تربیت، اخلاق و تزکیه
ویژگیهای نفس اماره بالسوء و شیوه اصلاح و تزکیه آن
ویژگیهای نفس اماره بالسوء و شیوه اصلاح و تزکیه آن
نویسنده: دکتر حسین حسین شحاته / مترجم:یونس یزدان
معنی نفس اماره بالسوء: در قرآن کریم از زبان همسر عزیز مصر نقل شده است که:
( وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ )یوسف/۵۳
« من نفس خود را تبرئه نمیکنم ( و خویشتن را بیگناه نمیدانم ) چرا که نفس ( سرکش طبیعهً به شهوات میگراید و زشتیها را تزیین مینماید و مردمان را ) به بدیها و نابکاریها میخواند ، مگر نفس کسی که پروردگارم بدو رحم نماید ( و او را در کنف حمایت خود مصون و محفوظ فرماید ) . بیگمان پروردگارم دارای مغفرت و مرحمت فراوانی است . »
زن عزیز مصر گفت:
من خود را تبرئه نمی نمایم زیرا نفس زشتی ها را تزئین می کند و مردمان را به بدی ها و نابکاری ها می خواند:و به همین خاطر من او را « یعنی حضرت یوسف» را به سوی خود فرا خواندم[۱].
و در تفسیر قرطبی آمده است که نفس انسان اشتیاق به کارهای بد داردو (إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ) به خاطر نقش مستثنی در محل نصب است و «ما» به معنای کسی است یعنی (إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ)مگر کسی که پروردگارم به او رحم کرده.
«ما» برای ذوی العقول نیز بکار می رود و حتی کاربرد آن زیاد است این استثناء منقطع است یعنی مستثنی از جنس مستثنی منه نیست زیرا معصوم را که حضرت یوسف است از نفس اماره بالسوء استثناء می کند.
پس اصل(إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ) است و مستثنی آن چیز دیگری است که آن محل برانگیخته شدن بلا و بدبختی و ایجاد کننده شر و فساد و منبع ظلم و طغیان است و برای تزکیه ی آن نیاز به نیروی ایمانی است تا اینکه هوی و هوس آن را تابع قانون و شریعت خداوند و آنچه که پیامبر اکرم(ص) برای آن آمده است، گرداند. و رسول الله(ص) بر آن تءکید می کهند و می فرماید:
(چه می گویید در مورد دوستی که با شماست که اگر شما او را اکرام کنید و به او طعام دهید و او را بپوشانید، که با توجه به این ها شما را در نهایت به شذ می کشاند و نیز اگر به او اهانت کنید و او را عریان و گرسنه نمایید که با توجه به این ها نیز شما را در نهایت به شر می کشاند.)
اصحاب گفتند:
یا رسول الله(ص) این بدترین دوست در زمین است.
فرمود:
(قسم به ذاتی که جان من در دست اوست، به حقیقت آن همان نفس های شماست که به شما نزدیک است.)
ویژگی های نفس اماره بالسوء:
نفس اماره بالسوء اصل و ریشه ی آن شر است و جایگاه بلا و نکبت و مکان تکبر و آزمندی و تنگ نظری و شک و گمان است و زشتی ها را تزئین می کند و مردم را به بدی ها و نابکاری ها می خواند و سرچشمه ی دشمنی و بلند نظری و سرکشی و دروغ و انکار حقیقت است.
که توضیح و جزئیات آن به طور مفصل خواهد آمد:
۱. از خصوصیات نفس اماره بالسوء آزمندی و پرستش مال است، و در این مورد در قرآن کریم آمده است که خداوند_عزوجل_می فرماید:
(وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)تغابن/۱۶
« سانی که از بخل و حرص نفس خویش ، مصون داشته شوند ، آنان قطعاً رستگارند »
و همچنین خداوند سبحانه و تعالی می فرماید:
(وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ)نساء/۱۲۸
«و انسان ها با بخل سرشته شده اند» و در تفسیر آیه ی اولی آمده است که: سرچشمه ی بسیاری از بلاها بخل است، و سعادتمند کسی است که از آن رهایی یابد و از آن دوری نماید، و رهایی و دوری از آن از فضل و رحمت خداوند است.
و نیز در تفسیر آیه ی دوم آمده است که:«حرص و آزمندی دائما" در نفس ها حاضر است، و همیشه فعال است، شح و انواع آن یا نسبت به مال و ثروت است و یا نسبت به نعمت های خدادادی درونی است.»
۲. از مظاهر و خصوصیت نفس اماره بالسوء تکبر و سرکشی است.
و در قرآن کریم خداوند_عزوجل_ فرموده است:
(لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوّاً کَبِیراً)فرقان/۲۱
« واقعاً آنان خویشتن را بزرگ پنداشتهاند ( و از حدّ خود بسی پا را فراتر ) و در ظلم و طغیان سخت سرکشی نمودهاند . »
در این آیه، قرآن سرشت و طبع نفس های کافران را به تصویر می کشد که نفس های ناپاک و خبیث آنها در اجسام ناپاک است چرا که آن ها خویشتن را بزرگ پنداشتند و در دشمنی و طغیان سرکشی نمودند، و خداوند_ عزوجل_ از غرور و تکبر و خودخواهی و فخر نهی کرده است:
(فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى)نجم/۳۲
« پس از پاک بودن خود سخن مگوئید ، زیرا که او پرهیزگاران را ( از همه ) بهتر میشناسد . »
و همچنین رسول الله(ص) از تکبر و خود خواهی نهی کرده اند و می فرمایند:
(کسی که در قلبش به اندازه ی سنگینی دانه ی خردلی از غرور باشد، خداوند به خاطر آن او را واژگون در آتش می اندازد.)
۳. نفس امارهبالسوء« حقایق را که انسان بدان یقین دارد» ستمگرانه و متکبرانه انکار می کند، در مورد آن خداوند _ تبارک و تعالی_ می فرماید:
(وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً)نمل/۱۴
« ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند ، هر چند که در دل بدانها یقین و اطمینان داشتند . »
و در تفسیر این آیه آمده که: به حقیقت آنها در نفس های خویش می دانستند که آن حقایق، در نزد خداوند حق است ولی آن را انکار می کردند و با آن دشمنی و عناد می ورزیدند به خاطر این که ستمگرانه و متکبرانه از پیروی حق دوری کنند بنگر که نفس با صاحبش چه می کند و به همین دلیل خداوند تعالی آیه را این گونه ختم می کند:
(فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ)
« بنگر سرانجام و سرنوشت تباهکاران چگونه شد ؟ »
و این چنین اشخاصی اهل آتش اند، حارثه بن وهب می فرماید که از رسول الله(ص) شنیدم که فرمود:
«آگاه باشید! من شما را از اهل آتش با خبر می کنم! هر انسان سنگ دل بد اخلاق و خود رأی و متکبر»
۴. نفس امارهبالسوء مطیع هوی و هوس صاحبش می شود که شیطان عمل بدش را برای او زینت داده است و بر قلب او پرده ای کشیده که خیر را از شر تشخیص ندهد و دائما" مانند انسان های جاهل و نادان فکر کند.
خداوند_عزوجل_ چنین اشخاص را این گونه توصیف می کند که می فرماید:
(إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى)نجم/۲۳
«آنان جز از گمانهای بیاساس و از هواهای نفس پیروی نمیکنند . در حالی که هدایت و رهنمود از سوی پروردگارشان برای ایشان آمده است ( و در پرتو آن میتوانند به ناچیزی بتها پی ببرند و رضای خدای را بجویند و راه سعادت بپویند ) »
و استاد بزرگوار سید قطب در تفسیر این آیه می گوید:
«نهی و دوری نفس از هوا و هوس مرکز دایره ی طاعت و عبادت است، پس هوا و هوس نیروی قوی برای هرگونه طغیان و تجاوز و هر نوع گناهی است، و سرچشمه ی شر است.»
و رسول الله(ص) از پیروی هوی و هوس نهی کرده است و می فرماید:
(سه چیز هلاک کننده هستند: آزمندی اطلاعت شده- هوی و هوس تبعیت شده- و خودخواهی انسان.) و نیز می فرماید:
(زمانی که آزمندی انسان طمع کاری و هوی و هوس انسان بولهوسی و خود خواهی هر طاحب نظری را مشاهده کردی پس بر توست که نفست را از آن دور سازی)
۵. از نشانه های نفس اماره بالسوء دشمنی و قتل و کینه توزی است و به طور آشکار در سرگذشت دو پسر حضرت آدم که قابیل، هابیل را کشت، آمده است و خداوند_سبحانه و تعالی_ برای ما سرگذشت آن ها را می گوید و می فرماید:
( وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لَأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ إِنِّی أُرِیدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاء الظَّالِمِینَ فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ )مائده/۲۷-۳۰
« داستان دو پسر آدم ( قابیل و هابیل ) را چنان که هست برای یهودیان و دیگر مردمان بخوان ( تا بدانند عاقبت گناهکاری و سرانجام پرهیزگاری چیست ) . زمانی که هر کدام عملی را برای تقرّب ( به خدا ) انجام دادند . امّا از یکی ( که مخلص بود و هابیل نام داشت ) پذیرفته شد ، ولی از دیگری ( که مخلص نبود و قابیل نام داشت ) پذیرفته نشد . ( قابیل به هابیل ) گفت : بیگمان تو را خواهم کشت ! ( هابیل بدو ) گفت : ( من چه گناهی دارم ) خدا ( کار را ) تنها از پرهیزگاران میپذیرد ! . اگر تو برای کشتن من دست دراز کنی ، من دست به سوی تو دراز نمیکنم تا تو را بکشم . آخر من از خدا ( یعنی ) پروردگار جهانیان میترسم . من میخواهم با ( کولهبار ) گناه من و گناه خود ( در روز رستاخیز به سوی پروردگار ) برگردی و از دوزخیان باشی ، و این سزای ( عادلانه خدا برای ) ستمگران است . پس نفس ( سرکش ) او تدریجاً کشتن برادرش را در نظرش آراست و او را مصمم به کشتن کرد ، و ( عاقبت به ندای وجدان گوش فرا نداد و ) او را کشت ! و از زیانکاران شد ( و هم ایمان خود را و هم برادرش را از دست داد ) . »
و از حضرت جابر روایت شده که رسول الله(ص) فرمود:
(از ظلم دوری کنید که ظلم، تاریکی است در روز قیامت و از حرص و طمع هم دوری کنیدکه حرص، آنانی را که قبل از شما بوده اند هلاک کرد، آنها را وادار کرد تا اینکه خون یکدیگر را بریزند، و آن چه را که برای آنان حرام بود حلال کنند.) و یهود از زمره ی کسانی که دارای نفس های بد و متجاوزی که دنبال قتل و دشمنی هستند می باشند و همانا خداوند در قرآن کریم آن ها را رسوا می کند و در مورد آن ها می فرماید:
(کُلَّمَا جَاءهُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقاً کَذَّبُواْ وَفَرِیقاً یَقْتُلُونَ)مائده/۷۰
«هر زمان که پیغمبری چیزی را میآورد که با هواها و هوسهای آنان سازگار نبود ، دستهای ( از پیغمبران ) را تکذیب میکردند و گروهی را میکشتند .»
روشهای اصلاح و تزکیه نفس اماره بالسوء
انسان با نفس شرور، ستمگر، تجاوزگر، عصیانگر، متکبر، سرکش و آزمند و وسوسه گر چه کار کند تا اینکه اصلاح شود، هدایت شود و در راه راست قرار گیرد و به فطرت اصلی خود برگردد؟
این نوع نفس برای تزکیه و تهذیب احتیاج شدیدی به زهر چشم و تهدید کردن و تربیت و مراقبت دارد… به همین خاطر راه و روش هایی برای نمونه ذکر می شود.
اول: این است که برای صاحب نفس اماره بالسوء عظمت و بزرگی خداوند و قدرت و جبروت و در هم کوبیدن و به کیفر رساندن سخت و شدید انسان های ظالم و طاغوتیان و فرعونیان و… را بیان کنیم ما طرز برخورد و رفتار خداوند با چنین افرادی را با توجه به قرآن کریم بیان می کنیم مثل فرموده اش که می فرماید:
( یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَهَ الْکُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ )دخان/۱۶
« روزی سخت بر آنان میتازیم ، ( و با چنین یورش تندیآنان را ) به مجازات میرسانیم . »
( إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ )بروج/۱۲
« بیگمان پروردگارت یورش و تاخت بردن و درهم کوبیدن و به کیفر رساندنش سخت و شدید است . »
و رسول الله(ص) ستمگران و یار و یاور آنها را از عذاب جهنم بر حذر می دارد و می فرماید:
(به حقیقت که سبک ترین اهل دوزخ از جهت عذاب در روز قیامت، شخصی است که زیر دو پاشنه ی پایش دو کلوخ آتش است که مغز او را می جوشاند، که کسی عذابی شدیدتر از آن را ندیده است، که در حقیقت آن سبک ترین عذاب است)
دوم: این که برای صاحب نفس امارهبالسوء بیان کنیم که خداوند کسانی را که از لحاظ تکبر و ظلم و دشمنی از او قوی تر بوده اند، هلاک گردانیده(پس از بین بردن او آسان تر است) و نیز برای او سرگذشت قوم های گمراه و ظالم گذشته مانند عاد، ثمود و فرعون و غیره را بیان نمائیم، و نیز آیاتی را که در این زمینه هستند برای او بخوانیم.
فرموده ی خداوند_تبارک و تعالی_ است که:
( فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشاً وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِینَ )زخرف/۸
« ( رویگردانیها و تمسخرها هم بیکیفر نمانده است ) و ما کسانی را هلاک کردهایم که نیرومندتر از اینها هم بودهاند و قدرت بیشتری هم داشتهاند . نمونههائی از داستان پیشینیان ( بارها در قرآن به میان آمده و ) گذشته است . »
و نیز خداوند_تبارک و تعالی_ می فرماید:
( فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَهِ وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَهٍ سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَهَ أَیَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَهٍ فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِیَهٍ )حاقه/۵-۷
« در نتیجه قوم ثمود با عذاب سرکش و سهمگین ( صاعقه ) نابود گشتند . و قوم عاد به وسیله تندباد سرد و سرکش و پر سر و صدای ویرانگری نابود شدند . خداوند چنین تندبادی را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان گمارد . ( اگر در آنجا میبودی ) در این مدّت مردمان را میدیدی که روی زمین افتادهاند و انگار تنههای پوک و توخالی درختان خرمایند . آیا کسی را میبینی که از ایشان بر جای مانده باشد. »
و پیامبر اکرم(ص) تیرگی حال چنین انسان هایی را بیان می کند، از حضرت ابوموسی روایت شده که گفت:
رسول الله (ص) فرمود:
(به حقیقت خداوند در دنیا به انسان ظالم مهلت می دهد تا گناه و عصیان کند و زمانی که خداوند او را در روز قیامت برای بازجویی گرفت، او را رها نمی کند و راه فراری برای او وجود ندارد، سپس این آیه را خواندLعقاب خداوند تو این چنین است، هرگاه که بر اثر کفر و فساد، اهالی شهرها و آبادی هایی را عقاب کند که ستمکار باشند، براستی عقاب خدا دردناک و سخت است.)
سوم: یادآوری مرگ برای صاحب نفس اماره بالسوء و به حقیقت بر او واجب است که برای بعد از مرگش عمل نماید.
زمانی که انسان ستمگر می گوید:
(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ)مؤمن/۱۰۰
«پروردگارا ! مرا ( به دنیا ) باز گردانید تا این که کار شایستهای بکنم و فرصتهائی را که از دست دادهام جبران نمایم . »
و نیز روسل الله(ص) به ما سفارش می کنند و می فرمایند:
(انسان زیرک کسی است که نفس خویش را پست شمارد و برای بعد از مرگ عمل نماید و انسان احمق کسی است که از هوای نفس تبعیت کند و از خداوند آرزوهای دست نیافتنی بخواهد.)
چهارم: این است که صاحب نفس امارهبالسوء را در تمایلات و شهوات و گناهانش به شک و تردید اندازی و به او بگویی: همه ی این ها نابود خواهند شد و هیچ شکی در این نیست، که این ها صاحب خو را در زیانکاری آشکاری می اندازند، جایگاه او را جهنم قرار می دهند و چه بد جایگاهی است تا اینکه نفس امارهباسوءصاحب خود را رستگار نماید و از خدا بتذسد و در راه پاک و حقی حرکت کند و خداوند راه را برای ما مشخص نموده و می فرماید:
( وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا )شمس/۷-۱۰
« و سوگند به نفس آدمی ، و به آن که او را ساخته و پرداخته کرده است ( و قوای روحی وی را تعدیل ، و دستگاههای جسمی او را تنظیم نموده است ) ! سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است ( و چاه و راه و حسن و قبح را توسّط عقل و وحی به او نشان داده است ) . ( قسم به همه اینها ! ) کسی رستگار و کامیاب میگردد که نفس خویشتن را ( با انجام طاعات و عبادات ، و ترک معاصی و منهیّات ) پاکیزه دارد و بپیراید ( و آن را با هویدا ساختن هویّت انسانی رشد دهد و بالا برد ) . و کسی ناامید و ناکام میگردد که نفس خویشتن ( و فضائل و مزایای انسانیّت خود را در میان کفر و شرک و معصیت ) پنهان بدارد و بپوشاند ، و ( به معاصی ) بیالاید . »
پنجم: این است که ما خوف از خداوند _عزوجل_را در روز حساب در صاحب نفس امارهبالسوء ایجاد کنیم:
( یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ )شعراء/۸۸/۸۹
« آن روزی که اموال ، ( یعنی نیروی مادی ) ، و اولاد ، ( یعنی نیروی انسانی ، به کسی ) سودی نمیرساند . بلکه تنها کسی ( نجات پیدا میکند و از اموالی که در راه آفریدگار صرف ، و از اولادی که در مسیر پروردگار رهنمود کرده باشد ، سود میبرد ) که با دل سالم ( از بیماری کفر و نفاق و ریا ) به پیشگاه خدا آمده باشد . »
( فَأَمَّا مَن طَغَى وَآثَرَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى )نازعات/۳۷-۴۱
« امّا آن کسی که طغیان و سرکشی کرده باشد . و زندگی دنیا را ( برگزیده باشد و بر آخرت ) ترجیح داده باشد . قطعاً دوزخ جایگاه ( او ) است . و امّا آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد ، و نفس را از هوی و هوس بازداشته باشد . قطعاً بهشت جایگاه ( او ) است . » و پیامبر(ص) می فرماید:
(هرکسی از دشمنش بترسد در شب هم سفر می کند و به سرزمین خودمی رسد،سپس استراحت می کند و ایمن می یابد و مطمئن می شود و به همین ترتیب هرکس از پروردگارش و از عذابش نیز ترس داشته باشد به انجام کار خیر می پردازد پس به رضایت الله می رسد و داخل بهشت می شود این است نهایت کالای باارزش و منزل نام برده)
و رسول الله(ص) با آن عظمت و بزرگواری که در نزد خداوند_سبحانه و تعالی_ داشت بیمناک ترین مردم از خداوند بود و می فرماید:
( وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً )کهف/۲۸
« با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را میپرستند و به فریاد میخوانند ، ( و تنها رضای ) ذات او را میطلبند ، و چشمانت از ایشان ( به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر ) برای جستن زینت حیات دنیوی برنگردد ، و از کسی فرمان مبر که ( به خاطر دنیا دوستی و آرزو پرستی ) دل او را از یاد خود غافل ساختهایم ، و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است ( و پیوسته فرمان یزدان را ترک گفته است ) و کار و بارش ( همه ) افراط و تفریط بوده است . »
و رسول الله(ص) ما را به همنشینی با انسان های مؤمن و با تقوا فرا می خواند، از ابوسعید خدری ازپیامبر(ص) روایت شده که فرمود:
(جز با انسان های مؤمن همنشینی مکن، و جز انسان متقی طعام تو را نخورد.)
و پیامبر اکرم(ص) فرق و تفاوت بین همنشین صالح و همنشین بد را برای ما بیان کرده و می فرماید:
(مثل همنشین صالح مانند مثل کسی است که دارای مشک و عنبر است که اگرچه از آن هیچ چیزی به تو نرسد، ولی بوی خوش آن به تو می رسد و مثل همنشین بد مانند کسی است که دارای کوره ی آهنگری است، که اگر چه سیاهی آن به تو نرسد ولی دود آن به تو می رسد).
_______________________
منبع: محاسبه نفس / نویسنده: دکتر حسین حسین شحاته / مترجم:یونس یزدان / انتشارات:نشر احسان-۱۳۷۹
منبع: محاسبه نفس / نویسنده: دکتر حسین حسین شحاته / مترجم:یونس یزدان / انتشارات:نشر احسان-۱۳۷۹
[۱] تفسیر ابن کثیر،ج ۲، ص ۴۸۲-۴۸۱.