هجرت پیامبر سرآغاز فرهنگ و تمدنی جدید
هجرت پیامبر سرآغاز فرهنگ و تمدنی جدید
نویسنده: استاد عبدالرحمن پیرانی
استاد عبدالرّحمن پیرانی، «دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح» در نشست شورای مرکزی که در روزهای ۱۵و ۱۶ آبانماه۹۲ برگزار شد، پیرامون دروس و عبرتهای رویداد عظیم هجرت پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم- سخن گفت.
مشروح سخنان دبیرکلّ به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والصّلاه والسّلام علی رسولالله وعلی آله وأصحابه ومن والاه
أما بعد:
خیر مقدم عرض مینمایم و فرا رسیدن سال۱۴۳۵هجریقمری را تبریک عرض مینمایم. امید است سالی پر از خیر و برکت، موفقیت و امنیت باشد و دردها و آلام امت اسلامی التیام یابد.
عرایضم را با مطالبی در مورد هجرت آغاز مینمایم. در عمر زمان، روزهای تاریخی و تعیینکنندهای وجود دارد که مانند سایر ایام سپری میشود اما تأثیر عمیقی بر صفحهی روزگار بر جای میگذارد و مجرای تاریخ را تغییر و گاهی تحولات فرهنگی و سیاسی را ایجاد و موجب بوجود آمدن تمدنی نو در عرصهی وجود میشود و اوضاع و احوال زندگی و حیات انسانها را دگرگون میسازد. هجرت پیامبر عظیمالشأن اسلام-صلیاللهعلیهوسلم- بزرگترین حادثهای است که نهتنها زندگی مردم مکه و مدینه و جزیره العرب را دگرگون ساخت، بلکه تأثیری جهانی و نقشی فرامحلی و منطقهای ایفا کرد.
هجرت پیامبر خاتم-صلیاللهعلیهوسلم- حق و باطل، نور و تاریکی، جهل و علم، ظلم و عدالت، صدق و کذب، آزادی و استبداد و بندگی و در نهایت توحید و شرک را از یکدیگر جدا ساخت.
در عمر مبارک پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم-، ولادت، بعثت و هجرت حوادث و مناسبات برجستهای هستند که در سیره و سنت پیامبر مورد توجه قرار گرفتهاند اما هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان را به خود اختصاص داده است نه ولادت و نه بعثت، گرچه بعثت نیز حادثهی عظیم و مبارکی است که زندگی پیامبر و پیروان او را متحول ساخت و ولادت نیز سرآغاز تکوین شخصیتی بزرگ و بینظیر بود تا شایستگی کامل نمودن سلسله پیامبران الهی را داشته باشد، اما هجرت حامل نشانهها، اصول و اهداف بسیار بزرگی بود که مبدأ تاریخ مسلمانان را به خود اختصاص داد.
هجرت یک مسافرت عادی از مکه به مدینه نبود، که در دنیا بسیار سفرهای طولانیتر و گاهی پرمشقتتر انجام میگیرد.
اما هجرت ایمان و شکیبایی، فداکاری و گذشت و ایثار، تدبیر و حکمت، محبت و برادی و نصرت و پیروزی بود.
هجرت سیزده سال به تأخیر افتاد تا نسلی که قرار بود بار امانت و مسؤولیت آخرین پیام الهی را بر دوش کشد و عهدهدار تبلیغ و دعوت الیالله شود با تحمل سختترین شکنجهها و آزار و اذیتها ویژگیهای خیر امت را کسب نماید.
در واقع هجرت به تأخیر نیافتاد بلکه اگر قبل از آن اتفاق میافتاد، در مخالفت با سنتها و قوانین الهی حاکم بر حیات و زندگی انسان قرار میگرفت.
زیرا لازم است بنای انسان و نفوس قبل از بنای دولت و نظام انجام شود، نظامی که انسانهای تربیتشده و توانا و لایق نداشته باشد، سقوط میکند و در مقابل افرادی که توانا و ساخته شده و لایق باشند نظام و جماعت و جامعه را بوجود میآوردند و نظم و سامان میدهند.
چرا هجرت به مدینه؟
مدینه (یثرب) محل تلاقی دو طایفهِی مهم بود. یکی یهودیان که از شمال مدینه و دیگری قبایل عربی اوس و خزرج که از جنوب آمده بودند.
این امتزاج و بهم پیوستن نتایج مهم و اثرات قابل توجهی را موجب شده بود:
۱-عرب یثرب (مدینه) نزدیکترین مردمان عرب نسبت به ادیان سماوی بودند؛ زیرا از یهود نام خدا، وحی، بعث، حساب، بهشت و جهنم و را شنیده بودند.
۲-همانگونه که ابنهشام اشاره کرده است، هرگاه عربها بر یهودیان پیروز میشدند، یهودیها قرب زمان ظهور پیامبری که در کتابشان آمده بود را گوش زد میکردند –که در هنگامی که او مبعوث شود، قدرت ما افزون میشود و شما را نابود میکنیم قرآنکریم این موضوع را به خوبی ترسیم مینماید:
(وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَکَانُوا مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَهُ اللَّـهِ عَلَى الْکَافِرِینَ) [بقره: ۸۹]
۳-اوس و خزرج هنگام اختلاف هر کدام دنبال جهتی دیگر بودند تا با او همپیمان و خود را تقویت کنند.
لذا اوس و خزرج در پذیرش اسلام بر یکدیگر و نیز بر یهود پیشی گرفتند. که داستان دیدارها با پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم- از سال یازدهم بعثت آغاز شد و ابتدا افرادی از خزرج در عقبهی اولی –بین منا و مکه در محل رمیجمرات ۶نفر و در سال دوازدهم نیز ۱۲نفر که در عقبهی اولی- بیعت دادند و در سال سیزدهم بیعت عقبهی دوم که شامل ۷۳مرد و ۲زن بود.
زمان هجرت
هنگامی که نشانههایی از موفقیت در مدینه ظاهر شد. پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم- یاران خود را به هجرت به آنجا تشویق فرمود تا در کنار برادران ایمانی خود هم دینشان را محفوظ نگه دارند و هم از شر آزارها و اذیتهای قریش نجات یابند و نیز مقدمات هجرت پیامبر فراهم گردد.
طبیعی است که هجرت به یثرب بهعنوان سرزمینی عربی و نزد قومی مسلمان به مراتب آسانتر مناسبتر بود تا هجرت به حبشه و عبور از بحر و ورود به سرزمینی غیر عربی و مردمانی غیر مسلمان.
اما قریش از هجرت پیامبر به مدینه خوف داشتند و به شدت از پیوستن او به یاران و کسانی که ایمان آوردهاند و نیز تشکیل مرکزیت و قدرتی در مدینه نگران بودند؛ زیرا این مسأله برای قریش تنها جنبهی دینی و عقیدتی نداشت، بلکه جنبهی اقتصادی نیز داشت؛ زیرا مدینه در مسیر خط تجارتی میان مکه و شام قرار داشت.
بههمینخاطر با هم در مورد نحوهی برخورد و تعامل با پیامبر مشورت کردند و به سه مورد اشاره کردند:
۱-مقید ساختن و یا محبوس کردن پیامبر؛
۲-بیرون راندن و اخراجش از مکه؛
۳-به قتل رساندن او.
که در نهایت در مورد قتل به توافق رسیدند.
اما چگونه؟
که ابوجهل پیشنهاد کرد از هر قبیلهای جوانی چالاک انتخاب و قتل بهصورت جمعی صورت گیرد تا خونش به گردن یک نفر نیافتد که بنو عبد مناف به خونخواهی برخیزند که در این خصوص قرآن میفرماید:
(وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ ۚ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ) [انفال: ۳۰]
هنگام خروج پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم- تدابیری اتخاذ شد، ماندن حضرت علی-رضیاللهعنه- در منزل و خوابیدن در بستر پیامبر و همراهی حضرت ابوبکر صدیق-رضیاللهعنه- در این سفر تاریخی با پیامبر و به جای حرکت به سمت شمال، به سمت جنوب مکه عزیمت میشود؛ یعنی به سمت غار ثور که فاصلهی آن از مکه حدود ۵کیلومتر است. اگر غار حرا مکانی برای عبادت بود، غار ثور نیز مکانی برای اختفا.
-بنا بود عبدالله فرزند ابوبکر روز اخبار را بشنود و شب خدمت پیامبر و ابوبکر برسد؛
-و اسماء دختر ابوبکر هر غروب آنچه از طعام لازم بود، برای آنان ببرد.
عامر بن فهیره مولای ابوبکر نیز گوسفندان را در روز بچراند و در شب به نزدیکی غار ثور ببرد تا از شیر آنها بخورند و نیز قبل از تعقیبکنندگان پیامبر حضور عنکبوت و تنیدن تار بر دهانهی غار و حضور کبوتر و تخمگذاری؛ گویی خداوند میخواهد با ضعیفترین موجودات محبوبترین بندگان خود را حمایت کند؛ زیرا با وجود همهی این تدابیر تعدادی از جویندگان به دم غار میرسند.
ابوبکر صدیق-رضیاللهعنه- فرمود: نظرت الی اقدام المشرکین ونحن فی الغار وهم علی رؤسنا فقلت یا رسول الله لو أن أحدهم نظر الی موضع قدمیه لرأنا!
پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم- در حالی که ایمان به نصرت الهی قلبش را مالامال از اطمینان کرده بود، فرمود یا ابابکر ما ظنک بأثنین الله ثالثهما؟
همانگونه که قرآنکریم این لحظهی خطیر و مهم و سرنوشتساز را بهخوبی ترسیم نموده و میفرماید:
(… فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّـهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّـهَ مَعَنَا…) [توبه: ۴۰]
رسول گرامی اسلام-صلیاللهعلیهوسلم- ۱۲ربیعالأول وارد مدینه شد، چهار روز در محلهی قبا ماند و مسجد قبا را بنا نهاد، سپس وارد مدینه شد.
اما درسهایی از هجرت پیامبر
۱-عظمت شخصیت ایمانی و اخلاقی و سلوکی پیامبر و صبوری و شکیبایی و تحمل مشقتها و سختیها بدون کمترین تردید یأس و ناامیدی، تندی و خشونت و یا انتقامجویی، بلکه همواره رحمت و شفقت و دلسوزی او شامل حال همه بود چه دشمنان و آزاردهنگان مغرضش و چه پیروان و یاران مخلص و سربلندش؛
۲-اخلاص و صدق وفای ابوبکر صدیق-رضیاللهعنه- یار غار و خانوادهی مکرم او؛
۳-فداکاری علی بنابیطالب-رضیاللهعنه- و خوابیدن او در بستری که مرگ آن را تهدید میکرد؛
۴-عاطفه و محبت و یاران پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم- نسبت به رهبر و مقتدای خویش و اطاعت از فرامین و دستوراتش و رها کردن و فراموش کردن خانه و کاشانه و اموال و نیز سرزمین پدری و هجرت در راه خدا؛
(لْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّـهِ وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ) [حشر: ۸]
۵-اخوت و برادری میان مهاجران و انصار که در تاریخ بینظیر است؛
(وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ ۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) [حشر۹]
۶-مخفی نگهداشتن موعد هجرت بجر از ابوبکر-رضیاللهعنه-؛ بجای رفتن به شمال در وقفهای کوتاه به سمت جنوب میرود؛ زیرا قوم او را در سمت شمال دنبال خواهند کرد، همچنان که اشاره شد علیرغم همهی تدابیر اتخاذ شده تعدادی از مشرکان به غار ثور رسیدند ولی خداوند آنان را حفظ میکند؛
۷-هجرت موازین قدرت را دگرگون ساخت به مسلمانان قدرت بخشید و قویتر از دشمنان شدند و از آن پس هر روز شکستی را بر دشمنان تحمیل میکردند.
۸-هجرت پیامبر-صلیاللهعلیهوسلم- حادثهای فراتر از محل و منطقه عربی که تأثیری جهانی داشت، فرهنگ و تمدن جدیدی را براساس آخرین توصیههای خداوند بزرگ به انسان، در مورد: عقیده، عبادت، اخلاق و سلوک و تعامل، جایگاه مرد و زن و حقوق و آزادیهای اساسی آنها، به جامعه بشری ارزانی داشت.
اینها بعضی از دروس و اصول راهبردی و ارزشهای دینی و اخلاقی و حقایق تاریخی هجرت است که ضرورت دارد ما مسلمانان آنها را نصبالعین خود قرار دهیم تا با الهام از این اصول و دروس ما نیز در زندگی خود تحول ایجاد کنیم و همواره با برنامهریزی و هدفگذاری و انجام اعمال نافع و سلوک راشد از دنیای تخلّف و تفرّق و تعصّب و ضعف و ناتوانی و جهل به حیات و زندگی علم و دانش و ایمان و عمل صالح و تقدم و پیشرفت و تعالی و وحدت و دگرپذیری و خدمت به دیگران سفر کنیم که در آن صورت «وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّـهِ ۚ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