گذشت و خشنودی با بررسی عفو و ستار از اسماء الحسنی
گذشت و خشنودی با بررسی عفو و ستار از اسماء الحسنی
نویسنده: عمرو خالد/مترجم:عبدالظاهر سلطانی
«عَفُوّ» یعنی محمو کننده، عربها می گویند: اثر محو شد،یعنی زایل و پاک شد. وقتی ردپا درشن زار بیفتد و باد آن را پاک کند میگویند: عفو و محوشد.
این موقعیت زیبا را تصور کن ! با این که سر تا پا گناه بوده ای به تو گفته می شود: برو، مشکلی نداری.
«عَفُوّ» معنای دیگری نیز غیر از این دارد: او که پس از آمرزش و گذشت، خشنود است، یعنی تنها محو می کند، که از تو خشنود نیز هست.
از شروط غفران آن نیست که از تو خشنود و راضی باشد، ولی درعفو باید پاک و گذشت کرده و خشنود باشد.
ستّار: تو را می پوشاند،اما از تو راضی نیست.
آیا این کلید را دیدی که رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_آن را به ما هدیه داده است . افراد درگیر را دیده ای که یکی می گوید:از من درگذر، دیگری می گ
وید: در گذشتم، دوباره می گوید: آیا دلت راضی است؟ پاسخ می دهد: بله راضی ام ، که این همان «عَفُوّ»است.
از ته دل بگو : « الهم اِنَّکَ عَفُّوٌّ تُحِبُّ العَفوَ فاعفُ عَنّی»باور کنید ممکن است هم اکنون سوزش گنهکار بیش تر باشد و این جمله را با تمام وجود بر زبان آورد.
گناهان کبیره و گذشت
قابل ملاحظه است که واژه ی «عَفُوّ»در قرآن کریم همواره با گناهان کبیره همراه است، گمان مبرید که تنها برای فرمانبرداران است و. گنهکاران در این باره جایگاهی ندارند.
با ما بنگر :« و آن گاه موسی را چهل شب وعده دادیم، سپس بعد از او گوساله را گرفتید و شما ستمکار هستید»(بقره/۵۱) ، تصور کن ، به جای خداوند- عزوجل – گوساله را پرستیدند، اما این به چه نیاز دارد؟ « سپس ازشما بعد از این گذشتیم تاشایدسپاس گزارید» (بقره/۵۲)
ازبزرگ ترینگناهان است که هنگامه ی جنگ درراه خدا و اوج در گیری سست شوی و بگریزی، چون روی گردانی در اوج جنگ از بزرگ ترین گناهان دراسلام است،آیه می گوید: به یقین کسانی از شما که روی برگرداندند در روزی که دو گروه با هم روبرو شدند، صرفاً شیطان به سبب برخی از آن چه کسب کرده بودند آنان را به لغزش کشاند، و خداوند از ایشان در گذشت»( آ ل عمران/۱۵۵)
عفو با توبه
چگونه در معرض «عَفُوّ» خداوند متعال قرار بگیریم؟
با توبه: من نمیتوانم بر گناهانم پافشارم و گناه بزرگ مرتکب شوم و در عین حال خواهان عفو باشم، چرا با توبه و با «عَفُوّ» روبه رو نشویم! اندکی ارائه کن تا به بسیار دست یابی . « خداوند دستشرا در شب می گشاید تا گنهکار روز توبه کندو دستش را در روز می گشاید تا گنهکار شب توبه کند».[۱] خداوند از توبه ی بنده اش شادمان می شود، تصور کن که تو را می آمرزد، از تو می گذرد، و سپس از توبه ات نیزخوشحال میشود.
رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ برایت مردی را مثال می آورد که در بیابان می رود و شترش را به پشت سرش می کشاند، در وسط بیابان شتر می گریزد و می رود، و در حالیکه خوراک وآب فرد هم روی شتر است، او یقین میکند که خواهد مرد، گودالی برای خود حفر می کند تا در آن بمیرد، او ناامید است، ناگاه شترش را در کنار خود با آب و غذا می یابد، او از شدت شادی خدای شرا فرا میخواند و در دعا اشتباه می کند و می گوید: خدایا تو بنده ام و من خدای تو ام، این مفهوم را تصور کن! رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ می گوید:«هر آینه خداوند از توبه ی یکی از شما از این مرد شادمان تر است»[۲]
میدانی چرا؟ پدری پنج فرزند دارد که همگی فرمانبردارند ، جز یکی که بسیار نافرمان است، پدر او را زا شدن نافرمانی دوست ندارد، اما روزی که این فرزند گنهکار برگردد و به پدرش بگوید: پدر! مرا ببخشای ، توبه کردم و هرگزتکرار نمی کنم، شادی پدردر آن هنگام بیشازشادی اش برای فرمانبرداری دیگر فرزندانش خواهد بود.
بدین خاطر خوش حالی خداوند از توبه ی بنده اش بیش تر از خوشحالی اش برای فرمانبرداران دیگر است.
زیباترین روز زندگیت چیست؟ به گمانت روزی که ازدواج کردی؟ یا کودکی به تو عطا شد؟ یا روزی که قبول شدی؟ نه به خدا، هیچ کدام نیست؛ زیباترین روز زندگی ات روزی است که خداوند توبه ات را بپذیرد و از تو درگذرد.
تو را مژده ای باد!
کعب بن مالک صحابی – رضی الله عنه – بدون عذر به جنگ تبوک نرفت رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ به همه ی یاران فرمان داد که پنجاه روز با او سخن نگویند.
روز پنجاهم آیاتی برای پذیرش توبه ی کعب نازل شد، آیات هنگام نماز صبح فرود آمد، کعب بر بام خانه اش نماز می گزارد، همه ی صحابه شتافتند تا پذیرش توبه اش را به او مژده دهند. یکی از صحابه بر بلندایی رفت و فریاد زد: ای کعب بن مالک ! مژده باد که خاوند توبه ات را پذیرفت. دیگری بر اسبش سوار می شود و به سوی خانه ی کعب با شتاب می راند تا او را مژده دهد، اما صدا زودتر می رسد، کعب نخستین صدایی را که شنید در برابر خداو.ند سجده ی شکر به جای آورد،وقتی دومی رسید کعب عبایش را در آورد وبه او هدیه داد و گفت: به خدا جز این چیزی ندارم.
او به مسجد می رود، مردم در راه با او دیدار می کنند و تبریک می گویند. به مسجد در آمد، پیامبر به او نگریست و لبخند زد، چهره اش ماه گون بود و فرمود: بیا ، کعب شرمگین از گناه به پیش رفت، رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ فرمود» بیا، او رو به رور ایشان نشست، رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ به او نگریستند و گفتند: ای کعب ! مژده باد تو را به بهترین روزی که بر تو تابیده است از زمانی که مادرت تو را زاییده است؛ خداوند توبه ان را پذیرفت»[۳]
شرایط توبه
بنابر این زیباترین روز در زندگی ات روزی است که خداوند توبه ات را بپذیرد . شرایط توبه سه چیز است:۱- پشیمانی ۲ – دست کشیدن از گناه ۳- باز نگشتن به گناه.
از هر چه حرام است دوری گزین، از هر چه پدر و مادر را به خشم می آورذ دور شو، نماز و زکات را ترک نکن، از همه ی این امور دوری کن و شرایط توبه را اجرا نما. از خداوند توبه و عفو خواستاریم.
احادیث عفو
بیایید با احادیثی درباره عفو دمی سپری کنیم ؛ رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ فرموده است :« هر روز دریا از خدایش اجازه میخواهد ومی گوید: خدایا به من اجازه بده تا فرزند آدم را غرق کنم، چون رزق تو را میخورد و غیر تو را پرستید، زمین می گوید: ای خدابه من اجازه بده تا آدمی زاد را ببلعم ، چون روزی ات را خورد و جزتو را پرستید، و آسمان می گوید: خدایا به من اجازه بده تا آدمی زاد را در هم کوبم زیرا رزقت را خورد و غیر تو را پرستید، که خداوند بزرگوار و پاک میفرماید: رهایش کنید، اگر آنان را می آفریدید هر آینه به ایشان رحم می کردید».
در حدیث قدسی آمده است:«ای آدمی زاد! هر گاه تو مرا فرا بخوانی و به من امیدوار باشی هر گناهی داشته باشی برایت می آمرزم و باکی هم ندارم، ای فرزند آدم! اگر گناهانت به پُری آسمان باشد و از من آمرزش بخواهی برایت می آمرزم، ای فرزند آدم ! اگر روز رستاخیز با اشتباهاتی به اندازه یزمین نزدم بیاییی که برایم تا هنگام دیدار با من همتایی قرار نداده باشی، به اندازه ی زمین با آمرزش پیش تو می آیم».[۴]
این حدیث ارزشمند را بنگر: بنده ای که گناه کرد و گفت : خدایا مرا بیامرز، که خداوند میفرماید: بنده ام دانست خدایی دارد که گناه را می آمرزد و به خاطر گناه مؤاخذه میکند، پس من بنده ام را آمرزیدم، دوباره بر گشت و گناهی مرتکب شد و گفت: خدایا مرا بیامرز ، خداوندمیگوید: پس بنده ام را آمرزیدم، سپس برگشت و گناه کرد.. برای بنده ام آمرزیدم، برای بنده ام آمرزیدم تاهنگامی که به از من آمرزش بخواهد و به سویم باز گردد، من هم به سویش باز می گردم و او را می آمرزم».
این حدیث قدسیرا ببین:« انس و جن ماجرای بزرگی دارند؛ من می آفرینم و غیر من پرستش می شود، رزق میدهم و دیگری سپاس گزاری می گردد، خیر من بر بندگان فرود می آید و شرشان به سویم بالا می آید، با رحمت خود با آنان دوستی می کنم در حالی که از ایشان بی نیازم، ولی با گناهان با من کینه توزی می کنند درحالیکه آنان نیازمندتریت کسان به من هستند،اهل ذکرم همان اهل هم نشینی من می باشند، بنابر این هرکه می خواهد همنشین من باشد باید مرا یاد کند ، اهل طاعت من همان اهل محبت من هستند و اهل گناه را از رحمت خود نومید نمی کنم؛ اگر به سویم باگردند. پس دوستشان هستم و اگر سربپیچند من پزشکشان می باشم،آنان را با گرفتاری ها می آزمایم تا از عیب ها آنان را بپیرایم، هر کس از ایشان با توبه نزدم بیاید او را از دور میپذیرم و هرکس ازمن روی گرداند او را از نزدیک بانگ میزنم وبه او می گویم : کجامیروی؟ آیا خدایی جز من داری ؟».
به این حدیث قدسی نیز بنگر : « بر کسی خشمگین نشده ام به اندازه ی خشمم بربنده ای که مرتکب گناه می شود و سپس گناه را در مقایسه با آمرزش و گذشت من بزرگ می شمارد». بنده گمان میبرد که گناهش از غفرا الهیبزرگ تر است، یا این که خداونداورا نمی آمرزد یا بعید است که خداوند اورا مغفرت کند، این از همه چیز خداوندرا رابیش تر خشمگین تر میکند.
به این حدیث قدسی توجه کن :« ای آدمیزاد ! تو را با دستم آفریدم ، و با معرفتم پرورش دادم، ولی تو با من مخالفت می کنی و عصیان می نمایی، اگ ربه من بازگردی توبه ات را می پذیرم، از کجا همانند من برای خود خدایی مییابی ؟ من بسیار آمرزنده و مهربانم، بنده ام، تو را از نیستی به هستی آوردم وبه تو شنوایی ،بینایی، قلب و دل دادم بنده ام تو را می پوشانم ولی از من نمیترسی ، روزی ات را میدهم و تو مرا فراموش می کنی، چه کسی از من سخاوتمند تر است؟ چه کسیازمن خواسته است که برایش گشایش ایجاد نکرده ام ؟! چه کسی درگاهم را کوبیده است که به اوندادم ؟ آیا من بخیلم که بنده امبرمن بخل میورزد».
و این حدیث رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_که در آن میفرماید: خداوند یگوید:من شرم میکنم از این که بنده ام بهسویم دست دراز کند و من آن ها را رد کنم ، که ملائکه میگویند: خدایا ! او برای آمرزش و گذشت تو شایسته نیست، من میگویم: اما من دارای تقوا و دارنده ی مغفرت هستم. شما را شاهد میگیرم که برای بنده ام آمرزیدم».(ترمذی،۳۵۵۶).
رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ می گوید: بنده در پی خشنودی خداست و بر آن اصرار می ورزد، تا آن که خداوند متعال میفرماید: هان! به یقین رحمتم بر بنده ام باد، که جبریل ندا میدهد: رحمت خدا بر فلان مرد ،رحمت خدابر فلان زن، و آن گاه حاملان عرش بانگ می دهند: رحمت خدا بر فلانی ، و سپس آسمانیان بانگ میزنند : هان ! رحمت خدا بر همه چیز » (احمد، ۵/۲۷۹).
« الهم اِنَّکَ عَفُّوٌّ تُحِبُّ العَفوَ فاعفُ عَنّی» جمله ای مهم است. مردی نزد رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ آمد و گفت: ای رسول خدا ! من گناهان بسیاری دارم ، اگر به خدا باز گردم آیا از من در می گذرد ؟ پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ فرمودند:« آری، هر چه را گذشته عفو می کند»، گفت : ای رسول الله ، و خیانت ها و فجور ها ؟ پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ فرمودند:« و خیانت ها و فجورت را» که مرد رفت و می گفت: « الله اکبر ، خداوند عفوّ ،گناهان را می آمرزد. (طبرانی ، المعجم الکبیر ،۶۳۶۱).
از ته دل خواهان عفو باش که روز قیامت رسوا نمی شوی و جلوی همگان سرزنش نمی گردی.
این ثمره ی عفو دردنیاست ، اما عفو روز قیامت چگونه خواهد بود؟!
عفو روز قیامت
به خدای عفو کننده بنگریم که درقیامت چه می کند:مردی نزد رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ آمد و گفت : چه کسی محاسبه ی آ،ریدگان را در قیامت میبیند ؟ پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ فرمودند:«خدا، »مرد گفت: خودش ای رسول الله؟ پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ فرمودند:«بلی»مرد بادیه نشین لبخند زد و خندید ، پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ از او =رسید: چهئ چیزتو را خنداند ؟ مرد گفت: به یقین هر گاه بزرگوار ، توانایی یابد گذشت کند و هرگاه محاسبه کند چشم میپوشد،که ؟ پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ فرمودند:«بادیه نشین خوب فهمید ؛آیا کسی از خداوند – عز و جل – بزرگ تراست ؟» (ابن حجر ، فتح الباری، ۱/۱۵۳)
درحدیثی پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ فرمودند:«خداوند صدرحمت دارد که یکی را از آنها بر زمین فرو فرستاده است وبهسبب آن آفریدگانبر همدیگر رحم میکنند» ( مسلم، ۶۹۰۹)،پدران،مادران ، همسرا ن ، و حتی حیوانات با این یک رحمت که خداوند بزرگوار و سبحان در زمین فرستاه است به هم رحم می کنند.وقتی قیامت رسد ، خداوند رحمت را به نودو نه رحمت دیگر پیوند میزند ، هر رحمتی به اندازه ی فاصله ی آسمان و زمین است، سپس آن را بر زمین گسترانیده است، که در آن روز جز بدبخت کسی هلاک نمی شود: حتماً خداوند در قیامت آمرزشی به کار می برد که بر قلب هیچ انسانی خطور نکرده است ،حتی ابلیس دست درازی می کند تا شاید به رحمت و عفو خداوند برسد« ( سیوطی ، الدر المنثور،۳/۱۳۰)، اما طبیعی است که این برایش نیست.
هم چنین به عفو درقیامت بنگر: در روایتی آمده که فردی از امت محمد روز قیامت حاضر می شود و خداوند متعال میگوید : بدی هایش را در میزان بگذارید، بنابر این بدی هایش جدا می شود که نود و نه بدی است، هر صحیفه اش به پهنای دید چشم است ، بدی هایش خوانده می شود و درکفه ی بدی ها قرار می گیرد و سیگینی می کند ،ن آن گاه خداوند متعال میرماید : خحوبی هایش را بگذارید، که نزد خداوندبه اندازه ی بال پشه ای وزن نداد، خداوند می گوید: آیا چیزی برایش مانده است ؟ ملائکه می گویند: بلی خدایا برگه ای کوچک ، بنده می گوید: خدایا ! این برگه چه میتواند بکند ؟! به یقین نابود شدم ! آن برگه میان سایر برگه ها گذاشته می شود و خداوندمتعال میفرماید : یقیناً بر کسی نزد من ستم نمیشود، لذا برگه گذاشته می شود، بر آن نوشته شده است : لا اله الا الله محمد رسول الله ، که باری آن را با صداقت گفته است ،شاید در شب قدر بوده است، ناگهان برگه های دیگر سبک میشوند و کفه ی خوبیها برتری می یابد، پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ در این هنگام فرمودند:«بر نام خدا چیزی سنگینی نمی کند»، و آن فرد به سبب لحظه ای صداقت نجات مییابد.
خداوند در قیامت کودکانی را می آورد که پیش از بلوغ مرده اند و به آنان می گوید : بروید و در بهشت وارد شوید،کودکان می گویند : نه خدایا ، تا از پدران و مادران ما درگذری و به بهشت در آیند ، که خداوند متعال می گوید: دست پدران و مارانتاترا بگیرید و آنان را به بهشت ببرید. مژده باد پدران و مادرانی را که کودکانی پیش ار بلوغ ازدست داده اند.
سلمان داری یکی از تابعین میگوید: اگردر رستاخیز از گناهم بپرسند حتماً من از گذشت وی میپرسم، اگر ازکوتاهی ام بپرسند یقیناً ازرحمتش میپرسم و اگرمرا در آتش بیندازد قطعاً به جهنمیان خبر میدهم که او را دوست دارم .
ویژگی عفو بر امت محمد _ صلی الله علیه و سلم_
به عفوِ مخصوصِ خداوند برای امت محمد _ صلی الله علیه و سلم_ بنگر ، پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ می گوید: وضعیت امت ها در روز قیامت برایم نمایانده شد، پیامبری را دیدم که می گذرد و گروهی با او هستند، که میگذرد پیامبری را دیدم که می گذردوبا او یک نفر است، و پیامبری را دیدم که می گذردو کسی همراهش نیست ، سپس سیاهی بزرگی برمن نمایانده شد ،گفتم: امتم ،امتم، که به من گفت شد: نه، این موسی و قومش هستند، اما به افق دیگران نگاه کن ،نگریستم وناگاه یک سیاهی دیدم که افق را مسدود کرده بود ، گفتم اینان که هستند ؟ به من گفته شد : این امت توست، گفتم : این امتم است؟ گفته شد: بله ، و به من گفته شد: ای محمد آیا راضی شدی ؟ گفتم: ایخدا، و به من گفته شد: و همراهشان هفتاد هزار هستند که بدون محاسبه به بهشت میروند» ( احود،۱/۲۷۱،۴۰۱و۴۲۰).
هنگامی که مسلمانان به بهشت وارد شده اند پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ می آید:هنوز گروهی از امتش در آتش اند،«میگویم: خدایا ،امتم،امتم،امتم خداوند می گوید: ای محمد گذشت کردیم،برو کنار آتش و هر کس را که در دلش به وزن مویی ایمان وجود دارد از آن در آور، من مردمان بسیاری را بیرون می آورم ، سپس باز می گردم و می گویم : خدایا، هنوز بسیاری در آتش اند، او مقداری تعیین میکند و به من می گوید: هر کس را که در دلش به وزن ذره ای ایمان هست از آتش بیرون آور، من بسیاری را از آتش میرهانم ، پس از آن ، هر کس که در دلش به اندازه ی دانه ای خردل ایمان است. از آتش بسیاری را بیرون میبرم ، آن گاه از خدایم شرم می کنم که بیشتر بخواهم ، خداوند متعال می گوید: ملائکه شفاعت کردن ،مؤمنان شفاعت کردند، پیامبران شفاعت کردند، حبیبم محمد شفاعت کرد و کسی جز مهربان ترین مهربانان نمانده است ، آیا من عفو نکنم؛ آن گاه خداوند مشتش را در آتش می گذارد و کسانی از مسلمانان را که هرگز کار خوبی نکرده اند و ذغال شده اند بیرون می آورد، آنان را در جویی می اندازد که به آن جوی زندگی می گویند ، گویا دوباره روییده اند، بر پیشانی شان نوشته می شود: اینان آزادگان خدا از آتش اند ، و به ایشان گفته میشود : بروید و به بهشت در آیید، که بهشتیان میگویند : این ها جهنمیان هستند ، اما خداوند می گوید : نه ، اینان آزادگان خدای رحمان اند ، مردی از آنان بیرون می آید که خداوند به او می گوید : برو به بهشت ، او می رود و می نگرد ، می پندارد که پر شده است ، که باز می گردد و می گوید : حدایا ، آن را پر دیدم ، خداوند متعال می فرماید: آیا راضی می شوی که برایت مملکتی همانند بزرگ ترین پادشاه دنیا باشد ؟ او می گوید : خدایا آیا تو که خدای جهانیان هستی مرا مسخره می کنی ؟ خداوند متعال می گوید : برای توست همانند مملکت بزرگ ترین پادشاه دنیا و همانندش ، و همانندش ، و همانندش ، و همانندش و … بنده می گوید : خدایا راضی شدم ، آن گاه خداوند بلند مرتبه می فرماید : برای توست همانند مملکت بزرگ ترین پادشاه دنیا و ده برابر آن ، وبرای توست آنچه دلت بخواهد ، و چشمت آرزو کند، و تو در ان جاودان هستی»(ترمذی،۲۴۳۴).
برادران ! عافیت تان را از عفو بگیرید تا بدان وسیله برای فرمان بری از خدا تقویت شوید ، بسیار از این دعا بهره بگیرید: « الهم اِنَّکَ عَفُّوٌّ تُحِبُّ العَفوَ فاعفُ عَنّا»با توبه و فروتنی در پیشگاهش .
از عمر بن خطاب – رضی الله عنه- روایت است که در دهه ی آخر رمضان میگفت : به مردم مینگرم و می گویم : همه ی مردم را حلال کردم .
پیامبر _ صلی الله علیه و سلم_ فرمودند:«دو نفر از امتم در قیامت در پیشگاه خداوند زانو میزنند ، یکی می گوید : خدایا ، حق مرا از برادرم بگیر، که خداوند متعال به دیگری می گوید : حقش را به او برگردان ف او می گوید : خدایا نیکی هایم پایان یافت ، خداوند به اولی میفرماید : نیکی هایش پایان یافت ،او می گوید : خدایا بدی هایم را بردار و روی او بگذار ، خداوند به اولی می گوید : آیا برتر از این برای تو باشد ؟ می پرسد : آن چیست خدایا ؟ خداوند به او میفرماید : هر که بهایش را دارد ؟ فرد میگوید : چه کسی مبلغ را دارد ؟ خداوند می گوید : تو داری ، می پرسد خدا یا چگونه ؟ می فرماید : با گذشت از برادرت ، می گوید : گذشتم خدایا ، آن گاه خداوند بزرگ می گوید : دست برادرت را بگیر و به بهشت درآیید »[۵]
خداوند عفوّ را می بینی ؟ از خانواده و یاران خود در گذرید و پاک دل باشید و برایشان دعا کنید ، تا خداوند از ما و شما بپذیرد.
———————————
منبع:کتاب جانشین / نویسنده: عمرو خالد/مترجم:عبدالظاهر سلطانی / انتشارات:حافظ ابر /سال انتشار:۱۳۸۸/چاپ:اول
[۱] .مسلم،۶۹۲۱و احمد،۴/۳۹۵.
[۲] . بخاری،۶۳۰۸؛ مسلم،۶۸۹۰و ۶۸۹۲؛ترمذی، ۲۴۹۷و احمد ۲/۵۳۴.
[۳] . ترمذی،۳۱۰۲و احمد،۳/۴۵۹.
[۴] . ترمذی،۳۵۴۰،دارمی،۲/۳۲۲و احمد، ۵/۱۷۲.
[۵] . حاکم المستدرک، ۴/۵۷۶، و المنذری، الترغیب و الترهیب ، ۳/۳۰۹.