اندیشه

عدم سازگاری و شایستگی دین برای عصر حاضر

عدم سازگاری و شایستگی
دین برای عصر حاضر

عبدالقادر عوده /
ترجمه : محمود عباسی

برخی از روشنفکران
فرهنگ اروپایی ادعا می کنند که دین با عصر حاضر سازگار نیست. اما برای ادعای خویش
دلیلی نمی آورند و لو این که اگر می گفتند: وجود یک اصل یا اصول صرفا” معین
برای اداره زمان فعلی کافی نیست و این را علت عدم صلاحیت و شایستگی دین عنوان می
کردند، شاید ادعای آنها دارای ارزش و ممکن بود که به وجهی منطقی سخن خویش را مستدل
و موجه نمایند، اما اگر ادعا کنند که تمامیت دین شایستگی سازگاری با عصر حاضر را
ندارد و حتی یک دلیل برای این سخن خویش نیاورند، برای انسان اندیشمند چیز عجیبی
خواهد بود.

علاوه بر این اگر
بدانیم که اینها در حالی به بیان این ادعا می پردازند که ناآگاه ترین افراد نسبت
به دین می باشند مجاز هستیم که بگوییم: این ادعای اینها مبتنی بر نادانی و افتراء
است.

صلاحیت و شایستگی دین
مبتنی بر صلاحیت و شایستگی اصول آن است. در دین اسلام تنها یک اصل وجود ندارد که
بتوان در اعتبار آن عیبجویی نمود. زیرا آنگاه که به مهمترین اصولی که شریعت اسلام
بر آنها استوار می باشد آگاهی یابیم به میزان جهل و نادانی و ادعای بعضی از مسلمین
پی خواهیم برد.

 دین اسلام اصل”برابری”بی قید و شرط
مردم را با این سخن خداوند متعال بیان می نماید که:

(یَا أَیُّهَا
النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً
وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ)حجرات/۱۳

« ای مردمان ! ما شما
را از مرد و زنی ( به نام آدم و حواء ) آفریده‌ایم ، و شما را تیره تیره و قبیله
قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید ( و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و
بیرونی از دیگری مشخص شود ، و در پیکره جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد ) .
بی‌گمان گرامی‌ترین شما در نزد خدا متقی‌ترین شما است .»

پیامبر(ص) نیز می
فرماید:” مردم همانند دندانه های یک شانه با یکدیگر مساوی اند، عرب بر عجم
هیچ برتری ندارد مگر آنکه با تقوی باشد”دین اسلام با این اصل بیش از سیزده
قرن پیش نازل شده است، در حالیکه قوانین عرفی که برخی از ناآگاهان بدان مباهات می
نمایند این اصل را تا اواخر قرن هجدهم شناخته بودند و فراموش نشود که بزرگ ترین
کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا بطور مشروط این اصل را پذیرفته اند.

دین اسلام از زمان
نزولش اصل”آزادی” را در با شکوه ترین شکل آن مقرر نمود؛ آزادی فکر:

(قُلِ انظُرُواْ مَاذَا
فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ)یونس/۱۰۱

«بگو : بنگرید ( و چشم
برون و درون را باز کنید و ببینید ) در آسمانها و زمین چه چیزهائی است‌ ؟ ! »

 ونیز می فرماید:

(وَمَا یَذَّکَّرُ
إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ)آل عمران/۷

« و ( این را ) جز
صاحبان عقل ( سلیمی که از هوی و هوس فرمان نمی‌برند ، نمی‌دانند و ) متذکّر نمی‌شوند

نیز آیه ی:

(لا اکراه فی الدین)بقره/۲۵۶

«کار دین به اجبار
نیست»

و نیز در این آیه می
فرماید:

(وَلْتَکُن مِّنکُمْ
أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ
عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)آل عمران/۱۰۴

« باید از میان شما
گروهی باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و
مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند ، و آنان خود
رستگارند .»

این در حالی است که
قوانین عرفی تا بعد از انقلاب فرانسه اصل آزادی را با شاخه های سه گانه آن نشناخته
بودند. لیکن ناآگاهان برتریهای دین را از آن سلب کرده، به قوانین وضعی نسبت می
دهند.

از دیگر اصولی که دین
اسلام بر آن مبتنی است اصل عدالت مطلق و بدون قید و شرط است.

این است سخن خداوند که
می فرماید:

(وَإِذَا حَکَمْتُم
بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ)نساء/۵۸

« و هنگامی که در میان
مردم به داوری نشستید این که دادگرانه داوری کنید»

و:

(یَا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ
عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ
فَقَیراً فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن
تَعْدِلُواوَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا
تَعْمَلُونَ خَبِیراًْ)نساء/۱۳۸

«ای کسانی که ایمان
آورده‌اید ! دادگری پیشه سازید و در اقامه عدل و داد بکوشید ، و به خاطر خدا شهادت
دهید ( و از این سو و آن سو جانبداری نکنید ) هر چند که شهادتتان به زیان خودتان
یا پدر و مادر و خویشاوندان بوده باشد . اگر کسی که به زیان او شهادت داده می‌شود
دارا یا ندار باشد ،  ( رغبت به دارا ، یا
شفقت به ندار ، شما را از ادای شهادت حق منصرف نکند ) چرا که ( رضای ) خداوند از (
رضای ) هردوی آنان بهتر است ( و خدا به مصلحت آن دو آگاه‌تر از شما است ) پس از
هوا و هوس پیروی نکنید که ( اگر چنین کنید از حق ) منحرف می‌گردید ( و به باطل می‌افتید
) . و اگر زبان از ادای شهادت حق بپیچانید یا از آن روی بگردانید ، خداوند از آنچه
می‌کنید آگاه است ( و پاداش اعمال نیک و پادافره اعمال بدتان را می‌دهد ) .»

دین اسلام با اصل
عدالت نازل شد در حالیکه قوانین عرفی تا اواخر قرن هجدهم آن را نمی شناختند.

این ها اصول سه گانه
ای است که قوانین عرفی جدید بر آن مبتنی می باشد، لیکن دین اسلام نزدیک به یازده
قرن پیش آنها را شناخته بود. پس چگونه است که این قوانین شایسته زمان کنونی می
باشند ولی شریعت شایسته عصر حاضر نیست، در حالیکه بر همان اصول مبتنی می باشد.

دین اسلام از زمان
نزول با اصل”شورا”همراه بوده است.و سخن خداوند در این زمینه چنین
است:”وامرهم شوری بینهم” و نیز”وشاورهم فی الامر”.

قانونگذاری اسلامی در
بیان این اصل بیش از ده قرن از قانونگذاری عرفی پیشی گرفته است.

قانونگذاری انگلیس ده
قرن بعد از اسلام به این اصل پی برد. پس قوانین عرفی که اصل شورا را مقرر داشته
اند، ارمغان جدیدی نیاورده اند، زیرا آن ها در نهایت به جایی رسیدند که قانونگذاری
اسلامی از آنجا شروع کرده بود.

دین اسلام از زمان
نزولش به محدود نمودن دایره حکومت حاکم پرداخته است، زیرا او برگزیده امت است و در
مقابل تجاوز و خطایی که از وی سر میزند مسئول می باشد. بدین ترتیب قوانین اسلام
برای حاکم و غیر حاکم مساوی است و حاکم در اعمال خویش مقید و محدود به الزامات
شرعی است و بین او و زیردستان وی تمایزی نیست. همه این امور، مطابق با نظریه
برابری است.

دین اسلام با این اصول
که حکومتهای فعلی در عصر حاضر مبتنی بر آنها می باشند، قبل از آنکه قوانین وضعی
بعد از ده قرن بعد آنها را بشناسند، نازل شده است، پس چگونه می توان گفت:

دین با عصر حاضر
سازگار نیست!!

دین اسلام با تحریم
شراب و تجویز طلاق نازل شده است.این است سخن خداوند متعال که می فرماید:

(یَا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ
رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ)مائده/۹۰

« ای مؤمنان ! میخوارگی
و قماربازی و بتان ( سنگیی که در کنار آنها قربانی می‌کنید ) و تیرها ( و سنگها و
اوراقی که برای بخت‌آزمائی و غیبگوئی به کار می‌برید ، همه و همه از لحاظ معنوی )
پلیدند و ( ناشی از تزیین و تلقین ) عمل شیطان می‌باشند . پس از ( این کارهای )
پلید دوری کنید »

و نیز می فرماید:

(الطَّلاَقُ
مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ)بقره/۲۲۹

« طلاق دو بار است (
آن طلاقی که حق مراجعت در آن محفوظ است . بعد از دو مرتبه طلاق ، یکی از دو کار را
باید کرد : ) نگاهداری ( زن ) به گونه شایسته ( و عادلانه ) یا رهاکردن ( او ) با
نیکی .»

قوانین عرفی حرمت خمر
و جواز طلاق را تا قرن حاضر نشناخته اند. برخی از قوانین شراب را به طور مطلق
تحریم کرده اند وبرخی بطور جزئی. برخی طلاق را بدون قید و شرط جایز نمودند و برخی
آنرا مقید و مشروط کردند. بدین ترتیب چگونه قوانینی که از شرع گرفته شدند شایسته
اند اما شریعت صالح و شایسته نیست.

قانونگذاری اسلامی،
اولین قانونگذاری است.که نظریه “همیاری اجتماعی”و نظریه”ضمانت
اجتماعی”را عرضه نمود. بدین گونه خداوند می فرماید:

(وَتَعَاوَنُواْ عَلَى
الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ)مائده/۲

« در راه نیکی و
پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمائید ، و همدیگر را در راه تجاوز و ستمکاری
یاری و پشتیبانی مکنید .»

و نیز می فرماید:

(وَالَّذِینَ فِی
أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ للسائل و المحروم)

«و انان در مال و
دارایی خود حقی معین و معلوم گردانند تا به فقیران و محرومین رسانند.»

و نیز می فرماید:

(خُذْ مِنْ
أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا)توبه/۱۰۳

«( ای پیغمبر ! ) از
اموال آنان ( که به گناه خود اعتراف دارند و در صدد کاهش بدیها و افزایش نیکیهای
خویش می‌باشند ) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را ( از رذائل اخلاقی ، و گناهان ،
و تنگچشمی ) پاک داری»

نیز این بیان خداوند
که می فرماید:

(إِنَّمَا
الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا
وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ
اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ
حَکِیمٌ)توبه/۶۰

«زکات مخصوص مستمندان
، بیچارگان ، گردآورندگان آن ، کسانی که جلب محبّتشان ( برای پذیرش اسلام و
سودگرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام چشم داشته ) می‌شود ،  ( آزادی ) بندگان ،  ( پرداخت بدهی ) بدهکاران ،  ( صرف ) در راه ( تقویت آئین ) خدا ، و
واماندگان در راه ( و مسافران درمانده و دورافتاده از مال و منال و خانه و کاشانه
) می‌باشد . این یک فریضه مهمّ الهی است ( که جهت مصلحت بندگان خدا مقرّر شده است
) و خدا دانا ( به مصالح آفریدگان ) و حکیم ( در وضع قوانین ) است »

همچنین این سخن خداوند
که:

(مَّا أَفَاء اللَّهُ
عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى
وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً
بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ)حشر/۷

« چیزهائی را که
خداوند از اهالی این آبادیها به پیغمبرش ارمغان داشته است ، متعلق به خدا و پیغمبر
و خویشاوندان ( پیغمبر ) و یتیمان و مستمندان و مسافران در راه مانده می‌باشد .
این بدان خاطر است که اموال تنها در میان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد ( و
نیازمندان از آن محروم نشوند ) . »

قانونگذاری اسلامی این
دو نظریه را بیش از سیزده قرن پیش شناخت، در حالیکه غیر دنیای اسلامی تا حدودی،
این نظریات را تنها در این قرن شناخت.

قانونگذاری اسلامی
احتکار، بهره و رشوه را حرام نموده است،بهمین دلیل است که پیامبر(ص) می فرماید:

محتکر گناهکار است.

و خداوند می فرماید:

(وَلاَ تَأْکُلُواْ
أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ
لِتَأْکُلُواْ فَرِیقاً مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ)بقره/۱۸۸

«و اموال خودتان را به
باطل ( و ناحق ، همچون رشوه و ربا و غصب و دزدی . . . ) در میان خود نخورید و آن
را به امراء و قضات تقدیم نکنید تا از روی گناه ، بخشی از اموال مردم را بخورید و
شما بر آن آگاه باشید ( و بدانید که ستمکار را یاری داده‌اید و مرتکب گناه شده‌اید
»

قوانین وضعی این اصول
را تنها در این اواخر شناخته اند.

قانونگذاری اسلامی بر
تحریم کارهای ناشایست(فواحش) آشکار و نهان و گناه و نافرمانی و ستم استوار است.این
است سخن خداوند که می فرماید:

«بگو ای پیغمبر که
خدای من هرگونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در نهان و گناهکاری و ظلم به ناحق
را منع فرمود»

(وَلْتَکُن مِّنکُمْ
أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ
عَنِ الْمُنکَرِ)آل عمران/۱۰۴

« باید از میان شما
گروهی باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و
مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند »

اینها اصولی است که
قانونگذاری اسلامی بر آنها مبتنی می باشد و از بهترین نمونه های است که بشر بر
آنها آگاهی یافته و انسانیت به آنها رسیده است. پس چگونه در عصری که اصول شریعت را
به عنوان نمونه های عالی می نگرد، شریعت صالح و شایسته نیست.

بدین ترتیب اگر اصول
انسانی، اجتماعی و قانونی که در عصر حاضر به آنها پی برده شده و فرزندان این عصر
به آنها افتخار می نمایند مورد دقت و کنکاش قرار گیرند به بهترین شکل و برترین
وجه، تک تک آنها را می توان در دین اسلام دید، که اگر به اطاله کلام نمی انجامید
به بخشی دیگر از آنها اشاره می نمودیم.

بنابراین، روشن شده
است که ادعای عدم صلاحیت شریعت ادعایی مبتنی بر ناآگاهی و جهل است، و در عالم خارج
سندی برای اثبات آن وجود ندارد. تنها عذری که ممکن است بیان کنندگان این نظریه
بتوانند بیاورند این است که ادعا نمایند ایشان می دانند که قوانین عرفی گذشته
مبتنی بر اصول کهنه و پوسیده ای است که در عصر حاضر مردود می باشند، و این سخن را
به عنوان قاعده عامی حفظ نموده و بر شریعت نیز تطبیق دهند، برای اینکه شریعت نیز
از آن گذشته است، بدون اینکه اندیشه نمایند .

_________________________

غفلت مسلمین و غربت
حقوق اسلامی

نویسنده : عبدالقادر
عوده

مترجم: محمود عباسی

انتشارات: مؤسسه
انتشارات بعثت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا