تساهل در اطلاق لفظ حرام
تساهل در اطلاق لفظ حرام
دکتر یوسف قرضاوی
برخی از علما که «حرام »را سبک می شمارند و افسار گسیخته در فتوا و تحقیقات خود بدون فکر بر زبان جاری می سازند لازم است که هوشیار باشند که بر آنان واجب است که در گفتار خدا را مراقب خود بدانند و آگاه باشند که کلمه ی حرام کلمه ی بسیار سنگین و خطر ناکی است ،زیرا آن مستوجب عقاب خداوند بر افعال بندگان است .حکم حرام با تخمین و موافقت با مزاج نفسانی و احادیث ضعیف شناخته نمی شود بلکه حکم حرام باید از نص ثابت صریح یا اجماع معتبر صحیح ،ثابت گردد اگر چنین نبود باید دانست که دایره ی عفو و اباحه ی پروردگار وسیع است و بهترین اسوه برای این عالمان دینی ،همان سلف صالح امت اسلامی است .
امام مالک می گوید :هیچ چیزی برای من سخت تر از این نیست که در باره ی حلال و حرام بودن مسئله ای از من سؤال شود ؛زیرا آن قطعی نمودن حکم خدا است .در گذشته بسیاری از عالمان و فقیهان دیار خود را می دیدم که اگر در باره ی حکمی از آنان سؤال می شد گوی سنگینی مرگ بر آنان می نشست ؛ولی امروزه مردان عصر خود را می بینم که علاقه و شیفتگی خاصی به صدور فتوی دارند .اگر آنچه عالمان پیشین بدان دست یافته بودند به اینان نیز دست می داد و ورع و خوف سلف را داشتند ،صدور فتوا را کاهش می دادند .
در روایات می خوانیم که هر گاه بر عمرابن خطاب و علی ابن ابی طالب و بهترین اصحاب پیامبر خدا «ص»که خیر القرون این ملت بودند – مسأله ای عرضه می شد ،همه ی اصحاب اهل فقه را جمع می کردند و از آنان استعلام حکم مسئله را می نمودند تا نسبت به استنباط حکم آن مسئله اقدام نمایند .ولی اهل این زمان صدور فتوا و قضاوت را از افتخارات خود می دانند .شیوه و رفتار عالمان و سلف صالح –که الگوی این امت و معتمد اسلام هستند – این نبوده است که بگویند :این حلال است و آن حرام .بلکه می گفتند :من این را نمی پسندم و آن را می پسندم .ولی بیان لفظ «حلال»و «حرام» را افترا بر خدا می دانستند .اکنون گوش به قول خداوند متعال می دهیم .
« قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ لَکُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلاَلاً قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ »
«بگو:به من خبر بدهید آن چه از روزی که خدا بر شما فرود آورده «چرا »بخشی از آن را حرام و بخشی را حلال گردانیده اید .بگو :آیا خدا به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ می بندید ؟»
حلال آن است که خدا و رسول خدا آن را حلال دانند و حرام آن است که خدا و رسولش آن را حرام بشمارند .امام شافعی در کتاب مهم خود الأم از قاضی ابو یوسف دوست و شاگرد ابو حنیفه نقل می کند که ابو یوسف گفته است :
«بعضی از پیشوایان دین را دیدم که میل نداشتند فتوا دهند و بگویند :این حلال است و آن حرام .تنها برای مواردی که قرآن روشن و واضح آن را بیان کرده و احتیاج به تفسیر ندارد ،فتوا می دادند.
ابن ثائب از ربیع بن خیثم –که از بزرگ ترین تابعان است –نقل می کند که ربیع می گفت :انسان نباید که بگوید :این حلال است یا خدا به آن راضی است ،در حالی که خدا در رد آن بفرماید من این را حلال نکرده ام و به آن راضی نیستم .همچنان که نباید بگوید :این امر حرام است ،ولی خداوند در جوابش بفرماید من آن را حرام ننموده ام »
بعضی از علمای دوست و همکار ما از ابراهیم نخعی –که از علمای بسیار بزرگ تابعان در کوفه بود –نقل می کنند که ابراهیم در باره ی علمای همزمان و همطرازش چنین تعریف می کرد :
«هر گاه آنان در باره ی امری فتوا می دادند یا از آن نهی می کردند ،می گفتند این مکروه است یا اشکالی ندارد ،اما اینکه بگویند این حلال است و آن حرام ،قطعاًاز این الفاظ خود داری می نمودند و آن لفظ را بسیار سنگین می شمردند »
این روایت ابو یوسف از سلف صالح بود که شافعی آن را نقل کرده و آن را مورد تأیید قرار داده است .شافعی تا چیزی را صحیح قطعی نمی دانست ،روایت نمی کرد .خداوند متعال می فرماید :
« وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَـذَا حَلاَلٌ وَهَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ »
«برای آن چه زبان شما دروغ می پردازد ،می گویید :این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ نبندید زیرا کسانی که بر خدا دروغ می بندند رستگار نمی شوند »
————————————–
منبع : دیدگاه های فقهی معاصر جلد۳
مولف : دکتر یوسف قرضاوی
مترجم : دکتر احمد نعمتی
انتشارات : نشر احسان