حقوق شوهر بر زن
حقوق
شوهر بر زن
مردی
که به همه مسئولیتهای اخلاقی و مادی خود در ارتباط با خانواده مانند: تأمین هزینه
و مخارج خوراک، لباس و مسکن عمل مینماید، دارای حقوق دهگانه است که عبارتند از :
۱-
اطاعت مشروع : مرد سرپرست و صاحب خانه است و مسئولیت اداره و رهبری حکیمانه خانواده را
برعهده دارد. در جهت حفظ عزت، کرامت، سعادت خانواده و تحقق اهداف آن برنامهریزی و
تلاش مینماید و کانون آن را در مقابل سختیها، گرفتاریها، فساد و تباهی مورد
حمایت قرار میدهد و سایه امنیت، آرامش و استقرار را بر آن گسترش میبخشد. اما این
مصالح و اهداف در هیچ جامعهای به جز در پرتو اطاعت، التزام و نظم تحقق نمییابد.
فرمانبرداری زن از شوهر و فرزندان از پدر و مادر است که زمینه سر و سامان یافتن
جامعه کوچک خانواده و همچنین اداره صحیح آن را فراهم مینماید و چنین اطلاعتی
موجب رضایت و خشنودی خداوند میگردد.همچنین رسول خداص میفرماید:«رضایت پدر نزدیکترین
راه به سوی بهشت است». و فرموده است:«بهشت زیر پای مادران قرار دارد».
هرگاه
پدر فوت کند یا به دلایلی مفقودالاثر شود، پسر بزرگ خانواده باید بار مسئولیت
اداره خانواده را بر دوش بگیرد؛ زیرا رسول خداص میفرماید:«برادر بزرگتر منزلتش
مانند پدر است».
اولین
حقوق همسری، فرمانبرداری مشروع زن از شوهر است؛ زیرا رسول خداص فرمودهاند:«از هیچ
مخلوقی نباید به گونهای اطاعت کرد که موجب نارضایتی خالق بشود». همچنین فرموده
است:«هیچکس را نباید در کاری که خداوند به آن خشنود نیست فرمانبرداری کرد. اطاعت
تنها در امور خیر و رواست». اساس این فرمانبرداری و اطاعت مشروع به قوامیتی برمیگردد
که خداوند آن را برای پدر خانواده در نظر گرفته است که در واقع به معنی ریاست،
اداره و رهبری است؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند: (البقره / ۲۲۸)«برای همسران
(حقوق و مسئولیتهایی) است (که باید شوهران اداء کنند) همانگونه که بر آنان
(حقوق و واجباتی)است که (همسران باید اداء کنند) به گونهای شایسته و مردان را بر
زنان (در مسئولیتهای خانوادگی) برتریهایی است. و خداوند با عزت و حکمت است».
همچنین
فرموده است:(النساء
/ ۳۴)«مردان (در برابر زنان دارای مسئولیتهای بسیاری میباشند) و حق سرپرستی را
بر آنها دارند. بدین خاطر که خداوند (به خاطر نظم اجتماع مردان را در برخی صفات بر
زنان برتری بخشیده) و بدین علت که مردان از دارایی خویش خرج و هزینه را تأمین میکنند».
خداوند
در آیه اول مسئولیت و منزلت بیشتری را که همان مسئولیت اداره و سرپرستی خانواده
است مقرر نموده و در آیه دوم حق «قوامت» یا مدیریت حکیمانه را برای او در نظر
گرفته است. اما مدیریتی همراه با احساس مسئولیت و به دور از استبداد و حقکشی و بیعدالتی
و خودخواهی. و این دو حق همراه با مسئولیت از آن جهت است که اگر مرد یکی از آن دو
را از دست داد، از حقوق دومی برخوردار باشد. برای مثال اگر مرد به دلایلی توانایی
تأمین هزینه خانواده را نداشت ازحق سرپرستی و اداره حکیمانه، همچنان برخوردار
خواهد بود. این حقوق به دو علت و سبب خاص برمیگردد:
اول
: توانایی جسمی :خداوند مرد را قویتر و با ارادهتراز زنان آفریده است و از طرف
دیگر مهارت و تجارب آنها در مورد زندگی بر آن
برتری دارد و زنان معمولاً از نظر جسمی ضعیف و از نظر تصمیمگیری و اراده
غالباً دچار تردید و دودلی میشوند و جنبه عاطفیشان بر آنها غلبه دارد. و این
مدعا مدعایی غیرواقعی نیست، بلکه از خلال چهارسال زندگی خانوادگی و اجتماعی این
موضوع برایم موضوعی تجربه شده و ملموس است.تردیدی در این نیست که صدور فرمان مطلوب
به عقلانیت، دوراندیشی، حکمت و بررسی همه جانبهتری احتیاج دارد. و در این عرصه
عقلانیت بر مسائل عاطفی برتری دارد، به ویژه اگر در کنار عقلانیت توشهای بسیاری
از تجربه و خبرگی وجود داشته باشد. اما خانمها با توجه به آفرینش ویژه جسمی و
عاطفیشان و عشق به فرزندان، غالباً برای حل مشکلات خانوادگی به راهحلهای جزئی
و موقتی متوسل میشوند و به همین خاطر مصلحت زن، مرد و خانواده ایجاب مینماید که
بار مسئولیت تصمیمگیریهای مهم و تحمل عواقب آن بر دوش مرد گذاشته شود.
در
واقع «قوامت» اساساًنوعی مسئولیت و تکلیف است، نه ریاست و فضیلت ویژه و در ذات
خود کرامت و منزلتی به شمار نمیرود. زیرا رسول خداص میفرماید:«همه شما مسئول
هستید و در مقابل مردم مسئولیت دارید. رهبر نسبت به مردم مسئولیت دارد و مرد
خانواده نیز در برابر اعضای آن دارای مسئولیت است و زن در خانواده مسئولیت نگهداری
از حرمت و ثروت آن را بر دوش دارد».
همچنان
که ملاحظه میکنید در این حدیث منزلت مرد خانواده پس از منزلت رهبری حکومت قرار
گرفته و از طرف دیگر پس از مرد، زن نیز در مورد امور خانواده دارای مسئولیت میباشد
و باید نسبت به سر و سامان دادن، مرتب نمودن، تربیت، تهیه مایحتاج، محافظت و حفظ
سلامت آن، احساس مسئولیت بنماید.دوم : مسئولیت مادی :مسئولیتهای مختلف مادی
مانند: پرداخت مهریه و هزینههای ازدواج و تأمین نفقه اعم از تهیه خوراک، لباس،
مسکن و … برعهد مرد قرار دارد و عملاً مرد خدمتکار خانواده میباشد و براساس
همین خدمتکاری است که استحقاق ریاست همراه با حکمت و مشورت را پیدا نموده است.به
همین خاطر هرگاه مرد همه امکانات زندگی را در حد توان و امکان برای همسرش فراهم
نماید، برای اداره صحیح امور خانواده و با توجه به اینکه مرد با علم و آگاهی از
دخل، درآمد و تجارب اقتصادی و اجتماعی بهتر میتواند پس از مشورت با اعضای
خانواده، مصالح آنها را مراعات کند، زن نیز باید از او فرمانبرداری کند. اما اگر
مرد به مسئولیتهای قوامت و سرپرستی خود عمل نکند، باید انتظار داشته باشد که
همسرش مطیع و گوش به فرمان او باشد. اما اگر بدون عذر و دلیل از شوهرش اطاعت
ننمایدف زنی سرکش و ناشزه به شمار میآید و حقوق او نسبت به شوهر ساقط میشود.
سنت
است که مرد در امور زندگی با همسر خویش مشورت نماید و در این مورد رسول خداص را
سرمشق خویش قرار دهد. او مدام با اصحاب و همسران خود مشورت میفرمود؛ زیرا خداوند
متعال به او دستور داده بود که:(آل عمران / ۱۵۹)
«در امور با آنان مشورت کن».
و
در مورد صفات اهل ایمان خداوند فرموده است:(الشوری / ۳۸)«آنها امورشان را با مشورت
حل و فصل مینمایند». سنت رسول خداص به صراحت به زنان دستور میدهد که در راستای
انتظام امور خانواده، تحقق مصالح، جلوگیری از مفاسد، تأمین خیر و دفع شر و زیان از
همسرانشان اطاعت نمایند. رسول خداص میفرماید:«هرگاه خانمی نمازهای روزانهاش را
بخواند و ماه رمضان را روزه بگیرد و ناموس خویش را حفظ نماید و از شوهرش اطاعت
کند، قطعاً به بهشت میرود».
و
در حدیث دیگر میفرماید:«هرگاه مرگ به سراغ زنی بیاید و شوهرش از او راضی بوده
باشد، وارد بهشت میشود». معمولاًزنان عاقل، اندیشمند، با شرافت و با کرامت که
عقل، حکمت و فرهنگشان بر نادانی، سطحینگری و ناآگاهیشان برتری دارد، در امور
مشروع و صحیح و به خاطر حفظ نظم و اداره خانواده و مصلحت آن از شوهران خود اطاعت
مینمایند و فرزندان خود را به خوبی تربیت کنند و به رضایت خداوند و جنت او نائل
میگردند.زنی که بدون عذر و دلیل از شوهرش اطاعت نمینماید خود را در معرض خشم و
نفرین خداوند قرار میدهد. رسول خداص میفرماید:«هرگاه مردی زن خود را به بسترش
فرا بخواند (و زن بدون معذوریت) او را اطاعت ننماید و مرد از او خشمگین شود، تا
صبح که میشود ملائک او را نفرین میکنند».
۲-
منزل محوری : معمولاًمردان نسبت به همسران خود اهل غیرتاند و به هیچوجه راضی نیستند
که دیگران با چشم طمع به آنان نگاه کنند و از همه توان خود برای حمایت او در مقابل
بدکاران و بدخواهان بهره میگیرند و از طرف دیگر مسئولیتهای فراوان اداره منزل و
از همه مهمتر تربیت و نگهداری فرزندان و اداره اموال منزل و پرداختن به نظافت و مدیریت
خانه و … ایجاب مینماید که زنان به جز در موارد لازم و ضروری منزل را ترک ننمایند.شاید
این سخن به مزاق عدهای ناآگاه که کورکورانه از فرهنگ غربی پیروی مینمایند، خوش
نیاید و آن را توهین به زنان و زیرپا نهادن کرامت و آزادی زنان به شمار بیاورند.
باید به اینگونه آدمها گفت که: در مورد آزادی و کرامت انسانها در اشتباه بزرگی
قرار دارید، زیرا حفظ کرامت و حریت انسان در آزادی اندیشه، اخلاق و فرهنگ از اسارت
بردگی و تقلید بیگانگان است و پر کردن مجالس و محافل از سخنان پوچ و بیهوده در
واقع زمینه ساز فساد و تباهیاند و حضور زنان در مجالس غیرعلمی و رفت و آمدهای
غیرضروری، زیانآلود است که منزلت و حریتشان زیرپا نهاده میشود و در معرض طمع و
تهدید بدخواهان قرار میگیرد. از طرف دیگر همچنان که گفته شد کارها و مسئولیتهای
منزل به اندازهای زیاد است که گاهی زنان در شبانهروز، مشکل از عهده آن برمیآیند.
خداوند
متعال خطاب به زنان میفرماید: (الاحزاب / ۳۳)«(ای خانمها) در خانههای خود
بمانید (و جز برای کارهای ضروری از آن خارج نشوید) و همچون جاهلیت پیشین (در میان
مردان) ظاهر نگردید».
این
آیه هرچند خطاب به همسران رسول خداص نازل گردیده، اما زنان مسلمان دیگر در هر عصر
و زمانی باید راه و رسم آنها را در پیش گیرند و الگوی خویش قرار دهند و همچنین
لازم است زنان به مسئولیت خود عمل کنند و بدون اطلاع مرد و بدون ضرورت از منزل
خارج نشوند. هرچند شوهر حق ندارد از سرکشی هفتهای یک بار او به پدر و مادر و
عیادت آنان جلوگیری نماید؛ اما به خاطر حفظ صفا و صمیمیت و جلوگیری از بیسر و
سامانی منزل، زن باید با اجازه و اطلاع شوهر از منزل خارج شود. البته چنانچه مرد
مانع از سرکشی زن به پدر و مادرش بشود، به خاطر آنکه قطع صله رحم و محبت
خویشاوندی است حرام میباشد و زن را به نافرمانی شوهر وادار مینماید.
مواردی
مانند: کمک به مداوای پدر و مادر، عیادت از آنها، بردن آنها پیش پزشک و ماندن در
کنار آنها در بیمارستان ـ چنانچه به غیر از او کس دیگری نباشد یا نتواند آن کارها
را انجام بدهد ـ جزو ضروریات به شمار میرود. در این موارد بهتر است از شوهر اجازه
بخواهد و چنانچه شوهر اجازه ندهد، زن میتواند این فرمان همسرش را نادیده بگیرد و
به خدمت پدر یا مادرش بشتابد.همچنین زنان میتوانند بدون اجازه شوهر برای ادای
فریضه حج به مکه بروند، به شرط آنکه در رفت و برگشت محرمی همراه آنها باشد. روزه
گرفتن ماه رمضان نیاز به اجازه شوهر ندارد، اما برای روزه مستحب از شوهر باید
اجازه گرفت؛ زیرا رسول خدا ص فرمودهاند:«روزه گرفتن زنی که همسرش حضور دارد بدون
اجازه او جایز نیست». بسیاری از زنان که برای کار ضروری از منزل خارج میشوند،
برای حفظ کرامت و حیثیت خویش و جلوگیری از فساد و فتنه، حجاب و متانت کافی را
مراعات مینمایند. اما متأسفانه تعدادی از زنان و دختران هم بدون توجه به عواقب
ایمانی، اجتماعی، خانوادگی و شخصی آن با سر و بدن نیمه عریان وارد کوچه، بازار،
معابر و اماکن عمومی میشوند. (و متوجه نیستند که خودنمایی و بیحجابی نوعی بیماری
است و معمولاً آدمهایی که از هیچ هنر و دانشی برای جلب توجه دیگران بهرهمند
نیستند، از طریق نمایاندن سر، سینه و بدن خود می خواهند توجه دیگران را به خود جلب
کنند و بسیاری بر این باورند که انسانها در آغاز زندگی خود از نظر آگاهی، اندیشه،
اخلاق و فرهنگ در حالتی خام و ابتدایی به سر برده است و هرچه آگاهی، اندیشه، اخلاق
و فرهنگ او بیشتر رشد نموده به همان اندازه بیشتر به پوشانیدن جسم خویش توجه کرده
است. و تنها در چهل ـ پنجاه سال قبل محافل صهیونیستی و سودجو و شهوتپرست در
راستای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و حیوانی خود، پدیده بیحجابی را از طریق
برخی روزنامهها، مجلات، نوار ویدیو، تلویزیون و …، ترویج نموده و متأسفانه
بسیاری از دختران و زنان میمون صفت، و کممایه، از فرهنگ کهنه و ارتجاعی عریان
نمودن بدن تقلید کردهاند».
رسول
خداص فرمودهاند:«زنان آبرو و حیثیتاند و هرگاه (به صورتی نامطلوب) از منزل خارج
شوند، شیطان شادمان میشود و مناسبترین مکان برای آنان ماندن در منزل است».
از
سنت رسول خداص بزار قصهای را از انس بن مالک نقل نموده است که: روزی جمعی زن به
خدمت رسول خداص آمده و خطاب به ایشان گفتند: ای رسول خداص مردان به صحنههای جهاد
رفته و پاداش عظیمی را نصیب خود گردانیدهاند، آیا کاری هست که ما آن را انجام
بدهیم و به اندازه جهاد آنها بهرهمند شویم؟ رسول خداص فرمود: «هر یک از شما که در
خانه بماند (و به مسئولیتهای خانوادگی خود عمل کنند) اجر جهاد مجاهدین را به دست
خواهد آورد».
۳-
محافظت از ثروت و حیثیت :لازم است زنان از حرمت منزل خانوادگی محفاظت کنند و در غیاب
همسر از ثروت و ناموس او پاسداری نمایند و به جز با اجازه شوهر کسی را به منزل راه
ندهند؛ زیرا رسول خداص میفرماید: «زنان نگهبان خانه شوهرشان هستند و در مقابل
محافظت از آن دارای مسئولیت هستند».زنان امانتدار اموال خانوادگی هستند و بدون
اطلاع شوهر نباید در آن دخل و تصرف بنمایند و زنان پاک، پرهیزکار و صالحه زنانی
هستند که هرگاه مردانشان آنها را میبینند شادمان میشوند و هرگاه به آنها دستوری
بدهند، اطاعت میکنند و چون به مسافرت بروند از ثروت و حرمت خانوادگی محافظت مینمایند.در
روز حجه الوداع بود که رسول خداص ضمن وصیت و سفارش به همه مسلمانان فرمودند: «شما
بر زنانتان حقوقی دارید و همچنین آنها نیز بر شما دارای حقوقی هستند، حقی که شما
بر آنان دارید، این است به آنهایی که شما از ایشان بدتان میآید اجازه ورود به منزلتان
را ندهند و با آنان معاشرت نداشته باشند، و حق آنها بر شما این است که به بهترین
شیوه با آنها معاشرت کنید و لباس و غذای آنها را فراهم نمایید».
رعایت
و حافظت از ثروت خانوادگی در این است که بدون اطلاع و رضایت شوهر چیزی را به
دیگران ندهند زیرا ترمذی نقل مینماید که: رسول خداص فرموده است: «زن نباید بدون
اجازه شوهرش چیزی از اموال او را به دیگران ببخشد». در خدمت رسول خداص گفته شد:
حتی اجازه ندارد مواد غذایی را به دیگران بدهد ؟ فرمود: «بهترین دارایی انسان مواد
غذایی است».
از
ابوهریره سئوال شد که آیا زن میتواند از اموال شوهرش صدقه بدهد؟ او در پاسخ گفت:
نه نمیتواند. او تنها از غذای خود اجازه دارد چیزی را به دیگران ببخشد و اجر آن
برای هر دوی آنهاست و تنها پس از اطلاع و اجازه شوهر است که میتواند چیزی از
اموال و دارائی او را به دیگران به عنوان صدقه بدهد. (این موضوع با اصل مسئولیت
مرد در رابطه با دخل و درآمد و تناسب آن با خرج و هزینه نمودن و جلوگیری از
گرفتاریهای اقتصادی و بدهکاری و اختلافات خانوادگی است)».
۴-
کار در منزل :زن از نظر دینی و اخلاقی ـ نه به عنوان حکم شرعی و قانونی ـ لازم
است کارهای مربوط به منزل مانند: تهیه غذا، نظافت منزل، مرتب نمودن وسایل، شستشوی
لباسها و … انجام بدهد. اما اگر توانایی لازم را نداشت و شوهر میتوانست خادمی
را برای انجام دادن کارهای منزل استخدام نماید ـ چنانچه نگران تربیت فرزندان و
فتنه و فسادی نباشد ـ چنین کاری را انجام بدهد. اما بهتر آن است که حتیالامکان
خانم خانواده خود مسئولیتهای مربوط به منزل را انجام بدهد، زیرا وجود زن خدمتکار
در منزل گاهی بر روی تربیت فرزندان اثر نامطلوب را در پی دارد و گاهی هم ممکن است
زمینه گناه و خلوت و فتنه را برای شوهر او فراهم نماید.
دلیل
این درخواست از زنان برای پرداختن به امور منزل آن است که رسول خداص، کار و
مسئولیتهای خانوادگی را میان حضرت علی و حضرت فاطمه(رض) تقسیم فرمود؛ زیرا آنها
در این مورد مشکلاتی داشتند و در نتیجه کارهای داخل منزل را به حضرت فاطمه و
کارهای خارج از منزل را به حضرت علی واگذار فرمودند. اما از نظر حکمی و قضاوت شرعی زن مکلف به
انجام دادن کارهای منزل نیست. ابن قدامه مقدسی میگوید: «امام احمد بر این
باور است که زن مجبور نیست کارهایی مانند آشپزی و پخت نان و امثال آن را انجام
بدهد».
۵-
آرایش و آرایستگی :آرایش و آراستگی همسران برای یکدیگر مطلوب است و شوهر حق دارد
از زنش بخواهد که پوشش و لباس مورد علاقه او را بر تن کند و زن نیز حق دارد چنین
انتظاری را از شوهرش داشته باشد؛ زیرا توجه به علاقه و خواست متقابل، محبت و تفاهم
بیشتری را در کانون خانواده به وجود میآورد و از توجه زن و شوهر به مردان و زنان
دیگر پیشگیری مینماید. در حدیثی که امام مسلم و بخاری و امام احمد از جابر(رض)
روایت نمودهاند، آمده است که: «جابر گفته است: در یکی از غزوهها ما در حضور رسول
خداص بودیم و پس از بازگشت در نزدیکیهای مدینه رسول خداص فرمود: پیش از رفتن به
منزل موهایتان را شانه کنید و آن را روغن بزنید و موهای زائد بدن را بردارید».
همچنان
که گفته شد، مرد نیز باید به خواست و علاقه همسرش حداقل در محیط خانه خود را
بیاراید و لباس و آراستگی موردنظر او را مراعات کند، ابن عباس(رض) میفرماید: «همچنان
که همسرم خود را برای من آرایش میکند، من نیز برای او همین کار را میکنم؛ زیرا
خداوند سرچشمه زیباییهاست و زیبایی را دوست میدارد».
۶-
تأدیب مشروع :هرگاه زن راه نافرمانی و سرکشی را در پیش بگیرد و کارهای ناصوابی را انجام
بدهد، شوهر حق دارد که برای اصلاح او اقداماتی را انجام بدهد. قرآن این اقدامات را
به چهار مرحله تقسیم نموده و میفرماید:(النساء / ۳۴-۳۵)
«مردان
سرپرست (و نگهبان) زنانند؛ زیرا خداوند (برای اداره امور منزل و مسئولیتهایی را
بر عهده مرد قرار داده و برای ادای این مسئولیتها) بعضی (از مردان) را بر برخی
(از زنان) برتری بخشیده است و از اموال خود برای (خانواده) خرج مینمایند. زنان
خوب و صالح آنهایی هستندکه فرمانبردار (اوامر خداوند و دستورات مشروع شوهران خود)
بوده و اسرار (زناشویی) را نگاه میدارند زیرا خداوند به حفظ آنها دستور داده است
و زنانی را که از سرکشی و نافرمانی آنها نگران هستید، نصیحت کنید (اگر مؤثر واقع
نشد) از همبستری با آنها خودداری کنید و بستر خویش را جدا نمائید! (اگر باز هم
کارساز نبود) آنها را به روش مناسب تنبیه بدنی بنمائید. پس اگر به راه صواب آمدند
و مطیع فرمان (مشروع و معقول) شما شدند دیگر آنها را آزاد ندهید، بیگمان خداوند
بلندمرتبه و بزرگوار است * اگر (میان زن و شوهر اختلاف پیش آمد) و نگران بودید که
باعث جدایی میان آنها بشود، داوری از خانواده شوهر و داوری را از خانواده زن
(انتخاب کنید و برای حل اختلاف نزد آنها) بفرستید اگر این دو داور به راستی
بخواهند آنان را آشتی بدهند، خداوند آن دو را موفق مینماید. بیگمان خداوند مطلع
(بر ظاهر مردم) و (از اسرار نیات آنها) آگاه است». این آیه قرآن بیانگر این حقیقت
است که زنان صالحه و پرهیزکار و ملتزم نیازی به ارشاد و تنبیه ندارند. اما زنانی
که راه سرکشی و نافرمانی را در پیش میگیرند، به تنبیه و اصلاح احتیاج پیدا میکنند
و به خاطر جلوگیری از فروپاشی خانواده و اصلاح و تهذیب، مراحل زیر باید عملی بشود.
اول:
اندرز و ارشاد. مرد با روشی حکیمانه و پسندیده همسر خویش را که راه عناد و نافرمانی را
در پیش گرفته، نصیحت کند و با شیوههای مختلف اشاره و کلام و گاهی با عتابی آرام
توجه او را به مسئولیت خویش جلب نماید.
دوم:
ترک همبستری. چنانچه موعظه حکیمانه و دلسوزانه کارساز نباشد، شوهر بستر خود را از او
جدا کند و در اطاقی دیگر یا دورتر از او بخوابد؛ زیرا چنین روشی میتواند بر روی
او تأثیر روانی بگذارد و او را وادار به تجدیدنظر در سرکشی و نافرمانی خود بنماید.
به هر صورت مدت زمان ترک بستر نباید از چهار ماه ـ که مدت ایلاء است ـ بیشتر باشد.
سوم:
تنبیه بدنی.
چنانچه ترک همبستری هم کارساز نباشد، مرد به شیوهای که چهره و اعضای حساس بدن زن
آسیب نبیند اقدام به زدن غیرشدید او مینماید و این کار گاهی تنها راه متوجه کردن
زنان سرکش و خودکامه به در پیش گرفتن راه صواب است. زنی که اندرز و خیرخواهی شوهر
و ترک بستر نتوانسته است از خودخواهی و بدرفتاری او جلوگیری نماید.
برخی
از فقها میگویند که زدن بدان معنی نیست که مرد با تمام توان به وسیله ترکه یا
طناب یا چیزی دیگر ضربههایی را بر بدن زن وارد نماید، بلکه گا هی سیلی آرامی میتواند
مشکل را حل کند و زن را متوجه عدم احساس مسئولیت خود بنماید و به زدن بیشتر نیازی
نباشد.
از
آنجا که برخی از زنان، حاضر به شنیدن نصیحت و دلسوزی هیچکس نیستند و با خودخواهی
و بیتوجهی به مصالح خانواده راه نادرستی را در پیش میگیرند و تنها راهحل
باقیمانده همین زدن و تنبیه نمودن آنهاست، نباید اسلام را مورد انتقاد قرار داد.
مشروعیت زدن زنان سرکش و بیمسئولیت از این فرموده رسول خداص در حجه الوداع است که
فرمودهاند:«سفارش به مردم را برای رفتار درست با زنان فراموش نکنید، زنان در نزد
شما امانتاند، به جز همین حقوق شرعی، حق دیگری بر آنان ندارید. مگر آنکه کار
خلافی را مرتکب شوند. در این صورت (پس از اندرز) همبستری با آنها را ترک کنید و
به روشی آرام آنها را تنبیه نمائید و چنانچه به راه صواب و اطاعت برگشتند به
هیچوجه آنان را آزار ندهید! بدانید که شما بر زنان خود حق و حقوقی دارند و
آنها نیز بر شما دارای حق و حقوقی هستند. حق شما بر آنها این است که هیچکس را که
شما از ایشان بدتان میآید به بستر و منزل خود راه ندهند و بدانید حق آنها هم بر
شما این است که به بهترین روش ممکن خوراک و لباس آنها را تهیه کنید (و با آنان
معاشرت نمایید)». و در حدیث دیگری آمده
است که مردی از رسول خداص پرسید زن چه حقوقی بر عهده مرد دارد؟ رسول خداص فرمود:
«هرگاه به غذا نیاز داشت، مواد غذایی را فراهم کند و هرگاه به لباس احتیاج داشت،
لباس مناسب او را تهیه نماید و بر چهره او نزند و سخن زشت به او نگوید و هرگاه
خواست او را جز در محدوده، خانه ترک نکند».در واقع ترک همبستری و تنبیه بدنی
آخرین راهحل باید باشد و در واقع همانند بیماری جسمی است که چنانچه راههای دیگری
برای معالجه وجود داشته نباید به عمل جراحی متوسل شد و چنانچه شوهر از حد معمول و
لازم تجاوز نماید، ستمکار تلقی میشود و باید به اندازهای که زن را زخمی نموده یا
آزار داده مجازات بشود.
چهارم:
دادگاه خانوادگی. چنانچه هیچ یک از راهحلهای گذشته مؤثر واقع نشود و هدف مورد نظر را که
اصلاح و به راه آمدن زن ناشزه و سرکش است، محقق نشد، شوهر موضوع را با قاضی و
محکمه شرعی در جریان قرار دهد تا اقدام به تشکیل دادگاه خانوادگی بنماید و داوری
را از طرف خانواده زن و داوری را از طرف خانواده مرد معین کند که مسئولیت آنها
تلاش برای ایجاد مصالحه میان زن و مرد است و چنانچه داوران نتوانستند آنها را آشتی
بدهند، به خاطر پیشگیری از نزاع و ناراحتی طرفین، زمینه طلاق و جدایی آنها را
فراهم میسازند.اگر مردان مقصر باشند: اما اگر اشکال کار از طرف شوهر باشد و او به
مسئولیتهای دینی، عرفی و اخلاقی خود عمل ننماید، زن به روشی مناسب برای اصلاح
شوهر و حفظ خانواده از فروپاشی، باید تلاش لازم را بنماید؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:(النساء
/ ۱۲۸)«هرگاه زنی دیدی که شوهرش (از ادای مسئولیت شرعی و خانوادگی خود) سر باز میزند
(و با هر سر ناسازگاری دارد و از او) روی گردان است بهتر آن است که هر دو برای صلح
و آشتی تلاش کنند و مصالحه (همیشه از جدایی) بهتر است».
۷-
سکونت در خانه شوهر:شوهر وظیفه دارد که مسکن مناسبی را برای همسرش فراهم نماید و
وضع مسکن با وضع مالی شوهر باید متناسب باشد و لازم نیست خود را در تنگنا قرار
دهد. زن مجبور نیست که با اقربا و خویشاوندان شوهرش در یک خانه زندگی کند. اگر
شوهر مسکن مناسبی را برای همسر تهیه ننماید، مثلاً کسی را فراهم نموده باشد که به
خاطر دوری از خانههای دیگر آرامش خاطر لازم را نداشته باشد، یا خانه امکانات آب،
برق، فاضلاب و … را دارا نباشد یا همسایه نااهلی داشته باشد، شوهر وظیفه دارد که
منزل دیگری را برای زندگی خانوادگی فراهم نماید و همچنان که گفته شد: مرد در حد
توان مالی خود موظف به این کار است؛ زیرا خداوند متعال میفرماید: (الطلاق / ۶)
«آنها
را در جایی مسکن دهید که خودتان در آنجا زندگی میکنید …».
زن
نیز لازم است در حد امکان و توان با شرایط زندگی شوهر خود را تطبیق دهد و توانایی
مالی و اقتصادی او را مورد توجه قرار دهد و توقع و انتظار بیش از حد را از او
نداشته باشد.
چنانچه
شوهر مسکن مناسبی را برای زندگی با همسرش فراهم نماید، اما زن حاضر به زندگی در آن
نشود، شوهر میتواند پس از کارساز نبودن اندرز و نصیحت خود و نزدیکان به محکمه و
دادگاه مراجعه نماید. اما به هر صورت اسلام با اجبار و اکراه موافق نیست و در صورت
امتناع زن از زندگی در خانهای مناسب که شوهر برای او تهیه نموده، حق نفقه او در
مدتی که از سکوت در آن خانه امتناع مینماید، ساقط میشود، وضعیت او به صورت معلق
درمیآید، یعنی نه طلاق داده شده است و نه، وضعیت زن شوهردار را داراست.
۸-
پرستاری:
یکی از ضروریترین نیازهای زندگی خانوادگی، پرستاری و مراقبت زن از شوهر بیمار
خویش است. در وضعیت بیماری، حوادث و … است که شوهر بیش از هر زمانی به محبت و
مراقبت همسرش نیاز پیدا میکند؛ زیرا زن نزدیکترین انسان به اوست و به اسرار و
پنهانی شوهرش آگاهی بیشتری دارد و بهتر از هرکسی میتواند غذا و داروی مناسب را
برای شوهرش فراهم نماید و از او مراقبت کند و این مسئولیت را میتوان از سنت رسول
خداص فهمید. از عایشه(رض) روایت شده که رسول خداص در حالت بیماری سئوال میفرمود
که: «فردا را من باید در خانه کدام یک از شما باشم؟» و همه همسران ایشان اجازه
فرمودند که در خانه حضرت عایشه قرار داشته باشد؛ زیرا حضرت عایشه بیشتر از هر کسی
از او مراقبت مینمود. رسول خداص تا زمان رحلت همچنان در خانه وی (حضرت عایشه)
باقی ماند.
۹-
طلاق و رجعت :مرد حق طلاق و یا رجعت و برگردانیدن همسرش را بدون رضایت او قبل از انقضای
عده دارد. اما طلاق دادن مشمول احکام پنجگانه حرام، مکروه، واجب، مستحب و مباح
(جایز) میشود.
طلاق
حرام :طلاق
حرام یا بدعی آن است که به هنگام عادت ماهانه یا پس از عادت ماهیانهای که شوهر با
او همبستر شده باشد، واقع شود.طلاق مکروه :طلاقی است که بدون علت و سبب
انجام بگیرد.طلاق واجب :زمانی طلاق دادن واجب میشود که میان زن و شوهر
اختلاف و نزاع به اندازهای شدید باشد که حکمین موفق به آشتی آنها نشده و مصلحت را
در جدایی میان آنها بدانند.طلاق مستحب :زمانی طلاق دادن مستحب است که همسر
به مسئولیتهای دینی و اخلاقی خود عمل ننماید و شوهر نسبت به حیثیت خود و خانوادهاش
نگرانی داشته باشد.طلاق مباح :طلاقی مباح است و کراهت هم ندارد که مرد دل
خوشی از همسرش نداشته باشد و از زندگی با او احساس آرامش و لذت ننماید و نیازهای
انسانی او توسط همسرش به طور مناسب برآورده نشود.
به
این دلیل طلاق دادن کار مطلوبی نیست و کراهت دارد که رسول خداص فرموده است: «ناخوشایندترین
مباح از نظر خداوند طلاق دادن زن است».
طلاق
به صورت الفاظ جدی و غیرجدی واقع میشود و پیامدش را که جدایی میان زن و مرد است
به دنبال خواهد داشت و این در صورتی است که با الفاظ صریح و روشنی مانند اینکه
مردی خطاب به همسر خود بگوید: تو را طلاق دادم. اما اگر با الفاظ گوشه و کنایه به
طلاق اشاره بشود مانند: امثال تو را باید طلاق داد، به خانه پدرت بازگرد و … در
اینگونه موارد مرد باید قصد و نیت طلاق داشته باشد تا طلاق او واقع بشود.زن و
شوهر از دو مرحله طلاق برخوردارند و چنانچه برای بار سوم او را طلاق داد، نکاح و
بازگردانیدن مجدد او زمانی امکانپذیر خواهد بود که آن زن توسط مرد دیگری
خواستگاری شود و به نکاحش دربیاید و پس از مدتی به هر دلیل ـ به جز تحلیل ـ آنها
از هم جدا شوند. در آن صورت پس از پایان عده در صورت توافق طرفین با عقد و نکاح
جدید میتوانند بار دیگر زندگی مشترک خود را از سر بگیرند. خداوند متعال میفرماید:
(البقره / ۲۲۹-۲۳۰)
«طلاق
دادن دو بار است (و در آنها حق بازگشت برای آنها محفوظ است. اما پس از دو مرتبه
طلاق شوهری یکی از این دو کار را باید انجام بدهد) یا نگه داشتن (زن) به صورتی
شایسته (و عادلانه) و یا جدایی از او به شیوهای مطلوب (و بدون آنکه به او ستم و
جوری روا داشته شود… پس اگر (بعد از طلاق و رجوع بار دیگر باز هم) او را طلاق
داد، دیگر آن زن برای او حلال نخواهد بود مگر آنکه با مرد دیگری ازدواج کند».
خُلع: در برابر برخورداری
مرد از حق طلاق دادن، زنان نیز میتوانند از حق «خُلع» استفاده کنند. خُلع
عبارت است از جدایی میان زن و مرد در مقابل مقدار مالی که زن به شوهر خود برای
جدایی از او پرداخت مینماید. همچنین زن میتواند در موارد زیر از طریق دادگاه
یا محکمه شرعی از شوهر خویش جدا بشود:
– زمانی که شوهر توانایی تأمین نفقه و
مایحتاج زندگی او را نداشته باشد.- مرد
دارای عیب و نقص جسمی سختی مانند: جذام، ناتوانی جنسی و یا عیوب اخلاقی غیرقابل
تحملی مانند: فساد اخلاقی، اعتیاد شدید و … باشد.- زن توانایی تحمل بداخلاقی و معاشرت ناصواب را نداشته باشد.- مسافرتهای طولانی یا زندانی شدن درازمدت
شوهر.- زمانی که شوهر سوگند یاد کند که
به مدت چهارماه یا بیشتر با همسرش همبستر نشود، یا شرط بسیار سختی را برای تجدید
نظر در آن قرار بدهد.
۱۰-
عدّه: یکی
از حقوق مردان بر زنان این است که پس از جاری شدن طلاق به صورتهای مختلف، زن برای
روشن شدن وضع بارداری و عدم بارداری مدتی را ـ که از نظر شرعی عده مینامند ـ صبر
کند و این موضوع زمانی رعایت آن ضروری است که زن طلاق داده شده امکان حامله شدن را
داشته باشد، اما اگر زنی نازا بوده یا به علت بالا رفتن سن امکان حامله بودنش وجود
نداشته باشد، باز هم رعایت عده از آن جهت میباشد که حقی خدایی است و مصلحت عمومی
را در پی دارد و نوعی ابراز ناراحتی از فوت یا جدایی از شوهر و از دست دادن نعمت
زندگی خانوادگی به شمار میآید.
عدّه
سه نوع است: عدّه اول آن است که از طریق سه بار عادت ماهیانه یا سه بار پاک شدن از
عادات ماهیانه مراعات میشود و عدّه دوم آن است که زن مطلقهای که به خاطر بالا
رفتن سن یا خردسالی عادت ماهیانه ندارد، به مدت سه ماه صبر مینماید و برای زنانی
که شوهرشان فوت کرده چهارماه و ده روز و عدّه سوم آن است که به هنگام طلاق داده
شدن یا فوت شوهر، همسر او حامله بوده است و عدّه او تا زمان وضع حمل است و پس از
آن پایان مییابد.
حقوق
شوهر بر همسر به مفهوم امروزی
مرد
بر همسر خود با زبان و مفهوم امروزی دارای حقوقی هشتگانه است:۱- اطاعت مشروع و معقول زن از شوهر؛ و این همان
چیزی است که شریعت اسلام آن را تأیید نموده و همسران را به آن فرا میخواند؛ زیرا
در حدیثی که شیخین آن را نقل نمودهاند آمده است: «در جهت نافرمانی خالق نباید از
هیچ مخلوقی فرمانبرداری نمود».۲- توجه
و مراقبت از خانه و ثروت و دارایی و فراهم نمودن فضای آرامشبخش در خانواده و
پرهیز از بخشیدن یا صدقه دادن اموال شوهر بدون اطلاع و اجازه؛ زیرا بیهقی از ابن
عمر روایت نموده است که: «به جز با رضایت شوهر چیزی از اموالش را به دیگران ندهی،
اگر چنین کاری را انجام بدهی مرتکب معصیت شدهای و اجری را هم به دست نیاوردهای».۳- هنگام حضور شوهر در محل سکونت از روزه
گرفتن مستحب بدون اجازه او پرهیز نماید. اما روزه ماه رمضان نیازی به رضایت شوهر
ندارد؛ زیرا بیهقی روایتی را از ابن عمر نقل نموده که: «زن اگر سوار بر شتر هم
باشد، نباید خواسته مشروع شوهرش را رد کند و به بدون اجازه او اقدام به گرفتن روزه
مستحب ننماید، اگر چنین کاری را انجام بدهد، کار ناصوابی را انجام داده است و
خداوند روزه وی را نمیپذیرد.۴- در
غیاب شوهر به اداره امور منزل، ذکر، عبادت و مطالعه بپردازد و گرفته و دلمشغول
غیاب شوهر هم بشود، و در حضور او گشاده و شاداب باشد.۵- همه توان خود را برای آرامش و شادمانی شوهر به کار بگیرد.۶- به افکار و اهداف شوهرش احترام بگذارد و از
بیان کلام و انجام دادن عملی که باعث ناراحتی او بشود پرهیز نماید و شرایط مالی و
اجتماعی او را مورد توجه قرار دهد.
۷- تنها با کسب رضایت او از منزل خارج شود و
زیبایی و آراستگی خود را در معرض نگاه مرد بیگانه قرار ندهد، تا مرتکب گناه و
معصیت نشده و از طرف دیگر زمینه محبت بیشتر شوهر و الفت خانوادگی را فراهم نماید؛
زیرا رسول خداص فرمودهاند:«زن بدون اجازه شوهر از منزل خارج نشود، چنانچه بدون
رضایت او از منزل خارج شود، خداوند و فرشتگان ـ تا زمانی که از آن کار توبه ننموده
ـ او را نفرین مینمایند». ۸- زن همه
توانایی خود را برای ادای مسئولیتهای دینی و انجام فرائض و آگاهی از امور دینی
خود به کار بگیرد و در راه کسب دانش و دینداری با شوهرش همگامی و همکاری نماید و
فرزندانش را هم به «ایمان و آگاهی» مسلح نماید، تا رضایت خداوند و سعادت ادبی را
نصیب خود بگرداند.
——————————————-
منبع
: فقه خانواده در جهان معاصر
مولف
: دکتر وهبه زحیلی
مترجم
: عبدالعزیز سلیمی
انتشرارات
: نشر احسان