جوانان

تحلیلی در مورد تعصّب در فوتبال

تحلیلی در مورد تعصّب در فوتبال

دکتر احمد شبلی / مترجم: دکتر سید محمود اسداللهی

این بحث ما را به موضوع مهمّی رهنمون می شود که بیشتر کشورها در زمان حاضر به سوی آن می روند و آن عبارت از تعصب ناخوشایندی است که نسبت به بازی فوتبال می­شود. اصل ورزش این است که انسان شخصاً به آن بپردازد، همان طور که گذشت، زیرا ورزش به این صورت فایده ی جسمی و عقلی دارد ، انسان تجدید قوا می­کند و جس کمک و همکاری با تیم خود را می­آموزد، و بدین ترتیب ورزش بدنی دارای هدف جسمی و هدف اخلاقی است. آن کسی که بازی نمی­کند، گاهی بازی کنندگان را تشویق می­کند ولی باید که در راه حق و صحیح عمل نماید، زیرا او اگر چه استفاده بهداشتی از ورزش نمی­کند، شایسته است که به جنبه ی اخلاقی ورزش توجه نماید، به این گونه که از بازی کنندگان حس همکاری را بیاموزد و در زندگی خود از آن استفاده کند.

فکر سلیم برای این گونه تشویقها اصولی وضع کرده است که مهمترین آنها این است که کسی را نقش خود را خوب بازی کند، تشویق می­کند، به هر تیمی که منتسب و مربوط باشد. شما با این کارتان قاضی عادلی هستید و به عنوان منصفی که به صاحب حقی، حقش را می­دهید. برای کسی که نقش خود را به خوبی انجام می­دهد دست می­زنید، و نکوهش می­کنید کسی را که در کارش سستی کند. برای تیمی که بدون دقت و کوشش است آرزوی پیروزی نکنید، جز اینکه موقعیت ها و مقتضیات، نوعی طرفداری از این تیم و یا تیم دیگر را به وجود می­آورند. یک مدرسه تیم خود را تشویق می کند و اهل هر شهری تیم خود را تشویق می کند. یک باشگاه در پشت سر اعضای تیم خود می ایستد. در این تشویق مشروع سزاوار است که جانب عدالت را فراموش نکنیم و از تشویق پا را فراتر نگذاریم. ما در دانشگاه کمبریج، تیم دانشگاه خود را در مسابقه ی سالیانه قایق رانی در مقابل تیم دانشگاه آکسفورد تشویق می­کردیم، ولی من شاهدم که تشویقی منطقی بود، و ما فراموش نمی­کردیم که نسبت به هر کس که خوب بازی می­کرد از اعضای تیم دیگر، تمجید کنیم و یا نسبت به هر کسی از تیم خودمان که سستی می­کرد نکوهش کنیم. این گونه تشویق، کاری که در سطح بالاست که با تعصب و طرفداری بی جا دست یافتن به آن ممکن نیست همان طور که ما الان در بیشتر کشورهای جهان می­بینیم؟

ما به اندازه ای که طرفداری و یا تعصب می­بینیم، تشویقی نمی­بینیم. مسخره بازی و خشم مشاهده می­کنیم نسبت به هره عمل ماهرانه و به موردی که تیم مخالف یا هر عضوی از آن عمل می­کند و به بدین جهت صدای سوت می­شنویم، با این که در حقیقت ورزش به وجود آمده تا حس همکاری را بیاموزد، در حالی که نفرت و زشتی و تعصب ناخوشایند می آموزد، و عجیب است که برای تشویق، اساسی معین و مقرر نشده است که بر مبنای آن انجام گردد، زیرا تشویق از طرف مدرسه ای که تیم خود را تشویق کند و یا شهر و یا باشگاهی که تیم خود را تشویق کنند نیست و به طور کلی به وضعی درآمده است که هیچ پایه و اساسی برای آن نیست، زیرا اهل یک خانواده بر علیه خودشان منشعب و گروه گروه می گردند فردی از یک تیم، و فرد دیگر از تیم مخالف پشتیبانی می­کند، و این کار در حد تعریف یا تشویق متوقف نمی­گردد، بلکه به سخن نیش دار و سوزنده و تأسف تلخی منجر می­شود و بعد که کار به غم و اندوه می­کشد، و نیز به مجادله می­رسد و نتیجه به یک انزوای دردآور و مسخره کردن تیم شکست خورده توسط طرفداران تیم پیروز و بعد از این به جاهای باریک تر و پایان تلخ و غم انگیزی می رسد که همان جنگی است که در این میدان ها در جریان است حاصل کار مردمی هستند که به صورت شکته و یا زخمی می افتند. عجیب ترین واقعه در این زمینه در کشور ترکیه واقع شد به طوری که از تماشاچیان  حدود هشتاد نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند و کار به آنجا رسید که پسری از شدت اندوه نسبت به شکست تیم خود خودکشی کرد.

این یک انحراف بد سرانجامی است و به درمان فوری نیاز دارد، که امیدوارم این بررسی جرعه ای از شربت درمان آن باشد و امیدواریم که مردم به رشد فکری خود برگردند. شایسته می نماید که سخنی خطاب به دانشجویان بگوییم نظر ما این است که بایستی دنبال کردن این بازی ها توسط دانشجویان فقط در ساعات فراغت باشد. ساعت فراغت و بیکاری برای دانشجویان وظیفه شناس خیلی کم است. همان وطر که یک کارگر، پس از برگشتن از محل کارش نیاز دارد که ساعت بیکاری خود را پر کند، کارگاه دانشجو و محصل که در کتابهایش خلاصه می­شود، شب و روز باز است، و بر اوست که برای استراحت و آرامش به جلسه ای مطلوب و یا گردش خوبی پناه ببرد، و یا این که به یک موزیک دلپذیر گوش دهد و یا با بعضی از دوستانش دیدار کند تماشای فوتبال همان طوری که می بینیم، نوعی تفریح محسوب نمی­گردد و آن در حقیقت نوعی کشمکش است که سزاوار است شخص عاقل از آن دوری نماید و اگر هم تماشا کرد با دید تعصب و جانبداری نگاه نکند بلکه با دیده ی یک فرد تماشاچی و یا یک نقاد، پاک و بی طرف نگاه کند.

سخن دیگری که خطاب به کارگران می­گوییم این است که متذکر شویم که باید بسیاری از سیاست مداران بزرگ زندگی را به عنوان کارگر شروع کرده اند، و راه در جلو آنان آسان نبود ولی کتاب آنان را دگرگون کرد پس بر کارگران ما در این نسل که توجه کامل به آنان می­شود لازم است که به خودشان توجه کنند و خود را با فرهنگ و باسواد سازند و راه خود را به سوی علم از راه کتاب و یا مدرسه در ایام فرغت از کار باز نمایند تا اینکه اوقات بیکاریشان به بازی و نشستن در قهوه خانه ها سپری نگردد و در واقع امکانات مناسب در این دوره راه آنان را به یک زندگی آبرومندانه باز کرده است و لازم است که ثابت کنند که لایق این گونه زندگی هستند و به دگرگون کردن زندگی خود قادرند و بدون شک اگر آنان این راه را بپیمایند تعصب ناخوشایند آنان نسبت به فوتبال و بازی های مانند آن کم می­گردد.

بدین ترتیب در این نوع ورزش ما تعصب و ظلم و بدی می­بینیم و همه این ها صفاتی هستند که اسلام مردم را از آنها بر حذر می دارد و چیز دیگری را در اثر پیوستگی زیاد در تعصب این ورزش درمی یابیم که همان سستی ورزیدن در کارها و وظایف است، و کار ورزش را از مجاز بودن به صورت مکروه و یا حرام درمی آورد.

تعجب آور است که ما این گونه نسبت به بازی کنندگان فوتبال تعصب می بینیم و به طور کلی کسی را نمی­بینیم به یک نویسنده بر علیه نویسنده دیگر و یا یک نقاد بر علیه نقاد دیگر و یا یک هنرمند بر علیه هنرمند دیگر تعصب به کار برد و حتی کسی که یکی از افراد مذکور را دوست دارد بدون سر و صدا و فریاد به او علاقه مند است و از آثار او پیروی می­کند بدون آنکه از کار دیگران بدگویی کند. آیا یک فرد فوتبالیست در جامعه اهمیتش بیشتر از یک محقق و نویسنده و منتقد و هنرمند است؟ همانا این گونه افراد خود پژمرده می­شوند در حالی که بذر زندگی گرانقدری را برای نوع بشر می کارند و در یک جامعه ی سالم ممکن نیست که ارزششان کمتر از یک فوتبالیست باشد؟

——————————————————-

زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام

نویسنده: دکتر احمد شبلی

مترجم: دکتر سید محمود اسداللهی

انتشارات: آستان قدس سال ۱۳۷۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا