زن خانواده

زن و شوهر، در آیات قرآن

زن و شوهر، در آیات قرآن

نویسنده : سیدعباس وطن خواه

به جرأت می توان گفت که مهم ترین رابطه میان دو موجود پس از رابطه انسان و خدا، رابطه ای است که میان زن و شوهر وجود دارد. این رابطه چنان اساسی و ارزشی است که بی آن شاید انسان، مفهوم انسانیت خویش را از دست می داد و از دایره آن چه اکنون است، بیرون می رفت، زیرا این رابطه تنها یک رابطه جنسی برای ارضای شهوت و یا تولید نسل نیست که اگر این گونه بود، رابطه آنان همانند دیگر جانوران موجود بر روی کره زمین می بود. این در حالی است که قرآن، رابطه میان زن و شوهر را رابطه ای فراتر از هر رابطه دیگر در راستای تحقق آرامش و مودت و محبت می داند.

به سخن دیگر، رابطه ای که میان زن و شوهر وجود دارد، رابطه ای بیرون از مرزهای مادی است و در حوزه روابط معنوی و روحی قرار می گیرد. از این رو برخلاف اندیشه های غربی، در نگرش قرآنی، روابط زن و شوهر از مرزهای عقد و قرارداد فراتر رفته و در حوزه عشق، عواطف و احساسات معنا می یابد و فقدان این رابطه به معنای فقدان دست یابی به کمالات مطلق ارزیابی می شود.

نویسنده در مقاله زیر بر آن است تا نقش زن و شوهر را در مسیر رشد، بالندگی و دست یابی به کمال مطلق و صراط مستقیم انسانیت بر پایه آموزه های قرآنی تبیین نماید و تحلیل قرآن را از مفهوم همسر ارائه دهد.با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

 

● نیاز طبیعی انسان به همسر

هر جانوری جفتی دارد که با آن فرایند تناسل ادامه می یابد. شاید کم تر موجودی از موجودات جهان را بیابید که عمل جفت گیری شان بیرون از چارچوب حفظ نسل و تناسل باشد. از این رو مفهوم همسر و جفت در غیر فرهنگ انسانی، به معنا و مفهوم عمل لقاح برای حفظ و گسترش نسل است. اما در فرهنگ انسانی، هرچند که تناسل و بقای نسل نیز مطرح است و یا پاسخ به نیازهای شهوانی، بخشی از مسئله ازدواج را شکل می بخشد، ولی اساس ازدواج، پاسخ گویی به نیاز اساسی و مهم تری است که حوزه احساس و عواطف و روح و روان آدمی را دربرمی گیرد. بر این اساس عامل ارتباط روحی و روانی و پاسخ گویی به عواطف و احساسات، مهم ترین انگیزه، هدف و مقصد هر رابطه ای میان زن و مرد است.

شاید واژگانی چون عشق، محبت، مودت، شیدایی، جنون و دیوانگی و مانند آن را بسیار در ارتباط دو جنس شنیده و یا به کار برده باشید. بیان این واژگان و همانند آن تنها برای تبیین و تحلیل رابطه ای است که میان دو جنس وجود دارد و به نظر می رسد که حتی این واژگان نیز برای تبیین و توضیح آن ناتوان و نارسا هستند؛ زیرا این رابطه و پاسخ گویی به نیاز انسانی، فراتر از هر رابطه ای است که میان دو موجود می تواند تحقق یابد.

اگر به گزارش خداوند در قرآن درباره آغاز آفرینش انسان توجه کنیم، پس از بیان آفرینش آدم(ع) به عنوان نخستین فرد از مصداق انسان، بی هیچ درنگی از زوج وی سخن به میان می آورد تا این نیاز طبیعی به همسر را تبیین کند. (بقره آیه ۳۵) البته هر موجودی را جفت و زوجی است که بی آن کامل نیست؛ ولی مفهوم کمال در انسان با موجودات دیگر بسیار متفاوت است؛ زیرا انسان در مسیر کمالی که گام برمی دارد نخست رنگ خدایی می گیرد و در نهایت خدایی می شود و در مقام قرب الهی، ربوبیت الهی را مظهریت می کند و خلافت را از جانب خداوند بر همه هستی اعمال می کند و ولایت خود را بر سر همگان می کشد. بنابراین کمال یابی انسان در کنار جفت و زوج و همسرش، تفاوت معنایی بسیاری با دیگر موجوداتی دارد که در کنار جفت و زوج خود، به تناسل و بقای نسل می پردازند.

انسان، بدون جفت و همسر، ناقص است و هرگز به کمال مطلقی که برای او فراهم آمده، نمی رسد. از این رو خداوند از همان آغاز آفرینش، از همسری سخن به میان می آورد که در کنار او مأموریت دارد تا مسیر کمالی را با اطاعت از فرمان الهی بپیماید.

 

خداوند در آیه ۲۱ سوره روم بیان می دارد که بنیاد زندگی خانوادگی و زناشویی، مودت و رحمت است. «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ؛ و از نشانه های او اینکه از ]نوع[ خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد.»

مودت به معنای علاقه خاص روحی و روانی است که ما آن را به محبت و دوستی و عشق ترجمه می کنیم. رحمت نیز مهر و محبت است. بنابراین انسان به طور طبیعی و ذاتی نیازمند همسری است که در کنار آن کمال یابد و با عشق و محبت و مهرش، به آرامش برسد. در نگاه قرآنی، خاستگاه کشش و گرایش همسران به یکدیگر، همان مودت و رحمتی است که خداوند در وجود هریک از آن دو سرشته وجعل کرده است و به طور طبیعی زن و شوهر را به سوی هم می کشاند و باعث می شود بی منفعت و سودی از جان و تن خویش مایه بگذارند تا آسایش و آرامش برای دیگری فراهم آید؛ زیرا واژه مودت که از لفظ عربی (ود) گرفته شده، به معنای دوست داشتن همراه با آرزوی بودن محبوب و دوست است و رحمت نیز چنان که راغب اصفهانی، قرآن شناس معروف ایرانی و دیگر زبان شناسان عرب می گویند، به معنای، مهرورزی با درنظر داشتن خیر، صلاح و نفع رسانی به دیگری است، بی آن که چشم داشتی داشته باشد.

در فرهنگ قرآنی رحمت به حالتی گفته می شود که در آن رأفت، مهربانی، شفقت و محبت تجلی می یابد و شخص، رفتاری دوستانه و مهرورزانه بی چشم داشتی از خیر و سود برای خود، درپیش می گیرد و تنها خیررسانی به دیگری را مدنظر قرار می دهد. مصداق کامل و تمام این را می بایست در رحمانیت خداوند جست که بی هیچ چشم داشتی به همه هستی، خیر می رساند. از این رو قرآن روابط زنان و مردان را نه رابطه دو حیوان حریص و آزمند و خودخواه، بلکه روابط دو دوست مهربان، علاقه مند، عاشق، ایثارگر و خیرخواه ارزیابی می کند و در سازماندهی نظام معاشرت و روابط همسری خویش این وضعیت را از نظر دور نمی دارد.

تأکید بر این که همسران از خودتان (انفسکم) می باشند به این معناست که از نظر خواسته ها و تمایلات و دیگر امور انسانی همانند یکدیگر هستید و هیچ گونه تفاوتی از این معنا ندارید. بنابراین تفاوت های فیزیکی به معنای تفاوت های اصیل نیست، بلکه به معنای تفاوت های جزیی است که موجب می شود تا دو جنس بتوانند مکمل یکدیگر باشند.

 

آیه ۹۸۱ سوره اعراف می فرماید: هوالذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها؛ اوست آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید، و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد.

 

خداوند در این آیه تبیین می کند که سکونت به معنای آرامش روحی و روانی، عامل خلقت و آفرینش همسر برای انسان است. به این معنا که انسان بی همسر، این گونه آرامش روحی و روانی را تجربه نمی کند. به سخن دیگر، اگر انسان آرامش و اطمینانی را ازطریق نماز و ایمان به دست می آورد، آن نوعی از آرامش است که از آن طریق به دست می آید؛ ولی آرامش روانی دیگری برای انسان به وجود می آید که از طریق جفت و همسر تحقق می یابد.

به هرحال رابطه و علاقه ای که میان زن و شوهر وجود دارد بیرون از دایره دیگر علاقه های انسان چون علاقه به مال و ثروت و شهرت است. استاد شهیدمطهری می نویسد: قانون خلقت، زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است؛ اما نه از نوع علاقه ای که به اشیاء دارند. علاقه ای که انسان به اشیاء دارد از خودخواهی او ناشی می شود؛ یعنی انسان اشیاء را برای خود می خواهد. به چشم ابزار به آنها نگاه می کند. می خواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند؛ اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آرامش دیگری را می خواهد و از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت می برد. (نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، ص۴۷۱ با تلخیص.)

خداوند در آیاتی به این معنا توجه می دهد که اصل ازدواج، دست یابی به کمالاتی از جمله آرامش و آسایش جسمی و روحی و روانی است. بنابراین در انتخاب همسر باید این نکته اصالت یابد و همسری انتخاب شود که آدمی را به این مهم برساند. اگر این هدف تحقق نیابد باید همسری دیگر را جایگزین نمود. از این رو قانون طلاق به عنوان آخرین راهکار برای جراحی پیوند نادرست مطرح می شود. (نساء آیه۰۲)

 

● نقش لباس برای انسان

زن و شوهر در فرهنگ قرآنی لباس یک دیگر هستند. به این معنا که آنان باید به گونه ای عمل کنند که جامه و پوشاک یک دیگر باشند. پوشش بودن، مسئولیت، وظیفه و تکلیف همسران در قبال یک دیگر است. بنابراین از حقوق متقابل زن و شوهر باید به مسأله پوشش بودن اشاره کرد. این مطلبی است که آموزه های قرآنی بر آن تأکید کرده است. از جمله در آیه ۷۸۱ سوره بقره می فرماید: أحل لکم لیله الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم و أنتم لباس لهن علم الله انکم کنتم تختانون أنفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم فالآن باشروهن و ابتغوا ما کتب الله لکم؛ در شبهای روزه، همخوابگی با زنانتان بر شما حلال گردیده است. آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید. خدا می دانست که شما با خودتان ناراستی می کردید، پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت. پس، اکنون ]در شبهای ماه رمضان می توانید[ با آنان همخوابگی کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته طلب کنید.

 

قرآن در این آیه به صراحت زن و شوهر را لباس یک دیگر دانسته است. باتوجه به کارکردهای لباس در فرهنگ قرآنی می توان دانست که زن و شوهر چه حقوق و وظایفی نسبت به هم به عنوان جامه و لباس دارند. از این رو، به مطالعه و تحلیل نقش لباس در فرهنگ قرآنی می پردازیم تا این معنا خود به خود درباره نقش زن و شوهر دانسته شود.

خداوند از جمله کارکردهایی که برای لباس در آیه ۶۲ سوره اعراف بیان می کند پوشاندن زشتی های انسان و تزیین و زینت است. چنانکه می فرماید: یا بنی آدم قد أنزلنا علیکم لباسا یواری سوءاتکم و ریشا و لباس التقوی ذلک خیر؛ ای فرزندان آدم، به راستی که ما برای شما لباس و جامه ای فرو فرستادیم که زشتی های شما را می پوشاند و زینت شماست و البته لباس تقوا بهتر و برتر است.

ر این آیه پوشاندن عورت و دیگر زشتی های تن آدمی به عنوان یکی از کارکردهای لباس بیان شده و در ادامه به نقش تزیینی لباس اشاره گردیده تا معلوم شود که همان گونه که لباس پوشش زشتی هاست، درعین حال با جلوه ها و آرایه هایش، آدمی را نیز زیبا می نمایاند. هر چند که نفس پوشاندن زشتی به طور طبیعی موجب می شود تا نقش زیبای انسانی جلوه کند ولی افزون بر این زیبایی که لباس برای آدمی موجب می شود، هم چنین با تزیین و جلوه گری دیگری موجبات افزایش زیبایی آدمی را نیز فراهم می کند.

بنابراین می توان گفت که زن و شوهر در قبال هم نقش پوشیدن عیوب و نواقص را ایفا می کنند و هم چنین موجب می شوند تا زیباتر از هر زمانی جلوه کنند.

 

در آیه ۷۸۱ سوره بقره از خیانت زن و شوهر با زناشویی در ماه رمضان با یک دیگر، سخن به میان آمده است. در این آیه به صراحت گفته شده که آدمی نیازمند زناشویی است و این گرایش شهوانی موجب می شود که آدمی بدنام گردد و به خود و دیگران خیانت ورزد. شهوت جنسی، آدمی را تحت کنترل و مهار خود می گیرد و زشتی های بسیاری را سبب می شود که ناهنجاری های اجتماعی در بسیاری از موارد، برخاسته از همین میل و گرایش شهوانی آدمی است. این که زن و شوهر لباس یک دیگر می باشند زمانی تحقق می یابد که با ارضای تمایلات جنسی یک دیگر، زمینه پوشش این عیب را فراهم آورند و اجازه ندهند که با طغیان شهوت، شخص به سوی زشت کاری ها کشیده شود و شخصیت اجتماعی و ایمانی خود را از دست دهد. هم چنین ارضای این غریزه موجب می شود تا زن و شوهر از نظر روحی و روانی در وضعیتی خوب قرار گیرند و رفتارهای ایشان معتدل و متناسب شود. این تعادل در رفتار و حرکات، مهم ترین عامل در زیبایی انسان است؛ زیرا تعادل رفتاری به معنای حضور قدرتمند عفت و حیا در زن و شوهر خواهد بود که خود عفت و حیا از جلوه های زیبا در زندگی بشر می باشد.

اصولا دشمن آشکاری چون ابلیس و شیاطین همراه او، تلاش دارند تا لباس را از تن انسان خارج کنند. این گونه بود که با فریب حضرت آدم و حوا در بهشت، ابلیس توانست نوعی پوشش بهشتی ایشان را از تن آنها بیرون کند و زشتی های عورت و جسدشان را آشکار سازد.

 

خداوند در آیه ۷۲ سوره اعراف به این حرکت انتقامی ابلیس اشاره می کند و به فرزندان آدم هشدار می دهد که مواظب خود باشند تا لباس را از تن ایشان بیرون نیاورد و زشتی های بشری را آشکار نسازد.

در همین آیه تبیین شده است که اصولا لباس آدمی، عاملی مهم است تا ابلیس و شیاطین نتوانند به آدمی نفوذ کنند؛ زیرا ابلیس و جنیان می توانند آدمی را ببینند. تصور کنید که شماری موجودات عاقل و آگاه و مختار همواره شما را لخت و عریان نظاره می کنند و حتی لذت می برند. خداوند در این آیه چنین تصویری از وضعیت بشر در برابر جنیان ارائه می دهد. اگر آدمی از عریان شدن تمام بدن در برابر کودکی ممیز ناراحت است چگونه به خود اجازه می دهد که همواره در برابر جنیان عریان بگردد. بنابراین پوشیدن لباس موجب می شود تا از چشم این ناظران درامان بمانیم. در روایات که است که حتی در خلوت خویش نیز لخت نشوید و در حمام نیز پارچه ای برخود ببندید و در هنگام زناشویی نیز عریان مطلق نباشید و پارچه ای بر روی خود بیفکنید. در روایات است که حضرت پیامبر(ص) چوپان خویش را به سبب این که در بیابان عریان بود از کار برکنار کرد؛ زیرا آن را نشانه ای از بی حیایی و بی عفتی می دانست.

به هر حال پوشش آدمی موجب می شود تا از چشم ناظرانی در امان ماند که قرآن از آنان به جنیان یاد می کند. زن و شوهرنیز می بایست تن پوش یک دیگر باشند تا خود را از تعرض دیگر نامحرمان و چشمان ناظر دشمن در امان نگه دارند. در حقیقت نوعی دژ برای زن و شوهر با پوشش یک دیگر ایجاد می شود که دشمن قادر به تعرض به آن و فتح آن نیست.

 

خداوند در آیه ۱۸ سوره نحل دو کارکرد دیگر برای لباس بیان می کند که عبارت ازحفاظت از گرما و شمشیر و تیرهای دشمن است: والله جعل لکم مما خلق ظلالا و جعل لکم من الجبال اکنانا و جعل لکم سرابیل تقیکم الحر و سرابیل تقیکم باسکم کذلک یتم نعمته علیکم لعلکم تسلمون؛ و خدا از آنچه آفریده، به سود شما سایه هایی فراهم آورده و از کوهها برای شما پناهگاههایی قرار داده و برای شما تن پوشهایی مقرر کرده که شما را از گرما (و سرما) حفظ می کند، و تن پوشها (زره ها) یی که شما را در جنگتان حمایت می نماید. اینگونه نعمتش را بر شما تمام می گرداند، امید که شما (به فرمانش) گردن نهید.

لباس (سرابیل) انسان را از گرما و دربعضی مناطق از سرما حفظ می کند و از آسیب های جنگی چون تیر و نیزه و شمشیر در امان نگه می دارد. بنابراین نقش وقایه (تقوا) را برای آدمی ایفا می کند. زن و شوهر نیز وظیفه دارند تا نسبت به یکدیگر نقش وقایه و حفاظتی را به عهده داشته باشند.

ازدیگر کارکردهایی که قرآن برای لباس یاد می کند، اینکه همه چیز را از دیده مخفی می سازد چنان که شب این گونه است (فرقان آیه ۷۴) و همین پوشش مطلق است که آرامش و استراحت را برای آدمی فراهم می آورد و از تشویش و اضطراب و حرکت دایمی حفظ می کند و بازمی دارد. زن و شوهر نیز باید این گونه باشند و با پوشش کاملی که برای یکدیگر ایجاد می کنند و ازدیده های دشمنان مخفی می سازند، آرامش و استراحت و امنیت را برای یکدیگر به ارمغان آورند.

بنابراین اگر کسی چنین پوشش کامل و مطلقی را در برکند، چنان در امنیت می رود که هیچ کس و هیچ چیز حتی جن و شیطان نیز نمی تواند به وی آسیب برساند چه رسد به این که انسانی به این حریم وارد شود و امنیت آن را مخدوش سازد.

به سخن دیگر اگر چنین پوششی میان زن و شوهر فراهم آید، آدمی در لباس تقوایی وارد می شود که وی را از همه چیز حفظ می کند و در امنیت الهی قرار می دهد؛ زیرا پوشش و لباس زن و شوهر کمک می کند تا انسان در جامه تقوا درآید که همان عفت و حیاست. عفت و حیا موجب می شود تا هم از خطر در امان ماند و هم این که زیبایی هایش دوچندان گردد و کمالات الهی را کسب کند، زیرا کمترین اثر لباس تقوا دستیابی به علم و دانش و حکمت الهی است که نوری در درون آدمی بوده و او را به کمالات می برد.

 

آنچه بیان شد تنها گوشه ای از وظایف و حقوق زن و شوهر است که از طریق لباس بودن برای یکدیگر به دست می آید. باشد که از این طریق بتوانیم در مسیر کمالات الهی گام برداریم و درمقام ربوبیت، مظهریت یابیم.

منبع : آفتاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا