بررسی اختلاف وعده ی حق با وعده ی باطل در قرآن
بررسی اختلاف وعده ی حق با وعده ی باطل
نویسنده: دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی / مترجم:مجتبی دوروزی
با توجه به این که خداوند خلاف وعده نمی کند، و به دلیل این که به وعده ای که به بنده داده وفا می نماید، و وعده اش را برای بندگان عملی می نماید، زیرا او راستگوترین در ادای وعده و سخن است، بدین خاطر وعده ی خود را به وعده ی حق توصیف نموده است. یعنی: آن وعده، وعده ای حقیقی و واقعی است، وعده ای که به شکل عملی در واقعیت به تحقق می پیوندد. لذا حق به معنی صحت و درستی و صواب است، و بدین ترتیب به شیوه ای عملی اجرا و تنفیذ می گردد.
آیاتی در خصوص این که وعده ی خدا حق است
آیاتی که از وعده ی خدا به وعده ی حق نام می برند بسیارند، از جمله این آیات:
۱. خداوند می فرماید:
( فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ )قصص/۱۳
« ( مأموران مادر موسی را به قصر فرعون بردند و نوزاد سخت پستان او را مکیدن گرفت و برق خوشحالی از چشمها جستن کرد ، و بدین ترتیب ) ما موسی را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش ( از دیدار او ) روشن شود ( و غم و اندوهی در دل او نماند ) و غمگین نگردد و بداند که وعده خدا راست است ، اگر چه بیشتر مردم ( چنین ) نمیدانند . »
این آیه در ارتباط با آیات دیگری است که از تولد موسی سخن می گوید. خداوند به خاطر نجات موسی- که نوزاد پسر بود- از خطر فرعون- که دستور به قتل نوزادان پسر داده بود- اقدام صحیح و مناسب را به مادر موسی الهام کرد و به او وعده داد که فرزندش را به او باز می گرداند.
خداوند می فرماید:
( وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ )قصص/۷
« ما به مادر موسی الهام کردیم که موسی را شیر بده ، و هنگامی که بر او ترسیدی ، وی را به دریا ( گونه نیل ) بینداز ، و مترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم و از زمره پیغمبرانش مینمائیم . »
خداوند مطابق تدبیر و تقدیر حکیمانه اش نوزاد را به مادرش بازگرداند این بازگرداندن تحقق عملی وعده ای بود که به مادر موسی داده بود زیرا به او گفته بود (إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ)، اما مادر موسی نمی دانست که خداوند چگونه موسی را به او بازمی گرداند، و از جمله حکمت های بازگرداندن موسی به مادرش این بود که شادمان شده و غم وغصه نخورد.
همچنین از دیگر حکمت هایش این بود که بداند که بی تردید وعده ای را که خدا به او داده حق است. یعنی: تحقق عملی وعده ی خدا را در برابرش ببیند بدین شکل که فرزندش با او باشد.
۲-خداوند می فرماید:
( أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ )یونس/۵۵
« آگاه باشید که هرچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است . آگاه باشید که وعده خدا ( به عذاب و عقاب کافران ) راست است ، ولیکن بیشتر مردمان ( به سبب بیخردی و یا غلبه غفلت بر آنان ، کار و بار آخرت را فراموش کردهاند و معنی تهدید خدا را ) نمیدانند . »
آیه میان ملک خداوند که شامل همه ی آسمان ها و زمین است، و وعده اش که حق است پیوند برقرار می کند و این ارتباط و پیوند هدفدار است و این بدین خاطر است که کسی نمی تواند آنچه را وعده داده عملی سازد مگر آن که بر آن کار توانا باشد و زمانی توان انجام چنین کاری را دارد که مالک، بی نیاز، چیره و صاحب قدرت و نیرومند باشد، اگر این چنین نباشد عاجز و ناتوان است و عجزش سبب می شود تا او را از تحقق وعده باز دارد.
خدا مالک ثروتمند و توانای نیرومند است، آسمان ها و زمین قلمرو اوست و همین سبب می شود تا بر تحقق وعده اش توانا باشد.
این که وعده ی او حق است بدین معناست که وعده اش تحقق یافتنی و اجرایی است، متناسب با واقعیت است آن هم مطابق آنچه بدان وعده داده مؤمنین به این مطلب یقین دارند، اما کافران آن را انکار می کنند زیرا آنان نسبت به توان و قدرت و نیروی خداوند ناآگاهند!
۳- خداوند می فرماید:
( أُوْلَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّهِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ )احقاف/۱۶
« آنان کسانیند که کارهای خوبشان را میپذیریم و کلّیّه اعمال نیکشان را همسان نیکترین آنها میگیریم ، و همچون سایر بهشتیان از بدیها و گناهانشان درمیگذریم ، این وعده راستینی است که پیوسته بدیشان داده شده است . »
خداوند در یک آیه قبل از این آیه در همین سوره(احقاف) مؤمنین نیکوکار را می ستاید، کسانی که نسبت به والدین خود نیکوکار بوده و سپاسگزار پروردگارشانند و در همین آیه بیان می دارد که به قیاس بهترین اعمالشان کارهای آنان را می پذیرد و از بدیهای آنان در می گذرد، و آنان را وارد بهشت گردانیده و همنشین دیگر بهشتیان متنعم از لذت های آن می گرداند.
سپس بیان می دارد که وعده ی بهشت را زمانی که این پرهیزگاران در دنیا بودند بدیشان داده است و وعده ی خدا صادق و راستین است، و بدین خاطر آن را بر ایشان محقق ساخته و با رحمت خویش آنان را وارد بهشتش گردانیده است.
وبلافاصله در آیه ی بعد خبر از شخصی می دهد که نسبت به خدا کافر بوده، والدینش را عاق کرده، و وعده ی خداوند را تکذیب می کند، در حالی که پدر و مادرش مؤمنند و یقین دارند که وعده ی خدا حق است.
خداوند می فرماید:
( وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ )احقاف/۱۷
« کسی که به پدر و مادرش ( که او را دعوت به ایمان و باور به آخرت میکنند ) میگوید : وای بر شما ! آیا به من خبر میدهید که من ( زنده گردانده میشوم و از گور ) بیرون آورده میشوم ؟ در حالی که پیش از من اقوام و ملّتهائی از جهان رفتهاند ( و هرگز زنده نشدهاند و به زندگی دوباره برنگشتهاند ) . آنان پیوسته خدا را به یاری میخوانند ( و به سبب گناهان زیاد و سخنان کفرآمیزش ، خدایا خدایا میکنند ، و فرزندشان را به ایمان دعوت مینمایند و میگویند : ) وای بر تو ! وعده خدا حق است ، ایمان بیاور . او میگوید : این سخنها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست . »
پدر و مادر مؤمن یقین داشتند که وعده ی خداوند حق است و همان است که می گفتند در قیامت مردم برانگیخته می شوند و بی شک چنین روزی رخ می دهد و بزودی هم چنان که خداوند آن را بیان داشته به شیوه ی عملی تحقق می پذیرد.
آیاتی در خصوص این که وعده ی شیطان باطل است
در مقابل وعده ی حق خداوند، وعده ی باطل شیطان قرار دارد وعده ای که مبتنی بر نیرنگ و فریب و دروغ و افترا است.
شیطان به پیروانش وعده های زیادی می دهد اما همگی وعده هایی دروغین و غیر واقعی اند، وعده هایی که تحقق نمی یابند، و در واقعیت پدید نمی آیند، زیرا شیطان در آنچه وعده می دهد دروغگوست هدف او از این وعده ها استیلا یافتن بر لشکریانش و سرنگون کردن و گمراه کردن آنان است و بدین خاطر است که به آنان وعده و آرزو میدهد.
آیاتی که بیانگر وجود نیرنگ و فریب در وعده های شیطان نند بسیارند، از جمله:
۱- خداوند می فرماید:
( إِن یَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثاً وَإِن یَدْعُونَ إِلاَّ شَیْطَاناً مَّرِیداً لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیباً مَّفْرُوضاً وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیّاً مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَاناً مُّبِیناً یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً )نساء/۱۱۷-۱۲۰
« غیر از خدا هرکه و هرچه او را بپرستند و به فریاد خوانند جز بتهای ناتوان و اشیاء ضعیفی نیست که بر آنها نام ماده گذاردهاند ، وجز اهریمنی نیست که بسی متمرّد و نافرمان است . خدا نفرینش کند ! ( او قسم خورده است و با خود عهد بسته است ) و گفته است که : من از میان بندگان تو حتماً بهره معیّن و جداگانه خود را برمیگیرم . حتماً آنان را گمراه میکنم و به دنبال آرزوها و خیالات روانشان میگردانم ، و ( آن گاه که بدین وسیله ایشان را فرمانبر خود کردم ، هرچه را خواستم ) بدیشان دستور میدهم ، و آنان ( اعمال خرافی انجام میدهند و از جمله : ) گوشهای چهارپایان را قطع میکنند ، و بدیشان دستور میدهم ، و آنان آفرینش خدا را دگرگون میکنند ( و حتی دین خدا را تغییر میدهند ، و فطرت توحید را به شرک میآلایند ! ) و هر که اهریمن را به جای خدا سرپرست و یاور خود کند ، به راستی زیان آشکاری کرده است . اهریمن بدانان وعدهها میدهد و به آرزوها سرگرم میکند ، و اهریمن جز وعدههای فریبکارانه بدیشان نمیدهد . »
بعد از آن که آیات، تعدادی از ابزارهایی را که شیطان در واژگون کردن پیروانش به کار می گیرد بیان کرد، در تعلیقی بر آن بیان می دارد که این ها وعده های شیطان برای آنهاست، شیطان به آنها وعده های پر زرق و برق می دهد و آنان را در آرزوهای پوچ و تهی می افکند و آن را چنین برایشان جلوه می دهد که گویی اگر او را پذیرفته و در پی او روان گردند همه ی خیر و خوبی ها منتظرشان است.
آنچه را شیطان به آنان وعده می دهد (خیال واهی) و نیرنگ است و سرابی است که وجود خارجی ندارد،پیروانش خود چنین چیزی را می دانند، هنگامی که پیروان شیطان او را تأیید کرده و تسلیم فرامین او می شوند و از او درخواست تحقق وعده هایش را می نمایند شیطان بدانان می خندد و آنها را مسخره می کند و از آنان اعلان برائت می نماید در این هنگام است که پیروان شیطان متوجه زیانمندی شان می شوند؛ بعد از آن که فرصت از دست رفته است!
«اهریمن بدانان وعده ها می دهد و به آرزوها سرگرم می کند، و اهریمن جز وعده های فریبکارانه بدیشان نمی دهد»
۲- خداوند می فرماید:
( قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إَلاَّ قَلِیلاً قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمْ جَزَاء مَّوْفُوراً وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ وَکَفَى بِرَبِّکَ وَکِیلاً )اسراء۶۲-۶۵
« شیطان گفت : به من بگو که آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح و گرامی داشتهای ؟ ! ( جای تعجّب است ) . اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری ، فرزندان او را همگی جز اندکی ( با گمراهی ) نابود میگردانم ( و لگامِ وسوسه را به دهانشان میزنم و به جاده خطا و گناهشان میکشانم ) . خدا فرمود : برو ! ( تا روز رستاخیز به تو مهلت داده میشود و هرچه میخواهی بکن . آدمیزادگان از عقل و اراده برخوردارند ) کسانی که از ایشان از تو پیروی کنند ، دوزخ سزای شما ( اهریمن و آنان ) است و سزای فراوان و بینقصانی است . و بترسان و خوار گردان با ندای ( دعوت به معصیت و وسوسه ) خود هرکسی از ایشان را که توانستی ، و لشکر سواره و پیاده خود را بر سرشان بشوران و بتازان ( و همه تلاش خویش را برای شکست دادن و گول زدن ایشان به کار گیر ) و در اموال آنان ( با تشویق و تحریکشان برای کسب آن از حرام و صرف آن در حرام ) و در اولاد ایشان ( با گول زدن اولیاء و رهنمود فرزندانشان به کفر و فساد در پرتو تربیت نادرستشان ) شرکت جوی ، و آنان را ( به نبودن حساب و کتاب و بهشت و دوزخ ، یا به شفاعت خدایان و بتان و بزرگواری خاندان و غیره ) وعده بده ( و بفریب ) ، و وعده شیطان به مردمان جز نیرنگ و گول نیست . بیگمان سلطهای بر بندگان ( مخلص و مؤمن ) من نخواهی داشت ، و همین کافی است که ( ایشان در پناه خدایند و ) پروردگارت حافظ و پشتیبان ( این چنین بندگان ) است . »
این آیات از سوره ی اسراء از لحاظ مفهوم و معنا بسیار نزدیک به آیات پیشین از سوره نساء است این آیات بیانگر تعدادی از ابزارهای شیطان در گمراه کردن پیروانش است و بیان می کند که شیطان به آنان وعده های بزرگ می دهد اما این وعده ها خیالی و فریبنده است ، هرگز صورت عملی به خود نمی گیرد و هدف شیطان از مطرح کردن آنها فریفتن پیروانش است.
اما بندگان نیکوکار خداوند از این خیال های واهی و وعده های دروغین شیطان درامانند، و شیطان هیچ سلطه و قدرتی بر آنان ندارد زیرا آنان در کنف حمایت و رعایت خداوندند.
شیطان پیروانش را در دنیا به حال خود رها می کند
۳- خداوند می فرماید:
( وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّیَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ )انفال/۴۸
« ( به یاد آور ) زمانی را که اهریمن ( با وسوسههای خود ) اعمالشان را در جلو دیدگانشان میآراست و میگفت : امروز هیچ کس نمیتواند بر شما پیروز شود و من ، همپیمان و یاور شما هستم . امّا هنگامی که دو گروه ( مؤمنان و کافران ) همدیگر را دیدند ( و رویاروی شدند ) بر پاشنههای خود چرخید ( و از عهد و پیمان خود دست کشید ) و گفت من از شما بیزار و گریزانم . من چیزی را میبینم که شما نمیبینید . من از خدا میترسم . چرا که خدا سخت کیفردهنده و مجازاتکننده است . »
آیه به نمونه هایی ازوعده های فریبنده و غیر اجرایی شیطان اشاره می کند و سبب نزول آن حوادثی است که میان شیطان و کفار قریش اندکی پیش از خروجشان به سوی نبرد بدر روی داده است.
رهبران قریش امثال ابوجهل و عقبه بن ربیعه و امیه بن خلف در حال آماده کردن سپاه و بیرون رفتن برای نبرد با رسول الله بودند اما از حمله ی قبائل عربی رقیب به مکه به هنگام نبودشان در این شهر می ترسیدند شیطان به نزد آنان آمد و رفتن به نبرد را در نظرشان آراست و چنین به آنان جلوه داد که کارشان صحیح است و به آنان اطمینان داد که با آنان است و به همراه آنان است و قبایل رقیب را به بی طرفی وا می دارد و به آنان وعده داد که پیروز می شوند!
فریبش را پاسخ گفتند و در وعده هایش طمع نمودند و به فرماندهی ابوجهل به طرف بدر رفتند. نبرد بدر شعله ور شد و ناگهان مشرکان با قدرت مسلمین و حمله ی آنان روبرو شدند مشرکان در حالی که شیطان در میدان نبرد با آنان بود وعده های شیطان در خصوص پیروزی و حمایت را به یاد آوردند اما شیطان عهدشکنی کرد و از وعده هایش دست کشید تغییر عقیده داده و از میدان گریخت و پیروانش را به تیغ مسلمانان سپرد و به آنان گفت:
«من از شما بیزارم و گریزانم من چیزی را می بینم که شما نمی بینید من از خدا می ترسم»
شیطان بیزاریش را از آنان اعلان می نماید و علت این کار را این گونه بیان می دارد که او چیزی را می بیند که آنان نمی بینند و نظریه ی قابل قبول تر آن است که او فرشتگان را دیده است فرشتگانی که خداوند آنان را جهت یاری رسانی به صحابه در نبرد ارسال داشته است.
شیطان در این سخنش که من از خدا می ترسم به مشرکین دروغ گفته است، آیا واقعا" شیطان از خدا که پروردگار جهانیان است می ترسد؟!
۴- خداوند می فرماید:
( کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاء الظَّالِمِینَ )حشر/۱۶-۱۷
« ( داستان منافقان با یهودیان ) همچون داستان اهریمن است که به انسان میگوید : کافر شو ( تا مشکلات تو حل شود ) . اما هنگامی که ( بر اثر وسوسههای اهریمن ) کافر میگردد ، اهریمن میگوید : من از تو بیزار و گریزانم ! چرا که من از خدا ، یعنی پروردگار جهانیان میترسم . سرانجام کار ( اهریمن و کسی که او گمراهش کرده است ) بدانجا میانجامد که هر دو تا در آتش دوزخ جاودانه میمانند ، و این سزای ستمگران است . »
آیه وسوسه ی شیطان در گمراه سازی یکی از پیروانش را خاطرنشان می سازد هنگامی که شیطان ازآن شخص می خواهد که نسبت به خدا کفر بورزد و به او وعده ها و آرزوهایی می دهد و این که می تواند همه ی خیر را از آن خود گرداند و شیطان با او مانده و از او حمایت و پشتیبانی می کند. همین که شخص ندای شیطان را پاسخ گفته و وعده هایش را تأیید کند و نسبت به خدا کفر ورزد شیطان از او دست کشیده و او را فریفته است و به او می گوید: من از تو بیزارم و گریزانم من از خدا که پروردگار جهانیان است می ترسم!
۵- خداوند می فرماید:
(بَلْ إِن یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً)فاطر/۴۰
«و بلکه ستمگران جز وعدههای دروغ به یکدیگر نمیدهند ( و فقط همدیگر را گول میزنند ) »
وقتی که شیطان در وعده های فریبنده اش دروغگو باشد(طبیعی است) پیروان ستمگرش در این دروغ و فریب به او اقتدا کنند و این وعده هایی را که به هم می دهند چیزی جز توهمات و خیالات واهی و فریب نیست، نسبت به آنها ملتزم نیوده و آنها را عملی نمی کنند.
شیطان در آخرت پیروانش را به حال خود رها می کند
در آخرت شیطان از پیروانش دست کشیده و آنان را به حال خود رها می کند و همگان متوجه تفاوت میان وعده های حق خداوند که برای بندگان نیکوکارش متحقق می گرداند و به آنها وفا می نماید، و میان وعده های فریبنده ابلیس که به دروغ به سربازانش گفته بود، می شوند.
خداوند می فرماید:
( وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ )ابراهیم/۲۲
« و اهریمن ( سر دسته کفر و ضلال ) هنگامی که کار ( حساب و کتاب ) به پایان رسید ( و بهشتیان آماده بهشت و دوزخیان آماده دوزخ شدند ، خطاب به پیروان بدبخت خود ) میگوید : خداوند ( بر زبان پیغمبران ) به شما وعده راستینی داد ( که فرمانبرداران را پاداش و نافرمانبرداران را پادافره خواهم داد ، و بدان وفا کرد ) و من به شما وعده دادم ( که ثواب و عقاب و بهشت و دوزخی در میان نیست ) و با شما خلاف وعده کردم ( و دروغ گفتم ) و من بر شما تسلّطی نداشتم ( و کاری نکردم ) جز این که شما را دعوت ( به گناه و گمراهی ) نمودم و شما هم ( گول وسوسه مرا خوردید و ) دعوتم را پذیرفتید . پس مرا سرزنش مکنید و بلکه خویشتن را سرزنش بکنید . ( امروز ) نه من به فریاد شما میرسم و نه شما به فریاد من میرسید . من ( امروز ) از این که مرا قبلاً ( در دنیا برای خدا ) انباز کردهاید ، تبرّی میجویم ( و آن را انکار میکنم ) . بیگمان کافران عذاب دردناکی دارند . »
این سخنرانی شیطان است که به پیروانش بعد از آن که در آتش جهنم مستقر شدند ایراد می گردد و در حضورشان اعتراف می کند که آنان را به وعده های خیالی فریفته سپس آنان را ملامت و سرزنش می نماید:« و من بر شما تسلّطی نداشتم ( و کاری نکردم ) جز این که شما را دعوت ( به گناه و گمراهی ) نمودم و شما هم ( گول وسوسه مرا خوردید و ) دعوتم را پذیرفتید . پس مرا سرزنش مکنید و بلکه خویشتن را سرزنش بکنید »و به آنان خاطرنشان می سازد که او از رهانیدن آنها ناتوان است همچنان که آنان نیز از رهانیدن شیطان ناتوانند.
«نه من به فریاد شما می رسم و نه شما به فریاد من می رسید»
آن گاه شیطان از آنان کناره گیری نموده و اعلان بیزاری می نماید :«من از این که مرا قبلا"(در دنیا برای خدا) انباز کرده اید تبری می جویم»
شاهد در آیه مقایسه ای است که شیطان میان وعده ی راستین الهی و وعده ی باطل خود می نماید:«خداوند به شما وعده ی راستینی داد و من به شما وعده دادم و خلاف وعده کردم»چیعنی: خداوند به وعده ای که به بندگانش داده بود وفا کرد و آن را برای بندگانش عملی ساخت و بدین ترتیب وعده ی او حق و راستین است و در واقعیتبه تحقق می پیوندد، اما ابلیس به آنان وعده داد و خلاف وعده نمود و آنچه را به پیروانش وعده داده بود عملی نساخت و بدین ترتیب آنان را با آرزوهایی واهی فریفت و وعده ی شیطان پوچ و گمراه کننده بود!!
اختلاف وعده ی خدا با وعده شیطان
خداوند می فرماید:
( الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَهً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ )بقره/۲۶۸
« اهریمن شما را ( به هنگام انفاق میترساند و ) وعده تهیدستی میدهد و به انجام گناه شما را دستور میدهد ، ولی خداوند به شما وعده آمرزش خویش و فزونی ( نعمت ) میدهد . و خداوند ( فضل و مرحمتش ) وسیع ( و از همه چیز ) آگاه است . »
آیه میان وعده ی باطل شیطان و وعده ی حق خداوند مقایسه می کند، شیطان پیروانش را از انفاق و دچار شدن به فقر و تهیدستی می ترساند و آنان را مدام به فکر فرو می برد تا برای آینده طرح و برنامه داشته باشند در نتیجه آنان را به انجام فسق و فجور و عدم بخشش مال و ترس از تهیدستی دستور می دهد و این نیرنگی از سوی شیطان برای آنان است.
در مقابل خداوند پیروانش را به توانگری و خوشبختی و بخشش و رحمت وعده می دهد در نتیجه آنان را به بخشش به نیازمندان فرا می خواند و در مقابل این بخشش رشد مال و توانگری شان را ضمانت می کند، وعده ی خداوند علی و انجام یافتنی است و در عالم واقعیت به تحقق می پیوندد.
_______________________________
منبع: وعده های قرآن در خصوص پیروزی اسلام / نویسنده: دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی / مترجم:مجتبی دوروزی / انتشارات: نشر احسان-۱۳۹۰