِ) متأخّرین شود و معجزه ای از جانب تو (بر صدق نبوّت من) باشد. و ما را (نه فقط امروز ، بلکه همیشه) روزی برسان، و تو بهترین روزی دهندگانی).
روز عید، روز شادی و سرور است، تفسیر کشّاف در این رابطه میگوید: «زبان شناسان گفتهاند: عید زمانی است که شادی دوباره باز گردد و از این روی میگویند: «یوم عید»، تو گویی، معنایش آن است که برای ما مایه شادمانی و سرور باشد» (زمخشری، ۱۳۸۹، جلد/۱، ص ۸۵۰).
جای شگفتی نیست که روز اوّل شوال را روز «عید» نام نهادهاند؛ که به راستی اسمی با مسمّی است. زیرا انسان روزهدار در طول یک ماه، هر روز و هر لحظهی آن، با خواهشهای درونی و نفسانی مبارزه میکند. قلب مملؤ از ایمان چنان بر جوارح و اعضاء کنترل دارد و چنان اعضاء را مدیریّت و مطیع خویش نموده، که کمترین تخلّفی از آنها سر نمیزند، و در صورت تخلّف در نزدیکترین زمان خود را یافته و راه بازگشت را در پیش میگیرد:
« إِنَّمَا التَّوْبَهُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا » نساء/۱۷
(بیگمان خداوند تنها توبه کسانی را می پذیرد که از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به کار زشت دست می یازند، سپس هرچه زودتر (پیش از مرگ، به سوی خدا) برمی گردند (و از کرده خود پشیمان می گردند) ، خداوند توبه و برگشت آنان را می پذیرد. و خداوند آگاه (از مصالح بندگان و صدق نیّت توبه کنندگان است و) حکیم است (و از روی حکمت درگاه توبه را بر روی توبه کنندگان باز گذاشته است).
در این روز مبارک علاوه بر سرور و شادی که نتیجهی یک دورهی تربیتی یک ماهه میباشد، برنامه هایی مطرح است که، بر سرور و شادی آن افزوده و این جشن همگانی، فضای دیگری به جامعه ایمانی و مسلمانان عنایت میکند و هر کدام از این اصول از اهمیت والایی برخوردار هستند.
اصول مطرح در روز عید:
۱- شعار همگانی:
در روز عید شعار همگامی « اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَر،ُ اللَّهُ أَکْبَر،ُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ، و اللَّهُ أَکْبَرُ ، و لِلَّهِ الْحَمْدُ »، گفتن تکبیر از غروب عید فطر شروع و تا پایان نماز عید ادامه دارد و فضای معنوی و روحانی جامعه، خانه و مسجد مسلمانان را در بر میگیرد.
روزه دار بعد از یک ماه روزه و رسیدن به تزکیه و تقوای درونی و باز شناسی شخصیّت خویش در مسیر کمال، مجدداً اقرار به بندگی خداوند نموده و با صدای بلند اعلام میکند که «خداوند» از هر مقامی در نظام هستی بلند مرتبهتر و والا مقامتر میباشد، و بعد از اقرار زبانی و تصدیق قلبی، «الوهیت» و اطاعت از فرمان او را میپذیرد و اعلام میدارد که هیچ مقامی شایستهی الوهیت نیست، مگر «الله»، پس به پاس این همه نعمت، به ویژه نعمت «هدایت» تنها ذات او شایسته «حمد» است. با اقرار لفظی و اجرا عملی انسان روزهدار همراه با کاروان و قافلهی هستی، عملاً در مقام تسبیح الهی قرار میگیرد:
« یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ » تغابن/۱
(آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، به تسبیح و تقدیس خدا مشغول است. حاکمیّت و مالکیّت از آن او است، و سپاس و ستایش خاصّ او است. او بر هر چیزی توانا است).
هنگامی که انسان در مقام و جایگاه تجلیل از خداوند قرار میگیرد و به پاس هدایتش او را بزرگ میدارد، در واقع به پاسداشت نعمت های او پرداخته که این عمل، گوشهای از فرمانبری او از خداوند میباشد:
«… وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ » بقره/۱۸۵
(… و (خداوند ماه رمضان و رخصت آن را برای شما روشن داشته است) تا تعداد (روزهای رمضان) را کامل گردانید و خدا را بر این که شما را (به احکام دین که سعادتتان در آن است) هدایت کرده است، بزرگ دارید و تا این که (از همه نعمتهای او) سپاسگزاری کنید).
۲- زکات فطر:
همگام و همسو با شعار همگانی تکبیر، گام بعدی همکاری و همیاری اجتماعی در میان افراد و اقشار جامعه است. زکات فطر به مقدار معینی از مال گفته میشود که واجب است، هر شخصی برای خود و کسانی که نفقهی آنها بر وی واجب است، با شرایط معینی، پرداخت کند (الخن، ۱۳۸۴، جلد/۱، ص ۲۵۳).
فلسفهی وجوب این عمل عبادی انسانی، تأمین نیاز حدّاقلی نیازمندان جامعه، در روز عید است. تا سرور و شادیها فراگیر باشد، و غنی و فقیر که هر دو در این جشن معنوی- عرفانی هم قصد و هم آهنگ بودهاند، در جشن مادی و تدارک سفره عید نیز با هم هماهنگ و شریک باشند.
۳- نماز عید:
نماز عید که بعد از طلوع آفتاب خوانده میشود، یکی از سنتی مؤکده است؛ که به صورت جماعت خوانده میشود. ابتدای روز عید بعد از تکبیر و سر دادن شعار در اعلام و اثبات عظمت الهی، عملاً اظهارات قولی و لفظی در اثبات عبودیت و حمد خداوند در یک همایش عمومی طی دو رکعت نماز عید ایفا میگردد، سرها در مقابل عظمت، جلال و شکوه الهی فرود آمده؛ و پیشانی ذلّت در مقابل عزّت معبود به خاک میافتد. «الله اکبر» چه صحنهی از این همایش عبادی که همه با هم اعلام میکنند: «لهُ المُلکْ و لهُ الحَمْدُ». این صحنهی عبادی خود سهمی در تزکیهی نفس و معرفت واقعی، در قلب و روان روزهدار بر عهده دارد. در حقیقت انسان از خودخواهی نجات یافته و به خدا خواهی رسیده، و از خود فراموشی رها یافته، و به بازیابی خود رسیده ست و عظمت الهی بر جسم و روان او حکم فرما میشود.
۴- خطبهی عید:
خطبهی عید، (همان گونه که از نامش پیداست)، بیانات خطیب نماز عید میباشد که با « اللَّهُ أَکْبَر » شروع شده و عظمت و جلال الهی را سر لوحهی خطبهی خویش قرار میدهد. گویی سخنگوی جمع حاضر است و به نمایندگی حاضرین بار دیگر سپاسگزاری از نعمت الهی را ابراز میدارد، یا چون فرماندهای پس از یک ماه تمرین در جبههی مبارزه با هواهای نفسانی و شهوانی، هم اکنون این پیروزی بزرگ را به سربازان شاد باش میگوید و تذکرات لازم برای تداوم این پیروزی را به سربازان پیروز میدان مبارزه، گوشزد میکند.
اصول برنامه های فوق که در روز عید یکی پس از دیگری اجرا میشود (همراه با دستاوردهای یک ماه روزه داری)، هر کدام از زاویهای در شخصیّت انسان و معرفت او تأثیر گذارند، و منزلگاه پایانی رمضان یک ضمانت نامه یک ساله بدست انسان روزهدار میدهد که در صورت عدم انحراف از صراط مستقیم، برای یک سال سلامت روان او بیمه میشود.
نتیجهگیری:
منزلهای ده گانه در ماه مبارک رمضان، که هر صحنهی آن بار معنویت خاص خود را دارد، به دنبال هم به تدریج نابسامانیهای شخصیّتی انسان را زدوده، و پله پله انسان روزهدار را به پلهی ترقی و کمال انسانی و مقام «تقوا» میبرند. چیزی که خداوند به صراحت برای روزهداران ترسیم نموده است. اگر از منظر مدیریتی هر کدام از این منازل را ارزیابی کنیم، یک «استراتژی» هستند برای تحقّق یک هدف والا که همانا «تقوا» است؛ و هدف و غایت نهایی را خداوند تعیین نموده، و استراتژیهای تدوین شده، سنّت عملی پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) در راستای این هدف والا میباشد. فراموش نکنیم هدف والای «تقوا» خاصّ پیامبراسلام(ص) و امّت ایشان نبوده است، بلکه بشریت در طول حیات اجتماعی در هر جامعهای بدان نیازمند بوده، حال چه اندازه در میان جمع و فرد، محقّق شده است، (والله اعلم)؛ برای همین خداوند نیاز به «تقوا» را به درازای حیات بشری بیان میکند، این امر هم در گرو روزه ی رمضان و انجام سنّت های آن می باشد:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » بقره/۱۸۳
(ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بوده اند واجب بوده است، تا باشد که پرهیزگار شوید).
منزلهای ده گانه در ماه مبارک رمضان، که هر صحنهی آن بار معنویت خاص خود را دارد، به دنبال هم به تدریج نابسامانیهای شخصیّتی انسان را زدوده، و پله پله انسان روزهدار را به پلهی ترقی و کمال انسانی و مقام «تقوا» میبرند.
اللَّهُ أَکْبَرُ و لِلَّهِ الْحَمْدُ سقز: ۰۸/۰۳/۱۳۹۶
«محمد احمدیان»
منابع و مراجع تفسیری:
۱- آلوسی، سید محمود، تفسیر روح المعانی، قاهره، دارالحدیث، ۲۰۰۵٫
۲- زمخشری، محمود، تفسیر کشّاف، مسعود انصاری، تهران، ققنوس، ۱۳۸۹٫
۳- سید قطب، فی ظلال، خرمدل، تهران، نشر احسان، ۱۳۸۷٫
۴- قرطبی، محمد بن احمد، مختصر تفسیر قرطبی، بیروت، دار ابن کثیر، ۲۰۰۶٫
۵- خرمدل، مصطفی، تفسیر نور، تهران، نشر احسان، ۱۳۸٫
منابع حدیثی:
۱- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۲۰۰۴٫
۲- أبی داود، سلیمان، سنن أبی داود، بیروت، دارالمعرفه، ۲۰۰۱٫
۳- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالکتاب العربی، ۲۰۰۴٫
۴- نسائی، احمد، سنن نسایی، بیروت، دارالمعرفه، ۲۰۰۷٫
۵- نووی، یحیی، ریاض الصالحین، عبداله خاموش هروی، تهران، نشر احسان، ۱۳۶۸٫
سایر منابع:
۱- الجوزی، ابن القیم، تهذیب مدارج السالکین، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۹۸۹٫
۲- غزالی، محمد، کیمای سعادت، تهران، انتشارات طلوع و زرّین، چاپ دوم، ۱۳۶۴٫
۳- غزالی، محمد، منهاج العابدین، عمر بن عبدالجبار سعدی ساوی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۵٫
۴- عمید، محمد، فرهنگ عمید، تهران، امیر کبیر، چاپ یازدهم، ۱۳۷۶٫
۵- الخن و البغا، مصطفی، فقه منهجی، محمد عزیز حسامی و فرزاد پارسا، سنندج، انتشارات کردستان، ۱۳۸۴٫