قرآن
تبیین قرآنی سیاست « صبر و تلاش »
تبیین قرآنی سیاست « صبر و تلاش »
مهندس عبدالعلی بازرگان
انسان در جهت وصول به اهداف و مقاصدش، با شرایط خارجی ثابت و یکنواختی روبه رو نیست، اوضاع و احوالی که هر کس با آن مواجه است، گذشته از تغییر و تفاوت زمانی و مکانی نسبت به اشخاص، اصولا" ترکیبی از حالات موافق و مخالف است. به طوری که کمتر ممکن است شرایط خارجی صد درصد موافق یا مخالف میل و خواسته انسان باشد. این مطلب یک اصل عام و کلی است که فرق نمی کند هدف و مقصد، مسائل شخصی، خانوادگی و فامیلی بوده، جهت معیشتی و شغلی داشته باشد، یا مسئله ای اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی به شمار آید. آنچه مهم است زاویه برخورد انسان با شرایط خارجی و اتخاذ سیاست درست در مواجهه با موانع و مشکلات و بهره برداری حداکثر از امکانات موافق و مساعد می باشد.
این مطلب در عالم نبات و حیوان هم صادق است، یک درخت، هم در برابر طوفان و کم آبی و آفت باید مقاومت نماید و هم از مواد و عناصر مفید خاک و آب و باد و هوا و نور حداکثر استفاده را در جهت نیاز خود بنماید. حیوانات و انسان نیز در ارتزاق و زندگی مادی خود چنین برخوردی با شرایط خارجی دارند، با این تفاوت که انسان به دلیل اختیاری که دارد، در قلمرو اهداف و مقاصدش نیز با همین واقعیت روبه رو می باشد و به طور کلی هر برنامه ای که برای زندگی خود تنظیم نماید ناچار است از یک طرف با مشکلات و موانع دست و پنجه نرم کند و از طرف دیگر بالاترین بهره را از موقعیت های مناسب کسب نماید. گسترده ترین این برنامه ها معمولا" در اهداف اعتقادی، اجتماعی و سیاسی مصداق پیدا می کند. یک مصلح منذر، معلم متفکر و مبارز انقلابی که می خواهد جامعه را تغییر دهد و نظام فکری، اعتقادی و حکومتی رژیمی را از طریق مبارزه مذهبی، فرهنگی، سیاسی یا انقلابی دگرگون سازد، مسلما" با ممانعت ها، مخالفت ها و مقاومت هایی روبرو می گردد که از یک طرف محدودیت و محرومیت شدیدی را باید تحمل کند و از طرف دیگر لازم است مترصد فرصت ها و موقعیت های مساعد و مناسب بوده، بیشترین استفاده را از این امکانات در جهت اهداف خود بنماید.
با توجه به اینکه هرگز ممکن نیست شرایط خارجی برای یک انسان هدفدار صددرصد مخالف و مقابل باشد، می توانیم چنین نتیجه بگیریم که هیچ کس حق ندارد حتی در سخت ترین شرایط یأس و ناامیدی به خود راه دهد، که فرمود:
(وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ)یوسف/۸۷
«و از رحمت خدا ناامید مشوید ، چرا که از رحمت خدا جز کافران ناامید نمیگردند . »
با توجه به نکات فوق اینک می توانیم مطلب خود را در این جمله خلاصه کنیم که انسان برای وصول به اهداف و مقاصد خود باید در برابر مشکلات و موانع«صبر»کند و با سعی و تلاش مستمر، از امکانات بدست آمده و موقعیت های مناسب حداکثر استفاده را بنماید. این همان سیاست صبر و تلاش است که عنوان مقاله را تشکیل می دهد.
گمان نکنید فرمول فوق نظریه ای شخصی یا عنوانی من درآوردی است. این سیاست را خداوند به ما آموزش داده و قرآن جزئیات، و به اصطلاح تاکتیکش، را تبیین نموده است. درست است که واژه تلاش فارسی است، اما در عوض قران کلمه شکر را به جای آن به کار برده است که از نظر معنائی بسیار نزدیک هستند. شکر در مفهوم قرآنی توجه و تذکر به منعم داشتن و استفاده صحیح و بهره برداری کامل از امکانات و نعمت های خدائی در جهتی است که او فرمان داده و از نظر لغوی نیز فزاینگی و سرشاری و تلاش و تولید و خودجوشی را می رساند، این معنا همان تلاش در جهت هدف می باشد. که در زبان فارسی تا حدودی مفهوم شکر را توجیه می نماید. معنای شکر متضاد کفر است. اگر کفر ناسپاسی و ندیده گرفتن و پوشاندن است، شکر حق شناسی و به کار گرفتن و عرضه کردن می باشد. ترکیب دو کلمه صبر و شکر در منظوری که این نوشته تعقیب می نماید، جمعا" چهاربار در قرآن به کار رفته است، آن هم به صفت مشبه به صیغه مبالغه:(در این موضوع قطعا" نشانه هایی است برای هر بسیار صبر کننده بسیار شکرگزار).
خداوند در چهار مورد آیات و نشانه هایی در قرآن ارائه می دهد که با دو بار تأکید(با حرف ان و لام لایات) تصریح می نماید که این نشانه ها راهنمای انسانهایی است که بسیار صابر و شاکر باشند، به عبارتی دیگر، اگر انسانی در مسیر هدف خود و در برخورد با مشکلات و موانع، اهل صبر و شکر(مقاومت و بهره برداری از امکانات) باشد، از این آیات می تواند در جهت رهیابی و اهتداء و وصول به مقصد نهایت استفاده را بنماید.
از چهار آیه ای که عبارت «ان فی ذلک لایات لکل صبار شکور» در آن به کار رفته، دو مورد اشاره به حرکت کشتی در دریا دارد و دو مورد دیگر جریانی تاریخی را نقل می کند که ذیلا" به شرح مختصر آیات و برداشت از آن می پردازیم. نکته جالب این است که هر چهار آیه در سال های بین ۱۱ تا ۱۳ بعثت نازل شده اند، گویی قبل از هجرت به مدینه لازم بوده مؤمنین تاکتیک برخورد با شرایط مخالف و موافق آینده و سیاست صبر و تلاش را فرا گیرند.
ال- حرکت کشتی در دریا:
دو آیه ای که براین موضوع ناظراند، به این ترتیب در سوره های لقمان و شوری قرار دارند. سوره لقمان مشحون از پندهای حکیمانه برای حرکت انسان در دریای زندگی است و سوره شوری بر قانونمندی های حرکت اجتماعی تکیه دارد. اینک هر دو آیه را بررسی می نمائیم:
- ( أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِیُرِیَکُم مِّنْ آیَاتِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ )لقمان/۳۱ نازل شده در سال ۲ بعثت
« آیا ندیدهای کشتیها بر صفحه دریاها به فرمان الله ، و در پرتو نعمت خدا حرکت میکنند ، تا او گوشهای از نشانههای ( قدرت ) خود را به شما بنمایاند . قطعاً در این ( گشت و گذار کشتیها در گستره دریاها ) نشانههای بزرگی ( بر قدرت خدا ) است برای کسانی که بس شکیبا و بسیار سپاسگزار باشند . » - (وَمِنْ آیَاتِهِ الْجَوَارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ إِن یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَوَاکِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ )شوری/۳۲-۳۳
« و از جمله نشانههای ( شناخت خدا و قدرت ) او کشتیهائی است همچون کوهها که بر صفحه دریاها به حرکت درمیآیند . اگر خداوند بخواهد باد را از وزیدن میاندازد و کشتیها بر روی دریاها متوقّف میگردند . قطعاً در این ( حرکت بادها ، جریان کشتیها ، آفرینش دریاها بدین وسعت و ویژگیهای آبها ، و نظم و نظامی که بر امور حکمفرما است ) دلائل روشنی ( بر وجود خدا ) است برای هر کس که بسیار شکیبا و بسیار سپاسگزار باشد . »
به راستی آیا تشبیه و تمثیلی محسوس تر و قابل درک تر از حرکت کشتی در دربا با زندگی انسان وجود دارد؟ کشتی در دریای بیکران با ساحل ناپیدا، در مقابله با خطر موج و گرداب و طوفان سهمگین و… به چه نیرویی متکی است؟… جز به نیروی باد! (شرط خارجی) و تدبیر کشتی بان(شرط داخلی)؟ یعنی در تنظیم بادبان و سکان و انتخاب زاویه مناسب برخورد با نیروی باد مخالفت؟… اگر ناخدای کشتی نقشه دقیقی داشته باشد و بتواند به کمک قطب نما هر لحظه موقعیت خود را نسبت به ساحلی که به عنوان هدف و مقصد انتخاب کرده تشخیص دهد، می تواند امیدوار باشد سرانجام به ساحل نجات خواهد رسید کما آن که دریانوردان شجاع و معروفی همچون کریستف کلمب یا امریکووسپوس بدون آنکه ساحل مورد نظر را دیده باشند، با ایمان و اعتقادی که به مقصد داشتند، به مدد نقشه و قطب نما و با تلاش و همتی خستگی ناپذیر، سرانجام به هدف خود رسیدند و سرزمین های تازه ای کشف کردند.
فرمانده کشتی از یک طرف باید در برابر طوفان های مهاجم مقاومت کند. و از توقف یا عقبگرد کشتی جلوگیری نماید(صبر)، از طرف دیگر نیروی باد مخالف را با تنظیم بادبان و تغییر زاویه برخورد تجزیه کرده، مؤلفه آن را در جهتی که می خواهد منحرف نماید شکر.البته همیشه طوفان و باد مخالف در دریا، نمی وزد، بلکه جریانات جوی طیف گسترده ای را از باد صددرصد موافق تا صددرصد مخاف حرکت کشتی به وجو می آورند.
شرایط ایده آل موقعی است که باد صددرصد موافق باشد. در این صورت بادبان کشتی عمود بر جریان باد آن را به سرعت به پیش می راند. این نهایت شکر و تلاش کشتی است، بادهای نیمه موافق را هم می توان با تغییر بادبان تبدیل به باد کاملا" موافق کرد. حتی اگر جهت باد صددرصد مخالف حرکت کشتی هم باشد می تواند به صورت زیکزاک با تجزیه نیروی باد به جلو برود. این یک قضبه مسلم فیزیکی است که ملوانان از آن استفاده می کنند.
انسان نیز وضعیت و سرنوشت مشابه کشتی دارد، زندگی اش دریای بیکرانی است که با امواج حوادث و بلاها پوشانده شده و دائما" در معرض فتنه و فساد قرار دارد، ساحل نجاتش (بهشت و سعادت اخروی) دور و ناپیداست و همانند کشتی به آن فقط می تواند به واقعیت آن باور داشته باشد. اما در برابر طوفان حوداث و امواج بلایا، اگر ایمان و اعتقادی به ساحل نجات و مبدأ و معاد داشته باشد، از طریق کتاب که به عنوان قطب نما موقعیت کشتی وجود را نسبت به ساحل نمایش می دهد، می تواند موضعگیری خود را در برابر حوادث و حالات و جریانات اجتماعی و افراد و احزاب و… تنظیم نماید. و بالاخره اگر شرایط دشوار و ناملایم بود و ممانعت و مخالفت و مزاحمت وجود داشت، با انعطاف و ابتکار زاویه برخورد خود را با مسائل تغییر دهد و نیروی مخالف را در جهت هدف خود (همانند کشتی) به کمک گیرد. این هنر نیست که انسان درشریط کاملا" موافق در جهت اهداف خود حرکت کند، هنر این است که خلاف جریان حرکت کند و به توقف یا حرکت ارتجاعی دچار نشود. حق طلبان تاریخ اگر به زندان جباران هم افتاده اند، به خودسازی پرداخته و آثار وجودی خویش را گسترش داده اند، آنها پیام خویش را از ورای بند و حصار با تأثیراتی که روی زندانیان و زندانبانان گذشته اند به خارج رسانده اند.
ب- سیر حرکت امت ها
همان طور که قبلا" گفته شد، از چهار آیه ای که عبارت:«ان فی ذلک لایات لکل صبار شکور» در آن ها بکار رفته است، علاوه بر دو موردی که به حرکت کشتی در دریاها عنایت دارد، دو آیه دیگر به حرکت اقوام گذشته در دریای تاریخ ارتباط پیدا می کند. یکی از آنها که از جنبه منفی، یعنی ناشکری و بی صبری موضوع را بیان می کند، به قوم سبا بعد از حضرت سلیمان ارتباط دارد و دیگری که جنبه مثبت دارد، به قوم بنی اسرائیل در دوره حضرت موسی مربوط می شود. در مورد قوم سبا برای روشن شدن موضوع ناچار هستیم به یک آیه اکتفا نکرده چند آیه قبل از آن را هم مورد نظر قرار دهیم. اما آیه مربوط به بنی اسرائیل به حد کافی روشن است.
( لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَهٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَى أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِیلٍ ذَلِکَ جَزَیْنَاهُم بِمَا کَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِی إِلَّا الْکَفُورَ وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ )سبا/۱۵-۲۰
« برای اهالی سبا در محلّ سکونتشان نشانهای ( از قدرت خدا ) بود . دو باغ ( عظیم و گسترده ) در سمت راست و چپ ( شهر یمن ، با میوههای فراوان . بدیشان گفته شد : ) از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را به جای آورید . شهری است پاک و پاکیزه ، و ( پربرکت و نعمت ، و آفریدگارتان ) پروردگاری است بس آمرزنده . امّا آنان ( از شکر نعمت ) روی گردان شدند ( و مغرور رفاه و لذائذ گشتند ) . بدین سبب ما سیل ویرانگری را به سویشان روان کردیم و باغهای ( پربرکت و پرمیوه ) ایشان را به باغهای ( بیارزش ) با میوههای تلخ ، و درختهای شوره گز و اندکی درخت سدر ، مبدّل ساختیم . میان آنان و شهرهای دیگری که پربرکت و نعمت کرده بودیم ، شهرکها و روستاهائی ساخته و پرداخته بودیم که ( از یکی ، دیگری ) نمایان بود ، و در میان آنها فاصلههای مناسب و نزدیک به هم ترتیب داده بودیم ( به گونهای که امنیّت برقرار بود و نیازی هم به حمل آب و توشه سفر دیده نمیشد . توسّط انبیاء بدیشان پیام دادیم که ) شبها و روزها در امن و امان در آنجاها سیر و سفر کنند ( و از حق منحرف نشوند و به یاد الطاف خدا باشند و پرستش او را فراموش ننمایند ) . امّا ایشان ( مست و مغرور نعمت و قدرت گشتند و همچون بنیاسرائیل از خوشیها سیر شدند و ) گفتند : پروردگارا ! فاصلههای ( منازل ) سفرهای ما را زیاد بفرما ( تا فقرای بیسروپا نتوانند همچون ما اغنیاء سفر کنند . ) و بدین وسیله به خود ستم کردند و ( ما چنان زندگانی ایشان را پریشان کردیم و در هم پیچیدیم که ) آنان را سخنانی ( بر سر زبانها ) نمودیم ، و سخت متلاشیشان ساختیم ( و هر کدام را به گوشهای از جهان پرت کردیم ) . قطعاً در این سرگذشت ، نشانههای عبرت برای همه شکیبایان سپاسگزار است . واقعاً ابلیس پندار خود را درباره آنان راست گرداند ( و به کرسی نشاند ) . چرا که همگی از او پیروی کردند مگر گروه اندکی از مؤمنان . »
آیات فوق که به دنبال داستان حضرت داود و حضرت سلیمان در سوره سبأ آمده است،از جنبه منفی عواقب ناشکری و کفران نعمت یک قوم را نشان می دهد. خداوند به داود و سلیمان فضل و نعمت بی سابقه ای ارزانی داشت و آل داود را توصیه کرد عملا" شکر(بهره برداری صحیح) این نعمات را به جای آورند(اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْراً وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ ) و از مردم سرزمین سبا که از چپ و راست در خرمی و رفاه و آبادانی بودند خواست از روزی های پروردگارشان بخورند و شکر او را به جای آورند که شهری پاک و پروردگاری غفور دارند(کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)
اگر خواسته باشیم این جریان تاریخی را، با مثال حرکت کشتی که در آیات قبل بررسی کردیم، منطبق نمائیم، کشتی قوم سبأ در بحر آزمایش خود بدون آنکه مواجه با طوفان و گردآبی باشد، کاملا" از جریان باد موافق بهره مند بوده است. اما سرنشینان آن نه تنها از نیروی مساعد و باد موافق در جهت حرکت به ساحل استفاده نکردند، بلکه اصلا" توجهی به ساحل و نقشه و قطب نما و… نداشتند. تا سرانجام غرق دریای زندگی شدند و داستان پریشانی و پراکندگی آنها مثالی برای آیندگان گردید تا اهل صبر و شکر از آن به عنوان آیه ای پند گیرند.
( فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ )سبأ/۱۹
« امّا ایشان ( مست و مغرور نعمت و قدرت گشتند و همچون بنیاسرائیل از خوشیها سیر شدند و ) گفتند : پروردگارا ! فاصلههای ( منازل ) سفرهای ما را زیاد بفرما ( تا فقرای بیسروپا نتوانند همچون ما اغنیاء سفر کنند . ) و بدین وسیله به خود ستم کردند و ( ما چنان زندگانی ایشان را پریشان کردیم و در هم پیچیدیم که ) آنان را سخنانی ( بر سر زبانها ) نمودیم ، و سخت متلاشیشان ساختیم ( و هر کدام را به گوشهای از جهان پرت کردیم ) . قطعاً در این سرگذشت ، نشانههای عبرت برای همه شکیبایان سپاسگزار است . »
در داستان قوم سبا از میان دو عامل صبر و شکر عمدتا" روی شکر تأکید شده، به طوری که در این مجموعه آیات،جمعا" 3 بار این واژه تکرار شده است، اگر کاربرد صبر بیشتر در مواقع سختی و شدت است، شکر عمدتا" در موضع نعمت و بهره مندی از امکانات به کار می رود. سرنوشت قوم سبأ از این جهت نمونه بارز و شاهد مثال روشنی است که اگر مردمی قدر نعمت نشناسند و به جای شکرگزاری کفران کنند، کشتی سرنوشت آنها هر چند مواجه با موج و محنتی هم نشود، از آن جایی که به سوی ساحلی نمی رود در اقیانوس بیکران و لایتناهی آواره و سرگردان خواهد ماند.
۲. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ…
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ .
« موسی را همراه با آیات ( و مؤیّد به معجزات ) خود فرستادیم ( و بدو دستور دادیم ) که قوم خویش را از تاریکیهای ( کفر و جهل ) بیرون بیاور ( و ) به سوی نور ( ایمان و دانش رهنمود گردان ) و روزهای خوشی و ناخوشی و نعمت و نقمتی را به یاد ایشان بیاور که خدا بر سرِ گذشتگان آورده است . بیگمان در این کار ( که بیان سرگذشت نیکان و بدان پیشین است ) برای هر شکیبای ( بر مصائب و بلایای آسمانی و ) سپاسگزار ( بر انعام و عطایای الهی ) ، دلائل بزرگی ( و نشانههای سترگی بر وحدانیّت خدا ) است . برای هر پیوسته صبر کننده شاکر. و بیاد آور آن زمانی را که موسی به قومش گفت نعمت خدا را بیاد آورید که…
و به یاد آور زمانی را که پروردگارت اعلان کرد، اگر شکر کنید قطعا" افزونتان خواهد بخشید و اگر ناسپاسی کنید(بدانید که) عذاب من شدید است.»
سرنوشت قوم بنی اسرائیل در جریان رسالت حضرت موسی(ع) درست برخلاف قوم سبأ پس از حضرت سلیمان(ع) می باشد. گرچه این قوم نیز پس از نجات از فرعونیان به گمراهی و کفران افتادند و همانند قوم سبا به آوارگی و پریشانی گرفتار شده و چهل سال در صحرا آواره گشتند، اما حداقل در دوران مقاومت در برابر فرعون، تحت رهبری حضرت موسی، به دلیل صبر و شکری که از خود بروز دادند، به عظیم ترین موفقیت تاریخی خود نائل شدند و از مقام اسارت و استضعاف به امانت و وراثت زمین و سروری و سیادت رسیدند.
در آیات فوق که ناظر به مقطع زمانی پس از پیروزی بر فرعونیان و عبور از رود نیل می باشد، حضرت موسی(ع) مأموریت می یابد قوم خود را از انواع تاریکی ها، که به دلیل قرن ها زندگی اسارت بار در فرهنگ فرعونیان در روح و جان خود کسب کرده بودند، به سوی نور واحد خارج سازد و در این راه آنها را متوجه و متذکر ایام الله یعنی روزها و لحظات شکوهمند نصرت الهی و پیروزی بر فرعون و لشکریانش بنماید، و البته در این جریان شگفت نشانه های فراوانی برای هر پیوسته صبر کننده شکرگذار وجود دارد.
(وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ)ابراهیم/۵
آنگاه حضرت موسی قوم خود را یادآور نعمت عظیمی می کند که خداوند با نجاتشان از آل فرعون، که سخت ترین شکنجه ها را به آن ها می چشاندند… به آنها ارزانی داشته است، سپس این اعلان و اخطار پروردگارشان را یادآور می شود که اگر شکر این نعمات(رهایی، آزادی، امامت، وراثت…) را به جای آورند، بر آنها افزون خواهد کرد و اگر کفران کنند گرفتار عذاب شدید خواهند گشت.
( وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ .)ابراهیم/۷
« و ( ای بنیاسرائیل ! به یاد آورید ) آن زمان را که پروردگارتان مؤکّدانه اعلام کرد که اگر ( از نعمتهای خدادادی ، به وسیله ثبات بر ایمان و تلاش در عبادت ) سپاسگزاری کردید ، هر آینه ( نعمتهای خود را ) برایتان افزایش میدهم ، و اگر کافر ( و ناسپاس ) شدید ( شما را به عذاب دردناکی گرفتار میسازم و بدانید که ) بیگمان عذاب من بسیار سخت است . »
به هنگام پیروزی تأکید روی واژه شکر است، همانند قوم سبا در این هنگام جریان حوادث موافق طبع است و باد مساعد می وزد، کشتی قوم بنی اسرائیل اکنون پس از عبور سالم از رود نیل باید به سرعت به سوی ساحل تعیین شده حرکت کند، این حرکت همان مفهوم کلمه شکر است. ولی متأسفانه این قوم نیز همانند قوم سبأ منحرف از مسیر و مقصد گشتند.
اما تجربه صبر این قوم، هر چند به بی صبری و عجله و ایرادگیری معروف شده اند، در دوران مقاومت در برابر فرعونیان در سرزمین مصر عبرت انگیز است. این امر نشان می دهد حتی قومی با این خصوصیات، در مدت کوتاهی که موقتا" به صبر و مقاومت متوسل شدند، به چه موفقیت عظیمی دست یافتند.
سوره اعراف که به تفصیل داستان قوم بنی اسرائیل را نقل می نماید، در سه مرحله اساسی روی عامل صبر تأکید می کند و نشان می دهد مهم ترین عاملی که آنها را به پیروزی رساند، همین مسئله می باشد. در این مجموعه آیات سه بار از صبر یاد می کند، ابتدا دعای مؤمنین را یاد می کند که در برابر تهدیدات خشن فرعون(قطع کردن دست ها و پاها در خلاف یکدیگر و دار زدن دسته جمعی) شجاعانه انقلابشان را به سوی خدا و ایمان شان را به پروردگار اعلام و دعا می کنند:
(رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ)اعراف/۱۲۶
« پروردگارا ! صبر عظیم به ما مرحمت فرما و ما را مسلمان بمیران »
این موضع سحره یعنی اولین گروهی است که در برابر فرعون به خدای موسی ایمان آوردند. چند آیه بعد باز هم به دنبال وسوسه ها و توطئه های ملاء و درباریان و تهدیدات خشن فرعون، رهنمود و فرمان حضرت موسی را، به عنوان رهبر نهضت، به قوم خویش توضیح می دهد:
( قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ )اعراف/۱۲۸
« موسی به قوم خود گفت : از خدا یاری جوئید و شکیبائی کنید ( و بدانید که فرعون بنده ناتوانی بیش نیست و فرمانروای مطلق خدا است و ) بیگمان خدا زمین را به کسانی از بندگان خود واگذار میکند که خود بخواهد ، و سرانجام ( نیک و پسندیده در گیر و دار جهان ) از آن پرهیزگاران است ( آن کسانی که مراعات سنن و اسباب میدارند . از قبیل اتّحاد و اتّفاق و اعتصام به حق و اقامت عدل و صبر در برابر شدائد ) . »
و سرانجام آخرین آیه ای که پیروزی نهایی بنی اسرائیل را اعلام می دارد مشخصا" روی عامل صبر به عنوان اصلی ترین علت این پیروزی تأکید می نماید:
( وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُواْ یَعْرِشُونَ )اعراف/۱۳۷
« و ما همه جهات و نواحی پرنعمت و برکت سرزمین ( مصر و شام ) را به قوم مستضعف ( و دربندِ زنجیر ظلم و ستم ، یعنی بنیاسرائیل ) واگذار کردیم ، و وعده نیک پروردگارت بر بنیاسرائیل ، به خاطر صبر و استقامتی که نشان دادند ، تحقّق یافت ، و آنچه فرعونیان ( از کاخهای مجلّل ) ساخته بودند ، و آنچه از باغهای داربست فراهم آورده بودند ، درهم کوبیدیم . »
اگر قرآن داستان حضرت موسی و بنی اسرائیل را به کرات در سوره های مختلف بیان کرده به دلیل استمرار ابتلاء و امتحانی است که برای امت مسلمان نیز تکرار خواهد شد.
پیامبر اکرم در روایتی فرموده است از هر راهی بنی اسرائیل عبور کردند شما نیز عبور خواهید کرد.
داستان اقوام گذشته سرشار از عبرت های مختلف است، سرگذشت قوم موسی و قوم سلیمان نیز در روزگار آنها و پس از آنها دو جلوه متضاد از تعهد و پایبندی به دو عامل صبر و شکر را برای آیندگان به نمایش می گذارد. این اقوام گرچه آثار معجزه آسای صبر و شکر را در دوران رسولانشان تجربه کردند، اما قدر نعمت نشناختند و به زودی نتیجه بی صبری و کفران خود را چشیدند. نه تنها امت های گذشته، بلکه زندگی یکایک رسولان الهی جلوه تحقق آثار حیات بخش صفات صبر و شکر می باشد.
در تاریخ بشری پیامبران به عنوان الگو و اسوه و بهترین نمونه های صبر و تحمل در برابر مشکلات و استفاده از امکانات، مسیر حرکت انسان ها را به سوی اهداف متعالی گشوده اند. ابراهیم خلیل یک تنه به مثابه یک امت(ان ابراهیم کان امه قانتالله) در برابر نظام منحرفانه اعتقادی زمان قیام کرد و علی رغم آنکه تنها موحد روزگار خویش بود، امت را بنیان نهاد و از این طریق بزرگ ترین موفقیت را به دست آورد، زندگی نواده صدیق این پیامبر، حضرت یوسف(ع) نیز تابلوی زیبایی از صبر و تلاش است، صبر در برابر کید و مکر زنان، به عنوان سخت ترین مانع، و تلاش در استفاده از امکانات، از دوران بردگی در خانه عزیز مصر گرفته تا زندان… و سرانجام در پست وزارت دارائی و برنامه ریزی اقتصادی مصر:
( قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ )یوسف/۵۵
« یوسف گفت : مرا سرپرست اموال و محصولات زمین کن ، چرا که من بسیار حافظ و نگهدار ( خزائن و مستغلاّت ، و ) بس آگاه ( از مسائل اقتصادی و کشاورزی ) میباشم . »
یوسف در برابر موانع و مشکلات سهمگین خارجی، از چاه حسد برادران گرفته تا زندان شهوت زنان، به مدد بران الهی و صبر و تقوای خویش مقاومت کرد و تمامی این جریان مخالف را به سود خود تغییر جهت داد. هم آنان را اصلاح کرد و هم از نیروهای مخالف و شیطانی دشمنان در جهت تعالی و کمال خویش بهره جست، در چاه تاریکش انداختند تا یعقوب رویش نبیند و امکاناتش سلب گردد، خداوند او را نجات داده فرمود: «وَکَذَلِکَ مَکَّنِّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ …» به زندانش افکندند تا امکاناتش قطع کنند باز هم خداوند نجاتش داده فرمود: « وَکَذَلِکَ مَکَّنِّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ …».
موسی کلیم الله که ذریه یوسف و از نسل مهاجرین کنعان به مصر بود، در برابر فرعون بزرگترین مستکبر تاریخ قرار گرفت و امت مستضعف بنی اسراییل را به نیروی صبر و مقاومت و استفاده از امکانات و نقطه ضعف های دشمن، به نجات و پیروزی رهبری کرد و نظام جبّار فرعونی را واژگون ساخت. نه تنها موسی کشتی نجات بنی اسراییل را از دریای حوادث به سلامت به ساحل نجات رساند، بلکه همسر فرعون نیز علیرغم سیطره ای که آن جبّار مستکبر بر او داشت، در روزگاری که برای زن اصولاً اراده و اختیاری در جامعه قائل نبودند، مستقل باقی ماند و مسحور زندگی درباری، زرق و یرق کاخ فرعونی و ارتباطات و تشریفات آن نشد. قرآن این زن را (در سوره تحریم آیه ۱۱) به عنوان حجت و مثل و نمونه ای برای همه مؤمنین تاریخ معرفی می نماید تا عبرت گیرند و بفهمند که انسان در هیچ شرایطی محکوم به توقف و عقب گرد نیست، حتی اگر همسر بزرگترین مستکبر عالم هم باشد، نمی تواند خود را مجبور و غیر مسئول بشمارد و خطاهایش را توجیه نماید، حتی در کاخ فرعون هم می توان «صبر و تلاش» در جهت خدایی کرد و به پیش رفت.
و سرانجام خاتم پیامبران در سخت ترین شرایط، رسالت خویش را آغاز کرد و به نیروی صبر و مقاومت در برابر شکنجه و آزار دشمنان اسلام ایستادگی نمود. گر چه مشرکین در برابر دعوت او یکسره مخالفت و ممانعت می کردند و با حبس و محاصره اش در دره تنگ ابی طالب خواستند همه امکانات را از او گرفته ارتباطش را مردم قطع کنند، اما محمد (ص) در همین شرایط سخت خارجی که به ظاهر هیچگونه امیدی باقی نمیگذاشت، روزنه ای به خارج یافت و جمعی از مؤمنین را به هجرت حبشه فرستاد و بعدها نیز با داوری مصلحانه و حکم عادلانه ای که در اختلاف فیمابین دو قبیله اوس و خزرج صادر کرد، از چنین امکان و موقعیت استثنایی به فراست سود جست و به دعوت آن ها با اتفاق کثیری از مؤمنین به یثرب (شهر و قبیله مذکور که پس از هجرت پیامبر (ص) مدینه الرسول نامگذاری شد) هجرت نمود و بنای جامعه ایمانی نمونه ای را در این نقطه پی ریزی کرد. وقایع فوق تنها نمونه هایی از شرایط مساعد و موقعیتهای مناسبی هستند که در متن سختی و محرومیت برای روسل خدا پیش آمده و آن حضرت در جهت اهداف و مقاصد خود به بهترین وجه از آن سود جسته است. نه تنها زندگی پیامبر (ص) بلکه حیات سایر پیامبران الهی نیز مشحون از چنین مواردی بوده است.
صرف نظر از انبیاء الهی که مرتبط با وحی بوده اند، در زنگی مصلحین، متفکرین و مبارزین نامدار تاریخ نیز صحنه های زیبایی از صبر و مقاومت و استفاده از امکانات و موقعیت ها را می توانیم به راحتی مشاهده کنیم.
اینک ما هستیم و این تجربیات گرانبهای تاریخی، راه ما نیز همچون گذشتگان سنگلاخ و طولانی است، مقصد ناپیداست و باری سنگین بر دوش داریم، تاریکی شب و سوز و سرما بر دشواری راه افزوده و تحمل و توان یاران را به تحلیل برده است.
اما اگر کشتی وجود خود را در این دریای طوفانی و در برابر موجهای سهمگین، به نیروی ایمان و به مدد قطب نمای «قرآن» جهت گیری نماییم ( إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ …) و بادبان مرکب خویش را با تغییر زاویه برخورد نسبت به جریانات مخالف تنظیم نماییم، به لطف الهی خواهیم توانست هر باد مخالفی را تجزیه کرده و به خدمت خویش درآوریم و علیرغم تمامی جریانات مخالف به سمت ساحل نجات پیش برویم.
هرگز و در هیچ دوره ی تاریخی شرایط خارجی برای کسانی که آهنگ عمل صالح و اصلاح اجتماعات کرده اند، صد در صد موافق نبوده است، سهل است در دوران حیات خود با انواع مشکلات و محرومیت ها و ناکامی ها مواجه بودهاند، سید جمال الدین که آغازگر تجدید حیات مسلمین بود در حیاتش به نتیجه ای که آرزو می کرد نرسید، میرزا کوچک خان نیز در تعقیب دشمن در تنهایی و تاریکی جنگل از سرما به ابدیت پیوست و شریعتی که نقش عمده ای در بنای فرهنگی انقلاب داشت، در آستانه آن در ناامیدی و تنهایی به سوی پروردگارش هجرت نمود و …
این بزرگواران کوله بار امانت را تا به اینجا رسانده اند و اینک تداوم این راه در گرو همت رهروان بعدی است …
در این راه باید از جان و مال و وقت و … مایه گذاشت که تنها در این صورت می توان به تثبیت انفس امیدوار بود و به زیستن در ارتفاعات عادت کرد.
نفسی که استقرار و استحکامی در زمینه حق ندارد، با رگبار حوادث از موضع خود شسته می شود و از صحنه روزگار محو می گردد، اما نفسی که در اوج و بلندی قرار دارد و به پستی و دنائت تسلیم شدن به جوّ روزگار تن نمی دهد، همانند باغی است که بر پشته استوار گشته است. اگر باران تند بر آن بوزد (شرایط مساعد باشد) میوه اش دو چندان خواهد گشت، اگر هم بارانی نرسد (شرایط دشوار گردد) در هر حال نم بارانی (به دلیل رطوبت ارتفاعات) خواهد رسید. (مضمون آیات ۲۶۴ و ۲۶۵ سوره بقره)
وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بصیر
———————————————————–
منبع: متدولوژی تدبر در قرآن / مؤلف:مهندس عبدالعلی بازرگان / انتشارات: شرکت سهامی انتشار ۱۳۸۰