اندیشه

تحلیلی بر حدیث ذبح و آیه ی شمشیر!

تحلیلی بر حدیث ذبح و آیه ی شمشیر!

نویسنده: سالم البهنساوی / مترجم: سالم افسری

برخی به دو حدیث:« ای گروه قریش بشنوید و آگاه باشید. سوگند به کسی که جانم در دست اوست کشتار و قربانی را برای شما به ارمغان آورده ام» و « در پیشاپیش قیامت با شمشیر مبعوث شده ام تا خداوند بدون هیچ گونه شریکی پرستش شود، و رزق و روزی ام در زیر سایه نیزه ام قرار داده شده است، و خواری و ذلت از آن مخالفان با دستوراتم قرار داده شده است، و هر کس خود را شبیه قومی نماید او از آن ها است» استدلال کرده و ادعای خود را با این حقیقت که علمای معاصر جهاد در راه خدا را به باد فراموشی سپرده اند یا اینکه آن ها می دانند تنها راه بازیابی سرافرازی دوباره ی اسلام  جهاد است مورد تأکید قرار داده اند. و با توجه به دو حدیث پیشین استدلال کرده اند که طاغوت های عصر حاضر فقط به وسیله قدرت شمشیر سرنگون می شوند. و انواع کفری که حاکمان معاصر به وسیله آن از دایره ی اسلام خارج شده اند بی شمار است… این عده همچنین به فتوای ابن تیمیه و ابن کثیر در مورد تاتارها، آن هنگامی که آنها براساس قانون یاسا که برگرفته از دین یهودیت و مسیحیت و اسلام و دیگر ادیان بود حکومت می کردند، استدلال کرده اند و گفته اند که جرم قانون یاسا کمتر از قوانینی است که حاکمان غرب وضع کرده اند و هیچ ارتباطی با اسلام یا دیگر قوانین ندارد.

در جواب استدلال یاد شده باید گفت: در مورد اینکه جهاد مسلحانه تا روز قیامت و در چارچوب قواعد و ضوابط شرعی باقی است، هیچ اختلافی میان مسلمانان وجود ندارد.

حکم شرعی و فریضه فراموش شده

مفتی مصر پس از اینکه به مدت طولانی به بررسی کتاب « الفریضه الغائبه» پرداخت تحقیقی مبنی بر رد و نقد کتاب یاد شده نوشت، و مجله الاهرام در تاریخ ۸/۱۲/۱۹۸۱ در صفحه سوم خود آن را منتشر کرد که مهم ترین موارد ذکر شده در تحقیق مذکور به شرح زیر است:

  1. پس از تعریف ایمان و کفر بیان کرده است که تکفیر انسان مسلمان به خاطر ارتکاب گناه حتی اگر آن گناه جزو گناهان کبیره باشد، جایز نیست.
  2. بیان و اعلام حکم کفر و فسق تنها باید توسط متخصصین در زمینه ی علوم اسلامی صورت بگیرد.
  3. جهاد از لحاظ لغوی و شرعی فقط محدود به جنگ و نبرد نیست، بلکه جهاد با کافران به وسیله ی دست، مال، زبان و قلب صورت می گیرد و کانال صحیح همه ی این موارد دعوت به سوی خداوند متعال براساس شیوه ای است که قرآن آن را ترسیم کرده است و پیامبر آن را عملی ساخت.

(ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ)نحل/۱۲۵

« ( ای پیغمبر ! ) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان ، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن»

مفتی مصر سپس جهاد مسلحانه را ذکر نموده و یادآوری کرده است که پیامبر(ص) در تمام غزوه هایی که انجام داده آن را عملی ساخته است، خلفای راشدین جهاد مسلحانه را تکمیل کردند، و آیات قرآنی پیرامون جهاد مسلحانه بی شمار است، و سوره ی محمد که سوره ی قتال نیز نامیده می شود ما را کفایت می کند. خداوند متعال در این سوره یاد شده جهاد مسلحانه  را مشخص کرده و فرموده است:

(فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ)محمد/۴

«هنگامی که با کافران ( در میدان جنگ ) روبه‌رو می‌شوید ، گردنهایشان را بزنید ، و همچنان ادامه دهید تا به اندازه کافی دشمن را ( با کشتن و زخمی‌کردن ) ضعیف و درهم می‌کوبید . در این هنگام ( اسیران را ) محکم ببندید »

همچنین خداوند متعال در سوره ی توبه می فرماید:

(إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ)توبه/۱۱۱

«‏ بیگمان خداوند ( کالای ) جان و مال مؤمنان را به ( بهای ) بهشت خریداری می‌کند .  ( آنان باید ) در راه خدا بجنگند و بکشند و کشته شوند . این وعده‌ای است که خداوند آن را در ( کتابهای آسمانی ) تورات و انجیل و قرآن ( به عنوان سند معتبری ثبت کرده است ) و وعده راستین آن را داده است »

به همین دلیل مفتی مصر در آخر بحث خود گفته است:

جهاد می تواند به وسیله جنگ و نبرد باشد و هم می تواند جهاد با نفس و شیطان باشد، اما نبرد مسلحانه آن هنگامی است که اسلام و پیامبر(ص) مورد هتک حرمت قرار بگیرد و دشمنان درصدد جلوگیری از دعوت و از بین بردن اسلام باشند.

حدیث:« با شمشیر مبعوث شده ام» حدیث صحیحی است، اما مقصود از آن، برخلاف ادعای خاورشناسان است که گفته اند اسلام به وسیله شمشیر گسترش یافته است. مقصود از حدیث یاد شده همان دعوت با حکمت و پند نیک است که قرآن به تفصیل آن پرداخته است.

حدیث:« قتل و کشتار را برای شما به ارمغان آورده ام» داستانی دارد که در سیره ی ابن هشام نقل شده است. ابن هشام روایت کرده است که اشراف قریش چندین بار پیامبر(ص) را مورد تمسخر و ریشخند قرار داده بودند که پیامبر(ص) در پاسخ آن ها همین حدیث را فرموده است.

درنگی با شمشیر و قتل:

۱.    حدیث شمشیر برخلاف ادعای آنهایی که بدان تمسک جسته اند یا آن عده ای که آن را قطعی دانسته اند، حدیث صحیحی نیست. حدیث یاد شده از دو طریق روایت شده است. در طریق نخست که از ابن عمر روایت شده است، ضعف وجود دارد. راوی این حدیث، عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان احادیث ضعیف و جعلی روایت کرده است و «رزق و روزی ام در زیر سایه ی نیزه ام قرار داده شده است» که جزو حدیث یاد شده است در ضمن تعلیقات بخاری آمده است اما در آن عبارت «با شمشیر برانگیخته شده ام» ذکر نشده است.

مؤلف «فتح الباری» بیان کرده است که نام راوی ابو منیب مجهول است و در ثقه بودن ابن ثوبان اختلاف وجود دارد، و علاوه بر آن، او احادیث دروغین و جعلی روایت کرده است.

اما طریق دوم حدیث یاده شده در مصنف عثمان بن ابی شیبه ذکر شده است که سند حدیث دارای رتبه ی حسن اما موقوف بر طاووس تابعی است. به عبارتی دیگر حدیث یاد شده به پیامبر(ص) متصل نیست و مرسل است.

۲.    اما حدیث ذبح در کتاب « المعجم المفهرس لألفاظ الحدیث النبوی» و همچنین در دو کتاب «کنز العالم» و «صحیح الجامع الصغیر» وجود ندارد.

۳.    جهاد در اسلام هم با گفتار و هم با اسلحه است. اما جهاد مسلحانه در جهت تأمین زمین برای دعوت مردم به سوی اسلام است و هرگاه دعوت خداوند به آن ها برسد مجبور و وادار به پذیرش دین اسلام نمی شوند. خداوند متعال می فرماید:

(لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ)بقره/۲۵۶

« اجبار و اکراهی در ( قبول ) دین نیست ، چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخّص شده است »

قیاس حاکمان معاصر با حاکمان قوم تاتار قیاس مع الفارق است. زیرا ابن تیمیه گفته است که « اعتقاد قوم تاتار نسبت به چنگیزخان فراتر از یک عقیده معمولی است. آنها معتقدند که او فرزند خداوند است…آن ها به جنگ و دشمنی با مسلمانان با تمام وجود می پردازند و از مسلمانان می خواهند که از آن ها اطاعت و پیروی کنند و اموال و دارایی های خود را به آنها بپردازند و از قوانین و مقرراتی که پادشاه کافر و مشرک آن ها وضع کرده است پیروی نمایند…)

آیه ی شمشیر میان گذشته و امروز:

