اندیشه

جهاد در راه خدا ، شیوه عملی برخورد پیامبر با کفار و منافقین

جهاد در راه خدا ( شیوه عملی برخورد پیامبر با کفار و منافقین)

نوسنده: ابن قیّم/مترجم:محمود محمودی

امام«ابن قیّم»در فصلی از کتاب « زادالمعاد»که آن را « فصلی در مراحل رفتار پیامبر (ص)با کفّار و منافقین از بعثت تا وفات »نامیده است، سیاق جهاد در اسلام را چنین خلاصه می کند:« اوّلین چیزی که خدای تبارک و تعالی به پیامبر (ص) وحی کرد، این بود که با نام پروردگارش که خالق است، به قرائت بپردازد(اشاره به آیات اول سوره ی «علق» )و این ابتدای نبوّت او است و خدواند به او رمان داد برای خود به قرائت مشغول گردد و تبلیغ نکند و بعد از این مرحله بود که آیات «یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ*قُمْ فَأَنذِرْ» نازل شدند . به عبارت دیگر، ایشان با «اقْرَأْ »به نبوّت رسیدند و با «یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ» رسالت یافتند. به دنبال آن ، او مأمور شد ابتدا به انذار خویشاوندان نزدیک خویش بپردازد.[۱]

و آنگاه قوم خود و بعد از آن هم عربهای اطراف را انذار نمود و سرانجام نیز به انذار تمام جهانیان پرداخت . پیامبر (ص) بعد از رسیدن به نبوّت بیش از ده سال بدون هیچ جنگ و جزیه ای ، تنها با دعوت خود به انذار مردم مشغول بود و از طرف خداوند به او فرمان می رسید که خویشتن داری و صبر و گذشت پیشه کند.

سپس خداوند اجازۀ هجرت و به دنبال آن اجازۀ قتال را به او داد و بعد به او امر فرمود تا با آنان که با او می جنگند، به نبرد بپردازد ولی با آنان که از جنگیدن با او بپرهیزند به قتال دست نیازد و سرانجام فرمان سید که تا وقتی دین خداوند در روی زمین حاکم نگردد از پیکار با مشرکین دست نکشد … و بعد از اعلام جهاد، کافران در قبال او سه دسته شدند:

 ۱ – اهل صلح و آشتی

۲ – اهل جنگ

۳ – اهل ذمّه

خداوند دستور داد پیمان خود را با اهل عهد و صلح همچنان حفظ کند و تا وقتی که آنها بر عهد خود باقی بمانند، معترض آنها نشود. اما اگر بیم خیانتی از آنان رفت، عهدشان را نادیده بگیرد و لیکن در این صورت هم قبل از گوشزد نمودن عهد، به قتال آنها نپردازد بنا بر این دستور داشت با کسانی که نقض عهد می کردند، ، کارزا نماید… سورۀ «برائت» که نازل گردید، حکم هر سه دسته تبیین شد: به پیامبر (ص) فرمان داد با دشمنانش از اهل کتاب نبرد بکند تا آنجا که یا ناچار به پرداخت جزیه بشوند و یا اسلام را بپذیرند. هم چنین این سوره، فرمان جهاد با کفّار و منافقین و سخت گرفتن بر آنان را صدر کرد و پیامبر (ص) هم با کفّار بوسیلۀ شمشیر و نیزه و با منافقین از طریق بیان حجّت و سخن، وادر جهاد شد و سورۀ «برائت» به پیامبر (ص) ستور داد از پیمانهای کفّار برائت جوید و آنها را ملغی اعلام نماید. در نتیجۀ پیمان داران به سه دسته تقسیم شدند:

 ۱ – دسته ای که فرمان جنگیدن با آنها را صادر کرد. این ها کسانی بودند که نقض پیمان نموده و با او وفادار نمانده بودند. پیامبر (ص) با این دسته به نبرد پرداخت و برآنها غلبه یافت.

 ۲ –  دسته ای که پیمان موقّت داشتند و آن را نقض نکرده و ( دشمنان پیامبر (ص) را ) بر علیه او یاری نداده بودند . به پیامبر (ص) دستور داد پیمان با آنها را تا پایان مدت مقرّر حفظ کند.

۳ – آن دسته ای که عهدی نبسته و با او نجنگیده بودند و یا عهد مطلق و نامحدودی داشتند .

در این مورد پیامبر (ص) مأمور شد به آنها چهار ماه مهلت بدهد و بعد از سپری شدن این مهلت – اگر اسلام زا نپذیرفتند – با آنان به جنگ بپردازد. و با همین ترتیب، پیامبر (ص) با پیمان شکنان جنگ کرد و به آنان که پیمانی نداشتند و یا پیمان آنها مطلق ونامحدود بود، چهار ماه مهلت داد و به او دستور داده شد پیمان با کسانی را که به پیمان خود وفادار بودند، تا تمام شدن مهلت نگهدارد. اما خوشبختانه در طی این مدّت همگی اسلام را پذیرفتند و بر کفر خود باقی نماندند . و برای اهل ذمّه نیز سه جزیه تعیین گردید. و لذا بعد از نزول سورۀ »برائت» ، کافران به طور مشخص سه دسته شدند:

۱ –آنها که با پیامبر (ص) سر جنگ داشتند.

 ۲ – پیمان داران.

۳ – اهل ذمّه.

بعدها پیمان داران نیز به اسلام گرویدند و در نتیجه ، دو دسته بیشتر باقی نماندند :  محاربین و اهل ذمّه و مسلّم است که محاربین همیشه از پیامبر (ص) بر خود بیمناک بودند. نهایتاً انسانهای روی زمین در قبال پیامبر (ص) کلّاً سه دسته شدند:

 ۱ – مسلمانانی که به او ایمان داشتند.

۲ – آنان که رویۀ مسالمت آمیز داشتند و در آمن بودند.

 ۳ – آنها که بیمناک بودند و محاربه می کردند.

 اما در برخورد با منافقین به او فرمان داده شد به ظواهرشان بسنده نماید و باطن آنها را به خدا واگذار کند و از طریق علم و حجّت با آنها به جهاد بپردازد  بعد مأمور شد از آنها اعراض بورزد و بر آنها سخت بگیرد و قاطعانه موضع خود را به آنان ابلاغ نماید. حتّی خداوند او را از نماز گزاردن بر جنازۀ آنها ئ ایستادن بر قبرهایشان ( برای دعا) نهی فرمود و اعلام نمود که اگر برایشان طلب آمرزش هم بکند، هرگز نخواهد پذیرفت. باری، سیرۀ پیامبر (ص) در رابطه با کفّار و منافقین این چنین بود از همین خلاصه بندی زیبای مراحل جهاد در اسلام، چند نشانۀ اصیل و ژرف برنامۀ این دسین خودنمائی می کند.

————————–

منبع: کتاب نشانه های راه  / نویسنده: سید قطب/مترجم:محمود محمودی / انتشارات : نشر احسان /نوبت چاپ:اول ۱۳۷۸

تهیه و تنظیم برای نوگرا :  sara200



[۱]  اشاره است به آیۀ ۲۱۴ سوره ی «شعراء» : «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» (مترجم)

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. ترسم از آنهایی ست که وظیفه خود را نجات و رستگاری آدمیان از جهل و رهنمون ساختن آنها به بهشت می دانند . و بزرگترین مصیبت تاریخ بشر این است که عده ای با شعار ساختن بهشت همیشه ما را به دوزخ هدایت نموده اند .
    می روی و مژگانت خون خلق می ریزد
    تیز می روی جانا ترسمت فرو مانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا