روزی که پیروز شدیم و روزی که شکست خوردیم؟
روزی که پیروز شدیم و روزی که شکست خوردیم؟
نویسنده: دکتر عائض القرنی / ترجمه: عبدالخالق احسان
در گذشته و روزهای قدیم ما به پیروزی های رسیدیم و مؤفقیت های کسب کردیم حالا بیاییم ببینیم که چرا و چه وقت پیروزی نصیب ما شده است؟
ü روزی که « لا اله الا الله » شعار ما بود.
ü روزی که لشکریان ما قبل از نبرد، بخاطر سجده برای الله متعال چهره های خویش را خاک آلود می کردند.
ü روزی که لشکریان ما در زمین تکبیر می گفتند و فرشتگان در آسمان که کوه ها تکان می خورد ، قلب های دشمنان ترسناک می شد و نصرت و پیروزی به سراغ ما می آمد.
ü روزی که در جنگ یرموک که لشکر روم مانند دریای متلاطم و خروشان بود؛ یکی از ترسوها برای خالدبن ولید رضی الله عنه گفت: به طرف کوه سلمی و أجا فرار خواهیم کرد. حضرت خالد انگشت شهادت خود را بلند کرده و به آسمان نگاه کرد و گفت: به خدا قسم به طرف کوه فرار نمی کنیم؛ بلکه به الله متعال پناهنده می شویم.
ü وقتی قتیبه بن مسلم کابل را محاصره کرد، یکی از پارسایان انگشت خویش را بلند کرده و گفت: یاحی یا قیوم. قتیبه گفت: به خدا قسم این انگشت تو نزدم از صدهزار جوان نورس و صد هزار شمشیر برنده قوی تر است.
ü آنگاه که صلاح الدین به حطین منتظر ماند تا خطبای جمعه بر منبر بروند تا که ساعت اجابت دعا فرارسد.
ü وقتی قطز به عین جالوت رسید، فریاد « وا اسلاما » سر داد.
ü نورالدین محمود وقت فتح عکا سر به سجده گذاشت و از خداوند خواست که شهادت را نصیبش کنند.
ü روزی که عبدالعزیز بن عبدالرحمن به یکی از کارگزارانش گفت: وقتی خدا همراه توست از کی می هراسی؟ و آنگاه که خداوند بر ضد توست به کی امیدداری؟
ü روزی پیروز شدیم که حاکم و رعیت در یک حالت بودند.
ü روزی پیروز شدیم که حضرت عمر در سال قحطی بر منبر فریاد زد که به خدا قسم سیر نخواهم شد، تا اینکه کودکان مسلمان سیر شوند.
ü روزی پیروز شدیم که مستمندان را نصرت داده، یتیمان را کفالت کرده، به مساکین مهربان بوده و به فقراء مواسات داشتیم.
ü روزی پیروز شدیم که قرآن در قلوب ما جا داشت و احساس عزت نفس کرده و همت عالی داشتیم.
ü آنگاه پیروز شدیم که عدل بر ظلم، آزادی بر استبداد و رای امت بر آرای فردی برتری داشت.
ü روزی پیروز شدیم که کاخ های از علم و معرفت را بناکرده و امام شافعی، ابن تیمیه، ابن خلدون، ابن سینا، ابن رشد و هزاران دانشمند دیگر را به جهانیان تقدیم نمودیم.
ü روزی پیروز شدیم که عمر، سعد، خالد، طارق، قتیبه و… ما را بر اساس قرآن و سنت رهبری می کردند.
اما شکست ها و مغلوب شدن های ما نیز عواملی دارد:
Ø روزی شکست خوردیم که فرمانروایان ما اسلام را علنی لغو نموده و بجای الله واحد، حزب واحد را پرستش کرده و « لااله الاالله» را ملغی نموده و بجای آن شعار امت عربی صاحب رسالت را بلند کردند.
Ø روزی که بعضی از ما سجده برای الله را ترک کرده و به شیطان و بت و طاغوت سجده می کنند.
Ø روزی شکست خوردیم که به خوردن سود و حرام شروع کرده و به خود ودیگران دروغ گفته و به یکدیگر نیرنگ بازی کردیم و جاهلان ما خون عقلای ما را ریختاندند، در ترازو و میزان خیانت کردیم، خواندن، نوشتن، صنعت و نو آوری را ترک نموده و به لهو، رقص های محلی، خود بزرگ بینی های گذشته، شعار های نژاد پرستانه، نعره های حزبی، موسیقی، هذیان و گذراندن همرای بیکاران مشغول شدیم.
Ø روزی شکست خوردیم که قلم آزاده شکست، دهن راستگویی بسته شد، حقوق مردم مصادره، نیکان زندانی، بزرگان شکنجه و آزادی رای خاموش گردید، بیت المال به بازی گرفته شد، ملت زیر ساطور استبداد و استعباد تعذیب شده و محکمه های تفتیش توظیف گردیدند. بسیاری از کشورهای عربی به زندان های بزرگی برای شهروندان شان تبدیل شدند. اسلام مورد اتهام بوده و مسجد ترک شده و قرآن حیثیت مجله را بخود گرفته و کارخانه محل فساد و مشروب خواری شده و اکتشاف و اختراع و فعالیت و نو آوری فراموش گردید و به ذلت راضی شده و کودنی را ترجیح دادیم و به خواب زیاد عشق ورزیده و کسالت بر ما غلبه کرده است.
Ø روزی شکست خوردیم که تفرقه و اختلاف نموده و به طائفه ها، گروه ها، احزاب، تنظیم ها و جماعت ها منقسم شدیم که هر گروهی دیگری را لعنت کرده و کافر می دانند و ریختاندن خون شان را حلال می پندارند. بعضی از علماء و نویسندگان و اندیشمندان به یکدیگر شان، اتهام خیانت و کفر را رد و بدل می نمایند. مسؤولیت اصلی خویش را از یاد بردیم. درحالی که بهترین امت ها بوده و بزرگترین رسالت و مهمترین دعوت و با شرف ترین موقعیت را دارا می باشیم و با عزت ترین هدف، بهترین منهج، کاملترین شریعت، مؤفق ترین رهبر، مکرم ترین نسل و پیشگامترین تمدن را در اختیار داریم.
به خداوند شکایت کرده و به او توکل و از او کمک و فریادرسی می خواهیم و به او پناه می بریم و هدایت را از او خواستاریم، خداوند ما را کافی است و بهترین متصرف می باشد.
ولاحول ولاقوه الا بالله