شهید سید قطب از کتاب«التفسیر حدیث» استاد محمد غزه دروزه سخنان زیر را نقل کرده است:« بیشتر یادآوری شد که اهل تأویل و تفسیر» آیه ی:

(فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ)توبه/۵

را آیه شمشیر می نامند و آن را ناسخ تمام آیات دیگر مشتمل بر تساهل، تسامح در حق مشرکان،عفو و گذشت و مهلت دادن به آنان به شمار آورده اند، به گونه ای که طبق این آیه، جنگ با مشرکان مطلقا" واجب است. برخی از مفسران مشرکان معاهد  را از حکم آیه شمشیر استثنا کرده اند و برخی دیگر معتقدند که آیه ی یاد شده شامل آنها نیز می شود، و پس از نزول آیه ی شمشیر، جز پذیرش اسلام چیز دیگری از آنها پذیرفتنی نیست. همچنین یادآوری کردیم که در این دیدگاه نه تنها زیاده روی وجود دارد بلکه با بیانات قرآنی متضمن احکام روشن و محکم در مورد جنگ نکردن با غیر دشمنان و متعرض نشدن به صلح جویان و اهل مودت و رعایت نیکی و انصاف در حق آنان متناقض است». او می افزاید:«ابن کثیر روایت کرده که پیامبر(ص) علی بن ابی طالب را به مکه فرستاد تا سوره توبه را در روز حج اکبر برای مردم بخواند، که از جمله سوره ی یاد شده موارد زیر است:

۱.       آیه ی پیشین-شمشیر- که پیامبر(ص) آن را شمشیری برگردن مشرکان عرب نامید.

۲.       شمشیری در جنگ با اهل کتاب که آیه ی زیر است:

(‏ قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَهَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ‏)توبه/۲۹

«‏ با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا ، و نه به روز جزا ( چنان که شاید و باید ) ایمان دارند ، و نه چیزی را که خدا ( در قرآن ) و فرستاده‌اش ( در سنّت خود ) تحریم کرده‌اند حرام می‌دانند ، و نه آئین حق را می‌پذیرند ، پیکار و کارزار کنید تا زمانی که ( اسلام را گردن می‌نهند ، و یا این که ) خاضعانه به اندازه توانائی ، جزیه را می‌پردازند ( که یک نوع مالیات سرانه است و از اقلیّتهای مذهبی به خاطر معاف‌بودن از شرکت در جهاد ، و تأمین امنیّت جان و مال آنان گرفته می‌شود ) . ‏»

۳.       شمشیری در مورد منافقان که این آیه از سوره توبه است:

(یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ )تحریم/۹

«‏ ای پیغمبر ! با کافران و منافقان جهاد و پیکار کن ( تا ایشان را از کفر و نفاق به دور داری ) و بر آنان سخت بگیر و ( با ایشان خشن باش . این مجازات کنونی ایشان است ، و در آخرت ) جایگاهشان دوزخ است و چه بد سرنوشت و چه زشت جایگاهی است ! ‏»

۴.       شمشیری در جنگ با قانون شکنان و متجاوزان که در سوره ی حجرات آمده است:

(‏ وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ‏)حجرات/۹

«هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند ، در میان آنان صلح برقرار سازید . اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدی ورزد ( و صلح را پذیرا نشود ) ، با آن دسته‌ای که ستم می‌کند و تعدی می‌ورزد بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان خدا برمی‌گردد و حکم او را پذیرا می‌شود . هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذیرا شد ، در میان ایشان دادگرانه صلح برقرار سازید و ( در اجرای مواد و انجام شرائط آن ) عدالت بکار برید ، چرا که خدا عادلان را دوست دارد .»

سپس شیخ دروزه گفته است:«جای شگفتی این است که امام طبری معتقد است که آیه ی شمشیر،شامل مشرکان معاهد و غیر معاهد می شود با اینکه او در هنگام تفسیر آیه ی هشتم سوره ی ممتحنه:

(‏ لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ‏)ممتحنه/۸

«‏ خداوند شما را باز نمی‌دارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌اند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نرانده‌اند . خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد . ‏»

گفته است که این آیه محکم و غیر منسوخ است و خداوند مسلمانان را از نیکی و رعایت عدالت بر صلح جویان و نیکوکاران و بی طرفان، از هر قوم و ملتی که باشند باز نداشته است، که البته این افراد می توانند غیر معاهد هم باشند».

شهید سید قطب پس از نقل سخنان شیخ دروزه گفته است:« از سخنان دروزه روشن است که او توجهی به طبیعت روش حرکت سازمانی در اسلام، مواجه شدن آن با عالم واقعیت به وسیله ی ابزارهای با کفایت نداشته است. او احکام نهائی را بر نصوص مرحله ای پیش ازآن، حمل کرده است بدون اینکه به این حقیقت توجه داشته باشد که نصوص پیشین در مورد اوضاع و حالاتی متفاوت از اوضاع و حالاتی که احکام نصوص نهائی بدان پرداخته، نازل گردیده است.

حقیقت این است که احکام یاد شده- پیمان سازش و امنیت- منسوخ نمی باشند. به عبارتی دیگر، عمل کردن به آنها پس از نزول احاکم نهائی و تحت هر شرایطی جایز است. احکام یاد شده برای رویارویی با حالات مخصوص به آنها هم چنان به قوت خود باقی است، اما هرگز نمی تواند بازدارنده ی مسلمانان از مواجه شدن با حالات یاد شده در آخرین نصوص به شرط قدرت و توانایی در انجام آنها به شمار آید».

سید قطب پس از نقل عبارات و سخنان پیشین شیخ دروزه به توضیح و تبیین چندین مسأله پرداخته که خلاصه ی آنها به ترتیب زیر است:

                 أ‌-     اسلام حق مطلق دارد تا جایی که ممکن باشد در سراسر گیتی انتشار یابد و بشریت را از عبودیت بندگان نجات دهد و انسان ها را به سوی خداوند رهنمون سازد بدون آنکه حمله دشمن به مسلمانان در داخل مرزهای سرزمین های اسلامی او را از این وظیفه خطیر باز دارد. اسلام بدون رعایت اصل زور- شمشیر- حق خود را در از بین بردن بازدارنده های مادی دعوت اسلامی از دست می دهد… و در این حالت باید از راه دعوت به سوی عقیده به مقابله با قدرت های مادی گرا بپردازد که این عمل هم جز مزاح و شوخی نخواهد بود و خداوند هرگز چنبن چیزی را برای دین خود نمی پسندد!

                ب‌-    نصوص پیشین راجع به حالاتی است که واقع شده اند و با حالاتی که آخرین نصوص به آن ها پرداخته است متفاوت است. بنابراین احکام یاد شده منسوخ نمی باشند.

آثار این قانون ضروری در دو مورد زیر پدیدار گشت:

یکم: گسترش اسلام گام به گام و غزوه ای پس از غزوه ی دیگر و مرحله به مرحله به منظور تبلیغ و نشر قانون و برنامه خداوند متعال در زمین و رساندن دین خداوند به سرزمینی پس از سرزمین دیگر و سرانجام رساندن آن به تمام مردم جهان.

دوم: نقض پیمان هایی که اردوگاهها و قبایل جاهلی در شرایط گوناگون با مسلمانان منعقد ساخته اند، در نخستین سختی و تنگنایی که موجودیت سپاه اسلام را تهدید کند.

                ت‌-    در جامعه اسلامی کسانی هستند- و چه بسا که اهل قلم و فضل باشند- اعتقاد دارند که پس از ظهور و گسترش اسلام در تمامی شبه جزیره عربستان و باقی ماندن شمار اندکی از گروه ها و دسته های مشرکان، ضرورتی برای جنگ و مقابله با تمام مشرکان و مورد پیگیری قرار دادن آن ها، به منظور پذیرش اسلام، وجود ندارد. اما این عده بدانند که خداوند می خواهد روابط جامعه فقط بر عقیده استوار باشد و جزیره فقط از آن اسلام گردد و تمام شبه جزیره به پایگاهی مطمئن برای اسلام تبدیل شود. و این در حالی است که خداوند می داند که رومیان در مرزهای شام در صدد توطئه چینی بر علیه اسلام می باشند.

                ث‌-    سوره توبه تا آیه بیست و هشتم در جهت تعیین و مشخص کردن روابط نهایی میان جامعه اسلامی تازه استقرار یافته در مدینه، و به طور کلی در شبه جزیره عربستان و میان بقیه ی مشرکان شبه جزیره که بر شرک خود باقی ماندند، نازل شده است.

                 ج‌-     ضرب الاجلی که خداوند متعال در آیه دوم سوره ی توبه برای مشرکان معاهد مشخص کرده است (فسبحوا فی الارض اربعه أشهر) فقط شامل کسانی می شود که در برابر پیامبر(ص) ایستادند و پیمان خود را پیش از به پایان رسیدن مدت مذکور نقص کردند اما آنهایی که پیمان خود را نشکستند و بر علیه پیامبر(ص) از کسی پشتیبانی نکردند، خداوند متعال به پیامبر(ص) دستور داد که پیمان بسته شده با آنان را تا پایان مدت محترم بشمارد.

(‏ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئاً وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ‏)توبه/۴

«‏ امّا کسانی که از مشرکان با آنان پیمان بسته‌اید و ایشان چیزی از آن فروگذار نکرده‌اند ( و پیمان را کاملاً رعایت نموده‌اند ) و از کسی بر ضدّ شما پشتیبانی نکرده ( و او را یاری نداده‌اند ) ، پیمان آنان را تا پایان مدّت زمانی که تعیین کرده‌اند محترم شمارید و بدان وفا کنید . بیگمان خداوند پرهیزگاران ( وفاکننده به عهد ) را دوست می‌دارد . ‏»

(‏ فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَهَ وَآتَوُاْ الزَّکَاهَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏)توبه/۵

«‏ هنگامی که ماههای حرام ( که مدّت چهار ماهه امان است ) پایان گرفت ، مشرکان ( عهدشکن ) را هرکجا بیابید بکشید و بگیرید و محاصره کنید و در همه کمینگاهها برای ( به دام انداختن ) آنان بنشینید . اگر توبه کردند و ( از کفر برگشتند و به اسلام گرویدند و برای نشان دادن آن ) نماز خواندند و زکات دادند ،  ( دیگر از زمره شمایند و ایشان را رها سازید و ) راه را بر آنان باز گذارید . بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان ( برای توبه‌کنندگان از گناهان ، ) و رحمت گسترده ( برای همه بندگان ) است . ‏»

(‏ کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ‏)توبه/۷

«‏ چگونه برای مشرکانی ( که بارها پیمان خود را شکسته‌اند ) در پیش خدا و پیغمبرش عهد و پیمانی محترم شمرده می‌شود ؟ مگر عهد و پیمان کسانی ( از قبائل عرب ) که در کنار مسجدالحرام با ایشان پیمان بستید ( و آنان بر پیمان خود ماندگار ماندند ) . مادام که ایشان در برابر شما راست و وفادار باشند ، شما نیز نسبت بدیشان راست و وفادار باشید و عهد خود را نگاه دارید . بیگمان خداوند پرهیزگاران ( وفاکننده به عهد و پیمان ) را دوست می‌دارد . ‏»

افراد یاد شده در آیه، مشرک می باشند ولی با وجود این خداوند متعال پیامبر(ص) و مؤمنان را به وفادار ماندن بر عهدی که با آن ها بسته اند، مادامی که آن ها راست و وفادار هستند و صلح را نقض نکنند و از دشمنان بر علیه پیامبر(ص) و اسلام پشتیبانی نکنند، دستور داده است.

امام ترمذی در کتاب تفسیر روایت کرده که علی گفته است: پیامبر(ص) پس از نزول سوره ی برائت (توبه) مرا برای تبلیغ چهار چیز روانه مکه کرد:

الف:هیچ انسان لخت و عریانی خانه خدا را طواف نکند.

ب:هیچ مشرکی پس از این سال به مسجد الحرام نزدیک نشود.

ج:هر کس که با پیامبر(ص) پیمان داشته باشد، پیمانش تا پایان محترم است.

د: فقط انسان مسلمان وارد بهشت می شود.

اما در دار اسلام مادامی که از عدم جنگ و دشمنی و دسیسه مشرکان اطمینان وجود داشته باشد، باید آن ها را از حق همسایگی و امنیت برخوردار ساخت. خداون متعال می فرماید:

(‏ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ ‏)توبه/۶

«‏ ( ای پیغمبر ! ) اگر یکی از مشرکان ( و کافرانی که به شما دستور جنگ با آنان داده شده است ) از تو پناهندگی طلبید ، او را پناه بده تا کلام خدا ( یعنی آیات قرآن ) را بشنود ( و از دین آگاه شود و راجع بدان بیندیشد . اگر آئین اسلام را پذیرفت ، از زمره شما است ، و اگر اسلام را نپذیرفت ) پس از آن او را به محلّ امن ( و مأوی و منزل قوم ) خودش برسان ( تا از خطرات راه برهد و بدون هیچ گونه اذیّت و آزاری به میان اهل و عیال خویشتن رود ) . این ( پناه دادن ) بدان خاطر است که مشرکان مردمان نادان ( و ناآگاه از حقیقت اسلام ) هستند ( و چه بسا در پرتو آشنائی با اسلام ، نور ایمان در دلهایشان روشن گردد ) . ‏»

زمان فسخ پیمان مشرکان:

شهید سید قطب براساس آیات سوره ی توبه و تطبیق عملی پیامبر(ص) استدلال کرده است که مسأله جنگ با مشرکان و فسخ پیمان های بسته شده با آنان، شامل کسانی می شود که پیمان ها را شکسته اند و بر علیه مسلمانان، از دشمنان پشتیبانی کرده اند.

زمخشری در رد سخن کسانی که معتقد به نسخ آیات پیمان و سازش به وسیله آیه ی شمشیر می باشند، می گوید:« جای بس تعجب و شگفتی است که گفته شود آیه پنجم سوره ی توبه(فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ) تمام عهد و پیمان های منعقد شده با مشرکان را نسخ کرده و جنگ با آن ها را به طور مطلق تشریع نموده است تا زمانی که اسلام را بپذیرند و نماز را برپا دارند و زکات را پرداخت کنند، حال آن که دو آیه ای که مشرکان دارای پیمان و وفادر به عهد را استثنا کرده در همان سیاق آیه ی پنجم ذکر شده است که این نکته ما را بر این حقیقت رهنمون می سازد که آیات سوره ی توبه که به جنگ با مشرکان تا زمان مسلمان شدن آن ها دستور می دهد، شامل مشرکانی می شود که پیمان شکنی کرده اند، زیرا خداوند در همین سیاق فرموده است:

(‏ وَإِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ‏ أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤُمِنِینَ ‏ ‏)توبه/۱۲-۱۳

«‏ و اگر پیمانهائی را که بسته‌اند و مؤکّد نموده‌اند شکستند ، و آئین شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند ( اینان سردستگان کفر و ضلالند و ) با سردستگان کفر و ضلال بجنگید ، چرا که پیمانهای ایشان کمترین ارزشی ندارد . شاید ( در پرتو بازبودن درگاه توبه خدا و شدّت عمل شما ، پشیمان شوند و ) دست بردارند . ‏ آیا با مردمانی نمی‌جنگید که پیمانهای خود را ( مکرّراً ) شکسته‌اند و ( قبلاً نیز ایشان بودند که ) تصمیم به اخراج پیغمبر ( از مکّه ) گرفته‌اند و ( هم ایشان بودند که ) نخستین بار ( اذیّت و آزار و تجاوز و تعدّی به جان و مال ) شما را آغاز کرده‌اند ؟ آیا از ایشان می‌ترسید ( و به جنگ آنان نمی‌روید ؟ ) . در صورتی که سزاوارتر آن است که از خدا بترسید ( و از کیفر نافرمانی او بهراسید ) اگر واقعاً ایمان دارید ( و مؤمنان راستین هستید ) . ‏‏»

این مشرکان با ارتکاب خیانت، شایستگی برخوردار شدن از حق پیمان را از دست داده اند، بنابراین باید واجبات و ضروریات امنیت جامعه را از راه مسلمان شدن یا کشتن آنان به کار گرفت، هرگاه با آنان جنگ صورت بگیرد سپس باری دیگر خواهان تجدید پیمان در برقراری سازش شوند، در این حالت بنا به نص آیه یاد شده پاسخ مثبت دادن به خواسته ی آنان جایز است. اما در مورد عدم پذیرش خواسته ی آنان توسط پیامبر(ص) مبنی بر تجدید پیمان مکه، پس از نقض صلح حدیبیه باید گفت که نباید به این مسأله قیاس کرد زیرا عملکرد پیامبر(ص) در این حادثه براساس وحی از سوی پروردگارمتعال صورت گرفته است. و دیگر آن که با قبیله ی قریش جنگی صورت نگرفت و قریش خواستار برقراری سازش گردید.

 

___________________________
منبع: تکفیر  /  نویسنده: سالم البهنساوی / مترجم: سالم افسری / انتشارات:نشر احسان-۱۳۸۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا