مردان خدا این چنین بودند سعد ابن معاذ
مردان خدا این چنین بودند سعد ابن معاذ
نویسنده: میرابوالفتح دعوتی
* سعد ابن معاذ: به وظیفه می اندیشید، نه به آیندۀ خود. به این می اندیشید اکنون وظیفۀ من چیست؟ و چه باید کرد و چه می توان کرد؟ به رضایت خدا و رسول می اندیشید نه به آیندۀ خود و اهل و عیال، و نه به خلافت بعد از رسول الله و نه به دیگر چنین مسائل بازدارنده از هدف و دور سازنده از وظیفه.
* اندیشۀ توحید: ریشۀ همۀ اختلاف ها و نزاع ها و جنگ و جدال ها را برمی کند و همۀ مردم را در یک صف واحد گرد می آورد و همۀ قدرت های دروغین را درهم می شکند و عدل و عدالت را برقرار می سازد و مردم را به سعادت دنیا و آخرت می رساند.
* غفلت: «کمترین غفلت بزرگترین فاجعه را به بار می آورد.» همانگونه که در جنگ احد غفلت نگهبانان فاجعه بار آورد. و مسلمانان پس از این غفلت فهمیدند که باید خالصانه در جهاد بکوشند و باید خودشان به فکر خودشان باشند و فهمیدند که نصرت خداوند بی جهت شامل حال مسلمانان نخواهد شد و باید خود برای خود بکوشند و زحمت بکشند.
* این است راه و رسم مسلمانان؛ آنچنان که سعد ابن معاذ شهید خندق و رئیس قبیلۀ اوس کرد: یافتن و شتافتن، اندیشیدن و کوشیدن، کوشیدن و اندیشیدن، سنجیدن و فهمیدن، شناختن و شتافتن، عازم بودن، سخت بودن، محکم بودن، مجاهد بودن، یک سو و یک روی بودن، بخشش به هنگام بخشش و انتقام به هنگام انتقام، و مأیوس ساختن دشمن و سرعت و شدت و تندی و سختی و راستی و درستی و سرآمد اینها همه؛ مطیع بودن به فرمان خدا و رسول که سخن فضل است و نه گفتار هزل و از همۀ این ها سؤال خواهند کرد و آمادۀ سؤال پروردگار باشید.
«خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار»
—————————————-
برداشت از کتاب: مردان خدا این چنین بودند سعد ابن معاذ
مؤلف: میرابوالفتح دعوتی